سیاست و حکومت در نگرش ابوذر انقلاب

آیت الله طالقانی، اولین زندانی شدن خود را، در پی درگیری با مأموران رضاخان تجربه می کند. این دوره زندان که نزدیک به 3 ماه طول می کشد، در سال 1318 و در سن 28 سالگی رخ می دهد.

خبرگزاری شبستان: روستای گلیرد از توابع طالقان زادگاه اوست. تاریخ ولادتش را 15 اسفند 0921 (هـ.ش) گفته اند. نام پدربزرگش (سیدمحمود) را بر او می نهند. در 5 سالگی وارد مکتب خانه می شود و در 7 سالگی به تهران می رود تا مجبور نباشد، زندگی دور از پدر را بیش از این تحمل کند. پدرش سیدابوالحسن روحانی و ساکن قنات آباد تهران بود و در مدرسه مروی تدریس می کرد؛ اما سیدمحمود تحصیل را در مدرسه دینی ملارضا آغاز می کند و 3 سال بعد یعنی در 10 سالگی برای تحصیل به قم می آید؛ ابتدا به مدرسه رضوی می رود، پس از آن به مدرسه فیضیه نقل مکان می دهد.(2)

برادرش سیدتقی می گوید: بیشتر درس او نزد ]آیت الله[ شیخ عبدالکریم حائری بود. در این مدت آسیدمحمود همه اش در حال مطالعه و غرق در درس بود. گاه نیمه های شب از خواب بیدار می شدم ومی دیدم که ایشان یا مشغول مطالعه یا در حال نمازخواندن است. بعضی اوقات که متوجه بیداری من می شد می گفت: سید تقی بیداری؟ می گفتم: بله. می گفت: الآن موقع خوبیه برای مطالعه. اگر می خواهی بلندشو، وضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان، خوابت هم بپره، بعد مطالعه کن. می گفتم الآن بلند می شوم. در آن موقع بین همدوره ای های ایشان و طلبه ها، نظیر ایشان خیلی کم بود.(3)

 

او پس از مرگ پدر، حاضر نمی شود، امام جماعتی مسجد پدرش را بپذیرد. در این باره به برادرش می گوید: آدم نباید اسلام و برنامه مبارزه اش را در محدوده خانه و یک مسجد، آن هم در یک محله کوچکی چون قنات آباد قرار دهد. من کارهای مهم تری دارم که بعداً برایت توضیح می دهم؛ الآن هم باید درسم را بخوانم.(4)

ایشان مدتی را برای تحصیل به نجف می رود و پس از کسب درجه اجتهاد، دوباره به قم بازمی گردد و در درس آیت الله حائری یزدی شرکت می کند و سپس به تهران می رود و پای درس فلسفه و تفسیر آیت الله کمره ای حاضر می شود.

درباره اساتید ایشان باید گفت؛ بیشترین مدت تحصیلشان در قم است و در این مدت مطرح ترین استاد او آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی است. مدتی نیز در درس مرحوم سیدمحمد حجت حاضر می شود. اما در نجف. در درس آیات عظام اصفهانی، حاج شیخ محمدحسین غروی (کمپانی) و آقا ضیاء عراقی شرکت می کند.

 

اگر تاریخ تولد ایشان را 1290 شمسی بدانیم و 1297 را سال ورود به مدرسه ملارضا در تهران و تاریخ بازگشت به تهران و اتمام تحصیل را 1317 یا 1318، بنابراین اگر فرض بگیریم که در دوره تحصیلی مستمراً اشتغال به کار علمی داشته اند، حدوداً 20 سال به تحصیل مشغول بوده اند.

آیت الله طالقانی جریان بازگشت خود را به تهران این گونه بیان می کند: پس از دوره تحصیلی]ام[... و درگذشت مرحوم پدر به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم (1318- 1317)؛ چون احساس کردم که جوانان ما از جهت عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفته اند و به پیروی از روش مرحوم پدر جلساتی برای عده ای از جوانان و دانشجویان درباره بحث در اصول و عقاید و تفسیر قرآن تشکیل دادم(5)

آیت الله طالقانی در پی ورود به تهران به ترویج معارف دینی می پردازد و از دل همین معارف مبارزه با رژیم را می آموزد؛ چنانچه به نهج البلاغه پناه می برد و با همکاری آیت الله کمره ای به تحقیق در بحث های مربوط به حکومت و دیگر مباحث نهج البلاغه می پردازد که نتیجه آن پژوهش ها، تبدیل نهج البلاغه به 22 کتاب است؛ به همراه مقدماتی که بر آن می نگارند(6).

آیت الله طالقانی، اولین زندانی شدن خود را، در پی درگیری با مأموران رضاخان تجربه می کند. این دوره زندان که نزدیک به 3 ماه طول می کشد، در سال 1318 و در سن 28 سالگی رخ می دهد.

پس از برکناری رضاشاه در شهریور 1320 جو نسبتاً آزادی بر کشور حاکم می گردد. گروه های ملی، کمونیستی، مذهبی و نیز وابستگان به حکومت دست به فعالیت می زنند. آیت الله طالقانی در همان سال کانون اسلام را تأسیس می کند و جلسات سخنرانی، تفسیر و بحث و مناظره تشکیل می دهد. مجله دانش آموز را منتشر می کند و در همین جلسات با سحابی و بازرگان آشنا می شود.(7) پس از کودتای 28 مرداد، آیت الله طالقانی به اتفاق گروهی دیگر، نهضت مقاومت ملی را تشکیل می دهد که در پی یورش همه جانبه رژیم در سال 1336 تعطیل و آیت الله طالقانی به مدت یک سال زندانی می شود. در تابستان 1339 جبهه ملی دوم مجدداً شکل می گیرد. آیت الله طالقانی نیز به آن می پیوندد؛ اما پس از گذشت چند ماه، به دلیل روحیات ملی گرایی آنها و فاصله گیری از اسلام از جبهه ملی جدا می شود(8) و در سال 1340 به همراه مهندس بازرگان و دکتر سحابی نهضت آزادی ایران را تشکیل می دهند که اولین گروه سیاسی با ایدئولوژی اسلامی به حساب می آمد.

در سال های 1331 و 1338 و 1341 در کنفرانس اسلامی شرکت می کند. در آنجا مسئله فلسطین را مطرح می کند. او نگرشی �جهان اسلامی� داشت و در همین راستا به مسئله فلسطین و اشغال آن بسیار بها می دهد؛ امری که در آن زمان کمتر کسی به آن می پرداخت.

در بهمن ماه سال 41 و در جریان رفراندوم شاه برای بار سوم دستگیر و چند ماه بعد و در ماه محرم آزاد می شود. در پی قیام 15 خرداد 1342 و صادر شدن اطلاعیه نهضت آزادی تحت عنوان �دیکتاتور خون می ریزد�، همه جا به دنبال او می گردند تا سرانجام در لواسان و برای چهارمین بار دستگیر می شود. او جریان دستگیریش را تعریف می کند: صدای غرش خودروهای ارتش، در کوهستان پیچید و من نگران شدم که این جنایتکاران برای پیدا کردن من، نسبت به روستاییان بی گناه به هر جنایتی دست بزنند؛ لذا بر فراز تپه ای رفتم و دست تکان دادم و صدایشان زدم. همگی شگفت زده به طرف من آمدند و گفتند: چند روز است به دنبال شما می گردیم. به آنها گفتم من اینجا بودم شما بی خود، این طرف و آن طرف می گردید.(9) در پی این دستگیری به 10 سال زندان محکوم می شود؛ اما در سال 46 مجدداً آزاد می گردد. او در زندان تفسیر قرآن می گوید که حاصل دست نوشته های تفسیری آن دوران، چند جلد کتاب تفسیر �پرتوی از قرآن� است.

در سال 1350 به دلیل حمایت از مردم مظلوم فلسطین به زابل تبعید می شود و در سال 52 به تهران بازمی گردد. در سال 54 مجدداً به زندان می افتد و تا سال 56 بلاتکلیف است و آنگاه به 10 سال زندان محکوم می شود و سرانجام در 8 آبان 1357 و در بحبوحه انقلاب، به کمک نیروهای مردمی از زندان قصر آزاد می شود.(10) راهپیمایی سرنوشت ساز و تاریخی عاشورای 57 از سوی ایشان رهبری و هدایت می شود و منزل او محل آمد و شد انقلابیان می گردد. او در جریان پیروزی انقلاب و پس از آن همکاری همه جانبه ای با امام خمینی(ره) دارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی درمی آید و از طرف امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعه تهران منصوب می شود.

سرانجام در تاریخ 19/6/58 به دلیل کهولت و بیماری از این سرا کوچ می کند، تا زندگی جاودانه اش را آغاز کند. روحش تا ابد در تنعم باد.

زمینه های خانوادگی و اجتماعی

موضوع این مقاله، اندیشه های اجتماعی- سیاسی آیت الله طالقانی است اما برای ایجاد بستری که در آن بهتر بتوان تاروپود افکار او را دید و سیر شکل گیری اندیشه هایش را به تصویر کشید، به زمینه خانوادگی او نگاهی می افکنیم؛ در این خصوص به ویژگی ها و شیوه رفتاری پدرش اشاره ای خواهیم کرد و پس از آن پیکان اشاره را به سمت آن دسته از مسائل اجتماعی و سیاسی خواهیم چرخاند که در شکل دهی به افکار او مؤثر افتاده اند.

پدر سید محمود، ابوالحسن نام داشت، وی در سال 1278 هـ. ق در گلیرد طالقان به دنیا می آید. برای تحصیل علوم دینی به قزوین، تهران، اصفهان وآنگاه به نجف و کربلا می رود و در درس سیداسماعیل صدر و میرزای شیرازی شرکت می کند. سپس به تهران و مدرسه مروی باز می گردد. در تهران تشنگان حقیقت را از علم و تقوای ستودنی اش سیراب می کند و خود از طریق ساعت سازی امرار معاش می کند. چند ویژگی درباره او قابل توجه است که آثار آن را در فرزند می توان مشاهده کرد.

الف) با مرحوم مدرس دوست بود و با او همکاری می کرد. در جریان ارتباط پدر با مرحوم مدرس، سید محمود نیز با شجاعت، صراحت لهجه و روحیه مبارز مدرس آشنا می شود.

ب) پدر آقای طالقانی، با مظاهر سلطه دولتی بشدت مخالفت می کرد، به طوری که مانع گرفتن شناسنامه برای فرزندانش شد و به همین دلیل تاریخ دقیق تولد آیت الله طالقانی با آنچه در شناسنامه درج شده، مغایرت دارد. او با زدن پلاک به در منزل و فرستادن نزدیکان به سربازی ، بشدت مخالفت می کرد. این گونه روحیات، حساسیت و دشمنی سید محمود را نسبت به حکومت افزایش می داد. (11)

ج) آقا سیدابوالحسن اهل تقوا و فضیلت بود. حضرت امام خمینی (ره) در پیام خود هنگام ارتحال آیت الله طالقانی می آورد: �رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزکاران بود و بر روان خودش ]سید محمود[ که بازوی توانای اسلام بود�.(12) از سویی آقا سیدابوالحسن نسبت به سرنوشت دینی جوانان حساس بود و برای نسل جوان جلسات مذهبی تشکیل می داد. همین روحیات را می توان در فرزندشان نیز بخوبی مشاهده کرد. این مسئله در ادامه بحث با وضوح بیشتری آشکار می شود.

د) پدر آیت الله طالقانی با پدر مهندس بازرگان در ارتباط بود. این امر زمینه آشنایی این دو را با یکدیگر فراهم کرد؛ چنانچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله طالقانی با اینکه مهندس بازرگان را فرد مناسبی برای نخست وزیری نمی دانست اما درباره او می گوید: من با آقای بازرگان دوست صمیمی هستم؛ دوستی نزدیک به چهل سال، روابطمان روابط خانوادگی است. (13) چون بحث ما در عوامل تأثیر گذار بر اندیشه آیت الله طالقانی است ذکر این نکته بجا می نماید که در واقع ارتباط اصلی ایشان با مهندس بازرگان، پس از بازگشت به تهران و اتمام دوره تحصیل و رسیدن به نوعی پختگی فکری آغاز شد؛ دوره ای که در صدد تبلیغ دین برآمده بود.

اما در مورد زمینه های اجتماعی و سیاسی به چند مورد اشاره می شود:

الف) طالقانی یک روستا زاده ساکن روستا و فرزند روحانی مورد احترام آنجا بود. در چشم مردم روستا او فرزند یک روحانی بود که توانسته بود به دلیل برخی توانایی ها و شایستگی ها، در پایتخت برای خود مسجدی و مریدانی پیدا کند، لذا سید محمود کودکی اش را در محیطی توأم با احترام، آرامش و آزادی گذراند، اما به یک باره به مرکز سلطه رضاشاه؛ یعنی تهران انتقال یافت؛ جایی که افراد حتی برای نفس کشیدن باید از آژان های رضاخان مستبد اجازه می گرفتند. شرایط برای خانواده سید محمود از دیگران سخت تر بود.چون پدر سید محمود یک روحانی است و رضاخان از این قشر کینه دیرینه دارد. طالقانی پس از رفتن به قم، همان پنجه های استبداد رضاخانی را بر گلوی قم نیز مشاهده کرد. لمس این فشارها و فضاهای اختناق آمیز، او را به سمت بحث از �آزادی� کشانید؛ آزادی که به معنای رهایی است؛ رهایی از استبداد و ظلم و ستم.

ب) دومین مسئله تأثیرگذار بر اندیشه های آیت الله طالقانی که به دلیل وضوح آن شاید کمتر به چشم آید، مسئله حضور 20 ساله او در محیط حوزه و در جمع روحانیون است. در این فضا، طالقانی با آرمان های اصیل حوزه و معارف دینی آشنا شد و دست مایه های فکری او شکل یافت؛ چنانچه راه حل مصائب جامعه را نیز بنابر گفته خودش از دل متون دینی بیرون کشید. البته او حوزه را در انجام وظایفش کامل می دید و به آن نقد داشت.

آیت الله طالقانی در مقدمه خود بر کتاب حکومت از نظر اسلام (نوشته آیت الله محمد حسین نائینی) بیان نسبتاً مفصلی دارد از آنچه تاکنون گفتیم که به دلیل گویایی و وافی بودن به مقصود آن را در اینجا می آوریم:

از آن روزی که اینجانب در این اجتماع چشم گشودم، مردم این سرزمین را زیرتازیانه و چکمه خودخواهان دیدم. هر شامگاه در خانه منتظر خبری بودیم که امروز چه حوادث تازه ای رخ داده و کی دستگیر و تبعید یا کشته شده و چه تصمیمی درباره مردم گرفته اند. پدرم که از علمای سرشناس و مجاهد بود، هر روز صبح که از خانه بیرون می رفت ما اطفال خردسال و مادر بیچاره مان تا مراجعتش در هراس و اضطراب به سر می بردیم. آن روزها، خردسالی را با این مناظر و خوف و هراس و فشار و ناراحتی به سر بردم.

فهرست منابع

1-رک طالقانی و تاریخ، بهرام افراسیابی، سعید دهقان، تهران، نیلوفر، 1360، ص .18

2- همان، صص 28-.27

3- همان، ص .28

4- همان، ص .31

5- همان، ص .42

6- رک: همان، صص 42 و .34

7- رک: همان، صص 61-.59

8- آیت الله طالقانی ابوذر زمان، علی محمدی، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، .1373

9- یادنامه ابوذر زمان، مجموعه زندگی نامه به زبان خودش، مقالات و خاطرات، بنیاد فرهنگی آیت الله طالقانی، مقدمه ص.17

10- رک: همان، صص 24-.18

11- رک: همان، مقدمه، صص 8-7؛ و نیز رک: طالقانی و تاریخ، صص 24-.19

12-یادنامه ابوذر زمان، مقدمه، ص .28

13-رک: طالقانی و تاریخ، صص 409-.408

مردم روستای �گلیرد� خاطرات زیادی از او به یاد ندارند. داستان سفر او به شمال، شاید تنها خاطره ای باشد که برایت نقل می کنند. وقتی در مسیر شمال راهش را گم می کند به یک طالش (چوپان) پناه می برد تا شب را نزد او بماند. طالش که درخواست او را می شنود می گوید : �سید� من از تو یک سؤال دارم اگر درست جواب دادی می فهمم که �مجتهد�ی و امشب به تو جا می دهم و اگر جواب ندادی سرت را می برم. �آسید آقا� که خطر را در دو قدمیش حس می کند، مجبور به قبول می شود. طالش می پرسد چرا وقتی تیمم می کنند، دست بر خاک می زنند، و بعد به صورت می کشند؟ �آسیدآقا� در آن دوراهی مرگ و زندگی با خود می اندیشد که اگر بخواهم بحث های طلبگی را مطرح کنم و جواب علمی به او بدهم، بعدش هم باید سرم را به او بدهم. بعد از کمی فکر کردن به چوپان می گوید: می دانی چرا دست بر خاک می زنند و به صورت می کشند، برای اینکه بگویند: خاک بر سرم، آب ندارم، چه کنم؟ طالش که از این جواب خیلی خوشش می آید، �آقا سیدمحمود� را با احترام زیاد به خانه می برد و درست و حسابی از او پذیرایی می کند(1)

این، داستانی بود از زندگی پدربزرگ شخصیت مورد بحث �آیت الله سیدمحمود طالقانی� که برای شروع سخن، آن را نقل کردیم.

در این مقاله بنا داریم به اندیشه های اجتماعی �آیت الله سیدمحمود طالقانی� بپردازیم؛ اما پیش از آن نگاهی کوتاه به زندگی �سیدمحمود� خواهیم افکند. سپس به زمینه های اجتماعی و خانوادگی می پردازیم که در شکل گیری شخصیت و اندیشه های اجتماعی و سیاسی او مؤثر بوده اند، پس از آن، بدنه بحث را با تبیین اندیشه های اجتماعی-سیاسی آیت الله طالقانی می سازیم، و سرانجام کار نیز اشاره ای خواهیم داشت به آثار مکتوب او و آثاری که دیگران درباره ایشان نگاشته اند.
 

کد خبر 170785

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha