به گزارش خبرنگار گروه زنان و خانواده خبرگزاری شبستان: با وقوع انقلاب اسلامی صرفا شکل نظام سیاسی عوض نشد بلکه بسیاری از عرصههای فرهنگی، اجتماعی، علمی نیز دستخوش تغییرات متنوعی شد و اگر تا دیروزِ روز اصلا به برخی اقشار جامعه توجهی نمیشد؛ این انقلاب سبب شد تا بحث فاصله طبقاتی به محاق رفته و زن و مرد در کنار یکدیگر فارغ از جنبههای جنسیتی، نخست از بُعد انسانیت سنجش شوند و اینگونه بود که در طول این چهل وپنج سال شاهد شکوفایی و رشد دختران و زنان در عرصههای متعدد شدهایم.
به این بهانه و با توجه به اینکه در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قرار گرفتهایم، گفتوگویی تفصیلی با دکتر «نیره قوی»، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، پیرامون ابعاد پیشرفت بانوان در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشتهایم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
با توجه به اینکه سالیان سال است در عرصه مباحث مربوط به زنان و خانواده فعالیت دارید؛ نظر و ارزیابیتان را در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی در این گستره و به ویژه عرصه دانشگاهی بفرمایید.
قبل از ورود به بحث مقدمهای را عنوان میکنم؛ اساسا یکی از افتخاراتی که در عرصه زنان پس از وقوع انقلاب اسلامی شاهد هستیم، آن است که وضعیت زنان بر اساس شاخصهای جهانی رشد داشته است، به این معنا که بسیاری از شاخصها که در عرصه بینالملل پذیرفته شده و بر اساس آنها وضعیت و شرایط زنان سنجیده میشود، در کشور ما با رشد قابل توجهی مواجه بوده و در سطح جهانی پذیرفته شده است.
واقعیت آن است که وضعیت زنان بعد از انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف تغییر کرده است که از جمله این موارد نگرش حکیمانه و جامعی است که به شخصیت و کرامت زن صورت میپذیرد. وقتی خوب به گذشتههای نَه چندان دور بنگریم، نگاه ابزاری که در جامعه غرب نسبت به زنان حاکمیت پیدا کرده بود به ایران نیز سرایت کرده و نگرشی صرفا مبتنی بر رویکرد ابزاری به این قشر گسترش یافته بود؛ یعنی ابعاد حکیمانه و عالمانه و اثربخش زنان در گستره مسایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و علمی وجود نداشت.
بنابراین با نگاهی عمیق متوجه میشویم که اسلام گام بلندی را در حفظ کرامت زنان و شخصیت آنان برداشته است. به بیان دیگر اسلام احکام جامعی در مورد زنان و مردان دارد که نمیتوانیم منکر شویم. برای مثال خداوند در قرآن کریم در مورد جایگاه و شخصیت زنان و مردان و کرامت انسان میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ». در نتیجه نگاه به جایگاه زن پس از انقلاب اسلامی تبدیل به یک رویکرد انسانمدارانه شد و از سوی دیگر تاثیر و تاثری که زن در ابعاد خانوادگی، اجتماعی و فردی میتواند داشته باشد به شکل وسیعی مورد توجه قرار گرفت.
از سوی دیگر وقتی به اندیشه رفیع و جامع امامین انقلاب نگاه کنیم درخواهیم یافت که این نگاه علاوه بر اینکه مبتنی بر اسلام است به اقتضای زمان نیز توجه کرده است. امام خمینی (ره) معتقد بودند که زنان و مردان در کنار هم این انقلاب را به وجود آوردند.
با این مقدمه، دستاوردهای مبتنی بر این نگاه را میتوان در چند دسته بررسی کرد؟
نخست نگاه عام است که طی آن وقتی میخواهند شاخصهای توسعهیافتگی را در عرصه بینالملل تخمین بزنند به وضعیت زنان در آن کشور توجه می کنند. بحث سواد و آموزش، وضعیت سلامت و بهداشت و نرخ امید به زندگی در میان زنان از مهمترین این شاخص ها است.
موضوع دیگر اشتغال و چگونگی ایفای نقش اجتماعی زنان است که از اهمیت بسزایی برخوردار است. اما علاوه بر این شاخصهای بینالمللی، یک شاخصهای بومی نیز داریم. برای مثال در ایران که انقلاب آن پسوند اسلامی دارد، شاخص های بومی هم می تواند بر ارزش ها و قواعد و اصولی که مد نظر انقلاب است تاثیرگذار باشد و در نهایت افق و اهداف آن را مشخص کند.
در دوره پهلوی اول بحث کشف حجاب پیش میآید و رضاخان قانونی را تصویب میکند که حکم الهی را خلاف قانون اعلام می کند. در زمان پهلوی دوم به دلیل شرایط و اعتراضاتی که پیش می آید، شرایط کمی تعدیل می شود اما همان هدف در لایه پنهان وجود دارد، به عبارت دیگر کسانی میتوانند شاغل بوده و در جامعه حضور داشته باشند که شکل و شمایل و تیپ غربی داشته باشند، مثلا وقتی بعد از مدت ها بحث رفتن بانوان به مجلس مطرح می شود مساله مذکور به عنوان یک اصل مورد توجه قرار می گیرد.
بنابراین یکی از شاخصهای مهمی که می شود به عنوان اصل بومی مطرح کنیم، حفظ ارزش های اسلامی در کنار شاخصهای بینالمللی است و اینکه بر اساس حکم ارشادی که امام خمینی (ره) در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی مطرح کردند، سرکار رفتن بانوان را مشروط به داشتن حجاب کردند.
بنابراین در بررسی جایگاه زنان در جامعه علاوه بر شاخص های بین المللی، باید شاخص های بومی را نیز مورد توجه قرار داده و نشان دهیم که این انقلاب نه فقط در لفظ و نسبت به قوانین و معیارهای بین المللی، که نسبت به معیارهای بومی نیز در سطح قوانین همت خود را بلند و به ورطه عمل رساند.
از این موضوع استفاده میکنم و به مساله قانون اساسی و جایگاه آن در نقشآفرینی و تاثیرگذاری مردم در حکمرانی اشاره خواهم کرد. وقتی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست، علاوه بر اینکه زنان در عرصه بیرونی و به صورت مصداقی فعال میشوند؛ در مهمترین سند کشور یعنی قانون اساسی دارای جایگاهی قابل قبول می شوند در حالی که تا پیش از انقلاب اسلامی چنین جایگاهی نداشتند و نهایتا در قانون مشروطه در یک بخش اشاره به این مساله میکند که نماینده مجلس شورای ملی نماینده قاطبه ملت ایران است. مگر ما این بخش را تسری بدهیم و بگوییم که قبل از انقلاب اسلامی در سطح قانون از زنان صحبت شده بود.
اما بعد از انقلاب و در قانون اساسی جمهوری اسلامی، در برخی بندها مکررا بحث تساوی بین حقوق مطرح است و همه افراد ملت یکسان در نظر گرفته شدهاند. برای مثال در اصل بیستم قانون اساسی می خوانیم: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند».
این جایگاه رفیعی است که در قانون اساسی و پیشتر از آن در نگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی (ره) وجود دارد.
مثال دیگر اصل ۲۱ است که می گوید: «دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
۱ ـ ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او. ۲ ـ حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بی سرپرست».
علاوه بر این در قوانین و منطق اسلامی در بسیاری از جهات برای زن و مرد نقشهای مساوی و مشترکی در نظر گرفته شده است. رشد انسانی و خانواده از جمله مواردی است که در اسلام مورد توجه ویژه است. از سوی دیگر برخی نقشها برای زنان و برخی برای مردان در اجتماع و حریم خانواده به صورت اختصاص تعریف شده است. بنابراین، در اسلام اولا نگاه انسانی ملاک است و دوما مسئولیت افراد؛ مثلا برخی مسئولیتها ویژه پدر و برخی ویژه مادر است و گاهی مسئولیتها مشترک است.
باید توجه کنیم که همه جا علی السویه دیدن نشان به معنای عدالت نیست؛ حق هر انسانی را در جایگاه خودش شایسته و بایسته عطا کردن نگاهی است که ما بر اساس عدالت جنسیتی در قانون اساسی داریم.
یکی از خردهگیریها و مواردی که در مورد انقلاب اسلامی از سوی دشمن بیان میشود، عدم حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و به ویژه اجرایی است که علت این مساله را نبود قانون برای نقشآفرینی بانوان عنوان می کنند در حالی که به لحاظ قانونی و اسناد بالادستی نمونههای فراوانی داریم که به زنان نَه تنها امکان نقشآفرینی که تصدی مسئولیت داده است؛ با این حال این مسایل از سوی معاندین مطرح می شود و به طور خاص مسئولیتهای قضایی را نشانه می روند؛ برای مخاطبان ما بفرمایید که در این رابطه طی این چهل وپنج سال چه دستاوردهایی داشتهایم؟
ببینید، بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی، حقوق و مسئولیت را در تلازم یکدیگر می بینیم و مسئولیت بانوان در عرصه های مختلف به رسمیت شناخته شده و نظام موظف است که درصدد احقاق هر دو بر بیاید.
البته اسناد دیگری هم داریم از جمله منشور حقوق و مسئولیتهای زنان در جمهوری اسلامی که مصوب مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی است. همچنین اسنادی چون سند ملی حقوق کودک و نوجوان که جزو اسناد بالادستی است که به حوزه زنان بر میگردد؛ همچنین در دیگر اسناد بالادستی نیز بخش ویژه برای زنان داریم؛ با این وصف اسناد بالادستی برای زنان در نظام جمهوری اسلامی به دو شکل خاص و عام است.
از سوی دیگر در اسناد بالادستی که دیگر ابعاد را پوشش میدهد، زنان جایگاه ویژه دارند از جمله در سند چشمانداز بیست ساله، در سند نحول بنیادین آموزش و پرورش، در سند برنامههای توسعه، در نقشه مهندسی فرهنگی کشور که بخش ویژه زنان دارد، سند دانشگاه اسلامی و ...؛ نکته آن است که ما بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی سیاست های کلی ابلاغی از سوی رهبری را داریم؛ اما نکته اینجاست که در بخش زنان نیز سیاستهای کلی ابلاغی داشته ایم و تاکنون چندین سند ویژه زنان بوده است.
یکی از این موارد سیاست های کلی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری سیاست های کلی خانواده است که در آن چگونگی حفظ، سلامت، تحکیم و تعالی خانواده و ... بر اساس سیاست های کلی حاکم، از سوی معظم له ابلاغ شده است. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که سیاستهای کلی سلامت در حوزه زنان و خانواده و جمعیت نیز از جمله اسناد بالادستی محسوب می شوند.
بنابراین دستاوردهای بسیار قابل توجهی در حوزه سیاستگذاری، قانونگذاری و حوزههای مختلف قضایی داشته ایم. به نظرم به طور عام شورای فرهنگی اجتماعی زنان مسئولیت سیاستگذاری را در تمامی امور زنان و خانواده ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی بر عهده دارد.
تاکنون بیش از ۵۰ انتخابات برای ریاستجمهوری، مجلس، خبرگان داشته ایم و زنان پا به پای مردان حق رای داشتند و در انتخابات شرکت کردند. از سوی دیگر حق شرکت برای انتخاب شدن هم داشتند .حال اگر بخواهیم نگاه تقلیلی هم داشته باشیم تاکنون در عرصه زنان بیش از ۲۰۰ مصوبه ویژه زنان و خانواده در ادوار مختلف مجلس داشته ایم.
اما در مورد قوه قضاییه نیز تحولات فراوانی در بخش وظایف، اهداف، ساختار شاهد هستیم؛ از جمله وضعیت حضور اجتماعی زنان در قوه قضاییه که اکنون به لحاظ کمی بیش از ۱۰۰۰ قاضی زن در پایههای مختلف قضایی داریم.
البته این مساله که در مورد قوه مقننه بود؛ در قوه مجریه نیز شاهد فعالیت گسترده زنان هستیم و تشکیل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری خود شاهدی بر این مدعاست.
یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی این است که شرایط برای تحصیل بانوان در مقاطع مختلف فراهم و سطح علمی-آکادمیک این قشر روند صعودی قابل توجهی را طی کرد. اشارهای به این عرصه داشته باشید و اینکه تاکنون در نگاهی حتی گذرا چه دستاوردهایی داشتهایم؟
یکی از قابل اعتناترین حوزههایی که پس از انقلاب با پیشرفت مواجه شد بخش سواد و علمآموزی بود. این مولفه خود از شاخصهای مهم در بحث توسعهیافتگی است که بعد از انقلاب اسلامی ذیل سیاستهای کلی ارتقا و بهبود وضعیت زنان در عرصه تحصیل شاهد رشد فزایندهای بودیم. این ارتقا و روند صعودی از سوادآموزی تا تحصیلات دانشگاهی قابل مشاهده است. قانون نیز تصریح کرده که دولت وظیفه دارد قبل از دانشگاه تحصیلات را چه برای دختران و چه برای پسران به صورت رایگان فراهم کند.
اما در بحث بهبود وضعیت علمی زنان در جامعه ایران، بیمناسبت نخواهد بود تا یک نگاه مقایسهای نسبت به قبل از انقلاب اسلامی داشته باشیم. اگر نگاهمان را به قول معروف بلند کنیم و سطح بالایی را در نظر بگیریم تا قبل از انقلاب اسلامی ۳۵ درصد از بانوان باسواد بودند؛ اما بعد از انقلاب با بیش از ۹۵ درصد و اگر بخواهیم آمار حداقلی را اعلام کنیم بالای ۹۰ درصد بهبود وضعیت زنان در عرصه سواد را شاهد هستیم. این مساله از جمله موفقیتهای قابل توجهی است که یونسکو و دیگر مراکز بین المللی بر آن تاکید دارند.
دکتر «نیکی آر. کدی» در کتاب «نتایج انقلاب ایران» به وضعیت زنان ایران به لحاظ سواد و بهداشت اشارده کرده و مینویسد معترفیم که زنان در حوزه بهداشت و سواد در ایران وضعیت خوبی دارند.
اما در رابطه با سویه دیگر سوال شما در رابطه با نقشآفرینیهای علمی و آکادمیک به چند نمونه اشاره می کنم. برای مثال در شغل معلمی شاهد هستیم که عموما بانوان در کسوت معلم نقش علمی و تربیتی را ایفا می کنند، علاوه بر این در هیات علمی دانشگاه ها نیز شاهد حضور پررنگ زنان هستیم.
همچنین به لحاظ تحصیلی بیش از ۱۵ دانشگاه ویژه زنان در سطح کشور فعالیت دارد که از جمله آنها میتوان به دانشگاههای الزهرا (س)، امام صادق(ع)، شهید مطهری (ره)، حضرت معصومه (س) و ... اشاره کرد؛ ضمن اینکه حوزههای علمیه نیز جداگانه برای بانوان دوره تحصیلی تا سطوح عالی تدارک دیده اند.
با توجه به آنچه که اشاره داشتید کشور پس از انقلاب اسلامی در حوزه زنان به رفیعترین جایگاه قله افتخارات رسیده است؛ با این حال به نظر شما برای تقویت حضور در عرصههای اجرایی و اجتماعی چه اقداماتی باید صورت پذیرد، به هرحال این ثمره مبارک زمانی بیش از پیش شکوفا میشود که از نظر عملکرد شاهد حضور بانوان در کسوتهای مختلف مسئولیت باشیم.
البته که دستاوردهای فراوانی در حوزه زنان پس از انقلاب داشتیم اما این وضعیت با مطلوب ما فاصله دارد. به هر صورت یک وضعیت موجود و یک وضعیت مطلوب داریم. قطعا اگر از تمامی ظرفیتهای بانوان در حوزههای مختلف بهرهمند شویم شرایط در حوزه های متنوع اجتماعی در کشور بهتر میشود. اگر در این میان خلاءهای قانونی نیز وجود داشته باید از سوی متخصصان به ویژه بانوان متخصص در این عرصه بررسی و بروزرسانی شود.
شرایط دیگر وضعیت مقدور است یعنی با همت بلندی که مسئولان در سیاستگذاریها، برنامهریزیها، اجرا و نظارت اعمال میکنند، قطعا وضعیت زنان بسیار بهتر از شرایط کنونی خواهد شد.
فکر و اندیشه دختران و نسل جوان دهه هفتادی، هشتادی و نودی بسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر نباید فضای مجازی را نادیده گرفت. بنابراین هرچه قدر که در زمینه تقویت قوانین در این عرصهها تلاش کنیم وضعیت ما مطلوب تر خواهد شد.
باید بررسی تطبیقی داشته باشیم و یک سری مسئولیتها را بر طبق نگاه معرفتی، مبانی و ارزش ها و اصول خود تعریف کنیم. بله! این وظیفه جامعه و مسئولان است، تا از بانوان اندیشمند که تحصیلات آکادمیک دارند، برای حضور در اجتماع حمایت کنند. در این مساله نیازمند حمایت مضاعف قانونی نیز هستیم.
ما در اسلام و جامعه خودمان مانعی برای حضور اجتماعی زنان نداریم؛ حتی با توجه به اولویت هایی که داریم زنان از نظر علمی، آمورشی، اقتصادی، فرهنگی به موفقیت های والایی دست یافتند و به نسبت سایر کشورها عقب نیستیم. از سوی دیگر زنان ما به هر قیمتی شاغل بودن را نمی پسندند، برای مثال ممکن است در فضای آکادمیک مراکزی را داشته باشیم که زنان در آن به صورت رسمی شاغل نباشند اما در بهبود وضعیت اجتماعی نقشی تاثیر گذار دارند. برای مثال حضور زنان بسیجی در مراکز و نهادهای مختلف مردم نهاد نمود بارزی از حضور اجتماعی زنان است که شاید در یک شغل رسمی نگنجد اما تاثیر فراوانی دارد.
نظر شما