به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: آیین گرامیداشت هفتمین روز درگذشت استاد دکتر «کریم مجتهدی» صبح دوشنبه 2 بهمن ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم که با قرائت پیام دکتر «رضا داوری اردکانی» همراه بود؛ اساتید، بزرگان و تنی چند از مسئولان حضور داشتند که از جمله آنها می توان به «مهدی گلشنی»، «غلامرضا اعوانی»، آیتالله «سید محمد قائممقامی»، حجت الاسلام «رضا غلامی»، «فروغ پارسا»، «غلامعلی حداد عادل» و ... اشاره کرد.
روی میز اجرای مجری، سخنی از مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در مورد مرحوم استاد دکتر مجتهدی نقش بسته بود و مجری با قرائت پیام معظمله در مورد آن دانشمند فرزانه، رسما برنامه را آغاز کرد.
در ادامه «موسی نجفی» سخنرانی خود را با اشاره به روز درگذشت استاد مجتهدی که مصادف با شهادت امام دهم امام هادی (ع) بود، آغاز کرد و ادامه داد: هفتمین روز درگذشت استاد نیز مصادف با ولادت امام جواد (ع) است که امیدواریم به برکت این تقارن، آن استاد بزرگوار مورود شفاعت این دو امام قرار بگیرد.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: برای چهلمین روز درگذشت استاد، تصمیم داریم در اتاق ایشان در طبقه اول پژوهشگاه که خیلی هم به آن اتاق علاقهمند بودند، کتابهایش را بیاوریم و کلا کتابخانه تخصصی فلسفه داشته باشیم. در روز چهلم ایشان نیز مجدد آثارشان را مرور می کنیم.
وی با بیان اینکه دکتر مجتهدی حساسیتهای خاصی داشت و تعصب را بد نمیدانست، افزود: استاد معتقد بود که تعصب کورکورانه بد است، اما اگر فردی محقق باشد و تعصب روی تحقیق داشته باشد خوب است. ایشان روی زبان فارسی به شدت تعصب داشت، جلو کسی فرانسه حرف نمی زد و اگر فردی جلو استاد به زبان فرانسه صحبت میکرد مورد عتاب ایشان قرار میگرفت. در واقع استاد روی فلسفه و سنت فلسفه ایرانی بسیار تعصب داشت و می گفت: من در جلسه او بودم و دیدم که بی ادب بود، لذا بلند شدم و به او گفتم که در کشور شیخ اشراق هستی و مودب باش، مجتهدی روی مفاخر ما تعصب داشت. هرچند که بعدها برخی به ایشان خرده گرفته بودند اما استاد حرفش را زد.
نجفی گفت: همچنین در سفری به بوشهر که به منظور بزرگداشت رئیسعلی دلواری برگزار شده بود سخنرانی کرد و اتفاقا سخنران بعدی نیز من بودم و اندکی تند و حماسی صحبت کردم و شهید رئیسعلی دلواری را از خط مشروطه خواهان و سفارت انگلیس جدا کردم و ایشان با همان سن و سال بلند شدند و مرا در آغوش گرفتند و گفتند: احسنت که از مفاخر ایرانی دفاع می کنی؛ برای مثال استاد روی ملاصدرا حساسیت داشت. میگفت: در همایشهایی که به خارج از کشور می روم و به ویژه در کشورهای اسلامی روی ابن خلدون تاکید داشتند ما نیز باید روی ملاصدرا بایستیم و در مقابل حتی نسبت به کشورهای اسلامی هم از او دفاع کنیم.
وی تصریح کرد: از سوی دیگر توجه ایشان به نظم و تربیت کلاسهایشان بسیار قابل توجه بود. حساسیتهای تندی داشتند برای مثال اگر دانشجویی دیر می آمد برخورد می کردند؛ یکبار به ایشان گفتم که رفتار شما نسبت به دانشجویانتان تند است، ایشان گفت با نسلی مواجهیم که درس خواندن کار دوم و سوم اش است، اگر سفت نگیریم آنها برای درس ارزشی قایل نیستند و باید حتی برای یک دقیقه درس حساسیت به خرج بدهیم.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: یکی از مسایلی که همواره مورد توجه دکتر مجتهدی بود و روی آن حساسیت داشتند این بود که میگفتند: من یک ایرانی مسلمان شیعه هستم. به یاد دارم که همواره وقتی در پژوهشگاه مراسم داشتیم ایشان همواره برای نذری کمک میکردند و از نذری هم میل میکردند؛ یکبار فراموش کردم که از ایشان پول بگیرم که مرا مورد عتاب قرار دادند.
نجفی گفت: یکبار یکی از دوستان تعریف میکرد که برای سفر اربعین نزد دکتر مجتهدی رفتند تا خداحافظی کنند؛ ایشان گفته بودند که سلام مرا به عصاره تاریخ بشریت، این ابر مرد تاریخ بشریت برسانید.
وی با بیان اینکه مرحوم استاد دکتر مجتهدی همواره روی سنتهای اسلامی ایرانی مثل موقوفه تعصب داشت، خاطر نشان کرد: استاد تاکید می کرد که ما باید قدر موقوفات و سنتهای خود را داشته باشیم. اما سوال آن است که مجموعه حساسیت های مثبت استاد روی فرهنگ از کجا ناشی می شد؟ ممکن است که خصلت های فردی و خانوادگی و شخصی باشد اما یک نکته ای هست که دوست دارم در هفتمین روز از درگذشت ایشان بگویم بر این مبنا که دکتر مجتهدی زلزله اخیری که در نیم قرن اخیر در کشور ما رخ داد را عمیقا درک کرده بودند و متوجه بودند که این معادله جهانی بین جهان اسلام و شرق نسبت به غرب بهم خورده و هرچه می گذرد بدتر می شود.
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: دکتر مجتهدی رئیس گروه غرب شناسی پژوهشگاه بودند، ایشان با حسیاستی که داشت می خواست در غرب شناسی این جاده یک طرفه را به یک سیر دو طرفه مساوی برگرداند و به همین دلیل حساسیتهای خاصی داشت لذا دکتر مجتهدی می خواست این غرب شناسی را در مقابل آن شرق شناسی بگذارند. یکبار از ایشان سوال کردم شما که فلسفه هگل و کانت می نویسید چرا ترجمه نمی کنید؟ پاسخ داد: من ایرانی هستم، می خواهم هگل و کانت و لایب نیتس را از دید یک ایرانی نگاه کنم.
نجفی گفت: اتفاقی که برای فلسفه اسلامی افتاد، درک و فهم ما نسبت به فلسفه یونانی بود، دکتر مجتهدی با درک خود از فلسفه غرب می خواست درک ما ایرانیان در فضای انقلاب اسلامی نسبت به تجدد غرب، یک درک منطقی و معقول داشته باشد و همیشه می گفتند که فلسفه خواندن الفاظ نیست. فلسفه نسبتی است که ما را از سطحی بودن به عمیق بودن میبرد. دکتر مجتهدی همواره شوخی می کرد و می گفت: چای مرا خوردی. چای من تلخ است ولی حلال است.
نظر شما