به گزارش خبرگزاری شبستان؛ جلسه پنجاه و چهارم درس اخلاقِ آیت الله کمیلی خراسانی پیرامون شرح کتاب گرانقدر آداب نماز امام خمینی با حضور شاگردان و علاقهمندان به معارف الهی در مسجد سلماسی برگزار شد. آیت الله کمیلی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه سلسله جلسات اخلاقی در شرح و توضیح اسرار عرفانی تسبیحات اربعه گفت: تسبیحات اربعه که در رکعت سوم و چهارم نماز خوانده میشود، شامل چهار رکنِ تسبیح، تحمید، تهلیل و تکبیر است. هریک از این چهار رکن دارای آدابی است که مربوط به قلب است. نمازگزار باید بداند که گفتن ذکر لسانی به تنهایی کفایت نمیکند؛ بلکه توجه قلب هم باید به معانی عالیه این ارکان باشد.
استاد اخلاق و عرفان اسلامی با اشاره به راهکارهای توجه قلب به حضرت احدیت در اوقات نماز و غیر نماز گفت: طبق فرمایش بزرگان اهل معرفت برای تطهیر دل باید مسئله نفی خواطر حاصل شود. البته تطهیر سرّ و باطن به سهولت حاصل نمیشود. وقتی لباسی متنجس میشود به وسیله آب تطهیر میشود. اما برای تطهیر دل ابتدا باید به رذایل اخلاقی پرداخت. بسیاری از رذایل اخلاقی به ظاهر مربوط میشود. مثلاً حسد ریشه و ظهوراتی دارد. از منظر شریعت تا وقتی حسد در وجود انسان پنهان است و آثارش ظاهر نشده، فرد مرتکب خلاف و معصیتی نشده است. اما اگر بخواهد حسدش را آشکار نماید و ضرر و آسیبی به محسود برساند، آنوقت حق الناس بر گردنش میافتد. از طرفی فعل حسد، حقالله نیز هست چون مخالفت با خداست و در شریعت از انجامش نهی شده است. مراقبه بسیاری لازم است تا کسی بتواند ریشه حسد را از باطنش پاک نماید؛ و این امر بسیار زمانبر است.
وی با اشاره به راهکارهای دفع رذایل اخلاقی گفت: انسان برای اینکه بتواند اخلاق رذیله را از خود دفع و اخلاق حمیده را جایگزین آن نماید به چهار شرط مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاقبه نیازمند است. لذا لازم است که انسان این شروط را به کار بگیرد تا به تدریج اخلاق رذیله از وجودش دفع شود.
استاد عرفان با معرفی طریقه احراقیه به عنوان یک راه میانبر گفت: بنا به فرمایش بعضی از بزرگان معرفت یک راه میانبری به نام «حرقه» وجود دارد که اول بار توسط مرحوم سید بحر العلوم در کتاب سیر و سلوکش بیان شد. سپس افراد دیگری از جمله بنده بر این کتاب حاشیه زدند. در کتاب چلچراغ سلوک که شرحی بر این رساله است، مسئله «حرقه» باز شده و در پیرامونش مطالبی گفته شده است.
وی افزود: انسان باید به فکر بیفتد و بهترینش آن است که از راه تفکر در مرگ، یک حالتی از خضوع و خشوع در خودش ایجاد نماید که منجر به بروز حالتی از سوز و گداز شود و آتش عشق در درونش شعلهور شود. اگر سالک الی الله بتواند آتش عشق را در وجودش شعلهور سازد، آنوقت از طریق همین حرقه، احتراق و سوز و گداز بهتدریج فتح بابی برایش حاصل میشود؛ و میتواند میانبری به این راه طولانی بزند و اندکی جلو بیفتد. اما کسی که هنوز به این مرحله نرسیده از طریق همان چهار شرط میتواند بر رذایل نفسانی فائق بیاید.
استاد حوزه با توجه به اهمیت تمرکز روحی گفت: تا وقتی در وجود انسان، رذیلهای وجود دارد خواطر شیطانی و نفسانی به وی نفوذ میکند و نمیگذارد خانه قلب که خانه خداست، تجمع و تمرکز روحی و معنوی پیدا کند. اگر این تمرکز در قلب حاصل نشود، تفرق حواس و خواطر متفرقه مانع میشود تا نتواند آنطوری که بایسته و شایسته است از اذکار لفظی و لسانی بهره ببرد. تسبیحات اربعه نیز از جمله این اذکار است که فرد مصلی در نمازهای یومیه در رکعت سوم و چهارم قرائت مینماید.
وی در تعریف تسبیح گفت: «تسبیح»، تنزیه از توصیف به تحمید و تهلیل است. وقتی انسان خدا را بر نعمتهایش حمد میکند و ذکر «الحمدلله» را میگوید؛ یا در نفی الوهیت غیر خدا، ذکر «لااله الا الله» را میگوید؛ تصور نکند که همین مقدار حمد و تهلیل کفایت میکند! هرچند این تحمیدات و تهلیلات بسیار عالی و پرمعناست. ولی انسان باید توجه داشته باشد که نمیتواند خدا را تحمید کند آنطوری که شایسته مقام احدیت است. از طرفی انسان فاقد آن معرفتی است که شایسته مقام توحید الهی است؛ لذا باید این تحمید و تهلیل را تنزیه و تسبیح نمود.
استاد کمیلی در ادامه فرمایشات حضرت امام راحل گفت: چون رحمت واسعۀ حق جلّ و علا شامل حال ما بندگان ضعیف است، به سعۀ رحمت خود ما بیچارگان را بار اجازۀ ورود به چنین مقام مقدس و منزهی را داده که باید به سرّ آن آگاهی یافت. خداوند کروبیانی دارد که عبادت و معرفت آنها به مراتب از ما بیشتر است. عبادت ملائکه مقرب درگاه الهی همانند جبرئیل، میکائیل و اسرافیل، کجا و عبادت ما کجا! عبادت انبیاء اولوالعزم یا اولیاء الله کجا و عبادت ما کجا!
وی ادامه داد: وقتی کُمیت انسان لنگ است و نمیتواند به آن وسعت از معانی الهی که در عبادات وارد شده و به آن اسرار پی ببرد باید به عجز، ضعف و نقص خود واقف شود. انسان باید چقدر از خودش مراقبت نماید تا یک وقت در اثر خواندن نمازی با آداب وارد شده، خواندن نماز شب یا انجام امور عبادتی و تخشعی دچار عجب و غرور نشود تا کارش خراب شود. لذا مراقبات و توجهات بسیاری لازم است تا یک وقت چنین آثار بدی ظاهر نشود.
استاد کمیلی در شرح رکن سوم تسبیحات اربعه گفت: تهلیل «لا اله الا الله» که رکن سوم تسبیحات اربعه است به مفهوم «لامُؤَثِّرَ فی الوُجودِ اِلاّ اللّه» است. این طور نیست که فقط انسان بگوید: خدایی در مقابل این خدا نیست و در الوهیتش، شریکی ندارد؛ بلکه هر نوع اثر مستقلی از آثار که به نظر انسان بیاید یک بت و شریک قلمداد میشود. مقصود از شریک آن بتهایی نیست که بتپرستان در ظاهر عَلَم نمودند. بلکه هر نوع شرک خفی نیز بت و شریک است. لذا اگر انسان نتواند تأثیرات این عالم و تأثیراتی را که در خودش هست را به خدا اسناد دهد مبتلا به شرک خفی است. این اسناد دادن نیز لسانی و زبانی نیست که انسان بنشیند و بگوید: «لامُؤَثِّرَ فی الوُجودِ اِلاّ اللّه»؛ هیچ موثری در این عالم جز خدا نیست و کارش تمام شود! بلکه این یک مسئله اعتقادی، ایمانی و مربوط به باطن هر شخص است. اینکه همه عالم را از خدا ببیند و یک وقت در باطنش به غیر خدا توجهی نکند.
استاد اخلاق در خصوص مسئله «حمد» گفت: انسان از کسانی که به او کمکی کردهاند تشکر میکند؛ اما این حمد و تشکر به کجا بر میگردد؟! انسان باید بتواند این حمد و شکر را در تسلسل به خدا وصل نماید و بگوید تمام اینها اسباب بوده و مؤثر فی الوجود اوست. اوست که این راهها را برایش قرار داده و همه چیز از جانب اوست. یک ایمان، اعتقاد و سیر و سلوکی لازم است تا چنین معرفت و شناختی در ما ایجاد شود.
استاد حوزه با اشاره به مسئله رازقیت خدا گفت: از یک طرف گفته میشود رزق و روزی بدست خداست و ارزاق از جانب او تقسیم و به دست ما میرسد و خداوند خیر الرازقین است؛ و از سوی دیگر توجهات قلبی ما جای دیگری است! چگونه میشود این دو را با یکدیگر جمع نمود و در یک فاز قرار داد؟ باید گفت: اصل الاصول خداست و مابقی اسباب هستند. لذا شناخت، معرفت، ایمان و توجهی در دل لازم است تا یک وقت، فکر انسان به جایی نرود و دلش دچار تشویش و اضطراب نشود. لذا حضرت امام راحل میفرماید: «تهلیل»، نفی مقام نفی معبود غیر حق است، ولا اله الا اللّه اَیْ، لا معبود سِوی اللّه»؛ در هنگام گفتن «لا اله الا الله» باید متوجه چنین معانی بود تا تهلیل کامل شود.
وی درباره رکن آخر تسبیحات اربعه گفت: رکن چهارم «تکبیر»، هم در ورود به نماز است و هم در خاتمه نماز. مستحب است نمازگزار در هنگام تکبیر، دستها را تا حد گوشها بالا ببرد و کف دستها مستقیم و رو به قبله و پشت دستها به سمت عقب باشد.
وی درباره رموز و اسرار تکبیر گفت: اینکه در آداب تکبیر آمده کف دستها را به سمت قبله نمایید یعنی دل را به سمت خدا کنید. هرچند در شریعت استقبال جسم وارد شده اما مقصود استقبال قلب است. یعنی از استقبال ظاهری جسم، استقبال وجه قلب خواسته میشود و اصل این است که این توجه حاصل شود؛ و سرّ اینکه آمده پشت دست باید به سمت عقب باشد آن است که دنیا و غیر خدا را به عقب براند.
وی افزود: انسان هنگام گفتن «الله اکبر» متوجه عجز خویش از توصیف ذات مقدس میشود. در روایات در مفهوم تکبیر آمده است: «اللَّه أَکْبَرُ مِنْ کل شیء» و «اللهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف». خداوند از همه اشیاء بزرگتر است و خداوند بزرگتر است از هر چیزی که بخواهید او را به آن توصیف نمایید؛ یعنی آن کنه ذات یگانه قابل وصف نیست. بعضی گفتهاند «اللهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَف» برتر از «اللَّه أَکْبَرُ مِنْ کل شیء» است.
وی ادامه داد: طبق فرمایش حضرت امام راحل مقصود از تکبیر، تکبیر از توصیف است. گویی که عبد در اول ورود در تسبیحات اربعه، «تحمید» و «تهلیل»، تنزیه از توصیفات خود نموده، و پس از فراغ از آنها نیز تنزیه و تکبیر از توصیف نماید. یعنی اگر او را به «تحمید» و «تهلیل» توصیف کرد باز هم باید حالت تقصیر و تذلل را در خودش داشته باشد و بگوید خدا بزرگتر است از آنچه من عبادت کردم و از آنچه این اذکار شایسته را بر زبان جاری نمودم. نماز از شروع تا خاتمهاش حکایت از ذلت، فقر، فاقه و بندگی انسان در مقابل آن عظمت و جلالت دارد. لذا در تمام حالات نماز از خداوند آن حالت خضوع و خشوع تمنا میشود.
استاد اخلاق و عرفان در معنای لغوی قنوت گفت: قنوت در لغت به معنای خضوع است. لذا وقتی برای خواندن دعا و قنوت، دستها به سمت بالا برده میشود این خود حکایت از تذلل عبد نسبت به خدای متعال دارد. که حالتی از خضوع و خشوع به فرد دست میدهد؛ و با خدای خود گفتگو میکند؛ او را به عظمت یاد میکند و از او طلب مغفرت مینماید. ببینید حضرت زهرا «علیهاسلام» هنگام عبادات چه حالی داشتند.
وی درباره فضیلت تسبیحات حضرت زهرا (س) گفت: در روایات آمده گفتن تسبیحات حضرت زهرا (س) از هزار رکعت نماز مستحبی بهتر است. مقام و منزلت تسبیحات اربعه به خاطر کلمات بزرگی است که حاوی مفاهیم و معانی بلند توحید الهی است.
استاد حوزه گفت: انسان با نگاه کردن به عبادات ائمه (ع)، ادعیه وارد شده از سوی ائمه (ع) و حالت خضوع و خشوع ایشان، متوجه میشود، ادعیه از دو لب مبارکشان بیان شده است. ما دعا را از امام یاد میگیریم اما حالات معنوی، معرفتی و توحیدی امام بر دعا سبقت دارد. یعنی ظهور این حالات قبل از انشاء دعا بوده است. این برای ما درسی است که باید اینگونه باشیم. بهتر است بجای خواندن ادعیه طولانی از اول تا به آخر، دو سطر از آن با حالت توجه، خضوع و خشوع خوانده شود و کلماتش فهم و اثرش در درون دیده شود. نباید در قرائت قرآن و خواندن ادعیه به گفتن الفاظ لسانی اکتفا نمود؛ بلکه مطلوب، حاصل شدن توجه و معرفت در درون است.
نظر شما