خبرگزاری شبستان- اصفهان: زهرهسادات طالقانی: در روزهای بهاری دهه کرامت، اتاقی در بیمارستان و زایشگاه شهید بهشتی اصفهان آماده شده تا نوزادان متولد دهه کرامت در این فضای آرام با حال و هوای حرم امام رضا(ع) علاوه بر دریافت هدایای ماندگار و قرائت آوای خوش اذان در گوش نوزادان، نام گذاری نوزاد توسط خادمان حضرت و یک جلد کلام الله مجید مزین به نام و تاریخ تولد فرزند، به آنان اهدا شود.
همچنین به نام هر یک از مولودان این دهه، یک درخت با شناسنامه و پلاک مختص به کودک، در باغ آسمان هشتم، که مربوط به برنامه های امام رضایی است، غرس میشود.
دیوار این اتاق تصویر ضریح مطهر امام رضا (ع) مزین شده است که نورهای سبز و طلایی درخشندگی خاصی به آن بخشیده و احساس آرامش و برکت را به دلها مینشاند. پایین تصویر ضریح مطهر پر از گلهای سفید و صورتی است که نمادی از خلوص، طراوت و شادی هستند.
اینجا شروع یک زندگی خوشایند و معنوی برای نورسیده ای در آغوش مادر و در کنار شبیهسازی ضریح مطهر رضوی است. صدای نرم و دلنشین گریههایش، آغازی است برای سفری پر از عشق و ماجراهای بیپایان. لبخندهای همراهان، نگاههای پر از عشق و محبت خادمیاران رضوی و دستانی که نوزاد را نوازش میکنند، رایحه از محبت و صفا را در اتاق پدید آورده است.
روی میز کنار اتاق قرآن کریم و بسته های تبرکی چیده شده اند و صدای ملایم اذان و اقامه در گوش نوزاد زمزمه می شود تا اولین واژگانی که میشنود، پیامهای آسمانی، الهی و پر از برکت باشد. من با اشتیاق آمدهام تا شاهد این لحظات ناب و دوست داشتنی باشم و گزارشی از این ماجرای ماندگار بنویسم.
بغض در گلو، حلقه اشک چشمانش و سربه زیریش با بقیه مادرانی که به اتاق تولد رضوی وارد می شوند متفاوت است، کنجکاو میشوم و تمام حواسم را به او جمع میکنم، وقتی قدم نورسیده اش را تبریک میگویم با اشاره و لبخند پاسخ می دهد و نمی تواند صحبت کند ولی لبخند و حالت چهرهاش از شادی و ناگفتههایی از درونش خبر میدهد.
این لحظات، خالصانه، به نوعی شهودی از احساسات و ارتباطی است که حدس می زنم با امام رضا گره خورده باشد.محو تماشای اذان گفتن در گوش نوزادش شده و همچنان بغض خود را فرو میدهد.
قرآن کریم، بسته تبرکی، نشان کبوتر دستبافته بانوان هنرمند و کتاب را از دستان بانوی خادمیار رضوی هدیه میگیرد، حالا ژتون غذای تبرکی را که به او هدیه می دهند و میگویند در فضایی شبیه مهمانسرای رضوی، میهمان سفره امام رضا باشید، حالا دیگر بغضش میترکد و اشکش سرازیر میشود و خودش زبان باز میکند.
من که منتظر این لحظه ایستادهام اکنون با او هم کلام میشوم و خوب گوش می دهم که میگوید در دوران بارداری پزشک به من گفته بود نوزادم دارای اختلال جسمی است و چند هفته آخر بارداری در بیمارستان بستری شدم و تحت مراقبت پزشکان قرار داشتم.
در همین مدت که با دلهره و ترس می گذشت در نجوا و درد دلی با امام رضا نذر کرده بودم اگر خداوند نوزادم را سالم به من عنایت کند هدیهای محضر امام رضا میفرستم ولی هیچ فکر نمیکردم امام رضا قبل از اینکه من هدیه نذری ام را برای ایشان بفرستم زودتر به من هدیه بدهند.
او هدایای رضوی و غذای تبرکی را بهترین هدیه امام رضا میداند و میگوید نوزادی که خدا به من داده هم هدیهای از طرف امام رضاست.
حالا با چشمانی خیس نوزادش را می بوسد و میگوید امام رضا دو هدیه به من دادند، این نوزاد اولین هدیه و جشن تولد رضوی و غذای متبرک دومین هدیه ایشان به من است.
نوزاد که فرزند دومش است را فاطمه نام گذاشته و لبانش به شکر خدا مشغول است و آرام آرام با شادمانی از اتاق خارج میشود.
نظر شما