اقامه نمازهای مستحبی به جماعت و روزه داری در سفر!

در فاصله رحلت پیامبر(ص) تا روزی که امیرالمومنین(ع) به خلافت رسید، بدعت‏های فراوان بر پیکر اسلام نقش بسته و حالت عادی به خود گرفت! برخی از بدعت‏ها چنان حال و هوای دینی به خود گرفتند که آنها را بدعت حسنه نامیدند.

خبرگزاری شبستان: امیرمؤمنان (ع) در روز 18 ذی‏الحجه الحرام سال 35 هجری قمری، زمام امور را به دست گرفتند و در 21 رمضان سال 40 جام شهادت را نوشیدند. مدت حکومت ایشان چهار سال و 9 ماه و سه روز بود و در این مدت سرزمین های پهناور اسلامی را که از شرق به رودخانه سند، از غرب به صحرای آفریقا، از شمال به سرزمین قفقاز و از جنوب به خلیج عدن منتهی می‏گشت اداره نمود، هرچند بر اثر شورشی که در مصر پدید آمد این بخش از قلمرو حکومت ایشان جدا شد، ولی به جز این نقطه و منطقه شام که از روز نخست، فرزند ابی‏سفیان پرچم یاغیگری را در آن برافراشته بود، تمام سرزمین پهناور اسلامی، قلمرو حکومت او را تشکیل می‏داد و کلیه کارگزاران و فرمانداران و استانداران به وسیله او تعیین می‏شدند و هزینه کشور اعم از عمران و آبادی و حقوق مهاجر و انصار و سایر کارکنان به وسیله امام پرداخت می‏گردید.
روزی که امام، زمام امور را به دست گرفت با مشکلات انبوهی روبه‏رو گردیدند و مقاومت در برابر این‏دشواری‏ها نیازمند سیاست و تدبیر حکیمانه‏ای بود...


1- امام و مشکل استانداران خلیفه

گروهی که از ستمِ کارگزاران عثمان به ستوه آمده بودند و کرارا خلیفه از بیدادگری آنان هشدار داده و نتیجه نگرفته بودند، از مراکز حساس اسلامی حرکت کردند و در مدینه گرد آمدند و پس از اتمام حجت‏های فراوان، سرانجام به خانه خلیفه هجوم بردند و به حیات او خاتمه دادند و پیش از دفن جنازه او، همگی به خانه علی(ع) رو آوردند و گفتند: آمده‏ایم تا با تو به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کنیم. این نارضایتی، به گروه گرد آمده در مدینه منحصر نبود، بلکه انقلابی‏های مدینه، نمایندگان توده‏های ناراضی کوفه و بصره و مصر بودند که در این نقاط پرچم مخالفت بر ضدّ خلیفه و کارگزاران او برافراشته بودند. خلیفه وقت، براثر سستیِ عزم و حکومت روح فامیل‏گرایی بر او، کارهای کلیدی را به بستگان خود از بیت اموی سپرده بود و با توجه به اسامی استانداران و مشاوران خلیفه، روشن می‏شود که در مدت 13 ساله خلافت عثمان، حکومت اموی سایه خود را بر همه قلمرو اسلامی افکنده بود و همگان جز ثروت‏اندوزی و گردآوری طلا و نقره به فکر چیزی نبودند، از این جهت یک نوع خیزش در تمام استان‏ها و ایالات بر ضد خلیفه پدید آمد و به جای اینکه مفسدان گرفتار شوند، خلیفه قربانی این نارضایتی‏ها شد.
امام در برابر این خواسته عمومی ناچار است که رضایت عموم را تامین کند و از افراد صالح بهره بگیرد و حکومتی را پی ریزد که رنگ و بویی از عصر رسالت داشته باشد و در غیر این صورت خود امام در برابر گروه‏های انقلابی قرار می‏گرفت و موضع آنان نسبت به وی دگرگون می‏گشت. این کار هر چند برای امام یک وظیفه الهی و شرعی بود ولی در عین حال کار آسانی نبود و امام باید با سیاست حکیمانه، موج را مهار کند و آرامش را به امت بازگرداند.


2- امام و ثروت‏های بادآورده
در دوران خلافت عثمان، مسلمانان جان به کف در نقاط مرزی کشور مشغول جهاد بودند و حاصل دسترنج خود را به مدینه می‏فرستادند. ولی متأسفانه بر اثر بی‏انضباطی گروهی از اطرافیان خلیفه، از این غنایم، بی‏حساب بهره گرفته، از دست‏آوردهای مجاهدان کاخ‏ها ساخته و دام‏های فراوانی فراهم آورده بودند و در طول خلافت 13 ساله عثمان، گروهی به ثروت‏های سرسام‏آوری رسیده بودند که تنها فهرست دارایی‏های ثروت آنان انسان را مبهوت می‏سازد. ...
در حالی که گروهی از صالحان، مانند ابی‏ذر غفاری، عمار یاسر و عبداللّه‏ بن مسعود در کمال عسرت زندگی کرده و به خاطر درگیری‏های لفظی با خلیفه به ضرب و شتم و یا تبعید محکوم شدند. بیعت کنندگان با امام(ع) خواهان تعدیل ثروت و بازگردانیدن این ثروت‏های بادآورده به بیت‏المال بودند. اکنون امام در مقابل چنین مشکل بزرگ قرار گرفته بود؛ از طرفی صاحبان ثروت، از یاران به نام پیامبر(ص) و در پوشش صحابه برای خود قدرت و مقامی داشتند و از طرف دیگر این ثروت‏های عمومی که بدون جهت در اختیار این افراد قرار گرفته است باید به بیت‏المال برگردد ـ لذا ـ امام در دومین روز خلافت خود رو به مسلمانان کرد و چنین گفت:
به خدا، اگر ببینم که بیت‏المال به مهر زنان یا بهای کنیزکان رفته باشد، آن را باز می‏گردانم که در عدالت گشایش است و آن که عدالت برای وی سخت باشد، ستم برای او سخت‏تر خواهد بود.»


3- بدعت‏های نوظهور در پیکر اسلام
از رحلت پیامبر (ص) تا روزی که امام (ع) به قدرت ظاهری رسید، بدعت‏های فراوانی بر پیکر اسلام بسته شده و حالت عادی به خود گرفته بود و امام ناچار بود پیکر اسلام را از این بدعت‏ها پیراسته سازد. برخی از بدعت‏ها آنچنان حال و هوای دینی به خود گرفته بود که آن را «بدعت حسنه» می‏خواندند. اینک به برخی از این بدعت‏ها اشاره می‏کنیم:
1- پیامبر اسلام (ص) نمازهای مستحبی شب‏های ماه رمضان را به طور فرادی اقامه می کردند و این سنت تا چند سال بعد از خلافت عمر ادامه داشت، ولی برخلاف انتظار در نیمه‏های خلافت عمر به صورت جماعت خوانده شد و هدفی که از نمازها منظور بود منتفی گردید و هدف این بود که مسلمانان این نوع نمازها را در خانه‏های خود در میان زن و فرزند خویش به جا بیاورند، در آنان روح عبادت و پرستش پدید آورند و سرانجام به محیط خانه نورانیت بخشند.
پیامبر گرامی (ص) فرمود: صلاة المرء فی بیته أفضل من صلاته فی المسجد الا المکتوبه.
مستحب است نمازها در خانه خوانده شود جز فریضه که بهتر است در مسجد باشد.
2- خلیفه دوم، متعه حج و متعه زنان را تحریم کرد و در عین حال معترف بود که در عصر رسول خدا (ص) هر دو مشروع بودند. به مرور زمان، نهی خلیفه در متعه حج بی‏اثر گشت و هم‏اکنون حج تمتع در میان همه مسلمانان برگزار می‏شود ولی نهی خلیفه در متعه نساء به قوت خود باقی مانده و امام می‏بایست پیکر اسلام را از این بدعت شست و شو دهد.
ج) در تقسیم ارثیه طبق نص قرآنی، اولویت از آن طبقه متقدم است و با وجود طبقه نخست مانند اولاد و پدر و مادر ارث به عمو نمی‏رسد چنان که می‏فرماید:

«وَ أُولُو الأرحام بَعْضُهُمْ أَولی بِبَعضٍ فی کتابِ‏اللّه‏؛ (انفال/ 75) و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خدا سزاوارترند.»
مفسران می‏گویند ملاک اولویت نزدیکی در خویشاوندی است ولی متأسفانه برخلاف این آیه روی عادات جاهلی مسأله «عُصبه» پیش آمد و علیرغم وارث نزدیکی مانند دختر، عمو نیز شریک دختر گشت.
3- بدعت‏گذاری در دین، در سایه یک رشته مقیاس‏های شخصی و گمان‏های فردی، موارد زیادی را دربر گرفته است. از جمله: روزه در سفر، اتمام نماز در سفر و غیره که برای خود بحث جداگانه‏ای دارد.
4- در دوران عمر در تقسیم بیت‏المال شیوه‏ای به کار رفت که اختلاف طبقاتی وسیعی را ایجاد کرد و امام(ع) ناچار بود این شیوه نوظهور را که فاصله عظیمی میان صحابه پدید آورده بود، از میان ببرد.

در زمان پیامبر اکرم(ص) و نیز در زمان خلیفه نخست تا سال پانزدهم یا سال بیستم، غنایم و اموال را ذخیره نمی‏کردند بلکه فورا آن را میان مسلمانان به طور مساوی تقسیم می‏کردند. اما خلیفه دوم دست به تأسیس «بیت‏المال» زد و برای اشخاص، به حسب مراتب آنان، حقوق تعیین کرد و برای این کار دفتری اختصاص داد. ابن ابی‏الحدید میزان حقوق گروهی از مسلمانان را چنین می‏نویسد:
«برای عباس، عموی پیامبر در هر سال 12 هزار، برای هر یک از زنان پیامبر 10 هزار و در میان آنان برای عایشه 2 هزار بالاتر، برای اصحاب بدر از مهاجران 5 هزار و از انصار 4 هزار، برای اصحاب اُحد تا حدیبیه 4 هزار و برای اصحاب بعد از حدیبیه 3 هزار و برای آنان که پس از رحلت پیامبر (ص) در جهاد شرکت کرده بودند 2500 و 2000 و 1500 و 200 با اختلاف مراتب تعیین شده بود.»
عمر مدعی بود که از این طریق می‏خواهد اشراف را به اسلام جلب کند. ولی در آخرین سال از عمر خود می گفت که اگر زنده بماند همان طور که پیامبر (ص) اموال را به طور مساوی تقسیم می‏کرد او نیز به طور مساوی تقسیم خواهد کرد!

این کارِ عمر، پایه اختلاف طبقاتی در اسلام شد و در دوران عثمان شکاف عمیق‏تر و اختلاف شدیدتر گردید. علی (ع) که وارث چنین محیطی بود و می‏خواست مردم را به روش و سنت پیامبر (ص) بازگرداند و امتیاز طبقاتی را بدون ملاک از میان بردارد و غنایم را بالسویه تقسیم کند، قهرا با مشکلاتی روبه‏رو بود و باید با سیاست حکیمانه به رفع آنها بپردازد. اینها یک رشته دشواری‏هایی بود که امام در روزهای نخست خلافت خود با آنها روبه‏رو بود...

بر گرفته از کتاب امام علی (ع) و اصول سیاست نوشته آیت الله جعفر سبحانی. 

پایان پیام/

کد خبر 161161

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha