تبدیل شدن ایران به پایگاه اسلام و تشیع از برکات هجرت امام رضا(ع) بود/ حضرت احیاگر سنت‌های نبوی و علوی بودند

حجت الاسلام محمودی با بیان اینکه امام رضا(ع) تهدید مامون را به یک فرصت ماندگار در ایران تبدیل کرد، گفت: حضور ائمه اطهار(ع)، ایران را به مرکز نشر تشیع تبدیل کرد.

به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، علی بن موسی الرضا (ع) فرزند موسی بن جعفر و نجمه خاتون و از نسل محمد، پیامبر اسلام (ص) است. او امام هشتم شیعیان دوازده‌امامی بعد از پدرش موسی کاظم (ع) و پیش از پسرش محمد تقی است. کنیه او ابوالحسن ذکر شده که به‌جهت هم کنیه بودن با پدرش، ابوالحسن ثانی خوانده شده‌است. دوره زندگانی علی بن موسی الرضا (ع) همزمان با حکومت عباسیان بوده‌است که با مشکلات عدیده‌ای از جمله جنگ‌های داخلی و شورش‌های مختلف علیه حکومت مواجه بودند.

دوران امامت وی با سه خلیفه عباسی شامل هارون الرشید، امین و مأمون مقارن بود. ایشان در عصر حکومت هارون و امین، غالباً به مباحثه با مذاهب دیگر در باب اعتقادات اسلامی و ترویج مذهب امامیه می‌پرداخت. در این دوران با تدارک سفر و مناظرات با بزرگان ادیان و مذاهب مختلف، سعی در کاهش گسترش مذاهب دیگر کرد. مبارزه با جریان واقفیه که پس از مرگ موسی کاظم (ع) و انکار امامت وی رخ‌داد، از جمله اهم اقدامات وی بشمار می‌آید. امام رضا (ع) در دوران حکومت مامون به اجبار به ایران سفر کرد و سرانجام با دسیسه های مامون در ۳۰ ماه صفر به شهادت رسید.

با توجه به اهمیت موضوع خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان گفت‌وگویی با حجت الاسلام «محمدجواد محمودی» استاد مرکز تخصصی نهج‌البلاغه در قم، محقق و پژوهشگر انجام داده است که در ادامه می خوانید.

وضعیت سیاسی و اجتماعی دوران امامت امام رضا (ع) چگونه بود؟ چرا ایشان به ایران سفر کردند؟

با توجه به تغییراتی که پس از هارون الرشید در سطح حکومت بنی عباس پیش آمد، چرا که هارون الرشید بر اوضاع حکومت مسلط بود و از قوی ترین و مدبرترین حاکمان بنی عباس محسوب می شد و بر همه امور تسلط داشت و مسایل را کنترل می کرد. پس از هارون الرشید به دلیل اختلافاتی که بین فرزندانش امین و مامون پیش آمد، اوضاع اجتماعی به هم ریخت و هر کدام از اطرافیان دربار گرد یکی از فرزندان هارون الرشید جمع شده بودند، از طرفی طبق وصیت هارون هر دو فرزندش ولیعهد محسوب می شدند و به ترتیب امین و پس از وی مامون زمام امور را به دست بگیرند؛ بنابراین هر دو فرزندش احساس می کردند که از سوی دیگری حذف می شوند.

در حکومت های سیاسی معاصر نیز مشاهده می کنیم که وقتی کسی به حکومت می رسد دیگر به وصیت پدر اعتنایی نمی کند و دیگران را حذف می کند. از طرفی مامون برای حفظ قدرت اقدام کرد و با توجه به اینکه مادرش ایرانی بود به ایران پناهنده شد. به ویژه از خراسانی هایی که در به حکومت رساندن بنی عباس نقش آفرین بودند، استفاده کرد و با کمک آنها، خود را به ایران رساند و مرو را مرکز حکومت قرار داد.

درگیری بین دو برادر بر سر قدرت باعث شد که بنی عباس دچار مشکل شود و اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه تحت حاکمیت شان به هم بریزد و شورش های فراوانی رخ دهد، مخصوصا علوی ها که مردم به شدت طرفدار آنها بودند و اصل قیام هم به اسم دفاع از حق امیرالمومنین (ع) آغاز شده بود، دست به قیام زدند. مردم در یمن، عراق و ایران دست به شورش زدند اما مامون با کمک ایرانی ها موفق شد، برادرش امین را که عمده اطرافیانش اعراب بودند، شکست دهد و سرکوب کند که در این جریان امین کشته شد. پس از کشته شدن برادرش احساس کرد تثبیت حکومت به این آسانی ها نیست چرا که افرادی که سر به شورش گذاشته اند، آرام نمی گیرند. از طرفی با توجه به اختلاف و درگیری که با برادرش امین داشت، حامیان امین و سران بنی عباس با مامون مخالف هستند.

با توجه به اینکه مامون عالم ترین و آگاه ترین خلیفه بنی عباس است در گام اول برای کنترل اوضاع به این نتیجه رسید که قوی ترین فردی که می تواند برای آرام کردن اوضاع از وی کمک بگیرد، امام رضا (ع) است؛ بنابراین امام رضا (ع) را به خراسان طلبید. روایات زیادی وجود دارد که امام رضا (ع) را مجبور به حضور در خراسان کردند. در عیون اخبار الرضا از شیخ صدوق نیز روایات زیادی وجود دارد که بیانگر آن است که امام رضا (ع) حاضر نبود به خراسان برود اما به خاطر اجبار و از سر کراهت به سمت خراسان رفت، حتی وقتی اطرافیان امام رضا (ع) از این اتفاق اظهار حوشحالی می کردند، امام رضا (ع) فرمود این سفر من بدون بازگشت است و نتیجه ای که شما متصور هستید از رسیدن به قدرت و حکومت محقق نخواهد شد.

مامون برای استفاده از جایگاه امام رضا (ع) ایشان را به خراسان طلبید و پس از آنکه موفق شد شورش های مردم را کنترل و سرکوب کند، علویان سکوت کنند و مردم احساس کنند امام رضا (ع) در آینده قدرت را به دست خواهد گرفت، موضوع ولایتعهدی ایشان را مطرح کرد؛ بنابراین اوضاع آرام شد، در عین حال وقتی مامون دید بنی عباس از اینکه حکومت مجدد به علویان منتقل شود نگران هستند، گام دوم سیاست خود را اجرایی کرد و به تدریج زمینه حذف امام رضا (ع) را فراهم کرد تا اینکه ایشان را به شهادت رساند.

ورود امام رضا (ع) به ایران و حضورشان در مشهد چه آثار و برکاتی داشت؟

محبت ایرانیان به امام رضا (ع) و شناخت شان نسبت به ایران محسوس تر شد. حضور ائمه اطهار در هر شهری زمینه ساز برکات و خیرات زیادی برای آن منطقه است. ائمه اطهار (ع) حجت الله هستند و هر جایی که حجت خدا در آن حضور دارد، پیام خدا را برای مردم ابلاغ می کنند. وظیفه امام (ع) حتی در مواردی که دستش باز نیست، بیان احکام الهی است.

مردم از راه دور با اهل بیت (ع)و مخصوصا امام زمانشان آشنایی داشتند به ویژه از طریق وکلایی و از زمان امام کاظم (ع) حضور آنها رایج شده بود نسبت به مسایل روز آگاه می شدند و مردم بیشتر مایل بودند که این فاصله حذف شود و امام را از نزدیک ببینند و زمانی که جنبه سیاسی پیدا کرد با توجه به مخالفت حاکمان با ائمه اطهار همه مسایل پنهان بود اما زمانی که امام رضا (ع) به خراسان آمد، بنی عباس این گونه تبلیغ کرد که پس از مامون امام رضا (ع) حکومت را به دست خواهد گرفت و حتی اگر ولایتعهدی را بپذیرد باز هم شرایط بهتر خواهد شد، بنابراین مردم استقبال کردند به طوری که وقتی امام رضا (ع) در مسیر نیشابور به قم می رسد، با استقبال کم نظیر مردم مواجه می شود و در مدرسه رضویه قم ساکن می شوند و مردم به خدمت امام رضا (ع) می رسیدند.

امام رضا (ع) زمانی که به نیشابور از شهرهای بزرگ خراسان می رسند، با استقبال بسیار مردم مواجه می شود. این استقبال عظیم باعث می شود مردم توجه زیادی به اهل بیت (ع) داشته باشند و سخنان صحیح را تنها از زبان ایشان بشنوند. از طرفی بزرگان و عالمان دینی استقبال عظیمی از امام رضا (ع) کردند که حتی در صحاح سته ( ۶ کتاب روایی معروف میان اهل سنت) نیز قید شده است، بنابراین مردم وقتی دیدند بزرگان و عالمان دینی مانند شاگردی در محضر امام رضا (ع) حضور می یابند و به ایشان احترامی می گذارند برای مردم نیز جایگاه ایشان تبیین شد.

حضور امام رضا (ع) در ایران دستاوردها و آثار ارزشمند بسیاری داشت که از آن جمله می توان به توجه زیاد مردم به ائمه اطهار (ع)، فرصتی برای تبلیغ دین و تبلیغ امامت اشاره کرد. از طرفی باعث شد که امام رضا (ع) اسلام علوی را به مردم برساند و کارهایی از قبیل احیای سنت پیامبر انجام شد از جمله اقامه نماز عید؛ به طوری که حکومت عباسی را به هراس انداخت و باعث شد تا نماز عید را تعطیل کند.

با حضور امام رضا (ع) تعداد زیادی از علویون که عمدتا از علما و بزرگان دینی بودند از مدینه و حجاز به سمت ایران هجرت کردند که این خود باعث خیرات و برکات فراوانی برای کشور شد به طوری که بخشی از آثار آن را تا امروز درک می کنیم. یکی از برکاتی که از حضور امام رضا (ع) در ایران شامل ایران شد، سفر حضرت معصومه (س) به ایران بود، هرچند حکومت بنی عباس رفتار مناسبی با ائمه نداشته اما مردم خاندان اهل بیت (ع) را می شناختند و در میان مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند. حضور ائمه در ایران آثار و برکات فراوانی داشته و با گذشت سال های زیاد همچنان خیر و برکت حضور ایشان در کشور ملموس است.

چرا جریان های شیعی پس از سفر امام رضا (ع) به ایران گسترش پیدا کرد؟ آیا می توان امام رضا (ع) را الگوی واقعی تبدیل تهدیدها به فرصت ها دانست؟

بسیاری از علویان در زمان حیات امام رضا (ع) به ایران مهاجرت کردند چرا که مشاهده کردند ایرانیان به اهل بیت (ع) بسیار احترام می گذارند. حضور حضرت عبدالعظیم حسنی، حضرت شاهچراغ همه بیانگر آن است که مردم ایران عاشق اهل بیت و ائمه اطهار (ع) و تشنه معارف ناب علوی و اسلامی هستند، بیایند و به تبلیغ دین بپردازند و همین امر زمینه ساز این شد که ایرانیان بیشتر به شیعه بودن علاقه مند شوند و زمینه سازی برای حاکمیت حکومت شیعه در ایران فراهم شد. امام رضا (ع) تهدید مامون را به یک فرصت ماندگار در ایران تبدیل کرد.

در واقع بنایی که امام رضا (ع) در ایران گذاشت، خود به مرکزی برای دفاع از اهل بیت (ع) تبدیل شد. تمام مراکزی که به مرکز نشر تشیع تبدیل شده است؛ چه در نجف از برکت وجود امیرالمومنین (ع) و چه در ایران و قم از برکت وجود حضرت معصومه (س) و در مشهد نیز از برکت وجود امام رضا (ع) است. و این انوار الهی و انوار طیبه منوط به زمان حسات ائمه اطهار (ع) و اهل بیت ایشان نیست بلکه تا پایان تاریخ وجود خواهد داشت.

امام رضا (ع) می فرمایند:«لاَ یَکُونُ اَلْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتَّی یَکُونَ فِیهِ ثَلاَثُ خِصَالٍ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ فَالسُّنَةُ مِنْ رَبِّهِ کِتْمَانُ سِرِّهِ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عالِمُ اَلْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ اِرْتَضی مِنْ رَسُولٍ وَ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ ص فَمُدَارَاةُ اَلنَّاسِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَ نَبِیَّهُ ص بِمُدَارَاةِ اَلنَّاسِ فَقَالَ خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ وَ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی اَلْبَأْسَاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ وَ اَلصّابِرِینَ فِی اَلْبَأْساءِ وَ اَلضَّرّاءِ أَمَّا اَلسُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِی اَلْبَأْسَاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ؛

امام رضا(ع)فرمود: تا سه خصلت در مومن نباشد مومن واقعی نگردد یک راه و روش از پروردگارش و یک روش از پیغمبرش و یک روش از امامش روش الهی راز پوشیدن است که خداوند فرموده است؛خدا دانای غیب است و کسی را بر آن آگاه نگرداند مگر از پیغمبران آن را که از وی راضی باشد، و اما روشی که از پیغمبرش باید داشته باشد مدارا کردن با مردم است که خداوند عز و جل پیغمبر خود را بمدارا با مردم مامور کرد و فرمود: گذشت داشته باش و مردم را به نیکی وادار و از نادانان روی بگردان و اما روشی که از امام اش باید داشته باشد شکیبایی در گرفتاری و سختی است که خدای عز و جل میفرماید آنان که در گرفتاری ها و سختی ها شکیبا هستند.»

مومن باید صبور باشد همانطور که حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) می فرماید:«صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود.» ما نیز باید به تاسی از ائمه اطهار (ع) صبور و حلیم باشیم.

انتهای پیام/

کد خبر 1724141

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha