روایت هانری کربن از باورهای مهدویت در یهود، نصاری و تشیع

تنها تشیع است که نبوت را با حضرت محمد(ص) ختم شده مى‏داند ولى ولایت راکه همان رابطه هدایت و تکمیل است، بعد از حضرت ختمى مرتبت براى همیشه زنده مى‏داند. رابطه اى که از اتصال انسان به عالم الوهیّت حکایت می کند. . .

خبرگزاری شبستان: هانْرى کُرْبَن: مدیر مطالعات عالى و صاحب کرسى شیعه شناسى در "سوربن" و مدیرکل بخش ایران شناسى انستیتوى ایران و فرانسه (طهران) بود. "هانرى کربن" استاد فرانسوى دانشگاه تهران کتابچه‏اى به فرانسوى به نام "امام منتظر" نوشت. وی با مطالعات عمیق خود در تاریخ و فلسفه اسلام و شیعه، مطالب ارجدارى راجع به حضرت ولى عصر در آن رساله آورده است. قسمتى از آراء وی در چند شماره روزنامه آذربایجان سال 1338 و شماره اول سال ششم مجله دانشکده ادبیات چاپ و منتشر شد. وی آورده است:

"هنگامى که امام حسن عسکرى(ع) در عنفوان شباب بود و رشد و کمال سِنّى می نمود، یک شاهزاده خانم از اهالى "بیزانس" موسوم به نرگس و یا نرجس خاتون او را در عالم رؤیا دید. این بانوى معظمه در عالم خواب از جانب حضرت فاطمة الزهراء(س) یعنى مادر ائمه اطهار(ع) بدین اسلام تشرف یافت و این کیش معنویت را پذیرفت. یعنى مذهبى را قبول کرد که روزى بین عموم افراد در جهانى نوین و در زیر فلکى نوین، صلح و صفا برقرار خواهد نمود.
نرجس خاتون در عالم رؤیا امام جوان را زیارت می نماید، تا نامزدى را که قسمت و نصیب او شده بود بشناسد ... در این موقع حضرت مسیح(ع) (دختر خود) را به ذریه حضرت محمد(ص) می دهد و آنگاه در اعماق وجود این زوج و زوجه جوان وحى و الهام ربانى انجام می پذیرد. براى وصال و اتصال این زوج و زوجه مطهره چند سالى بیش وقت لازم نبود، و پس از آن نرجس خاتون براى پیوستن با نامزد خود یعنى به امامى که در عالم رؤیا دیده بود، به طیب خاطر رضا داد، جزو اسیران به بازرگانى که با کشتى به جانب "بیزانس" آمده بود به فروش رسد.
 

از این وصلت مسعود فرزندى قدم به عرصه وجود نهاد، فرزندى اسرار آمیز که انواع مخالفین او و مخالفین همیشگى سِنّى او و مورّخین عیب‏جو حتى وجود او را نیز منکر می گردند .همین فرزند امام دوازدهم و سیمائى است که هیئت دوازده امام و چهارده معصوم را کامل می نماید. او قائم است که وجود غایب او نیز حکومت‏هاى عالم را دچار اضطراب ساخته است. هنگامى که پدر جوانش جهان را بدرود گفت وى فقط پنج یا شش سال داشت و در این هنگام مسئولیت‏هاى خطیرى را برعهده گرفت و براى ایفاى وظایف قطعى با معرفت و وجدانى که فقط فرشتگان و ملائک خفّى در وراى حجاب وجود کودکى خرد سال قادر به اجراى آنند به مجاهدت پرداخت و سپس در پس پرده غیب نهان گشت تا خود را از چنگ مخالفین ابدى خلاص بخشد و قدم در عالم و اوضاع و احوالى اسرار آمیز نهاد.


هیئت چهارده معصوم واجد جمیع قدرت هاى جمالى و ازلى و ابدى و به عنوان نمونه‏اى عالیه آن دیده شد.
این امر و حقیقت راز بدیع و اسم اعظم و تقوائى است، که معمول و منبعث از سیماى امام دوازدهم است، و به سالک طریق عرفان و معرفت جستجوى امام عصر خود را تکلیف می نماید، و عبارت از یک نوع وجد و هیجان نهانى که موجب شعشعه و تلألؤ چراغانى شب پانزدهم شعبان می شود.(مهدى موعود(ع)، مقدمه، ص 176 و روزنامه آذربایجان چاپ تهران شماره 27.).

 

دکتر کربن که مصاحبه‏هاى ارزنده‏اى با استاد فقید علامه طباطبائى داشته، در رابطه با لزوم حجت و امام در هر عصرى نظریه جالبى ارائه مى‏دهد. دیدگاه وی متاثر از بیانات علامه طباطبائی درخصوص اثبات حجت خدا براساس هدایت عامه یعنی مشاهده حرکت هر موجود به‏سوى کمال خویش است.
علامه طباطبائی(ره) بر این باوند که حرکت هر موجود به‏سوى کمال خویش، ضرورت وجود حجت خدا را در هر عصر و زمانى را به اثبات مى‏رساند. از حرکت هر موجود به‏سوى کمال خویش به هدایت عامه و حرکت به‏سوى هدف تعبیر مى‏شود.
هانرى کُربن‏ مى‏گوید: مذهب تشیع (به‏علت وجود مهدى موعود(ع)) تنها مذهبى است که رابطه را میان خدا و خلق براى همیشه نگه داشته و به‏طور استمرار و پیوسته ولایت را زنده و پا بر جا مى‏دارد؛ زیرا مذهب یهود، نبوّت را که رابطه‏اى است واقعى میان خدا و عالم انسانى در حضرت کلیم(ع) ختم کرده و پس از آن به حضرت مسیح و حضرت محمد(ص)اذعان ننموده و رابطه مزبور را قطع مى‏کند و همچنین نصارى در حضرت مسیح متوقف شده، و اهل سنت از مسلمین نیز در حضرت محمد(ص) توقّف نموده و با ختم نبوت در ایشان دیگر رابطه‏اى میان خالق و خلق قائل نمى‏باشد، و تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد(ص) ختم شده مى‏داند ولى ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل است، بعد از حضرت ختمى مرتبت براى همیشه زنده مى‏داند- رابطه اى که از اتصال عالم انسانى به عالم الوهیّت حکایت مى‏کند و بعد از حضرت محمد(ص) به‏واسطه ولایت جانشینان وى زنده بوده و خواهد بود.


همان دلایلى که وجود انبیا را ضرورى مى‏داند، لزوم استمرار ولایت را نیز لازم و ضرورى مى‏شمارد. اگر پیامبر عظیم الشأن اسلام سلسله نبوت را ختم نمى‏کرد، لازم بود تا قیامت انبیاء و رسولان در میان مردم باشند، ولى چون با وجود ایشان نبوت ختم شد باید مسئله ولایت براى همیشه برقرار باشد.( دوازده گفتار درباره حضرت مهدى(ع)، ص 41).

"ردا"


پایان پیام/

کد خبر 154577

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha