به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه دانشیار و مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،امروز(7بهمن)در نشست نقد و بررسی کتاب"فلسفه فلسفه اسلامی"، پیرامون هدف و انگیزه اصلی خود از ارایه این نظریه و انتشار کتاب "فلسفه فلسفه اسلامی "گفت: پس از آسیبشناسی روشی، محتوایی و ساختاری فلسفه اسلامی و با توجه به بیان پارهای از آسیبهایی که در فلسفه اسلامی موجود است، تصمیم گرفتم طرح جدیدی در این زمینه ارایه دهم.
مدیرگروه فلسفه پژوهشگاه، با اشاره به برخی آسیبهای فلسفه اسلامی، افزود: فلسفه اسلامی به فلسفههای مضاف به حقایق آنچنان که باید نپرداخته است، هرچند برخی از فلسفههای مضاف در این فلسفه موجود است اما همه فلسفههای مضاف به امور در آن وجود ندارد.
دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی خاطرنشان کرد: حتی برخی فلسفههای مضاف در سیر حکمت متعالیه، یا حذف و یا بسیار کمرنگ شدهاند، مانند فلسفه سیاست که در دوره فارابی و خواجه نصیر بسیار پررنگتر و جدیتر از زمان حکمت متعالیه مطرح بود.
وی اضافه کرد: اگرچه حکمت متعالیه به پارهای از بحثهای فلسفه سیاست پرداخته است اما هیچ حرف نویی در این مقطع یافت نمیشود، بلکه بیشتر حرفهای گذشتگان است که ذیل مباحث مطرح میشود و به تعبیری حکمت متعالیه در عرصه سیاست، جامعه و عرصههای دیگ، ورودی پیدا نکرده است.
حجتالاسلام خسروپناه با یادآوری این مطلب که دغدغه اصلی ملاصدرا در حوزه الهیات بود، اظهار کرد: این حکمت گرچه پیامدها و کارکردهای مثبت فراوانی داشت و در دوره معاصر توانست در برابر هجمه مارکسیستها و شبهات کلامی بایستد اما این نقص را همچنان با خود داشت.
وی تصریح کرد: برای برطرف کردن نقصهای موجود و یا شناخت نقصهای دیگر، به این فکر افتادم که با نگاه درجه دو به فلسفه اسلامی، کار مستقلی را با عنوان فلسفه فلسفه اسلامی ارایه دهم تا هرچه بیشتر به توانمندیها و کاستیهای فلسفه دست یابم.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه تحقیقی در ابتدای این کتاب با عنوان چیستی و گونههای فلسفههای مضاف انجام شده است، اظهار داشت: فلسفههای مضاف به امور و حقایق و فلسفههای مضاف به علوم از اقسام فلسفههای مضاف هستند که در این اثر بُعد فلسفههای مضاف به علوم با دو رویکرد تاریخی و منطقی مورد بررسی قرار گرفته است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه پس از تأمل در بحث فلسفه اسلامی به این نتیجه رسیدم سکه نظریهای با نام نظریه دیدبانی تأسیس شود، گفت: یکی از نوآوریهای این کتاب تأسیس نظریه دیدبانی است که در واقع رویکرد تاریخی منطقی به دانش مضاف الیه است.
حجتالاسلام خسروپناه عنوان کرد: رویکرد تاریخی منطقی به این معنا است که ابتدا دانش مضاف الیه مانند فلسفه اسلامی را در بستر تاریخی مطالعه کرده و پس از آن کاستیها را شناسایی و در ادامه در مقام بایسته و رفع کاستیها از منطقی بهره ببریم که روش، ساختار و مبانیاش تکامل پیدا کند.
دانشیار گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه فلسفه مضاف به دانش میخواهد به پرسشهای بیرونی دانش بپردازد، اضافه کرد: یکی از پرسشهای بیرونی تعریف، قلمرو و ساختار فلسفه است بنابراین با رویکرد تاریخی منطقی میتوان این نگاه را داشت و به نتیجه رسید.
وی به تعاریفی که از سوی دانشمندان معاصر و گذشته پیرامون فلسفه اسلامی ارایه شده است، اشاره کرد و با بیان اینکه تعاریف ارایه شده بیشتر برگرفته از تعاریف یونان باستان از فلسفه همراه با تغییراتی است، تأسیس دانشی با عنوان فلسفه فلسفه اسلامی را پیشنهاد کرد.
در ادامه این نشست، محتوای کتاب فلسفه فلسفه اسلامی از سوی حجتالاسلام دیرباز، استادیار دانشگاه قم و دکتر فنایی، دانشیار مؤسسه امام خمینی(ره) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
حجتالاسلام دیرباز در ابتدای سخنان خود با اشاره به جامعیت کتاب فلسفه فلسفه اسلامی، استفاده از منابع فراوان و متنوع را از مزیتهای آن برشمرد و گفت: استاد خسروپناه در این اثر به بیان آثار افرادی که به لحاظ علمی و اجتماعی حتی در سطح پایینتری از ایشان هستند، پرداخته و این کار پسندیدهای است.
وی با بیان اینکه کتاب فلسفه فلسفه اسلامی دغدغهای را دنبال می کند، افزود: دغدغه این اثر آن است که فلسفه رایج با توجه به اوضاع و احوال زمان خودمان چه کاستیهایی دارد و این کاستیها را از چه راهی میتوان برطرف کرد.
همچنین دکتر فنایی از دیگر منتقدان این اثر، مزایا و نکات مثبت متعدد آن را مورد اشاره قرار داد و گفت: مؤلف در این کتاب به صرف تکرار مطالب گذشتگان اکتفا نکرده است بلکه قدم در راه نوآوری گذاشته و در پی آن بوده که طرح نویی دراندازد و این خود مزیتی است.
دانشیار مؤسسه امام خمینی(ره) با اشاره به نگاه نقادانه کتاب به فلسفه اسلامی، این نگاه را شایسته خواند و اظهار داشت: تعدد منابع و وسعت مطالعهای که استاد خسروپناه در تألیف کتاب فلسفه فلسفه اسلامی داشتهاند، اثر حاضر را از جامعیت خاصی برخوردار کرده است.
وی با بیان اینکه اگر اصل نظریه در حجمی بسیار کمتر بیان میشد و توضیحات مفیدی که در آن آورده شده است به صورت ضمیمه به کتاب اضافه میشد، اثر بهتر و مفیدتر ارایه میشد، خاطرنشان کرد: در این اثر به سبب حاشیههای فراوان اصل، مدعا گم شده است و به راحتی به دست نمیآید.
پایان پیام/
نظر شما