جنجال تحزب

چندی است در کلانشهر مذهبی مشهد جریان راست، که با عنوان شورای ائتلاف و شورای وحدت با یکپارچگی گروه های اصولگرا توانسته بود وحدت را به این اردوگاه بیاورد، خود دچار دو دستگی شده و حالا به حدی به انحطاط کشیده شده و آش به حدی شور شده که حضرات سیاسیون در تهران قصد بستن لیست مشهد و شهرهای استان را دارند!

خبرگزاری شبستان - مشهد: ایران هر دو سال یک بار شاهد برگزاری انتخابات است، یک دوره شورای شهر و ریاست جمهوری و دو سال بعد مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری؛ و هر دوره، از چند ماه قبل از انتخابات به یک باره تنور احزاب و گروه های سیاسی روشن شده و برگزاری گعده ها و دورهمی های انتخاباتی شروع می شود. در ایران نیز دو جریان اصلی اصلاح طلب و اصولگرا همیشه در رقابت با هم به لیست بندی و چانه زنی های انتخاباتی برای پیروزی در این رقابت ها، گوی سبقت را از هم ربوده و گاه این جناح و گاه آن جناح سکان قدرت را در دست گرفته و اسب مراد را بر عرصه سیاست تازانده است.  

وضعیت در اردوگاه اصلاحات با وجود کادربندی و کار تشکیلاتی منظم همواره در یک مدار ثابت چرخیده و صرفا در دوره های اخیر جریانی تحت عنوان اعتدالیون از بطن آن خارج و پس از مدتی نیز در همان جناح هضم شد، ولی در اردوگاه اصولگرایی در بر چند پاشنه می گردد و تکثر و تعدد آرا باعث تشطط و چندپارگی جریانی شده، که در صورت وحدت می تواند حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد.

 چندی است در کلانشهر مذهبی مشهد جریان راست گرا، که با عنوان شورای ائتلاف و شورای وحدت با یکپارچگی گروه های اصولگرا توانسته بود وحدت را به این اردوگاه بیاورد، خود دچار دو دستگی شده و حالا به حدی به انحطاط کشیده شده و آش به حدی شور شده که حضرات سیاسیون در تهران قصد بستن لیست مشهد و شهرهای استان را دارند!

اما در این مجال بد نیست قبل از ادامه بحث ابتدا نگاهی به مقوله احزاب و لزوم یا عدم لزوم حضور آنها در عرصه سیاست بندازیم. چرا که این جنجال های اخیر باعث شده عده ای از فعالین سیاسی و رسانه ای، حضور این گروه های سیاسی و احزاب را مانع جمهوریت و سنگ یش پای مردم سالاری بدانند.

دموکراسی و تحزب

به طور کلی در یک تعریف جامع، حزب سیاسی را می توان چنین تعریف کرد: «حزب یک گردهمائی پایدار گروهی از مردم است که دارای عقاید مشترک و تشکیلات منظم اند و با پشتیبانی مردم برای بدست آوردن قدرت سیاسی از راههای قانونی مبارزه می کنند.» در کشور ما براساس آخرین آمار وزارت کشور ۱۴۰ حزب دارای مجوز ثبت شده در مجموعا ۱۳ جبهه سیاسی فعالیت می کنند  که عمدتا صرفا گروه های سیاسی هستند که در دوره انتخابات فعال شده و پس از آن هیچ فعالیت خاصی ندارند.

دموکراسی و تحزب دو واژه همزاد هستند که در صورت وجود یکی از این دو پدیده در جامعه ای وجود دومی نیز الزام آور است. به این معنا که بدون تحزب نمی شود به مردم سالاری واقعی رسید و مردم سالاری واقعی هم لازمه کارکرد جامع و کامل احزب و گروه های سیاسی است. از این طریق حزب می تواند چراغ راهنما و آدرسی باشد که آحاد ملت بتواند با استفاده از این علامت رفتار سیاسی و انتخاباتی را پای صندوق های رای به معنای بله گفتن به یک جهت گیری خاص و نه گفتن به سایر جهت گیری با استفاده از خدمات سامانه حزبی به انتخابات دقیق تر بپردازند.

امروزه بسیاری از متفکران لازمه تبدیل مشارکت توده ای به مشارکت فعال وسازمان یافته را در تأسیس احزاب به معنای واقعی کلمه می دانند و آن را مرحله تکمیلی از مراحل انقلاب اسلامی به شمار می‌آورند که چنین امری در جهت تضمین تداوم و تعادل نظام ضروری است. اکنون که کشور در فرایند فراز و نشیب های نوسازی، توسعه و بحرانهای آن قرار دارد تقاضای مشارکت سیاسی نیز رو به افزایش است و بدیهی ست که شاخصه اصلی توسعه سیاسی به مشارکت سیاسی می باشد. مشارکتی که خود برخورد از  ابزار های کارآمد و سازمانهای نهادمند باشد.  

اما نگاهی اجمالی به نظام سیاسی کشورمان بیانگر این نکته می باشد که احزاب بمعنای حقیقی کلمه شکل نگرفته اند بلکه گروهها ی سیاسی بنام حزب در ایام انتخابات موقتاً فعالیت کرده و بعد از آن هیچ رابطه دقیق و تعریف شده ای میان نمایندگان حزبی و خود حزب وجود ندارد بنابراین اگر آسیب ها و موانع تحزب برطرف شده و حزب به معنی صحیح کلمه شکل بگیرد تأثیر به سزائی در کاهش خطاهای انتخاباتی داشته و مسیر توسعه سیاسی را هموارتر خواهد نمود.

در یک جامعه مردم سالار مثل ایران که البته هنوز در آغاز این راه هم قرار دارد، به طور متوسط هر دو سال یکبار برای تعیین تکلیف برخی مراکز قانون گذاری به آرای عمومی مراجعه می شود که مهمترین این رفراندوم ها، انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی است.   شاید دور از واقعیت نباشد که اگر بگوییم احزاب در صورت توانمند بودن در مقام مشاوری آگاه در کنار افکار عمومی هستند برای تنظیم انتخابات و رفتار سیاس آنها.

در دوره پهلوی ایرانیان بر اثر ضرورت زمان، تا حدودی فضای باز سیاسی را تجربه کردند و احزاب و تشکلهای سیاسی متعددی نیز شروع به فعالیت نمودند به عنوان نمونه در برخی از منابع فهرست اسامی ۶۲ حزب و تشکل سیاسی و در برخی ۶۸ تشکل سیاسی را شمرده اند بر خلاف اینکه شاهد رشد کمی احزاب و تشکلهای سیاسی در این دوران هستیم، اما این رشد هرگز جنبه کیفی بر خود نگرفت و نتوانست بعنوان وسیله ای برای مشارکت مردم در روند فعالیت سیاسی ایفای نقش نماید چرا که این احزاب با انگیزه جلب مشارکت مردمی تشکیل نشده بود و بیشتر جنبه تقلیدی و صوری داشتند.

احزاب پس از انقلاب

 پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال ۵۷ بزرگترین مانع سیاسی مشارکت مردمی در امور سیاسی و اجتماعی یعنی رژیم مستبد و خود کامه شاهنشاهی از میان برداشته شد و بسترهای مناسب فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای حضور مردم در صحنه با تأکیدات رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) تقویت گشت.

اوایل انقلاب اما در جریان نخستین انتخابات ریاست جمهوری دسته بندی ها و جناح بندی ها مشخص تر شد. طرفداران بنی صدر تشکیلات منسجمی نداشتند. او یک نامزد حزبی نبود اگرچه در انتخابات ریاست جمهوری خیلی از تشکل های سیاسی از ریاست جمهوری وی حمایت می کردند. سازمان مجاهدین خلق(بعدها به اسم منافقین از چرخه سیاست داخلی کشور خارج شدند)، حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جمعیت موتلفه اسلامی، نهضت آزادی ایران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که متشکل از ۷ گروه اسلام گرای مخالف شاه بود، از جمله مهمترین تشکل هایی بودند که در آن سال ها همکاری می کردند. در این میان سازمان مجاهدین خلق و حزب جمهوری اسلامی و احزاب همسو(موتلفه و جامعه روحانیت مبارز) اصلی ترین نقش آفرینان بودند.  

در دوره هاشمی رفسنجانی کارگزاران سازندگی ایران اسلامی شکل گرفت  و در دوره خاتمی بود که رسما اصلاحات به عرصه سیاسی ایران چشم گشود. از دوره احمدی نژاد نیز نسل جدید اصولگرایان متولد شد و جناح بندی چپ و راست دیگر تبدیل به اصلاح طلب و اصولگرا شده بود.  

انتخابات سال ۸۸ اختلافات سیاسی دو جناح اصلی کشور، یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان را به حد نهایی خود رساند. در حالی که تشکل های اصلی اصلاح طلبان منحل شدند و اجازه فعالیت نداشتند در جناح راست میان اصولگرایان جدید و قدیم اختلاف افتاد و تشکل های جدیدی شکل گرفت. نقطه اوج این اختلافات در انتخابات مجلس نهم خود را نشان داد. در حالی که افراطیون جناح راست در مقابل سنتی ها قد علم کردند و در مقابل لیست جامعتین لیستی جداگانه ارائه کردند. آن ها نام تشکل خود را جبهه پایداری انقلاب اسلامی گذاشتند. جبهه ای که از اخراجی ها دولت احمدی نژاد و برخی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی تشکیل می شد. البته در انتخابات مجلس این جبهه نتوانست توفیقی زیادی کسب کند و مجلس در دست اصولگرایان سنتی و لیست مورد حمایت جامعه روحانیت مدرس باقی ماند.

جنجال تحزب

این فضا تا انتخابات اخیر ریاست جمهوری یازدهم ادامه داشت. اصولگرایان دچار تشتت و چند دستگی در انتخابات ریاست جمهوری چندین نامزد داشتند. نماینده بخشی از اصولگرایان افراطی سعید جلیلی بود، نماینده بخشی از اصولگرایان میانه رو محمد باقر قالیباف بود و جامعتین نیز از علی اکبر ولایتی حمایت می کردند. در مقابل محمدرضا عارف تنها کاندید اصلاح طلبان بود و حسن روحانی هم مورد حمایت اعتدال گرایان بود. در پی رد صلاحیت علی اکبر هاشمی رفسنجانی و حمایت او از نامزدی روحانی، اصلاح طلبان نیز از عارف درخواست کردند که کناره گیری کند و از روحانی حمایت کردند.  در دوره رئیسی اما تلاش شد احزاب اصولگرا ذیل پرچم شورای ائتلاف و وحدت گردهم آمده و یک دست به کاندیدای مورد تایید همه گروه های راست که حالا جریان انقلاب نامیده میشوند رای بدهند.  

مشهد و چالش ائتلاف

گلایه ها به جریان اصولگرایی در مشهد پس از انتخابات شورای شهر مشهد در دوره ششم و افزایش انتقادات به مدیریت شهری بالا گرفت و همه، شورای وحدت و ائتلاف که لیست تحت حمایت آنها عنان شهر را به دست گرفته بود را مورد سوال قرار داده و این شورا را مسئول همه اتفافات و تصمیم گیری ها و انتصابات شهرداری و شورای شهر دانستند.

شورای ائتلاف پس از یک خانه تکانی و تغییر چیدمان برای مجلس رویکردی جدید را در پیش گرفته بود که به ناگهان در  آستانه انتخابات و تقریبا دو ماه مانده به ماراتن سنگین مجلس شورای اسلامی به یکباره شاهد اتفاقی غیرمنتظره شد. شورای ائتلاف کشور اعلام کرد که هم ترکیب شورای ائتلاف در خراسان رضوی باید تغییر کند و هم اینکه لیست نهایی نامزدها توسط تهران نهایی و اعلام می شود!!

تغییراتی که باعث می شد بسیاری از جریان های قدیمی و موثر مشهد مثل مساجد، یاران انقلاب، هیات های مذهبی و ... که بدنه اصلی رای این جریان هستند کنار گذاشته شده و عملا یک طیف فکری خاص که بیشتر ذیل جریان قالیباف تعریف می شوند باقی بمانند. این اتفاق به مزاج سیاسیون کهنه کار مشهد خوش نیامده و با استعفا و ترک این جمع، زمین بازی را برای شورای جدید ائتلاف گذاشته و احتمالا زیر پرچم شورای وحدت خود مسیری جدید را در پیش خواهند گرفت.

آنچه ولی مسلم است، جریان انقلابی مشهد هوشیار و آگاه از تمام اتفاقات در مسیر درست و در جهت منافع شهر علی ابن موسی الرضا(ع) از کسانی حمایت خواهند کرد که حرفی نو و عزمی استوار برای گره گشایی و خدمت صادقانه به پایتخت معنوی ایران اسلامی داشته باشند و بی شک همچنان همراه با تشکیلات و همسو با جریان برخواسته از همین خطه، در این کارزار و سایر میدان ها در دوره های آتی حضور خواهند یافت.

علی رنگ آمیز طوسی | فعال رسانه‌ای 

کد خبر 1746879

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha