غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه و استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران در مورد اندیشه سهروردی به خبرنگار شبستان گفت: حکیم الهی در اندیشه سهروردی به کسی گفته میشود که هم در معرفت نظری و هم در سیر و سلوک عملی توفیق به دست آورده باشد.
وی اظهار کرد: او معتقد است کسانی مانند افلاطون، هرمس و انباذقلس به این مرحله از معرفت دست یافتهاند. سهروردی به ارتباط و پیوندی که میان فلاسفه یونان و حکمت ایران باستان میبیند بارها اشاره میکند و کسانی مانند هرمس و افلاطون را با بزرگانی مانند بایزید بسطامی و سهل بن عبدالله شوشتری از یک خانواده معنوی به شمار آورده است.
ابراهیمی دینانی با بیان این مطلب که سهروردی کسی که هم اهل استدلال و هم دل پاک و وارسته داشته باشد را کاملترین حکیم معرفی میکند، تصریح کرد: اما کسی که اهل بحث و استدلال است و دل او پاک نیست انسان ناقصی است و حتی اگر کسی دل پاک داشته باشد ولی از استدلال بیخبر باشد نقصی دارد. انسان کاملتر کسی است که دل پاک و وارسته داشته و در استدلال هم توانا باشد.
چهره ماندگار فلسفه با اشاره به اینکه سهروردی شرف و فضیلت واقعی انسان را در حکمت خلاصه میکند و تنها حکما را شایسته خلافت الهی میداند، ادامه داد: او در این مسأله تردیدی ندارد که خلیفه خداوندی روی زمین و پیشوای معنوی مردم، حکیمی است که هم بر حکمت ذوقی و هم بر حکمت استدلالی مسلط باشد.
وی ابراز کرد: او بر این باور است که اگر چنین حکیمی یافت نشد، حکیمی که در تأله نیک مشغول بوده و به درجات کمال نائل شده باشد ولی از حکمت بحثی بیبهره باشد بهتر از سایر حکما خواهد بود، یعنی او معتقد است که عارف غیر فیلسوف از فیلسوف غیر عارف افضل بوده و حکمت ذوقی برتر و بالاتر از حکمت بحثی است.
نویسنده کتاب شعاع اندیشه و شهود در اندیشه سهروردی عنوان کرد: سهروردی معتقد است کسی که در راه حقیقت گام بر میدارد از نور الهی بهرهمند میشود اعم از اینکه اندک باشد یا بسیار و کسی که در این راه کوشش میکند کامروا میشود، اعم از اینکه در این کامروایی به کمال برسد یا نه. دروازه ملکوت مسدود نیست و معرفت الهی به یک قوم و گروه و تیره بستگی ندارد تا اینکه سایر مردم جهان از دست یافتن به آن بیبهره و بینصیب باشند.
وی با تأکید بر اینکه سهروردی به این اصل بنیادی باور دارد که میزان و معیار درک درست از نادرست و تشخیص سره از ناسره عقل است و عقل نیز یک گوهر الهی به شمار میآید، گفت: اما او به اصل دیگری نیز باور دارد و آن این است که این عقل باید از قید و بندهای فراوان طبیعت آزاد گردد، زیرا مادام که عقل از این گونه قید و بندها رها نشود، برای ادراک حقیقت آمادگی ندارد و خود را در این راه آزاد نمیبیند.
ابراهیمی دینانی خاطرنشان کرد: بنابراین آزادی عقل در رها شدن از قید و بند طبیعت است و آزادی انسان تنها در آزادی عقل معنی می یابد. اهمیت سیر و سلوک عملی و ضرورت آن، از آنجا ناشی میشود که در آزادی عقل نسبت به آنچه قید و بند طبیعت نامیده میشود نقش عمده و بنیادی ایفا میکند، البته علاوه بر قید و بندهای طبیعت، قید و بندهای دیگری نیز از ناحیه عادتها و تعصبها ناشی میشود که میتواند از آزادی عقل جلوگیری کند و در آن اخلال کند، سیر و سلوک عملی میتواند در آنچه آزادی عقل خوانده میشود مؤثر واقع شود.
پایان پیام/
نظر شما