خبرگزاری شبستان: امام حسن(ع)، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین(ع)، دارای صفات برجسته ای همچون لیاقت، شجاعت، شهامت، صداقت، تقوا، تجربه، آگاهی و بردباری و غیره بود. او در دامن رسول خدا(ص) تربیت یافته و بیش تر غزوات و درگیری های صدر اسلام را که در آخرین دهه عمر رسول خدا(ص) تحقّق یافت، دیده بود. آن بزرگوار در کنار پدر، با حوادث آن دوران خوی گرفت، بدان جهت در راه پیشبرد اسلام هیچ گونه ترس و وحشت در وجود آن بزرگوار راه نمی یافت و در زمان حیات و حکومت امیرالمؤمنین(ع) دوشادوش آن حضرت در مشکلات شرکت داشت و مسئولیت های گوناگونی را بر عهده گرفت که یکی از آنها تولیت موقوفات و صدقات بود.
امام حسن(ع)، طىّ حکمی از سوی امیرالمؤمنین علی(ع) سرپرستی و تولیت اوقاف را بر عهده گرفت.
در یکی از أوامر (و وصایاى) آن بزرگوار آمده است: (هَذا ماأَمَرَ بِهِ عَبْدُاللّهِ عَلِىُّ بْنِ أَبِى طالِبٍ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ فِى مالِهِ، ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ، لِیُولِجَهَ بِهِ الجَنَّةَ ویُعْطِیَهِ بِهِ الأَمَنَةَ. منها: فَإِنَّهُ یَقُومُ بِذلکَ الحَسَنُ بْنُ عَلِى یَأْکُلُ مِنْهُ بِالمَعْرُوفِ وَیُنْفِقُ مِنْهُ بِالمَعْرُوفِ، فَإِنْ حَدَثَ بِحَسَنٍ حَدَث وَحُسَیْن حَىّ، قامَ بِالأَمْرِ بَعْدَهُ وَأصْدَرَهُ مَصْدَرَهُ. وإِنَّ لأبنَىْ فاطِمَةَ مِنْ صَدَقَةِ عَلِىٍّ مِثْلَ الَّذِى لِبَنى عَلِىٍّ، وَإِنِّی إنَّما جَعَلْتُ القِیامَ بِذلکَ إِلی ابِنْى فاطِمَةَ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللّهِ وقُرْبَةً إلَی رَسُولِ اللّهِ(ص) وَتَکْرِیماً لِحُرْمَتِهِ وتَشْرِیفاً لِوُصْلَتِهِ. وَیَشْتَرِطُ عَلَی الَّذِى یَجْعَلُهُ إلَیْهِ أَنْ یَتْرُکَ المالَ عَلی أُصُولِهِ، وَیُنْفِقَ مِنْ ثَمَرِهِ حَیْثُ أُمِرَ بِهِ وهُدِىَ لَهُ، وأَنْ لایَبِیعَ مِنْ أَوْلادِ نَخِیلِ هذِهِ القُری وَدِیَّةً حَتّی تُشکِلَ أَرْضُها غِراساً(1).
این فرمانی است از بنده خدا، علىّ بن أبی طالب أمیرالمؤمنین، درباره دارایی خود به خاطر به دست آوردن خشنودی خدا. نخستین کسی که این فرمان را انجام می دهد، حسن بن على است. او از این اموال بر اساس مبانی صحیح شرعی بهره می گیرد و انفاق می کند. اگر برای حسن پیش آمدی روی داد و حسین زنده بود، او باید این کارها را انجام دهد و جانشین برادرش گردد. بدانید که بهره فرزندان فاطمه از صدقات علىّ درست مانند بهره سایر فرزندان على است و این که سرپرستی آن را به پسران فاطمه واگذار نمودم، به خاطر خدا و به خاطر تقرب به رسول خدا و بزرگداشت حرمت او و احترام پیوند خویشاوندیشان به او می باشد. با کسی که این اموال در دست اوست، شرط می کنم که اصل مال را حفظ کند و تنها از میوه و درآمدش در آن راهی که به او دستور داده ام انفاق کند و از نهال های نخل چیزی نفروشد تا همه سرزمین، یکپارچه زیر پوشش نخل قرار گیرد و آباد شود.).
این فرمان بعد از برگشت از صفین صادرشده و ابلاغ آن، جنبه دستوری و حکمی دارد. و مضمونش می رساند که حکم تصدّی أموال شخصی امیرالمؤمنین(ع) نبوده، بلکه اموال امام و حاکم است که باید برای حفظ امامت و زعامت و خاندان پرفضیلت اهل بیت حفظ شود و حقوق و صدقات به اهلش برسد. باید گفت که این منصب یکی از مسوولیتها و شؤون امامت است که آن را اختصاص به امام حسن و سپس امام حسین(ع) می دهد، اگر غیر از این باشد، (ابتغاء وجه اللّه) و (تکریماً لحرمته) معنایی ندارد.
سخن دیگر این که معمولاً در بسیاری از صدقات و موقوفات، (موقوف علیهم) یعنی کسانی که صدقات و موقوفات باید برای آن ها مصرف شود، معیّن و مشخّص شده است و این ها سادات و بنی الحسین(ع) بودند و یا فقرا و حجاج بیت الله الحرام و موارد دیگر؛ لذا هیچ تردیدی وجود ندارد که حکم امام(ع) به فرزندش جهت اموال شخصی نبوده، بلکه اموال و موقوفات و صدقات عمومی بوده است که در بحث آینده به آن ها اشاره خواهد شد.
موقوفات و صدقات علىّ بن أبی طالب (ع)
با نگاه اولیّه به فرمان امیرالمؤمنین(ع) چنین گمان می رود که این فرمان، همانند وصیت و سفارش شخصی افراد درباره اموال شخصی است تا بعد از مرگ، اختلاف و جدایی در میان ورثه نیفتد، لیکن بعد از تعمق و تأمل بیش تر در مورد صدقات و موقوفات رسول خدا(ص) و على بن ابی طالب و دیگر ائمه معصومین (ع) جهت مصالح مسلمین، روشن می شود که خطبه در صدد نصب مدیر امور مالی مطمئن و دقیق برای حفظ و حراست بیت المال مسلمانان است، گرچه در میان صدقات، مقداری از دست رنج های آنان نیز دیده می شود.
فرمایش امام علی(ع) درباره سرزمین (بُغَیْبِغَه)(2)، بعد از با خبر شدن از آن، گواه مطلب فوق است که: (یَسُرُّ الوارث، ثم قال: هى صدقة علی المساکین وابن السبیل وذى الحاجة الأقرب(3)؛ وارث را خوشحال می کند. سپس فرمود: این سرزمین صدقه است و وارثان آن، بیچارگان و در راه ماندگان و نیازمندان نزدیک هستند.)
ایوب بن عطیّه گوید: شنیدم امام صادق(ع)فرمود: (قَسَّم رسول الله(ص)الفىء فأصاب علیّاً(ع) أرض. فاحتفر فیها عیناً فخرج منها ماء ینبع فی السماء کهیئة عنق البعیر فسمّاها عین یَنْبُعْ. فجاء البشیر یبشره فقال بشّر الوارث، بشر الوارث، هى صدقة بتّاً بتلاً فى حجیج بیت اللّه وعابر سبیله لاتباع ولاتوهب ولاتورث. فمن باعها او وهبها فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین، لایقبل اللّه منه صرفاً ولاعدلاً(4)؛
رسول خدا(ص) غنایم جنگی را تقسیم نمود، در آن هنگام، زمینی به نام علی(ع) افتاد. پس از مدتی چشمه ای را احداث کرد که از آن به اندازه گردن یک شتر آب خارج می شد، آن سرزمین را (یَنْبُعْ) نامید. در آن هنگام، شخصی از یاران آمد و به آن حضرت بشارت و مژدگانی داد. آن حضرت دوبار فرمود: بشارت را به وارثان این زمین بدهید. این صدقه جاریه است، تنها برای حجّاج بیت الله الحرام و مسافران آن مسیر است و به هیچ وجه فروخته نخواهد شد و بخشیده نمی شود و به ارث هم نخواهد رسید، پس هرکس آن را بفروشد و یا به دیگری ببخشد، نفرین خدا و فرشتگان و مردم، همگی بر او باد و خداوند هیچ گونه تصرفی را در جهت ازبین بردن ینبع از او قبول نخواهد کرد.).
و در نقلی دیگر فرمود: یَنْبُعْ و چشمه های جوشان آن را وقف نمودم و صدقه قرار دادم برای فقرا، بیچارگان و در راه ماندگان، چه آنان در نزدیک باشند و یا در نقطه ای دور، در زمان آرامش و یا جهاد و درگیری با دشمنان اسلام؛ سپس فرمود: این صدقه جاریه به کسی بخشیده نخواهد شد و به ارث به کسی نخواهد رسید تا خداوند آن را به وارثان حقیقی واگذار نماید و او (خداوند) بهترین وارث است.(5).
پی نوشت:
1. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص146، ح34؛ ابن شَبّه، تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص225، اختلاف کمی در عبارات وجود دارد؛ ترجمه و شرح فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه24، ص876؛ در بعضی نسخه ها (لإبْنَىْ فاطمة...) آمده و در بعضی (لِبَنى فاطمة...) آمده است.
2. بُغَیْبِغَة، نام سرزمینی است که دارای چشمه های پرآب و فراوانی بوده، همانند چشمه خیف الأراک، چشمه لیلی و چشمه بسطاس و... سمهودی می گوید: در زمان علىّ بن ابیطالب(ع)بُغیبِغَة شامل 1000 وسق زمین بوده است که در هر وسق شصت من گندمکاری می شده (خلیل فراهیدى، العین، ج3، ص1951؛ سمهودى، وفاءالوفا بأخبار دارالمصطفى، ج2، ص262).
3. ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج1، ص220؛ عاتق بن غیث البلادى، معجم معالم الحجاز، ج1، ص239. این دو پافشاری می کنند که واقف علی(ع)بوده و بعد هم در اختیار فرزندش حسن بن على(ع)قرارداد. و حسین بن علی(ع)به آن منطقه رفت وآمد داشته است.
4. وسائل الشیعه، ج13، ص303، باب6 (باب عدم جواز بیع الوقف ...)، ح2.
5. تاریخ مدینةالمنوره، ج1، ص221. افرادی که ینبع بر آن ها وقف شده بود، عبارتند از: حجاج بیت الله الحرام، مسافران از آن رهگذر، فقرا، مساکین، أبناءالسبیل (در راه ماندگان).
برگرفته از کتاب حقایق پنهان، ص 127، نویسنده: احمد زمانی
پایان پیام/
نظر شما