روایت فرحروز فتح اللهی از نجات از دست منافقین

مهارت جنگی که از مادرم آموخته بودم مرا از اسارت نجات داد
روایت فرحروز فتح اللهی از نجات از دست منافقین

بانوی رزمنده اردبیلی گفت: منافقین قصد به اسارت بردنم را داشتند؛ با فنّی نجات یافتم که از مادرم آموخته بودم.

خبرگزاری شبستان: پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت می نویسد: فرحروز فتح اللهی، سال ۱۳۳۷ در روستای «بریس از توابع شهرستان نمین» در خانواده‌ای متدین و مذهبی به دنیا آمد. سال ۱۳۵۱ ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند پسر است. 

این بانوی رزمنده، اکنون پس از بازنشستگی در سنگر تربیت دانش آموزان و نیز ستاد دیه استان اردبیل در خدمت مردم است. همسرش سرهنگ مهدی غفاری از رزمندگان نیروی هوایی دوران دفاع مقدس بود که در سال ۹۸ به رحمت خدا رفت. با او گفتگویی انجام دادیم که در زیر می‌خوانید:

فرحروز فتح اللهی بانوی رزمنده اردبیلی می‌گوید: در سال ۱۳۵۹ که جنگ تحمیلی آغاز شد، اکثریت مردم ایران به خاطر دفاع از کیان و خاک کشورشان به پا خاستند. در حقیقت حماسه‌ای مقدس با حضور مرد، زن، پیر و جوان در تاریخ ایران اسلامی خلق شد.

نقش آفرینی در عملیات‌های مهم

وی ادامه داد: بنده نیز با وجود اینکه در آن سال‌ها صاحب چهار فرزند بودم، بچه‌های خردسالم را به مادرم سپردم و به همراه همسرم به مناطق جنگی رفتیم و در عملیات‌های بیت المقدس، کربلای ۵ و والفجر ۸ در پشت جبهه به امدادرسانی رزمندگان و مجروحین مشغول بودم.

این معلم بازنشسته با بیان اینکه از سال ۵۹ تا ۶۷ در طول ۸ سال دفاع مقدس در پشت جبهه در خوزستان؛ خرمشهر، بوشهر و آبادان تا مرز ایران و عراق حضور داشته است افزود: در این سال‌ها بسیاری از ایام حتی شبانه روز به امداد و خدمت رسانی می‌پرداختیم.

مادرم شیرزن نمونه عصر خود بود

بانوی رزمنده اردبیلی به رشادت‌های مادر خود در جنگ با حمله روس‌ها به کشور اشاره کرد و گفت: بنده در دامن مادری پرورش یافته بودم که در سال‌های حمله نیروهای نظامی روس به ایران، اسلحه برداشته و به سوی دشمنان تیراندازی کرده و دشمنان را به هراس انداخته است.

فتح اللهی ادامه داد: مادرم شیرزن نمونه عصر خود بود و وقتی بنده تصمیم به حضور در جبهه‌های جنگ گرفتم با وجود اینکه مادر ۴ فرزند خردسال بودم مرا تشویق کرد و گفت من از فرزندانت نگهداری می‌کنم، بر تصمیمت استوار باش و حتی بسیاری از فنون دفاع در مواقع ضروری را به من می‌آموخت که در یک مورد نیز در دوران حضورم در مناطق جنگی که منافقین قصد به اسارت بردنم را داشتند از آن فنی که مادرم آموخته بود استفاده کردم و نجات یافتم.

‏‬در مواقع بحرانی نبایدها باید می‌شود

فتح اللهی از وظایف دوران حضورش در جبهه‌های حق علیه باطل، گفت: در دوران حضورم در پایگاه ششم شکاری، وقتی که شهدای دزفول، آبادان و خرمشهر را به این پایگاه انتقال می‌دادند در امر شناسایی شهدا به خانواده‌ها کمک می‌کردم و با توجه به اینکه دوره‌های امدادگری و هلال احمر را گذرانده بودم به امداد رسانی به جنگ زدگان و رزمندگان زخمی مشغول بودم.

وی ادامه داد: در تهیه، بسته بندی و ارسال مایحتاج رزمندگان اعم از آب، غذا، لباس و … مشارکت داشتم، در آن زمان کمتر زنی پیدا می‌شد که رانندگی کند آن هم در جبهه، ولی در بسیاری از مواقع خودم خودرو نظامی را رانندگی می‌کردم و وسایل و مایحتاج را به رزمندگان می‌رساندم.

روز آزادسازی خرمشهر

او درباره شیرین‌ترین و تلخ‌ترین خاطره‌های دوران جنگ گفت: بهترین خاطره‌ام روز آزادسازی خرمشهر بود که واقعاً از ته دل به این روز بزرگ افتخار می‌کنم و همیشه یادش در دلم جاودانه است بدترین خاطره‌ام صحنه‌های دلخراش شهرها و روستاهای بمباران شده در خوزستان و دیگر شهرهای جنوب کشور بود.

این معلم بازنشسته با اشاره به صحنه‌های دلخراش جنگ می‌گوید: در یکی از این صحنه‌ها پدری را دیدیم که با آه و ناله فریاد می‌زد و کمک می‌خواست او تنها بازمانده از ۱۲ عضو یک خانواده بود که همگی در بمباران به شهادت رسیده بودند.

فتح اللهی ادامه داد: در صحنه‌ای دیگر موقع شناسایی شهدای جنگی، وقتی خواهری برای شناسایی برادر شهیدش آمده بود، از شدت جراحات وارده بر صورت شهید، نتوانست شناسایی کند و تنها از طریق پلاک این شناسایی انجام شد که واقعاً دردآور بود.

نقش مؤثر بانوان

این بانوی بسیجی با اشاره به نقش مؤثر بانوان در امید بخشی به رزمندگان در دوران دفاع مقدس، خاطرنشان کرد: مردم همگی به فکر دفاع از میهن اسلامی و اطاعت از فرمان امام راحل بودند که در این میان کمک و امداد خواهران در پشت جبهه باعث دلگرمی رزمندگان بود.

بانوی رزمنده اردبیلی افزود: حتی رزمندگانی بودند که مادر، همسر و خواهرش نیز در پشت جبهه فعالیت داشتند و این خود مایه امیدواری و تقویت روحیه برای آنان بود. در شرایطی که بانوان با حفظ حجاب و حریم شرعی در میادین مختلف حضور داشته‌اند، باعث موفقیت‌های بی‌شماری شده‌اند.

فتح اللهی در خصوص دوستان همراه در دوران حضورش در پشت جبهه گفت: خانم رأفت مختاری از تهران که با هم مشغول خدمت بودیم و اکنون نیز با او ارتباط دارم، از خواهران فعال و مخلص بودند که در پایگاه ششم شکاری با همسرشان حضور داشتند و دیگر خواهران که واقعاً با نهایت دلسوزی و پشتکار بی‌نظیر به خدمت رسانی می‌پرداختند.

وی افزود: یقیناً هر ایرانی که غیرت و حس وطن دوستی دارد در شرایط بحرانی به پا خواسته و به تبعیت از فرمان ولی فقیه به دفاع از ایران اسلامی می‌پردازد، بنده تا زمانی که زنده‌ام در هر شرایطی به دفاع از میهن اسلامی حاضرم و باید همگان بدانیم که دفاع همچنان ادامه دارد.

شهادت اعضای فامیل

این بانوی جهادگر از شهادت فامیل‌هایش چنین گفت: «شهید قدرت فتح اللهی» که پسرعمویم بود و در منطقه سرپل ذهاب سر از بدنش جدا شده و به شهادت رسید. «شهید صیاد علی مبشری» پسر عمه همسرم نیز در مناطق مختلف عملیات جنگی حضور داشت و در این مسیر جان خود را تقدیم نظام جمهوری اسلامی ایران کرد.

فتح الهی به نحوه شهادت «شهید شاهرخ طهماسبی» پسر دایی همسرش نیز اشاره کرد و افزود: دشمن کل بدن این شهید والامقام را با آتش سیگار سوزانده و او را زنده به گور کرده بودند که جسم نیمه جان او را گشت رزمندگان کشورمان پیدا کرده و به بیمارستان انتقال می‌دهند ولی به دلیل سوختگی شدید و نیز کمبود اکسیژن از عوارض زنده به گور شدن، به شهادت رسید.

کد خبر 1740706

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha