به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم به نقل از دبیرخانهی همایش فقه سیاست خارجی، حمیدرضا ارشدی سفیر اسبق ایران در رومانی در ابتدای نشست ششم از سلسله نشستهای همایش بینالمللی فقه سیاست خارجی در جمع دانشپژوهان مؤسسه دین و تمدن گفت: یکی از مباحث مغفول مانده در حوزه اندیشه این است که اگر یک مطلب یا موضوع بهطور دقیق شناخته نشود، تلاشها برای فهم آن اگر نگوییم به بیراهه میرود اما به نتیجه مطلوب نمیرسد. به همین علت ما درحالیکه متوجه نشدهایم اسلام چیست، میخواهیم نظریه اسلامی در بیاوریم و گاهی در بعضی علوم آن را بهکار ببریم.
ارشدی با اشاره به اینکه برخی افراد اسلامی حرف میزنند اما اسلامی فکر نمیکنند، گفت: مثلاً برخی حرفهایی در لزوم استفاده از اندیشه اسلامی میزنند، اما در تحلیل مسائل بهگونهای پیش میروند که در نهایت به نفی عصمت امام میرسند.
وی گفت: مثال بعدی این است که علم اقتصاد فعلی بنیانهایی دارد که اگر آن بنیانها با اسلام گره نخورد، نمیتوان آن مفاهیم اسلامی را در اقتصاد گنجاند و بهصورت موردی، مفهوم برکت را چگونه باید در اقتصاد توجیه کرد؟ بانکداری و ربا هم همینگونه است و چون نمیتوانند این کار را کنند، مجبور میشوند اسلام را بگونهای کنار بگذارند؛دربارهی روابط بین الملل هم به همین شکل است.
وی افزود: از سوی دیگر برخی هم به صرف شکلگیری این مفاهیم توسط گروههایی از عقلای جامعه و با این توجیه که اگر این موارد عقلی باشد، بنا به تصریح شرع، شرعی هم هست و اگر شرعی باشد پس اسلامی است، همهی تولیدات علمی بشر را اسلامی میدانند.
ارشدی گفت: با توجه به اندیشه اسلامی، عقل چراغ روشن کننده راه و نشاندهنده جاده است، اما سازنده و ایجاد کنندهی راه نیست. لذا میبینیم که در بسیاری از موارد عقل متوجه میشود که نمیفهمد، به تعبیری میفهمد که نمیفهمد. لذا ما هیچگاه عقل را جایگزین دین نمیکنیم، بلکه دین را متشکل از عقل و نقل میدانیم و با این ترکیب به دنبال حل مسائل هستیم. بنابراین نمیتوان به راحتی گفت این مباحث در حوزه عقلانیت است و دین به آن راه ندارد.
سفیر اسبق ایران در رومانی در بخش دوم صحبتهای خود گفت: این فهم علوم با پیش فهم توحیدی کار حوزه است و در توان علوم آکادمیک نیست. به همین دلیل نقش حوزه علمیه بسیار جدی است. چرا که از بس برخی از مطالب گفته شده، به آرامی از معنای اصلی خود جدا شده و مثلاً در مسئلهای چون روابط بین الملل تا بگوییم نظر اسلام چگونه است؟ میگویند این زمینه که در شأن شما و اسلام نیست. این درحالی است که طرح مباحثی چون جایگاه اندیشه اسلامی در روابط بینالملل تأثیرات بسیار گستردهای دارد و با توجه به شکلگیری دهکده جهانی، یک تصمیمگیری اثرات زیادی در وضعیت جوامع خواهد گذاشت.
ویافزود: امکان استفاده از مباحث توحیدی در سیاست خارجی وجود دارد، اما ما باید ابتدا درباره جایگاه اسلام در نظام بین الملل شناخت کافی کسب کنیم و بعد دربارهی چگونگی بهکار بردن مباحث اندیشه اسلامی در روابط بین الملل و سیاست خارجی صحبت کنیم. چرا که در نظام بین الملل عملا اعتقادی به عوالم بالایی ندارند و ارتباطی بین آنها با این عالم قائل نیستند. درحالیکه ما نه تنها قائل به ارتباط این دو باهم هستیم بلکه آن عوالم را اداره کننده این عالم میدانیم.
دیپلمات سابق کشورمان گفت: به همین دلیل ضرورت عقلی است و با همه توجیهاتی که برخی ذکر میکنند و مثلاً ادعا دارند به سیاست خارجی که میرسیم، دیگر سنتهای الهی کاربرد ندارد، نیز نمیتوان غیردینی به مباحث سیاست خارجی وارد شد. چرا که قاعده کلی و سنت الهی این است و اگر این را قبول نکنیم که خداوند مالک عالم و هدایتگر امور است و این را بهطور مصداقی در مباحث مدنظر پیاده نکنیم، باید دین را بهطور کلی کنار بگذاریم و متوقف شویم و در نهایت دیگر حتی در موضوعی چون قیام امام حسین علیهالسلام هم باید این بعد الهی و دینی را کنار بگذاریم.
حمیدرضا ارشدی در پایان صحبتهای خود گفت: مشکل نظرات سیاست خارجه و روابط بین الملل دنیا این است که توحید در آن فراموش شده، لذا میبینیم که ما هم در موضوعات جزئی گیر کردهایم و داریم بحث میکنیم که چرا فقه این را گفته چرا آن را نگفته است. درحالیکه اگر بحثها دینی باشد و پایههای آن از اساس درست باشد، دیگر مباحث سیاسی و جناحی نمیشود.
نظر شما