سیاه‌نمایی، رکنی مهم در ادبیات جبهه‌ معارض انقلاب

سیاه‌نویسی و ترسیم فضای وهم‌آلود از حوادث پیرامونی از مهم‌ترین موضوعات ادبیات داستانی امروز در جبهه‌ی معارض فرهنگی انقلاب اسلامی است.

به گزارش شبستان، فعالیت‌‌های بنیاد گلشیری شامل اهدای جایزه‌‌ی سالانه‌‌ی هوشنگ گلشیری به آثار برتر ادبیات داستانی و نقد ادبی به زبان فارسی، تشکیل کارگاه‌‌‌های داستان‌‌نویسی، جلسات داستان‌خوانی و نقد و بررسی، تاُسیس مرکز انتشارات و کمک به چاپ و نشر آثار داستان‌‌نویسان و … است. این نهاد به ظاهر مردمی است و در راستای اعتلای ادبیات گام بر می‌‌دارد ولی با نگاهی عمیق‌‏تر به کلیت آثار برگزیده در این جشنواره به راحتی متوجه ماهیت سکولار و ضد نظام این نهاد می‌‏شویم، چرا که این آثار عموماً مروج مفاهیم ضد دین و ضد نظام می‏‌باشند.

این بنیاد عموماً کاندیدای خود را به نوعی از آثار فرزندان خلف هوشنگ گلشیری در عرصه‌‌ی سیاه‌نمایی اوضاع کشور بر می‌‌گزیند و در همه‌‌ی آثار برگزیده به نوعی با زیر پا گزاردن مفاهیم اخلاقی-اسلامی به دنبال عادی جلوه‌دادن عدول از قید و بندهای شرعی و عرفی جامعه‌ی امروز است.

سیاه‌نویسی و ترسیم فضای وهم‌آلود و مالیخولیایی از حوادث پیرامونی به عنوان یکی از مهم‌ترین موضوعات ادبیات داستانی امروز در جبهه‌ی معارض فرهنگی انقلاب اسلامی مطرح است. مسئولین جایزه‌ی ادبی «هوشنگ گلشیری» به عنوان یکی از ارکان این جبهه نیز با اقبال بر این نوع از ادبیات داستانی، بر گسترش نهیلیسم و سیاه‌نمایی دامن زده و آثار متعددی را از همین نوع در شمار نامزدهای آخرین دوره از این جایزه، معرفی کرده‌اند و از بین آنان اثری با عنوان «کتاب ویران»، جایزه‌ی مجموعه داستان را نیز از آن خود کرد.

ترسیم جهان وهم‌آلود و کابوس‌وار در کتاب «کتاب ویران»

«کتاب ویران» نوشته‌ی «ابوتراب خسروی» است. این کتاب مجموعه داستانی مشتمل بر 8 داستان است که فضای وهم‏آلود اکثر داستان‎ها، درک درون مایه‌ی آن‏ها را بعضاً ناممکن می‎سازد. در این میان تنها 2 داستان «قاصد» و «یک داستان عاشقانه» از روال و منطق معمول عرف داستان‌نویسی برخوردارند که اولی ماجرای گم شدن دختری را روایت می‏کند که خانواده‌اش نزد کف‏بینی می‎روند تا او را بیابند و دومی هم در ارتباط با دو ماجرای ازدواج است که البته شکل نمی‏گیرد.
 

در این مجموعه داستان ارائه شده توسط ابوتراب خسروی فقط قصه‌ی «داستان ویران» است که به نسبت مابقی داستان‌ها کوتاه‌تر و منسجم‌تر است و غیر از این، داستان‌های دیگر بیش از حد کش‌دار بوده و یا بدون آغازی مناسب، در لحظه‌ای بحرانی از داستان، رها می‌شوند! برخی دیگر هم بیشتر خلاصه‌گویی ماجراها بودند و البته هیچ جذابیتی برای مخاطب ندارند. در واقع نوع قلم خسروی به گونه‌ای است که مورد پسند مخاطب ادبیات داستانی قرار نگرفته و حتی موجب دفع بسیاری از منتقدین نیز شده است اما در یازدهمین دوره از جایزه‌ی هوشنگ گلشیری، جایزه‌ی بخش مجموعه داستان را از آن خود کرد.

 

«ابوتراب خسروی» در فروردین 1335در خانواده‌ای نظامی در شهر فسا به دنیا آمد و به دلیل نظامی بودن پدرش در سال‌های جوانی در شهرهای مختلف ایران زندگی کرده است. در سال‌های آخر دهه‌ی 40 به واسطه‌ی زندگی در اصفهان، دوره‌ی دبیرستان را در کلاس هوشنگ گلشیری گذراند و قصه‌نویسی را از کلاس او آغاز کرد و بعدها در تهران نیز در کارگاهِ قصه از استاد مبتذل‌نویس‌اش بهره‌ها برد. وی با نوشتن مجموعه داستان «دیوان سومنات» در سال 1377 به شهرت رسید.


خسروی دارای مدرک لیسانس آموزش ابتدایی است و تا قبل از بازنشستگی در شیراز، معلم کودکان عقب‌مانده‌ی ذهنی بوده است. این نویسنده به واسطه‌ی احاطه‌ای که به ادبیات کهن دارد، ادبیاتی متفاوت با سایر نویسندگان ادبیات داستانی اتخاذ کرده و آثارش را با مضامینی گاهاً سورئال با تکیه بر ویژگی‌های رمان‌های پست مدرن می‌نویسد. در آثار خسروی تمایل غریبی به باستان‌گرایی و بازگشت به زبان متون مقدس دیده می‌شود و بعضاً به رؤیا و اسطوره می‌پردازد.

وی در رمان «اسفار کاتبان» از رفاقت دو دانشجوی یهودی و مسلمان برای انجام یک تحقیق مشترک می‌گوید و جالب اینکه موضوع تحقیق نیز نقش قدیسان در ساخت جوامع است که با نقطه‌ی آغاز جداگانه از طرف دو شخصیت داستان دنبال شده و به داستان عشقی دختر یهودی و پسر مسلمان می‌رسد. این کتاب از طرف جایزه‌ی «مهرگان» ـ وابسته به اعضای کانون نویسندگان ایران ـ به عنوان بهترین رمان سال 79 برگزیده شد. خسروی در یکی از معروف‌ترین آثارش با عنوان «رود راوی» داستانی به ظاهر تاریخی در مورد اسلاف سلسله‌ی مفتاحیه ذکر می‌کند و درباره‌ی تاریخ پیدایش و استمرار حکومت آن‌ها سخن می‌گوید.

 

 

بنابر گزارش این کتاب در دوره‌ی چهارم جایزه‌ی هوشنگ گلشیری، برنده‌ی بهترین رمان شد تا آثار ابوتراب خسروی مورد حمایت کامل جریان فرهنگی معارض انقلاب اسلامی قرار گیرد. در زمستان سال 1390 نیز مجموعه داستان «کتاب ویران» به عنوان بهترین رمان در دوره‌ی یازدهم جایزه‌ی گلشیری معرفی شد. شایان ذکر است نگارش مطالب منافی عفت و اخلاق عمومی از محورهای لاینفک آثار گلشیری و شاگردانش است که در آثار ابوتراب خسروی نیز مشاهده می‌شود و البته اینان همیشه هم مخالف ممیزی بوده‌اند!

در همین رابطه برخی نظرهای خسروی تأمل‌برانگیز است:
«در شرایط امروزی که همه جا از ماهواره پر شده، سانسور کتاب معنایی ندارد، ادبیات همیشه راجع به زیبایی و عشق انسان صحبت می‌کند و هیچ کدام از مضامین کتاب‌های ادبی اروتیک (جنسی) نیست، بنابراین سانسور کتاب منطقی نیست و اگر بخواهیم ادبیات را با سانسور نگاه کنیم اشتباه کرده‌ایم.»

بررسی کتاب «کتاب ویران»

ابوتراب خسروی در جلسه‌ی نقد کتابش درباره‌ی نحوه‌ی نگارش «کتاب ویران» و قالب آن گفته است:

«کتاب ویران در برگیرنده‌ی 8 داستان کوتاه است. فرم در داستان‌های این مجموعه متلاشی و از نو آفریده می‌شود. داستان‌های این مجموعه هر یک موضوعی مستقل دارند. دغدغه‌ی اصلی من در داستان‌های این مجموعه، دغدغه‌ای هستی‌شناسانه است و این دغدغه تم اصلی داستان‌های آن نیز محسوب می‌شود.»

با توجه به این اظهارنظر نویسنده، می‌بایست تأکید کرد جهانی که نویسنده در مجموعه‏اش خلق کرده جهان وهم‏آلودی است که منطق نمی‎شناسد؛ زمان و مکان در جابه‎جایی خود قیدی ندارند به ‏گونه‌ای که یادآور کابوس هستند. در بعضی موارد نیز تناسخ گونه‌های مدرن را یادآوری می‎کنند! به عنوان مثال در داستان «تفریق خاک»، ارباب‎زاده‎ای قهرمان ماجراست که از دستورات پدر برای رسیدگی به آمار و امور رعیت سر می‎پیچد و ناگهان او را مردی بالغ می‎بینیم که به دنیا نیامده و برای پدرش پیغام می‎فرستد که از کدام رحم می‎خواهد به دنیا بیاید!

تبلور چند چهره از آدم‎ها و تجسم ایام مختلف حیات‌شان در یک باغ در داستان «پیک‌نیک» دست‌مایه‌ی اصلی نویسنده است. در «مرثیه‌ی باد» هم با رزمنده‏ای روبه‌رو هستیم که در جبهه و البته به سیاق غالب کتاب، در وهم خود، همسر و فرزندش را می‎بیند و حتی شهادتش هم در این فضای وهم زده رقم می‏خورد!

داستان «آموزگار» هم یادآور تناسخ است که البته در فضای وهم‏آلودی که نویسنده آفریده، چهره پنهان می‏کند و بالاخره «داستان ویران» آخرین داستان مجموعه که نام کتاب هم از آن گرفته شده است. شاید در این اثر در ارتباط با «رؤیا یا کابوس» جای بحث بیشتری وجود داشته باشد و البته حضور نویسنده در بطن ماجرا به فضای کابوس‏وار داستان، درهم ریختگی بیشتری داده است.

دو شخصیت مورد اشاره‌ی نویسنده به نام‎های «سعید» و «زهره» عضو سازمانی هستند که ماهیتی مخفی دارد. تکرار کلیدواژه‏هایی مثل سازمان، کادر مرکزی، تشکیلات و ... یادآور سازمان‌های جاسوسی و گروهک‌های منافقین است. سعید و زهره به دستور سازمان هم‌خانه شده‏اند تا مأموریتی را به انجام برسانند که البته با حضور مأمورینی که به هویت‌شان پرداخته نمی‏شود، کار به انجام نمی‏رسد. کابوس سیال روایت نویسنده در اینجا مانع از قضاوت قطعی می‏شود که سازمان را همان سازمان منافقین بدانیم لکن نکته‌ی قابل توجه در ماجرا اشاره به مصائب (بخوانید شکنجه) احتمالی پس از دستگیری است.

در 2 مورد در این کتاب نیز به شرح لهو و لعب و شرب خمر اشاره می‎شود که البته وجهه مذمومی هم برای آن تصویر نمی‎شود. پرداختن به مسئله‌ی تناسخ وجه دیگری است که خسروی به آن پرداخته است. روایت داستان‌های «کتاب ویران» که گاه می‏توان از منظر توهم نگاه کرده و گاه آن را تناسخ دانست، در مجموع فضایی وهم‌آلود ترسیم می‌کند که برآیند آن را می‌توان در نهیلیسم و پوچ‌گرایی ترسیم کرد.

 

پایان پیام/

کد خبر 167411

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha