خبرگزاری شبستان: همانطور که در مطالب پیشین بیان شد رژیم پهلوی در دوران رضاخان و با رنگ و لعابی بیشتر در دوران محمدرضا بازیچه دست بهائیت بود. به گونه ای که پیروان این فرقه ضاله در پست های کلیدی کشور ایفای نقش می کردند.
با رشد چشمگیر بهائیت در ارکان رژیم شاهنشاهی پهلوی، نگرانی متدینین به ویژه مراجع تقلید افزایش یافت. در این میان آیت اللّه بروجردی که یگانه مرجع دوران و رهبر شیعیان ایران و جهان به شمار میآمد، مبارزهای پیگیر و کوبنده را علیه بهائیت آغاز کرد. وی سیاست را از اسلام جدا نمی دانست و مسائل سیاسی را با فکری باز و پویا دنبال می کرد. ملاقات ها و حمایت های وی از آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی که در آن عصر رادمرد بزرگ سیاسی دینی و سمبل سیاست اسلامی بود، نیز دلیل روشنی بر مشروعیت و لزوم کارهای سیاسی و دخالت در سیاست برای دفاع از دین است .
رهبران بهائی در دوره نخستین ایجاد آیین دروغین خویش با جعل شریعتی ساده که در عین حال دارای مشکلات اساسی حقوقی و متضاد با تعالیم ادعایی آنان است، به ارائه احکامی مانند نماز، روزه، حج و... سایر آداب اسلامی پرداخته تا با این شبیه سازی کودکانه، کارهای خود را دین معرفی کنند. آیت الله بروجردی با آگاهی کامل از تعالیم تحمیق کننده بهائیت و انگیزه های شیطانی بیگانگان در حمایت از این نحله ساختگی، خطر بهائیت را بسیار جدی دانسته و اهمال و کوتاهی در جلوگیری از خطر آنان را جایز نمی دانست.
درخواست برای غیرقانونی خواندن فرقه بهائیت
دوران زعامت آیت اللّه بروجردی، دورانی پرالتهاب در فضای سیاسی کشور به شمار میآمد. از سال 1326 تا 1340 که ریاست عامه وی بر امور مسلمین با استقرار در حوزه علمیه قم تحقق یافته بود، مهمترین رویدادها و حوادث سیاسی در ایران رقم خورد. ملی شدن صنعت نفت، کودتای 82 مرداد، طرح اصلاحات ارضی شاه و چندین رویداد دیگر با سرانگشت تدبیر آن مرجع بیدار مدیریت شد.
از جمله حوادث مهم سیاسی آن دوران، فعالیت چشمگیر بهائیان در ایران بود که آیت اللّه بروجردی هیچگاه نتوانست در برابر آن سکوت کند. مبارزهء همه جانبه وی با این پدیده مذموم، فعالیت بهائیان را تا زمان حیات آیت اللّه در نطفه خفه کرد. اقدام او در برابر دولت وقت، کوبنده و تحسین برانگیز بود.در سال 1330 بر اثر اصرار فراوان مردم مسلمان از گوشه و کنار کشور برای جلوگیری از نفوذ فرقه بهایی و ارسال طومارهایی برای آیت الله بروجردی، آن مرجع تقلید با واسطههایی که در اختیار داشت از جمله مرحوم آقا میر سید محمد بهبهانی فرزند آیت اللّه سید عبد اللّه بهبهانی از رهبران نهضت مشروطه، از شاه خواست تا فرقه ضاله بهائیت را که در اغلب ادارات ریشه دوانیده و با لطایف الحیل مشغول فعالیت بودند،غیر قانونی اعلام کند. شاه نیز در پاسخ گفته بود بهتر است که نخست دربارهء خطر وجود آنها در سطح مملکت اقدام شود تا بر اثر آن به عنوان خواست مردم و تقاضای مرجع تقلید وقت با هم وارد کار شویم، مبادا اربابان آنها در خارج به ما ایراد بگیرند که امنیت در ایران نیست و آزادی از مردم سلب شده است.
با توافق آیت اللّه بروجردی قرار شد، مرحوم فلسفی که آن دوران سخنان وی از مسجد شاه (امام خمینی)ساعت 1 تا 2 بعد از ظهر مستقیما از رادیو پخش میشد، به تفصیل دربارهء مسلک خرافی و ساختگی فرقهء بهائیت سخن بگوید.حجت الاسلام فلسفی نیز سخنرانی تندی بر ضد بهائیت انجام داد و تأکید کرد که مردم با کمال بیصبری منتظر اقدام آیت اللّه بروجردی هستند و از دولت وقت و شخص شاه خواست که آنها را غیر قانونی اعلام کند.
حضیره القدس ویران شود
وی با اشارهء غیرمستقیم به عبد الکریم ایادی، پزشک مخصوص شاه که یک بهایی متعصب بود، محمد رضا شاه را مورد خطاب قرار داد و گفت: «پادشاه مملکت بداند که اختیار جان وی در دست یک نفر بهایی است.» در آن سال حسین علا نخستوزیر بود. علا که یک بهایی بود، در آن زمان در خارج از کشور بسر می برد.
با سخنرانی حماسی مرحوم فلسفی،خشم مسلمانان متوجه بهاییها شد و افراد این فرقه ضاله در معرض خطر جدی قرار گرفتند و حتی در برخی نقاط کشور به زد و خورد میان مسلمانان و بهاییها منجر شد. رئیس جمهور آمریکا و نخستوزیر انگلیس که با نگرانی این جریان را دنبال میکردند، طی تلگرافهای جداگانهای از حسین علا خواستند تا جلوی این هیجان عمومی را بگیرد.علا نیز از خارج با شاه تماس گرفت تا جلوی این کار را بگیرد.در آن دوره، دولت به طور رسمی غیرقانونی بودن بهائیت را اعلام و مرکز آنان با نام حضیرهء القدس را اشغال و تعطیل کرده بود. اما به محض ارسال لایحهای مبنی بر غیرقانونی بودن بهائیت، سردار فاخر حکمت، رئیس وقت مجلس شورای ملی کارشکنی و اعلام کرد که بهاییها و جلوگیری از فعالیت آنها یک مسأله مذهبی است و جای طرح آن در مجلس نیست. این کار به التهاب اوضاع افزود، اما پس از مدتی این التهاب فروکش کرد و لایحه مسکوت ماند.
آیت اللّه بروجردی در نامهای خطاب به حجت الاسلام فلسفی به سبب مقابله با این فرقه تشکر کرد. همچنین در مصاحبهای با روزنامه کیهان درباره مسأله بهائیان چنین بیان کرد: باید نظم و آرامش در کشور برقرار شود؛ باید حضیرهء القدس را ویران نمود و ساختمان جدید در تصرف انجمن خیریه باشد؛ کلیهء بهائیان باید از ادارات دولتی و بنگاههای ملی هرچه زودتر طرد شوند.
دستور آمریکا به حفظ حریم بهایئت به عنوان اقلیتی مذهبی
اقدامات آیت اللّه بروجردی، تا حدود زیادی از فعالیت گسترده بهائیان جلوگیری کرد، اما بر اثر فشار سران بهائیت که در لایههای حکومت پهلوی ریشه دوانده بودند و همچنین حمایت آمریکا و انگلیس از این فرقه ضالّه، دوباره -هرچند به صورت محدود- فعالیت اعضای این گروه شروع شد. وی نیز جریان مقابله با فعالیتهای بهائیان را تعریف و از عدم توفیق کامل در این مسأله اظهار تأسف میکند: «هرگاه با شاه ملاقات کردهام، تأکید داشتم که جلوی این فرقه ضالّه مضلّه را بگیرد و او هم وعده میداد،ولی عمل نمیکرد. تا در یکی از ملاقاتها به او فشار آوردم، گفت: این کار از من ساخته نیست،باید شما کمک کنید. گفتم: من چه قدرتی دارم؛ قدرت در دست شماست.گفت: شما مردم را وادارید که شکایت کنند و به من منعکس شود، تا من مستندی برای جلوگیری داشته باشم. من دیدم،نظر بدی نیست؛ از اینرو،از آن به بعد مردم شهرستانها را وادار به نوشتن نامههایی علیه این جریان کردیم. ماه رمضان که فرارسید به آقای فلسفی گفتیم علیه بهائیان سخنرانی کنند. نتیجه این کوششها این شد که شاه،باتمانقلیچ را وارد کرد که ساختمان حضیرهء القدس (مرکز بهائیان) را خراب کند،پس از دو سه روزی خبر دادند که این مرکز را خراب نمیکنیم، بلکه تبدیل به کتابخانه میکنیم. آخر یکی از شبها آمدند، گفتند: از دربار کسی ملاقات میخواهد. اجازه دادم.آن شخص آمد و گفت: از سفارت آمریکا از شاه خواستهاند که با اقلیتهای مذهبی کاری نداشته باشید؛ زیرا ما خود را موظف میدانیم که امنیت اقلیتها را حفظ کنیم.اگر شما نمیتوانید امنیت آنها را حفظ کنید، ما درصدد حفظ آنها باشیم؛ از این روی ادامهء این موضوع با حیثیت ما منافات دارد.من هم با کمال تأسف گفتم: قضیه را خاتمه بدهید که باعث ذلت مسلمانان نگردد؛ لذا قرار شد مرکز بهائیان را تبدیل به کتابخانه بکنند. به حسب ظاهر قضیه خاتمه یافت.»
بدینگونه تلاش مجدّانه آیت اللّه بروجردی هر چند تأثیراتی چشمگیر در جلوگیری از روند فعالیت بهائیت در ایران داشت،اما آنان همچنان در نهان به فعالیت خود ادامه میدادند تا آنکه آیت اللّه بروجردی در فروردین 1340 رحلت نمود و پرچم مبارزه با بهائیت به دست توانای عالمی دیگر به نام آیت اللّه سید روح اللّه خمینی افتاد.
پایان پیام /
نظر شما