خبرگزاری شبستان: علی رغم اظهار نظرهای مجید انصاری مبنی بر انسجام در فعالیت و نظم جلسات در جبهه اصلاحات در مقابل اختلاف نظرهای موجود در میان اصولگرایان و نتیجه گیری پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری بر این اساس، واقعیت این است که دیگر هم دسته ای های وی چندان مطمئن به اظهارات وی نیستند. البته در رابطه با خود مجید انصاری هم این امکان قوی تر است که وی نیز سعی کرده است در نقش یکی از رهبران جبهه هزیمت شده اصلاحات به تزریق روحیه در میان بازیگرانی بپردازد که چندان امیدوار به بازگشت دوباره به صحنه تئاترِ سیاست نیستند.
ادعای اعتقاد عملی به نظام جمهوری اسلامی و عدم رابطه با جریان های برانداز از سوی برخی از فعالان به اصطلاح ستاره دار این گروه را نیز می توان در همین راستا توصیف کرد. در واقع ضمن این که نمی خواهیم همه را به یک چوب برانیم باید متذکر شویم که در رابطه با بسیاری از این آقایان تغییری در افکار و اعمال و روش صورت نگرفته است بلکه سودای بازگشت به عرصه قدرت است که آنها را وادار می کند در شهرستان دماوند به پای صندوق های رای بروند و امروز خود را ملتزم به ارزش های نظام جلوه دهند.
اما در این میان برخی با صداقت بیشتری جلو آمده و با صراحت کامل فضای شکست اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو را ترسیم کرده اند. صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و تئوریسین جبهه اصلاحات در این دسته قرار دارد. البته تئوریسینی که در مقاطع مختلف، به دلیل نظریات صریح و ساختارشکنانه اش در ارتباط با تشکیلات سیاسی اصلاح طلبان، مورد بی مهری شدید از سوی این طیف قرار گرفته است.
در ارتباط با صادق زیباکلام و اندیشه اش، اگر نخواهیم پای اظهارنظرهای تاریخی و بعضا جامعه شناسانه اش را وسط بکشیم، باید بگوییم که در جریان شناسی و شخصیت شناسی اصلاح طلبان بسیار موفق بوده است.
جریان اصلاح طلبی درگیری رسانه ای این استاد دانشگاه با دیگر نظریه پردازان و سیاستمداران این جریان را در ارتباط با حمایت یا عدم حمایت از هاشمی رفسنجانی در انتخابات 78 به خوبی به یاد دارد. در آن زمان زیباکلام معتقد بود هاشمی بیشتر یک اصلاح طلب است تا این که متعلق به جریان مقابل باشد و مورد هجمه شدید دوستان ائتلافی خود قرار گرفت. اما گذر زمان ثابت کرد استدلال زیباکلام صحیح بوده است و پس از آن تاریخ نقاط تعامل و توافق بسیاری میان هاشمی و اصلاحات به ثبت رسید.
در واقع می توان زیباکلام را در شرایطی که همفکرانش غرق در تشکیلات حزبی و گروهی خود بودند و هستند، به عنوان شکارچی تفکراتی محسوب کرد که به نوعی با جریان اصلاحات قرابت دارند یا می توانند به در پیشبرد این اهداف کمک کنند.
در واقع تفکرات پلورالیستی زیباکلام به او کمک می کند تا باز نگاه کند و به تعامل با جریان های مختلفی بیاندیشد که می توانند به زنده شدن اصلاح طلبان کمک کنند. حمایت وی و همچنین پیشنهاد رای به قالیباف در انتخابات سال آینده نیز در همین راستا قرار دارد.
این استاد دانشگاه تهران در یادداشت ها و مصاحبه های گوناگون تز حمایت از جریان های میانه رو اصولگرا را مطرح کرده است. وی در این رابطه استدلال می کند که این کار به بقای جریان اصلاح طلبی کمک می کند وگرنه باید فاتحه آن را خواند.
به طور مثال زیبا کلام در مصاحبه با ماهنامه صنعت و توسعه عنوان می کند: "برای من مهم تر از انتخابات ریاست جمهوری سال 92، جنبش دموکراسی خواهی و آزادی زندانیان سیاسی و رفع توقیف دو حزب عمده مشارکت و مجاهدین انقلاب است... معتقدم گزینه ای جز شرکت در انتخابات متصور نیست. و اصلاح طلبان باید در انتخابات شرکت کنند و برای تحقق آرمان های مان کار دیگری نمی توانیم بکنیم. اگر قرار است در انتخابات شرکت کنیم این سوال مطرح است که از میان نامزدهای موجود کدامیک می تواند به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت جنبش دموکراسی خواهی کمک کنند. سوال دشواری که اصلاح طلبان به تدریج با آن روبه رو می شوند این است که آیا باید تمام توان خود را متمرکز چهره اصلاح طلبی کنیم که حتی از فیلتر شورای نگهبان عبور نخواهد کرد و یا نه این توان خرج نامزد معتدل و میانه رو شود؟ که من آقای قالیباف را در مقایسه با آقایان سعید جلیلی، لاریجانی و ولایتی انسانی افراطی نمی بینم. بعضی وقت ها در زندگی سیاسی انتخاب بین خوب و بد نیست انتخاب بین بد و بدتر است و انتخاب قالیباف برای اصلاح طلبان انتخاب بد است ولی انتخاب بدتر وجود دارد که دنبال اصولگرایان افراطی بروند."
وی ادامه داد: " واقعیت جامعه ما این است که نامزدهای اصولگرا هستند که رئیس جمهور آینده خواهند شد با این تصور که جناح راست عقب نشینی خواهد کرد و در این انتخابات اصلاح طلبان برنده می شوند خودمان را گول می زنیم."
وی در بخش دیگری از اظهاراتش می گوید: "آنچه که امروز ما به آن نیازمندیم نه یک رئیس جمهور اصلاح طلب است و نه یک رئیس جمهور اصولگرا. اتفاقا ما به رئیس جمهوری نیاز داریم که آشتی ملی و ائتلاف را در جامعه به وجود بیاورد. این آشتی ملی را نه آقای عارف می تواند به وجود بیاورد و نه جلیلی و نه ولایتی. آشتی ملی را شخصیتی به مانند ناطق نوری می تواند به وجود بیاورد.!"
در واقع زیبا کلام به دنبال این است تا فضایی به وجود بیاید تا اصلاح طلبان بتوانند دوباره به تبلیغ همان اندیشه هایی بپردازند که در فضای دوم خرداد بدان همت گماشتند و در این مسیر تندروی کردند.
اما در این میان نکته ای وجود دارد که از نگاه زیرکانه! این تئوریسین پنهان مانده است. زیباکلام گمان کرده است که اقبال مردمی از اصلاح طلبان از بین رفته است ولی واقعیت این است که اقبال مردمی نسبت به اندیشه های غربگرایانه و مدل های پلورال و سکولار امثال وی از بین رفته است. البته درک اقبال به اسلام گرایی سیاسی در منطقه و چالش های بزرگ لیبرال دموکراسی و کاپیتالیسم در جهان نیز برای آقای استاد سخت است و این نکته ای است که نشان می دهد، زیباکلام صریح و ساختارشکن این بار باید در افکار خود تجدید نظری جدی کند.
پایان پیام/
نظر شما