به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: بخش صبحگاهی از هماندیشی بینالمللی «ابعاد فرهنگی و اجتماعی عملیات وعده صادق و اعتراضات دانشگاهی ایالات متحده»، یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ماه به میزبانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به طور همزمان در تهران و قم برگزار شد.
در بخش ابتدایی این نشست «محمدرضا اخضریان کاشانی» با اشاره به عملیات وعده صادق و تاثیر آن بر عرصههای مختلف اظهار کرد: باید بررسی کنیم که این عملیات در چه شرایطی رخ داد، چه دستاوردها و چه تهدیداتی می تواند داشته باشد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: روز حمله موشکی ایران به اسراییل را میتوان یومالله ۲۶ فروردین خواند، این روز می تواند یک مبداء تاریخی محسوب شود و از سوی دیگر تعیینکننده شرایط بعد از خودش است، در واقع اتفاقاتی که ذیل این حمله رخ داد با روز بعدش متفاوت بود.
وی افزود: ما در شرایطی بودیم که بعد از شهادت سردار سلیمانی، چالشی برای نظام پیش آمده بود که مبتنی بر ایجاد خدشه در برند جمهوری اسلامی ایران بود که به طور مستمر در قالبهای مختلف از جمله شهادت فرماندهان و اتفاقات گوناگون در جبهه مقاومت رخ می نمایاند و تصویری ایجاد کرده بود که پس از شهادت سردار و ماجرای کرمان و مسایل دیگر، بِرَند نظام در حوزه امنیت با خدشه مواجه شده است.
اخضریان کاشانی گفت: نکته بعد این بود که ما در یکی دوسال اخیر به شدت با سایه تصویر جنگ در جمهوری اسلامی به طور خاص و در سطح منطقه به طور عام مواجه بودیم؛ چه بعد از ماجراهای اوکراین و چه بعد از جنایات اسراییل که تنه به این مساله می زد که ممکن است جنگ جهانی سوم شکل بگیرد.
وی تصریح کرد: نکته بعد اتفاقی بود که نظام می خواست رقم بزند، در این دو - سه سال اخیر ما به طور جدی تر به دنبال ایجاد یک بِرَند جدید بودیم آن هم با توجه به خدشه ای که ایجاد شده بود، بنابراین طی این فرآیند به ویژه با عملیات وعده صادق یک مرحله جلو رفتیم و تلاشهای ما در راستای تحقق این مساله به ثمر نشست.
اخضریان کاشانی با بیان اینکه عملیات وعده صادق در عرصه تاریخی اتفاقی افتاد و برای ما یک فرصت تاریخی ساخت، افزود: این عملیات انگاره جدیدی از ما برای جامعه جهانی ایجاد کرد، هدف ما این بود که در تصویری که از جمهوری اسلامی ارایه می کنیم ایران را به عنوان ابرقدرت منطقه ای نشان دهیم، با این عملیات وزن ما معادل قدرت مدعیان قدرت در منطقه شد و الان به شکل مشخصی با آمریکا هموزنی داریم و آمریکا می داند اگر بخواهد کاری را در منطقه انجام دهد باید با ایران تنظیم شود.
وی با اشاره به فعالیتهای دیپلماتیک ایران قبل از عملیات وعده صادق تصریح کرد: حدود ۱۰ تا ۱۱ روز طول کشید که عملیات موشکی انجام شود و طی این مدت بدنه قابل توجهی از فعالیتهای دیپلماتیک در سطح منطقه انجام شد تا این اتفاق به درستی از جنبه دیپلماتیک انجام شود و تبعات بعدی علیه جمهوری اسلامی ایران نباشد، به نظرم این هماهنگیها الگو بود و نشانه جدی از اینکه رابطه از جنبه دیپلماسی خیلی خوب تعریف شده بود.
این پژوهشگر گفت: این عملیات از سوی دیگر این ظرفیت را دارد تا مساله عقلانیت در فرآیند تصمیم گیری در نظام جمهوری اسلامی ایران را تبیین کند، عملیات وعده صادق چیزی نبود که بگوییم صرفا چند فرمانده دور هم نشستند و تصمیم گرفتند، بعضا برخی می گویند این فقط به دلیل اهداف معنوی و اهداف مربوط به حامیان نظام بوده است و اصلا مردم دخیل نبودند در حالی که چنین نیست و دستاورد عملیات وعده صادق فراتر از این موارد بود.
اخضریان کاشانی با بیان اینکه عملیات وعده صادق منجر به نوسازی برند نظام در داخل و خارج و در سطح منطقه شد، افزود: این عملیات همچنین منجر به بالا آمدن بِرَند جبهه مقاومت هم شد، این جبهه با ادبیات مطالبه گرایانه در منطقه اظهار نظر می کند؛ ضمن اینکه عملیت وعده صادق دستاورد خون های پاکی بود که در غزه ریخته شد و ریختن هیمنه ۷۰ سالهای که اسراییل از خود نزد جهان ساخته بود، این تصویر ظرف هفت ماه با تلاش و شهادت مردم غزه در سطح جهان فرو ریخت.
وی ادامه داد: نکته بعد تغییر موازنه قدرت به موازنه وحشت بود، شاید این ادبیات از کلمات و ادبیات سردار سلیمانی استخراج نشود، ادبیات سردار این بود که به جای موازنه قدرت موازنهای بر مبنای وحشت ایجاد کنیم، این موازنه به جای اینکه بگوید دو قدرتِ هم سطح در کنار هم هستند، می گوید اگر بزنی برایت بد تمام می شود؛ این عملیات باعث شد که ما این وزن را با این علمیات به جبهه مقاومت بدهیم.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه بعد از وعده صادق ملاحظات منطقه ای بدون در نظر گرفتن ایران محقق نمی شود، افزود: اکنون نمی توانند طرحی چون طرح ابراهیم را ارایه کنند و بگویند ایران کاره ای نیست؛ در عملیات وعده صادق حتی وزن حماس بالا رفت؛ نکهت بعد مربوط به نتانیاهو است، می توانیم با اطمینان بالا بگوییم که پایان عمر سیاسی او نزدیک است و اگر کنار برود یک اتفاق تاریخی است، کنار رفتن او با وضع فضاحتباری است که رویکردهایش منجر به آن شد.
وی تصریح کرد: نکته دیگر این است که همه دنیا فهمیدند اگر جمهوری اسلامی به شرایطی دچار شود که عرصه های اصلیی امنیت ملی اش تهدید شود چه کار خواهد کرد، همه فهمیدند که اگر به کیان جمهوری اسلامی خدشه وارد شود آن وقت به نبودن دیگران منجر می شود؛ نکته دیگر جنبش های جهانی است که به نظر می آید یک گام جدید را برداشتند، ما جنبش های مختلفی را دیده ایم و همه مطالبات نسبتا مشترکی دارند، یک شعار مشترک دارند و آن هم این است که نفی پدرسالاری را مطرح می کنند.
اخضریان کاشانی گفت: اگر بخواهیم به فرصت هایی که وعده صادق برای ما در آینده ایجاد میکند بپردازیم، ایجاد برساخت و تصویر آینده برای کودکان و نوجوانان است یعنی آینده را برایشان تصویرسازی کنیم؛ امروز باید فرصت را تبدیل به دستاورد کنیم.
در ادامه «حمید غلام زاده» با اشاره به اهمیت توجه به اتفاقات جامعه دانشگاهی آمریکا از جنبه و زاویه اجتماعی، اظهار کرد: در این راستا در وهله نخست، گریزی به شرایط فعلی می زنم و بعد به ریشههای ماجرا بازمی گردم؛ فکر می کنم تعبیر بیداری غربی تا اندازه ای اغراقآمیز است، جامعه دانشگاهی آمریکا اهل فکر است و دغدغه فکر کردن و پژوهش کردن را دارد اما لزوما روش درستی ندارد، از آنجایی که فضای تحصیلی و دانشگاهی آمریکا، نگاهی کاربردی به ساحت علم دارد، در نتیجه این اندیشهورزی را دارد اما همیشه هم رویکردش درست نیست.
این کارشناس مطالعات آمریکا ادامه داد: اکنون در نسل جدید و در هفت ماهه اخیر جامعه آمریکا یک روایت متفاوت از جریان اصلی را دیده است، یعنی روایتی که رسانه های جریان اصلی نتوانستند آن را مدیریت و ارایه کنند و خوراک خود را از فضای مجازی و رسانه ها گرفتهاند از جمله از ویدئو بلاگرهای فلسطینی، بنابراین ماجرا به صورت عیان و عریان در جامعه آمریکا بروز یافته و لذا خوراک متفاوتی به این جامعه داده شده است.
غلامزاده افزود: نسل جوان امروز آمریکایی بخشی از زمان خود را روی فضای مجازی از جمله یوتیوب، تیک تاک، فیس بوک می گذرانند، این فضای مجازی خوراک متفاوتی را به مخاطب می دهد، این نسل دارد این روایت را می شنود ومبانی فکری که در این طول این چند دهه برایش ترسیم شده را فهم نمیکند، حمایت از اسرایبل برایش معنای درستی ندارد و به همین جهت مخالف حمایت آمریکا از رژیم اسراییل هستند.
وی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه امروز تورم در جامعه آمریکا مساله روز است و در سفره مردم دیده می شود، تصریح کرد: هزینه های زندگی در آمریکا به شدت افزایش یافته و با این وجود این کشور میلیاردها دلار به جنگ اوکراین اختصاص میدهد آن هم از مالیاتی که مالیاتدهندگان آمریکایی می پردازند لذا این نسل به خیابان ها می آید و اعتراض میکند؛ حال شاید بشود گفت که بعد از ماجرای وعده صادق که به عنوان تنها اقدام عملی در مقابل جنگ غزه محسوب میشد، این هیمنه شکست که مقابل رژیم اسراییل هیچ کاری نمی توان کرد.
این پژوهشگر ادامه داد: لذا دانشجویان آمریکایی به خیابان ها می آیند و مطالبه گری نسبت به توقف حمایت آمریکا از اسراییل می کنند، جامعه جوان آمریکایی دنبال جایگزین می گردد تا این مطالبه گری و حق جویی برای احقاق حق فلسطین، منجر به پاسخگویی دولت شود.
در ادامه دکتر «محمد محمدینیا» که از شهر مقدس قم به صورت برخط در این هماندیشی حضور داشت طی سخنانی اظهار کرد: من بحث خود را معطوف به معنای این اعتراضات در آمریکا و سراسر نقاط دنیا می کنم اما نگاهم از جنبه فلسفه تاریخ است.
استادیار گروه غربشناسی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: ما سلسله عملیاتهایی را از اشغال غزه به عنوان دفاع از مظلوم و پس زدن متجاوز داریم؛ همه می دانیم که رخداد وعده صادق نقطه عطف بود و قبل و بعد از این عملیات را می توان به دو دوران متفاوت تقسیم کرد؛ اقداماتی که در این روزها از طریق رویشهای جبهه مقاومت صورت می گیرد و همچنین حرکت هایی را که از بحرین، عراق، یمن ، لبنان و .. می بینیم، یک معنای جدید را پدید می آورد و لازم است که نسبت خود را با آن تعیین کنیم.
وی ادامه داد: مبارزات و اعتراضات این عصر به سبک خیزش های اجتماعی در قرن بیستم نیست، از سوی دیگر عقاید گروه های معترض در صحنه دانشگاه ها، خیابان یا اماکن مختلف گوناگون است، لذا ما نیاز داریم که به تدریج معنای کلیتری را برای خود درک کنیم که من آن معنای کلی تر را به اجمال معطوف به مفهوم بحران می کنم، مفهوم بحران همزاد بلوغیت غرب جدید است.
محمدینیا افزود: مقصود من از بحران، مفهوم اقتصادی و اجتماعی آن نیست، بلکه مفهوم فلسفی آن مد نظرم است، وقتی که حوادث مشابه را در حدود ۱۰۰ سال اخیر نگاه کنیم از بین دو جنگ بین الملل و همچنین جنگ هایی آمریکا در کشورهایی چون ویتنام، افغانستان و عراق داشت، به این نتیجه می رسیم که در همه این جنگ ها یک وجه مشترک وجود دارد که عبارت است از اینکه عده ای از مردم این بحران را درک کرده اند که این فراتر از آن بحرانهای اقتصادی است که آنها در ادواری پشت سر گذاشتند و یا چالش ها و آسیبهای اجتماعی که اکنون با آنها دست به گریبان هستند.
این محقق گفت: درکی که از این بحران صورت می گیرد به این معنا نیست که همه توانمندی این را دارند که صورت بندی نظری از بحران داشته باشند، البته هنرمندان و متفکران آن را دریافتند، در هر حال امروز امتداد تاریخی آن بحران را مشاهده می کنیم، بنابراین می توان از چند بُعد به این حوادث نگاه کرده و علل آن را بررسی کنیم، البته الگوهای مشابهی در این علل و عوامل وجود دارد اما می خواهم بگویم آن غربی که روزی محوریت خود را بر این اساس قرار داده بود که انسان مسئول تامیین سعادت، رفاه، دانایی و فضیلت خودش باشد و انسانِ غربِ جدید هم این مسئولیت را پذیرفته بود، امروز به بن بست رسیده است، به بیان دیگر بحران فلسفی در ایده و سرآغاز پیدایش غرب به یک ناکامی رسیده است و این یعنی انسان نه تنها نتوانسته سعادت و رفاه را برای خود به همراه بیاورد که بیش از هر دوره ای آن را به خطر انداخته است، این موارد درکی است که در جامعه امروز ایجاد شده است.
استادیار گروه غربشناسی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: من موافق نیستم که بگوییم جمهوری اسلامی و عملیات وعده صادق، علت گسترش و پیدایش این اعتراضات به معنای خیزش عمومی است، اما این مساله وجود دارد که ما باید بدانیم در ایالات متحده و بسیاری از کشورهای اروپایی، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی از جمله پلیس هم در این جامعه قرار می گیرد و به یک معنا کار خدایی در آن جامعه می کند، کار خدایی کردن به آن معناست که اکثر معترضان به این مساله واقف هستند که در حال پرداخت یک هزینه سنگین هستند که گاهی برایشان برگشت ناپذیر است.
وی افزود: با این نگاه و با توجه به نگرشی که بیان شد به نظرم این مساله به روح انقلاب اسلامی مرتبط است هرچند که با این کالبد که در جمهوری اسلامی هست نتوانیم این مسایل را مرتبط کنیم و بگوییم چون ما عملیات وعده صادق را انجام دادیم لذا خیزش در آمریکا ایجاد شد، ما این ارتباط ظاهری را میان این اتفاقات نمی بینیم اما ارتباط معنوی در تاریخ وجود دارد و یک روح مشترک تاریخی در حال پدید آمدن است، امروز عقاید یکسان نیست و ممکن است کلیت این مساله که مردمی تحت ظلم هستند و کسی به فریاد آنها نمی رسد، به عنوان مخرج مشترک مقابله با سلطه باشد اما از این مرحله که پایینتر می آییم عقاید گوناگون وجود دارد و برخی دنبال این هستند که اسراییل یک رسمیت بیش از پیش پیدا کند.
محمدینیا تصریح کرد: بسیاری از این معترضان در ایالات متحده نگاهی را دنبال می کنند که طی آن دولت رسمی پذیرفته شده اسراییلی در کنار دولت فلسطینی رسمیت یابد و طرح شان دو دولتی است در حالی که گروه های مقاومت خصوصا جبهه مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی مقابل ایده دو دولتی قرار گرفته و آن رژیم را از اساس دارای هویت جعلی می دانند، لذا ما در چنین عقایدی اشتراک نداریم بلکه شاید وظیفه ای که ایجاب می کند این است که مسیرهای ظرفیتساز را توسعه دهیم، البته به بسیاری از ظرفیت ها را توجه کردهایم و اکنون با نتایج آن به طور مستقیم رو به رو شده ایم.
وی افزود: اما در این بین وظیفه ای که برای ما از اهمیت برخوردار است گسترش ظرفیت ارتباطات مردمی است، در ایالات متحده لابی های قدرت نقش جدی دارند و این نقش را گروهی از مردم معترض درک کردند؛ به بیان دیگر یکی از معانی که معترضان در این خیزش به صورت مستقیم و غیرمستقیم می سازند، مخالفت کردن با جهت گیری لابی ها در ایالات متحده و اروپای غربی و شمال غربی است، لابی های قدرتی که بالاترین دست آن رژیم اسراییل است و از دید مردم آنها (لابی اسراییل) از اشغالگران ایالات متحده هستند؛ بنابراین مردم خود را تحت سلطه لابی اسراییل در عرصه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی می بینند اما واقعیت آن است که پرداختن به این مساله هزینه ساز و خطرناک و بعضا نابودکننده است، چراکه کانون تسلط و قدرت ایالات متحده را در عرصه های مختلف اِشغال کرده است.
این پژوهشگر ادامه داد: تیکـاک، در ایالات متحده از ضریب تاثیرگذاری برخوردار است و مردم این خیزش و اعتراضات را از طریق تیک تاک دنبال می کنند چراکه آن را پناهگاهی برای خروج از تسلط لابی اسراییل قلمداد می کنند، اساسا اگر فضای را به عنوان یک عصر بنگریم و منظر ما فلسفه تاریخی باشد، این عصر، عصر تضعیف حاکمیت های ملی و دولت ها است و طبیعتا با پا گذاشتن به عصر فضای سایبر این حاکمیت دچار تزلزل می شود.
وی گفت: در این بین اگر ما (امت اسلام) به دنبال ظرفیت سازی نباشیم و حاکمیت خود را بروزرسانی نکنیم، دقیقا بلایی که سر ایالات متحده آمده چندین برابر بیشتر سر ما و البته جمهوری اسلامی می آید و آن وقت است که دیگر مجال برای گلاویز شدن با نظام سلطه خارج از مرزها نخواهیم داشت.
استادیار گروه غربشناسی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: معنایی که در این جنبش و اعتراضات وجود دارد، یک معنای فلسفی است، ما باید ابتکار و خلاقیت ایرانی را به شکل قوی مورد توجه قرار داده و از این ظرفیت استفاده کنیم، باید فضای سایبر را جدی بگیریم.
در بخش دیگری از این هماندیشی، «ابراهیم متقی» با بیان اینکه مساله عدالت از چالشهای اجتماعی شده آمریکا محسوب میشود، اظهار کرد: آمریکا سرزمین تضادها است اما آنها یک انگاره داشتند و آن انگاره را «هربرت مارکوزه» در کتاب «انسان تک ساحتی» تا حدی تبیین کرد، بحث مارکوزه این بود که امروز در آمریکا حتی نگاه سوسیالیستها انقلابی و رادیکال نیست چون آمده دولت خدمات و دولت رفاه ملی را شکل داده است و این دولت مبتنی بر اندیشهای بود که طی آن اگر می خواستند شکل بندی اقتصاد طبقاتی ادامه یابد، حداقل باید خدمات را به گروه های اجتماعی اختصاص می دادند که ذیل این رویکرد چند اتفاق می افتاد.
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: اتفاقاتی که ذیل رویکرد فوق به وقوع می پیوست در چند بخش قابل بررسی است، نخست آنکه رونق ایجاد می شد به این معنا که هر میزان پول وارد بازار کنید رونق ایجاد خواهد شد، از سوی دیگر این پول چرخش اقتصادی ایجاد می کند و کسانی که پول خرج می کنند احساس کمبود به لحاظ مصرف کالا ندارند در نتیجه تضاد طبقاتی اینجا شکل نمی گیرد، ایالات متحده توانست مساله مربوط به خدمات را در ارتباط با آن دولتِ رفاهِ ملی در دستور کار قرار دهد اما در سال های ۱۹۹۰ به بعد و به ویژه در قرن ۲۱ این مفهوم عدالت از حوزه اقتصادی وارد عرصه هویتی شد و حتی نظریه پردازان بزرگ کتابهایی را نوشتند و گفتند عدالت سیاسی و همچنین عدالت بین المللی وجود ندارد.
وی تصریح کرد: «نوام چامسکی» بسیاری ار روندهای سیاست خارجی آمریکا در حمایت از اسراییل را مورد نکوهش قرار داد، ادبیات جدید انتقادی به تدریج شکل گرفت که ماهیت هویتی داشت یعنی یک نوع آنتی امریکنیسم از درون آمریکا ظهور کرد؛ البته در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز کتابی تحت عنوان «آنتی امریکنیسم» منتشر شد که یک تبعه آمریکایی آن را تنظیم کرده بود، در این کتاب کشورهای ضد آمریکا نظیر ایران و لیبی و سوریه بررسی شده بودند، اما یک نکته در این بین وجود دارد بر این مبنا که در داخل آمریکا، یک نوع ضدآمریکا گرایی در ساخت اجتماعی این کشور ظهور پیدا کرده است و این ضدآمریکا گرایی زمینه لازم برای یک سری جنبش های اجتماعی را شکل داده است.
متقی در بخش دیگری از مباحث خود با بیان اینکه امروز بحث فلسطین، نَه موضوع سیاسی است و نَه اقتصادی، افزود: بحث فلسطین امروز مبتنی بر موضوعی است که می گوید چرا آمریکا دارد از کشوری حمایت می کند که نسل کشی در آن شکل می گیرد؛ امروز به نظر من فضایی در آمریکا شکل گرفته است که در آن بقایای جنبش وال استریت، انگاره های ذهنی در نسل جدید آمریکایی را به وجود آورده است، به بیان دیگر این نسل یک نوع نگاه انتقادی نهفته در ارتباط با نسل ایکس و بعد از آن پیدا خواهند کرد، این همان نسل Z آمریکایی است، ویژگی این نسل قالب های ساختارشکنانه است لذا در این فضای هنجارشکنانه زمینه برای یک پدیده ای به وجود آمد که به نظر من بهترین تفسیر را از آن، مقام معظم رهبری تحت عنوان «بسیج لندن» داشتند، این رویش جدیدی است که کاری هم به جمهوری اسلامی ندارد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: لذا نکته ای که وجود دارد نقطه عطف در شکل گیری جنبشهای اجتماعی است، همان طور که مقاومت فلسطین یک نقطه عطف تاکتیکی را ایجاد کرد، یک نقطه عطف اجتماعی هم در جهان غرب ایجاد شده است، آنها طرفدار ما یعنی جمهوری اسلامی نیستند ولی طرفدار اندیشه عدالتگرایانه ضد ظلم جمهوری اسلامی هستند و به همین دلیل است که ما باید آنها را در کانتکست خودشان تعریف کنیم؛ اگر بخواهیم آنها را در کانتکست جمهوری اسلامی تعریف کنیم این بحث ایجاد می شود که می گویند این مجموعه در فضای ذهنی متمایز شدهای قرار دارند، اعتراضات در انگلیس و آمریکا و دانشگاه های آنها را ببینید، نوع لباسها را ببینید، آنها می خواهند بگویند با جمهوری اسلامی متمایز هستند.
وی تصریح کرد: نکته مهم این است که باید به این مساله بپردازیم که جنبش های اجتماعی جدید جنبش های همتکمیل هستند یعنی هم راستای با یکدیگر در چارچوب عدالت قرار دارند و ما به جای اینکه قالب های مربوط به یک نوع انگاره تعارضی را بازتولید کنیم باید یک انگاره ای که جمع گرایانه بوده و با ادبیات و روح ایرانی پیوند خورده بازتولید کنیم، جنبش عدالت گرایی که اکنون در آن فضا شکل گرفته به لحاظ انگاره و ذهنیت شباهتی با ما ندارد.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: با توجه به آنچه که اشاره شد جهانی مبتنی بر بحران ایجاد شده است، این جهان مبتنی بر بحران، صرفا مقاومت در خاورمیانه نیست، فقط مقاومت از سوی ایران نیست، بلکه جهانی شده است و جهانی شدن مقاومت به معنای این نیست که ایران مرکزیت این کار را دارد بلکه به این معنا است که ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایالات متحده معیوب است و تا زمانی که این ساختار معبویب وجود داشته باشد جنبش های معطوف به عدالت اجتنابناپذیر است.
وی افزود: امروز مهمترین مساله برای ما تداوم روح حاکم بر جنبش های جدید اجتماعی ضدساختار است، این جنبش ها واکنشی نسبت به ساخت اجتماعی و سیاسی خودشان و ساختار نظام بین الملل هستند، لذا می خواستم این نتیجه را از مباحث خود بگیرم که ما در عصر جنبشهای اجتماعی جدید هستیم و دوما جنبش های اجتماعی جدید این ویژگی را دارند که ماهیت عدالتگرا دارند، در وهله بعد نیز ویژگی دیگر این جنبش ها آن است که هر جامعه ای متناسب با قالب های فرهنگی -ایدئولوژیک خود می تواند در فضای عدالت گرایی که مربوط به روح جنبش های اجتماعی است قرار داشته باشد.
نظر شما