جنگ صلیبی نوین

چندی است که اسلام ستیزی به گفتمان غالب جامعه غربی تبدیل شده تا تقابل با اسلام عملا به عنوان رسالتی مهم قلمداد شود و هر از مدتی کسانی به قرآن سوزی و ساختن فیلم‌های موهن و اقدامات شنیع دیگری دست بزنند.

خبرگزاری شبستان: اهانت به مقدسات اسلامی به عنوان روشی شوم برای تقابل با جهان اسلام همزمان با اعلام جنگ صلیبی از جانب بوش پسر کلید خورد. روزی که وی رسما آغاز جنگ‌های صلیبی را اعلام کرد و در تقابل با مسلمانان از هیچ اقدامی مضایقه نکرد. حمله به کشورهای اسلامی و تلاش برای نشان دادن چهره‌ای خشن از مسلمنان و مترادف کردن نام اسلام و تروریسم در دولت بوش آغاز شد و در دولت اوباما هم با همان قدرت ادامه یافت. این نگاه در عمق جامعه آمریکایی رسوخ کرد و اسلام ستیزی را به گفتمان غالب جامعه غربی تبدیل کرد تا تقابل با اسلام عملا از جانب گروه‌های مدنی به عنوان رسالتی مهم قلمداد شود و هر از مدتی کسانی به قرآن سوزی و ساختن فیلم‌های موهن و اقدامات شنیع دیگری دست بزنند. در این میان سناریوی 11 سپتامبر هم که تشکیک‌های بسیار جدی در مورد آن وجود دارد به عامل مهم اسلام ستیزی در غرب بدل شده و هر ساله در ماه سپتامبر شاهد تشدید این دست فعالیت‌ها علیه اسلام و مسلمانان هستیم.
امسال هم آمریکایی‌ها که از اپیدمی شدن بیداری اسلامی در منطقه ضربات سنگینی را پذیرفته‌اند، تلاش کردند با اهانت به رسول اعظم (ص) از در تقابل با مسلمانان درآیند و فیلمی موهن را که توسط یک کارگردان آمریکایی – اسرائیلی ساخته شده بود، در فضای ساییر منتشر کردند. بی‌تردید آمریکایی‌ها انتظار آن را داشتند که شاهد خشم مسلمانان از این رویداد باشند اما تصور می‌کردند این خشم در حد ماجرای قرآن سوزی، تری جونز، کشیش دیوانه آمریکایی یا کاریکاتوریست دانمارکی و یا فیلم موهن نماینده افراطی پارلمان هلند باشد.
اما غرب و به طور اخص آمریکا در این خصوص دچار اشتباه محاسباتی شده بودند. لذا تصور نمی‌کردند که با خشم مقدس مسلمانان جهان، در ابعاد کنونی مواجه شوند. کشته شدن سفیر و 3 نماینده سیاسی دیگر ایالات متحده در بنغازی لیبی، عمق خشم مسلمانان را برای آمریکایی‌های عیان ساخت. به واقع اقدامات موهنی که تا پیش از این توسط آمریکا و غرب علیه مسلمانان انجام شده بود، پیش از بیداری اسلامی بود و دیکتاتورهای مستبد وابسته به غرب بر کشورهای مختلف اسلامی حکومت می‌کردند. بر کسی پوشیده نیست که حسنی مبارک در مصر، بن علی در تونس و علی عبدالله صالح در یمن و قذافی در لیبی همگی دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا بودند که به هر نحو ممکن و حتی با کشتار مردم از منافع و سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های آمریکا محافظت می‌کردند. این دیکتاتورها با سرکوب خشم مقدس و انقلابی مردم خود، اجازه ظهور و بروز اقدامات ضد آمریکایی را نمی‌دادند. اما اکنون و با سرنگون شدن دیکتاتورهای وابسته به آمریکا مسلمانان می‌توانند با آزادی بیشتری به مقابله با اسلام‌ستیزی آمریکایی‌های بپردازند.
افزون بر این غرب و آمریکا امیدوار بودند که مسلمانان در تقابل با این اقدام هتاکانه دچار افتراق نظر شوند و در نحوه برخورد با غرب به جمع بندی واحدی نرسند. به واقع آمریکا امیدوار بود که عدم حصول اجماع درباره برخورد با این اقدام هتاکانه، پتانسیل‌های موجود در جهان اسلام برای اوج گیری بیداری اسلامی را به حداقل برساند. اتفاقی که هیچگاه رخ نداد.
به هر حال مسلم است که این پروژه آمریکایی – صهیونیستی به حمایت‌ دولت آمریکا و لابی صهیونیست پشت گرم است و از جانب آنها ارتزاق می‌کند. حتی اگر به فرض محال (فرض محال، محال نیست) تصور کنیم که دولت آمریکا از این اقدام موهن بی‌اطلاع بوده است، عدم مقابله با آن به بهانه آزادی بیان، برای کشوری که حتی اجازه طرح پرسش‌های علمی درخصوص هلوکاست را هم نمی‌دهد، جای سوال بسیار دارد.
در این میان بی‌تردید هرچند که خشم و خروش مسلمانان علیه اقدام آمریکایی‌ها کاملا مقدس و در خور است اما انجام اقداماتی منسجم و هماهنگ هم می‌تواند از تکرار این دست وقایع جلوگیری کند. واکنش سریع سازمان‌های اسلامی نظیر سازمان کنفرانس اسلامی در این خصوص هم می‌تواند موثر باشد.
اما به هر حال آنچه مشخص است، انتحاری بودن این حرکت آمریکاست. در حال حاضر نمایندگی‌های آمریکا در هیچ یک از کشورهای اسلامی امنیت ندارند و به هدفی برای مسلمانان خشمگین بدل شده‌اند. جتی به به نظر می‌رسد اوضاع در کشورهایی نظیر افغانستان که میزبان نیروهای ائتلاف هستند، برای آمریکا از این هم بغرنج‌تر باشد.
همچنین کمتر از دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، حمله به سفارتخانه‌های این کشور در سراسر جهان و کشته شدن سفیر ایالات متحده در لیبی، ضربه‌ای سنگین برای دموکرات‌های آمریکا محسوب می‌شود. از هم اکنون تبلیغات وسیع رسانه‌های وابسته به جمهوریخواهان آغاز شده تا اوباما را فردی ضعیف و فرومایه نشان دهد که نمی‌تواند از منافع و نمایندگی‌های آمریکا در نقاط مختلف جهان محافظت کند. این اوضاع می‌تواند نهایتا به شکست اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آتی منجر شود تا وی از معدود روسای جمهوری لقب بگیرد که نتوانسته برای بار دوم هم به کاخ سفید راه یابد. اگر در زمان کارتر تسخیر لانه جاسوسی این کشور در تهران به شکست کارتر دموکرات از ریگان جمهوریخواه منجر شد، اکنون این سناریو می‌تواند در مورد اوباما هم به حقیقت بپیوندد. شکست اوبامای دموکرات از رامنی جمهوریخواه در وضعیت فعلی اصلا دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.

پایان پیام/

کد خبر 172662

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha