مذهب جعفری؛ نهالی که در سیلاب مذاهب انحرافی به دست امام صادق(ع) غرس شد

امام در فضای باز سیاسی ایجاد شده کارگاه های آموزشی را که امروزه تازه باب شده، دایر می کند. و شاگردان را به مناظره دعوت می کند با این روش ها امام چنان مکتبی را پایه گذاری کرد که ثمره آن قرن ها باقی مانده است.

خبرگزاری شبستان: مهمترین ویژگی امام صادق (ع) را علم آن حضرت دانسته اند. در میان ائمه هدی این امام صادق (ع) است که با استفاده از فرصت پیش آمده به تربیت چهار هزار شاگرد می پردازد و مکتب فقهی و کلامی شیعه را پایه گذاری می کند. به بهانه شهادت امام صادق(ع) درباره شخصیت و فعالیت های علمی ایشان با حجت الاسلام یدالله مقدسی، مدیر گروه فقه موسسه معارج پرداختیم. آنچه می خوانید ماحصل این گفتگو است.


اینکه امام صادق(ع) را رییس مذهب شیعه می دانند این شبهه را به وجود آورده که پیدایش شیعه از زمان امام صادق(ع) بوده است. آیا چنین نظری صحیح است؟
استفاده از کلمه شیعه به زمان قبل از پیامبر (ع) برمی گردد و حتی به پیروان پیامبرانی مانند حضرت موسی و ابراهیم، شیعه ابراهیم و موسی گفته می شده است. پیامبر اسلام (ص) این اصطلاح را درباره پیروان امیرالمومنین (ع) به کار برد و از همان زمان این اصطلاح باب شد و در زمان های بعدی به کسانی که بعد از پیامبر به امامت امام علی (ع) و فرزندان او معتقد بودند، اطلاق شد.
اما نکته ای که وجود دارد شیعیان به لحاظ سختی ها و فشارهایی که بعد از پیامبر (ص) به آن ها وارد می شد همیشه در اقلیت بودند و همیشه مخالفان ائمه هدی حاکمیت را در اختیار داشتند و مخالفت با شیعه به خصوص در زمان بنی امیه بسیار رواج داشت.
اواخر عمر امام باقر (ع) بود بنی امیه دوران ضعف خود را سپری می کردند و همین مسئله باعث شد کمی فضا بازتر شود و زمینه ترویج عقاید شیعه که بر محور امامت بود به واسطه تلاش های امام باقر (ع) به وجود آید. البته خود این فضای باز به وجود آمده نتیجه سختی ها و رنج هایی بود که ائمه (ع) قبلی کشیده بودند.
عصر امام صادق (ع) عصری است که فرصت بی نظیری برای ترویج عقاید شیعه به وجود می آید و آن عصری است که مکتب ها و نحله های فراوانی ظهور و بروز می یابند و بنی امیه نیز دارد نفس های آخر خود را می کشد. این است که زمینه برای ترویج اعتقادات شیعه به صورت کامل به وجود می آید. در این دوران است که مذاهب فقهی 4 گانه اهل سنت پایه هایش ریخته می شود و از لحاظ کلامی هم معتزله و اشعری ها و دیگر مذاهب فعالند. در این گیرودار است که مذهب فقهی امام صادق (ع) به نام مذهب جعفری در میان مذاهب انحرافی دیگر می درخشد و از طرفی مکتب فکری امام صادق (ع) نیز از لحاظ کلامی مطرح است که نام گذاری مذهب و مکتب امام صادق (ع) به عنوان مذهب جعفری یا مذهب شیعه یادگار همان دوران است که در حقیقت احیای تعالیم ناب پیامبر (ص) در دورانی است که هزاران مکتب و مذهب مختلف در حال بروز است.

 

اگر یار داشتم قیام می کردم...

 

درباره نحله های مختلف فکری صحبت کردید. کمی بیشتر درباره ویژگی های این نحله ها و عقایدشان و به طور کلی درباره دوران امام صادق (ع) صحبت بفرمایید. چون این سوال پیش می آید که حالا که فضا تا این حد مهیا بوده، چرا امام صادق از این خلا استفاده نکرد تا فعالیت سیاسی خود را افزایش دهد و به حکومت برسد و بعد در سایه حکومتی که تشکیل داد علم را نیز نشر دهد؟ چرا امام صادق (ع) در این دوران فعالیت علمی را انتخاب کرد؟
در اواخر حکومت بنی امیه، بنی عباس خیلی تلاش کردند که با نام طرفداران پیامبر (ص) و به بهانه عموزادگی با ایشان، از این نام سوء استفاده کنند و خودشان را به پیامبر (ص) و به ائمه (ع) بچسبانند که در عوام فریبی تا حدود زیادی نیز موفق بودند. اما امام صادق (ع) در این زمان کسانی را که قرص و محکم بایستند و ایشان را در راه تشکیل حکومت همراهی کنند، سراغ نداشتند. این بود که ایشان به جای تشکیل حکومت به این فکر افتادند که در شرایطی که آشوب های فکری و فرهنگی بیداد می کند، مبانی فکری تشیع را ترویج می کنند.
در روایتی آمده است که امام (ع) به یکی از یارانش گله کوچکی را نشان داد که اگر به این تعداد یار داشتم قیام می کردم. در حقیقت امام در کنار خود کسانی را که تبعیت کامل از ایشان بکنند نمی دید.

 

یعنی از این 4 هزار شاگرد امام صادق(ع) کسی که تبعیت کامل داشته باشد، پیدا نمی شد؟
مضمون روایات حاکی از این است که محبین امام زیاد بوده اند اما شیعه به این معنا که تبعیت کامل از امام را داشته باشد نبوده است. شما ببینید در زمان امام حسن (ع) با این که حکومت در اختیار حضرت بوده است اما می بینیم که سرداران سپاه ایشان به دشمن می پیوستند تا جایی که امام مجبور به متارکه حکومت با معاویه می شود. امام صادق که این حکومت را نیز نداشته است و فقط تعداد شاگردان و محبان حضرت زیاد بوده اند.

 

کمی بیشتر درباره نحله های فکری آن زمان و اعتقاداتشان توضیح می دهید؟
در آن زمان بعضی از این نحله ها در زمینه های فقهی کار می کردند، بعضی دیگر در زمینه های کلامی و اعتقادی. در کلام ما در آن دوران شاهد گروه هایی مثل معتزله، اشاعره و قدریه هستیم. حتی در این دوران زیدیه هستند که گرچه خود را طرفداران ائمه می دانند اما اعتقادات خاصی داشتند. امام با توجه به مبانی فکری که آن ها مطرح می کردند به سوالاتی که در جامعه مطرح می شد پاسخ می گفتند.
در فقه نیز در این دوران شاهد ظهور کسانی مثل ابوحنیفه هستیم که نظرات خاص خود را دارد. مرگ ابوحنیفه سه سال بعد از امام بوده است و همین نشان می دهد که بسیاری از نظرات او در این دوران مطرح بوده است که در روایات مربوط به آن دوران نیز به آن اشاره شده است. در همین دوران است که پایه دیگر مکاتب فقهی اهل سنت نیز ریخته می شود. این جاست که امام صادق (ع) فقه جعفری را تشکیل می دهد.
نکته قابل توجه دیگر در این دوران نهضت علوم بوده است. در این دوران بسیاری از علوم مطرح شده اند. علومی مانند قرائت قرآن، طب، فلسفه، نجوم، هیئت، ریاضیات، شیمی و فیزیک و ... در این دوران مطرح هستند به خصوص در دوران منصور دوانقی که نهضت ترجمه به وجود می آید این علوم به عربی نیز ترجمه می شوند. این جاست که امام در ین فرصت ایده آل استفاده می کند و هم مبانی فکری شیعه را ترویج می کند و هم شیوه های تربیت شاگرد را پایه گذاری می کند.
شما ببینید امام در این دوران امام کارگاه های آموزشی-که امروزه تازه باب شده است- دایر می کند. به این صورت که بعضی از شاگردانش را می نشاند و می گوید با هم مناظره کنید و خودش نیز نظرات و راهنمایی هایش را انجام می دهد. با این روش ها امام چنان مکتبی را پایه گذاری می کند که ثمره های آن تا سال های سال باقی می ماند به خصوص در عصر مامون که عصر هجوم افکار بیگانه به مرکز مسلمانان بوده است این شاگردان پرورش یافته در دوران امام صادق به کمک شیعه و امام زمان خود یعنی امام رضا می آیند.

 

تفکیک علوم به دینی و غیردینی صحیح نیست

 

از نهضت علوم در این دوران گفتید که علوم طبیعی و ریاضی در این دوران بسیار رواج داشته است. بحثی که امروزه مطرح است این است که آیا در حیطه علوم طبیعی و ریاضی هم تقسیم علوم به دینی و غیردینی صحیح است؛ به این صورت که بگوییم مثلا ریاضی اسلامی و غیر اسلامی؟ سوال دیگر این که امام صادق (ع) در روند این علوم چه تاثیری داشتند؟
آیت الله جوادی آملی بحث زیبایی دارند که ما اصلا علوم غیردینی نداریم. تفکیک علوم به دینی و غیردینی اصلا از ریشه صحیح نیست. علم و دانش آفریده خداست و به وسیله انبیا به بشر رسیده است. عقل و فهم هم که آفریده خداست.. پس علم و ادراک بشر همه دینی است. این خداست که تنها اسلام را دین همه قرار داده است و از همه خواسته است که از این مجرا وارد شوند. چیزی که هست این بشر است که علم و ادراک خدادادی خود را در مسیر نادرست هدایت می کند.
در علوم طبیعی هم چنین تفکیکی صحیح نیست. علم عبارت است از کشف قوانین طبیعت و هر کسی –دینی یا غیردینی- می تواند قوانین را کشف کند و ربطی به دین خاصی ندارد. 4=2+2 در همه جای دنیا چنین است و ربطی ندارد طرف مسلمان است یا نه.
اما درباره تاثیر امام صادق (ع) در علوم طبیعی و ریاضی زمان خود بر کسی پوشیده نیست. مهمترین تاثیر ایشان در این زمینه تربیت شاگردانی مانند جابرابن حیان، شیمی دان بزرگ است. یا در علومی مثل فلسفه شاگرد بزرگ امام صادق (ع) هشام بن حکم مطرح است. اگر به لیست شاگردان حضرت رجوع کنید بسیاری از این شاگردان را می بینید که متخصص در علوم طبیعی بودند و از مکتب امام صادق (ع) سیراب شده اند.

 

کار ائمه(ع) تقویت مبانی فکری در همه زمان ها بوده است

 

الان ما در دوره ای قرار داریم که حکومتی اسلامی تشکیل داده ایم. در همین زمان مسئله ای به نام تحول علوم انسانی مطرح است. سوال این است که اولا آیا ما می توانیم از شباهت هایی که عصر ما به عصر یکی از ائمه دارد نتیجه بگیریم که ما مثلا باید روش امام صادق (ع) را در پیش بگیریم یا روش امام رضا (ع) را یا روش امام دیگر را؟ مثلا بگوییم چون در این دوره مانند دوران امام صادق شبهه های مختلف وجود دارد پس ما باید به تحول علوم انسانی فکر کنیم. یا این سوال از ریشه غلط است؟
ببینید موقعیت ها برخورد ها و عکس العمل ها را مشخص می کند. کاری که امامان ما در هر دوره ای انجام دادند تقویت مبانی فکری در همه زمان ها بود. حالا در زمان های مختلف وضعیت ها و شرایط متفاوتی حاکم بوده است که باعث می شده اهداف فرعی ائمه تفاوت پیدا کند. حتی در عصر یک امام می بینیم که بنا به شرایط مختلف همان امام موضع گیری هایش تفاوت می کرده است. امام صادق (ع) در عصر بنی امیه یک نوع موضع گیری دارد در عصر بنی عباس موضع گیری دیگری دارد. حتی در خود حکومت بنی عباس امام (ع) در زمان حکومت سفاح عباسی یک نوع موضع گیری دارد و در زمان منصور که سختگیرتر بوده است موضع گیری هایش تفاوت می کند.
در زمان فعلی که ما حکومت تشکیل داده ایم آن قدر در شرایط مختلف قرار می گیریم که باید موضع گیری های متفاوتی را بر پایه هدف واحد داشته باشیم. مثلا یکی از خلا هایی که در جامعه می بینیم خلا در بحث تئوریک است که مقام معظم رهبری بحث تحول علوم انسانی را مطرح می کند. همین طور در امور دیگر.


پایان پیام/

کد خبر 170008

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha