رجبعلی محمودی- رزمنده دوران دفاع مقدس- در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از خراسان جنوبی اظهار داشت: سال ۱۳۴۳روستای نوزاد سربیشه به دنیا آمدم و در مکتب محلی و در خدمت پدرم قرآن را آموختم و تا پنجم ابتدایی در مدرسه روستا درس خواندم.
وی در خصوص زمان اعزام به جبهه گفت: درسال ۶۱ خبر شهادت روحانی شهید محمدرضا یوسفی یعقوبی را شنیدم و با هم مکتب قرآن می رفتیم. شهادت ایشان برای من بسیار سنگین بود و تصمیم گرفتم تا به جبهه اعزام شوم. هشتم دی 1361 به عنوان یک بسیجی داوطلب برای اولین بار عازم جبهه شدم.
*تلخی ها و شیرینی های دوران دفاع مقدس
محمودی ادامه داد: در جبهه وظایف مختلفی داشتیم از جمله می توان به تک تیراندازی، تیربارچی و ... اشاره کرد. اولین بار در در عملیات والفجر مقدماتی حضور یافتم ولی متاسفانه والفجر مقدماتی با عدم موفقیت همراه شد.
این رزمنده بیرجندی با اشاره به خاطرات خود در دوران دفاع مقدس کفت: به دلیل آشنایی با لهجه عرب ها؛ گاهی اوقات استراق سمع داشتیم و همرزمان سر به سر عراقی ها می گذاشتند. یک بار که استراق می کردیم در منطقه موسیان طرف عراقی داشت گرای دقیق ما را می داد و سریع قطع کرده و جابجا شدیم؛ که این موضوع باعث نجات جان ما شد.
وی ادامه داد: ۶ ماه در فکه حضور داشتم و سپس به روستا برگشتم و مشغول کشاورزی و دامداری شدم و برای دومین بار، ۱۹ مهر ۶۲ از مشهد به جبهه اعزام شدم و ما را به کردستان بردند.
محمودی افزود: خاطرات بدی از آن مکان دارم. یکی از سنگرهای جمعی ما که شامل ۱۴ نفر از رزمندگان بودند را دسته جمعی سر بریدند. پایگاه هایی بود که هر روز سقوط می کرد و یک نفر معروف به قصاب بود که با گوش رزمندگان ایرانی برای خود تسبیح درست کرده بود.
رزمنده دوران دفاع مقدس در ادامه بیان داشت: حدود ۴ ماه و ۲۳ روز در منطقه کردستان حضور داشتم و آفتاب در آنجا معنایی نداشت و بعد از آن به بیرجند بازگشتم.
وی با اشاره به عملیات خیبر گفت: در عملیات خیبر بدترین قتل عام ممکن رخ داد چرا که به خاطر حملات شیمیایی بسیاری از رزمندگان به شهادت رسیدند و از یک گردان ۳۳۰ نفره؛ تنها ۶ نفر بازگشتند و ما جز گردان حضرت رسول (ص) بودیم.
محمودی بیان کرد: آخرین عملیاتی که حضور داشتم عملیات مرصاد بود. یادم می آید ۲۷ تیر که امام راحل قطعنامه را قبول کردند؛ عراقی ها باز دوباره حمله کردند و تنها نیروهای ارتش حضور داشتند و همه را بردند و اسیر کردند و بعد از مرصاد یکی یا دوماه در منطقه حضور داشتیم.
*عدم توجه کافی به ترویج فرهنگ ایثار و شهادت
رزمنده دوران دفاع مقدس در خصوص خاطراتش با سردار شهید سلیمانی گفت: یک مرتبه آتش سنگینی در عملیات خیبر بر سر رزمندگان می ریخت و نمی توانستیم از جای خود حرکت کنیم و شهادتین را بر سر زبان داشتیم و وقتی بلند شدیم بدون هیچ بیلی دو متر زیر زمین رفته بودیم.
وی ادامه داد: شهید سلیمانی نفس زکیه بود و در این گیر و دار دیدیم یک موتوری با موهای فرفری آمد گفت «اخوی خداخیرت بده بلند شین برای ما بخونید» و باعث شد تا روحیه بگیریم و بلند شدیم و به پشت خاکریز رفتیم و شروع به تیراندازی کردیم و بعد فهمیدیم که حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر بودند.
محمودی با بیان اینکه متاسفانه یک افکار لیبرالی هنوز در بدنه حکومتی وجود دارد، افزود: متاسفانه خیلی از حضور رزمندگان در بین مردم و بیان خاطرات آنها واهمه دارند. ای کاش اجازه بدهند در مدارس هفته ای یک بار با دانش آموزان انس بگیرند.
رزمنده دوران دفاع مقدس در ادامه عنوان داشت: تکریم پیشکسوتان دفاع مقدس و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت نیاز به توجه بیشتری دارد. متاسفانه فقط هفته دفاع مقدس به این موضوع پرداخته می شود و باید فرزندان خود را با رزمندگان دفاع مقدس همراه کنیم و اگر ایثار و محبت و احترام نبینند هیچ اثری از ما دریافت نخواهند کرد.
وی در پایان گفت: متاسفانه نگذاشته ایم نسل های جدید با پیشکسوتان دفاع مقدس رابطه برقرار کنند در حالی که تشنه شنیدن واقعیت های دفاع مقدس هستند و فرهنگ از خودگذشتگی رزمندگان در دفاع مقدس افسانه نیست بلکه وجود داشت و آن را دیدیم.
نظر شما