به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: چهارمین جلسه از سلسله نشستهای دیپلماسی نخبگانی جهان اسلام با عنوان «فرهنگ از دیدگاه اندیشمندان معاصر اسلامی» با محوریت «دلالتهای نظریه اسلامی فرهنگ در موضوع هدایت خانواده و راهبری نهاد علم» با سخنرانی «طلال عتریسی» استاد علوم اجتماعی و مدیر مرکز مطالعات علوم انسانی و دینی دانشگاه معارف بیروت و نویسنده مشهور جهان عرب، برگزار شد.
طلال عتریسی در این نشست با بیان اینکه بحث پیرامون فرهنگ، بحثی پر دامنه و پیچیده است به ویژه که تعریف مشخصی برای فرهنگ وجود ندارد، اظهار کرد: دهها تعریف برای فرهنگ ارائه شده است، اما برای اینکه بتوانیم در این موضوع دیدگاهی را ارائه داده و در خصوص نظریه فرهنگی صحبت کنیم، باید نظر و فهم خود را از فرهنگ ارائه دهیم.
استاد علوم اجتماعی و مدیر مرکز مطالعات علوم انسانی و دینی دانشگاه معارف بیروت ادامه داد: در ابتدای بحث موارد مورد نظر را در سه بعد دسته بندی ارایه می کنم، بُعد اول اعتقادی است به این معنا که چگونه به جهان پیرامون می نگریم و آیا جهان بینی ما یک جهان بینی با پیش زمینه الهی و دینی است یا جهان بینی با پیش زمینه الحادی و سکولار است؛ بُعد اول اساسی است که ابعاد دیگر با آن مرتبط هستند.
وی گفت: بُعد دوم این است که انسان چگونه به وجود و امیال خود می نگرد و چگونه برای محدودیتهایی که بر او تحمیل می شود یا نباید بر او تحمیل شود نگاه می کند و بُعد آخر نیز اجتماعی است به این معنا که انسان چگونه به دیگری می نگرد و با او تعامل دارد؛ اینکه اگر دیگری مسلمان یا از دین دیگری باشد، تعامل چنین فردی با طبیعت و مخلوقات دیگر به چه صورت است؛ البته ممکن است این بُعد باعث باز شدن پنجره های دیگر نیز بشود.
این پژوهشگر با بیان اینکه ممکن است دیگران ابعاد دیگری را به این سه بُعد اضافه یا کم کنند، افزود: آنچه که به عنوان فرهنگ یا دیدگاه فرهنگی نامیده می شود شامل همین سه بعد «اعتقادی – جهان بینی – خارجی یا نگاه انسان به دیگران» است، ایده و روشی که در این زمینه ارائه می شود بحث برانگیز است، البته کل موضوعی که به آن پرداخته می شود بحث برانگیز بوده و مورد اتفاق نظر نیست؛ در این میان یک تصور و دید غربی است که در صد سال گذشته مطرح نبوده و گویا امروز به عنوان نگاهی مفروض قرار داده شده است.
طلال عتریسی گفت: نظریه غالب راجع به تعامل انسان با خودش ناظر بر این مساله است که انسان باید آزاد باشد، اما در این بین باید به این سؤال پاسخ داه شود که با این آزادی چگونه باید تعامل کرد، نظر رایج آن است که انسان اعم از مرد یا زن، جوان یا پیر، آزاد است و نباید مورد پرسش قرار گیرد؛ حتی در ارتباط با بدن خود نیز به صورت مطلق آزاد است البته بدون در نظر گرفتن دغدغه های واقعی موجود در جامعه نمی توان به این مسأله به عنوان چالشی اساسی پاسخ داد.
وی ادامه داد: آزادی به این معنا امری اتفاقی نیست بلکه مسیری است که تجربه غربی آن را طی کرده و از عصر روشنگری تاکنون ادامه دارد؛ این تجربه به صورت خلاصه می گوید انسان مرکز عالم و سرور و صاحب طبیعت بوده و باید رابطه اش با خدا قطع شود؛ اکتشافات و یافته های علمی با دور شدن حکومت و سلطه دین بر جوامع غربی و با دیدگاه پیشرفت همراه و چنین القا شد که وقتی رابطه با خدا قطع شود راه برای پیشرفت و اکتشافات باز می شود، این امر حتی از زبان اندیشمندان مسلمان نیز بسیار شنیده می شود.
استاد علوم اجتماعی و مدیر مرکز مطالعات علوم انسانی و دینی دانشگاه معارف بیروت تصریح کرد: تا زمانی که بحث در زمینه فرهنگ وجود دارد نباید این موضوع به صورت تئوری باقی بماند، باید از دیدگاه اسلامی به این مفهوم نگریسته و سنجیده شود، راجع به آزادی و محدوده آن صحبت شود و درباره آن به صورت کاربردی بحث شود چرا که در ایران و حتی جوامع غربی بحث در این باره وجود دارد و پاسخ های متعددد و گوناگون به آن داده می شود، باید ابتدا از مشکلات صحبت شود چرا که مشکلات هستند که باعث خلق چالش برای انسان شده است، بنابراین باید دغدغه های موجود بر روی مشکلات واقعی جامعه متمرکز شود، مقدمه این مشکلات افکاری هست که در جامعه وجود دارد.
وی گفت: اگر بخواهیم دیدگاه فکری درباره آزادی، پیشرفت و مانند آن را به جامعه منتقل کنیم، یعنی بخواهیم از فضای فکری به کف جامعه و نهادهای جامعه وارد شویم باید بگوییم نهادهای موجود، باعث تشکیل و هویت جامعه می شوند؛ در اروپا این نهادها در گرایش به سکولاریسم نقش دارند، به عنوان مثال در فرانسه حجاب به دلیل اینکه نمادی دینی محسوب می شود، ممنوع است.
طلال عتریسی افزود: نهادهایی که به آن اشاره شد از خانه شروع می شود و سپس مدرسه و مراکز آموزشی را در بر می گیرد، فعالیت های گوناگونی که در مدارس انجام می شود اثر خود را در این مورد خواهد داشت، بعضی مدارس در لبنان هر روز صبح اجرای سرود ملی را دارند اما در برخی مدارس مثل مدارس المقاصد که برای اهل سنت هستند هر روز صبح دو دقیقه قرآن پخش می شود، البته شاید حجاب در این مدارس اجباری نباشد اما این دو دقیقه پخش قرآن تأثیر خود را خواهد داشت، در دانشگاه نیز این منوال ادامه دارد. بنا براین چنین نهادهایی به نوعی جامعه سازی را انجام می دهند، شاید کودکی در منزل قرآنی تربیت شود اما در دانشگاه یا مدارس به گونه ای دیگر تربیت شود.
وی اظهار کرد: باید مشخص شود اولویت ها در نهادهای فرهنگ ساز در جامعه چیست، پاسخ این سؤال بخشی از نظریه ما خواهد بود. تجربه، مطالعات و آنچه پیرامون ما اتفاق می افتد می تواند به تکمیل آن کمک کند؛ اینکه کدام نهاد می تواند نقش اساسی تری را ایفا نماید، کدام نقش برای فرهنگ خطرناک است و کدام مؤلفه می بایست مؤلفه اساسی در نظر گرفته شود سؤالات دیگری هستند که پاسخ به آن میتواند نظریه ما را کامل کند.
طلال عتریسی با بیان اینکه در جوامع شیعی وجود حوزه های علمیه یک ویژگی خاص محسوب میشود، تصریح کرد: در مرور نظریه های فرهنگی موجود، اثری از وجود حوزه نیست، همه نظریههای موجود، غربی است چرا که آنان سینما، دانشگاه و امثال آن را می شناسند اما حوزه را نمیشناسند، در این زمینه حوزه باید به صورت فعال وارد شود و با سؤالات دقیق و مهم روبرو شود.
وی ادامه داد: حوزه باید پاسخ دهد که جامعه را چگونه می فهمد، درباره مقوله پیشرفت، آزادی و حکومت، شناخت و مانند آن نظر خود را ابراز کند، البته شاید از یک جهت مشکلاتی در رابطه با آنچه در جامعه رخ می دهد به وجود بیاید؛ اما باید به این نکته توجه داشت که شاید دانشگاه ها به نظریه غربی در موضوع فرهنگ نزدیکتر باشند یعنی در هر پروژه فرهنگی، نظریه و دیدگاه فرهنگی در ایران یا جوامع دیگر باید به ویژگی های آن جامعه نگاه کرد.
این پژوهشگر گفت: ویژگی های هر جامعه ای مورد اتفاق نظر است، یعنی انسان از بیرون نمی تواند یک خصوصیت را ذکر کند و بعد آن را از جامعه طلبکار باشد، سخن از خاستگاه دیدگاه دینی است که درباره رابطه انسان با خود، خدا و دیگری است، باید دید کدام نهاد در این زمینه به این نگاه کمک میکند و کدام نهاد بی تفاوت است. باید این را در نظر گرفت که این پاسخ ها تا چه میزان به این مسیر کمک می کند. ممکن است کسی که در مسیر فکر غربی تربیت شده، نتیجه کار ما را به یکباره در جامعه تغییر دهد، البته حوزه باید این ابعاد سه گانه را به صورت دقیق تعریف کند چه برای اینکه نظریه فرهنگی را تولید کند و چه برای اینکه بخواهد لوازم و واجبات طی کردن این مسیر را مشخص کند.
طلال عتریسی تصریح کرد: با همه این توضیحات نباید تصور شود ما در ایجاد نظریه غربی عقب افتادهایم؛ حتی باید در نظر داشت که غرب که بیش از صد سال در تلاش است تا به نظریات واحد برسد و هنوز در این زمینه و در جامعه شناسی یا روانشناسی موفق نشده است، بنابراین نمی توان این موضوع را ضعف یا عقب گرد به شمار آورد، البته شاید این سؤال به ذهن بیاید که نظریه اسلامی در باب فرهنگ یا ابواب مختلف دیگر چیست؟ همان گونه که در تفسیر، یک دیدگاه تفسیری واحد وجود ندارد، در زمینه نظریه اسلامی نیز یک نظریه اسلامی واحد نداریم. در غرب هم دیدگاه های مختلف وجود دارد و هر کدام منتشر شده و به عموم مردم ارائه می شود.
وی افزود: عنوان بحث نظریه اسلامی، فرهنگ است، اینکه درباره فرهنگ یک نظریه اسلامی ارائه شود. شاید این نظریه یک مبانی و شاید مولفه هایی داشته باشد، مطرح شود و نظام مسائلی از آن نیز ارائه شود. یعنی بتواند مبتنی بر نظام مسائلی شکل گیرد، هستی شناختی، انسان شناختی و جامعهشناختی، می توانند هویت نظریه ها را تغییر دهند.
طلال عتریسی تصریح کرد: ابعاد سه گانه ای که مطرح شد هر کدام قابل بسط هستند، مثلا به این موضوع پرداخته شود که خلیفه اللهی انسان به چه معنی است. اینکه بهشت وعده داده شده به انسان بر روی همین زمین است یا خیر. آنچه ارائه می شود طرح و تولید نظریه ای است که در وهله نخست با زندگی انسان همراهی داشته و پاسخگوی سؤالات امروزی او است، طبیعتا این یک نظریه کامل نبوده و فرض بر این است که به مثابه یک روش باید از یک خاستگاه فکری معین آغاز کرد یعنی باید از مشکلات شروع کرد، مثلا درباره جمهوری اسلامی ایران و جامعه آن باید مشکلات به عنوان مبدأ فکر قرار گیرد تا بتوان به راه حل رسید اما تأکید بر این است که لزومی ندارد یک نظریه واحد وجود داشته باشد.
این استاد دانشگاه گفت: برای اسلامی سازی فرهنگ و تربیت تلاش های بسیاری انجام شده است، اما هنوز نتیجه مورد توقع حاصل نشده است که دلیل آن پیچیده کردن فرهنگ توسط خود فرهنگ است، یعنی فرهنگ خودش را پیچیده می کند. به طور مثال انسانی دارای یک گرایش فرهنگی است اما در طول ۱۰ سال گرایش فرهنگی خود را تغییر می دهد، حال سؤال اینجاست که آیا ما می توانیم پایه های فرهنگی را به گونه ای قرار دهیم که تغییر آن سخت باشد؟ نظریه فرهنگی باید بتواند به این سؤال پاسخ دهد. واقعیت خارجی بر ما تحمیل می کند که چگونه باید فرهنگ را بفهمیم و با آن تعامل کنیم. باید دائم به دیدگاه های جدید مسلط شد، غرب می گوید آزادی به هر جا رفت قواعد هم باید هم پای آن حرکت کند و زمینه را برای آن آزادی فراهم کند در حالی که ما از خلال احکام و قواعد دینی چهارچوبی را مطرح می کنیم که بتوان با آن فرهنگ را در جامعه ساخت.
طلال عتریسی در ادامه و در پاسخ به این سؤال که آیا باید از کف جامعه، جامعه شناسی آغاز کنیم و بعد منطبق بر آن نظریه فرهنگی را ارائه کنیم؟ گفت: ما نمی خواهیم از صفر شروع کنیم بلکه از فهمی آغاز می کنیم که همان ابعاد سه گانه است، این امر مانند چراغی است که باعث بهتر دیدن جامعه میشود اما به این معنی نیست که بخواهیم آن را بر جامعه تحمیل کنیم، از سوی دیگر همه ما تصوری از آزادی و امیال در ذهن خود داریم اما تصوراتی که داریم و برخاسته از منابع می باشد به ما کمک می کند تا جامعه را بهتر درک کنیم و به طور یقین بر خلاف آنچه جامعه شناسی می خواهد ما از صفر شروع نمی کنیم، جامعه شناسی می خواهد از صفر شروع کنیم و حقیقت چیزی جز واقعیت خارجی نیست.
وی ادامه داد: فکر غربی یک فکر حاکم بوده و اجازه نمی دهد ما بتوانیم به راحتی به مشکل بپردازیم. حتی اندیشمندان مسلمانی در ایران، لبنان یا هر کشور دیگر هستند که تنها جامعه شناسی غربی را جامعهشناسی صحیح می دانند، بنابراین در گام نخست باید یقینی بودن این علم را تا جایی که برای ما روشن است زیر سؤال برود، در این میان وقتی می خواهیم در عمل، نظریه خود را به کار گیریم، نمیتوانیم در مورد نظریه اسلامی، از وجود یا عدم وجود حکومت اسلامی سخنی بگوییم. ما باید فرهنگ را اصلاح کنیم و در این زمینه حدود حکومت اسلامی را هم مد نظر قرار دهیم.
استاد علوم اجتماعی و مدیر مرکز مطالعات علوم انسانی و دینی دانشگاه معارف بیروت ادامه داد: تا قبل از تشکیل حکومت اسلامی مسأله متفاوت بوده است، اما باید به این سؤال پاسخ داده شود که از شهروند چه انتظاری داریم. در بُعد فردی، رفتار با دیگران و رابطه با خداوند؛ نهادهایی هستند که باید در هر زمینه حداقل هایی را تعریف کنند، این مسأله در تشکیل نظریه اسلامی فرهنگ مؤثر است، انسانی که در زمینه فرهنگ کار می کند شاید خود را مسئول نبیند که درباره نقش حکومت اسلامی در زمینه فرهنگ فکر کند و به سؤالات پیرامون آن پاسخ دهد و این موضوع از چالش هایی است که با آن مواجه هستیم.
وی تصریح کرد: دیدگاه کلی با توجه به مشکلات موجود باید ساختار فرهنگ را سمت و سو دهد تا بتواند ساختار فرهنگ، ساختاری عینی باشد. یعنی کل و ساختار در نظر گرفته شده باید با نگاه به مشکلات عینی صورت پذیرد اما سؤال اینجاست که رویکردهایی که در فرهنگ به طور کل در نظر گرفته می شود و سعی می شود در جامعه مستقر شود با همراهی آحاد روبرو نخواهد بود، یعنی تعامل بین آحاد و ساختار در نهایت به گسست اجتماعی و گسست حاکمیت با آحاد می انجامد. راه حل کلی برای احتراز از این مشکل مد نظر قرار می گیرد یا خیر؟
این پژوهشگر در پاسخ به پرسش مذکور گفت: در این مورد باید نگاهی کلی داشته باشیم. در این زمینه دیدگاه اسلامی وجود دارد و کل نگر است. البته می توان برای آن جزئیاتی را هم بر شمرد، متغیرهایی وجود دارد که کار را برای ما سخت می کند. ما نمی توانیم یک نگاه کل گرا را برای تکت تک افراد جامعه به صورت کامل منطبق کنیم چراکه این یک کار محال است. ما فرهنگی داریم که همه از آن تأثیر می گیرند، برخی بیشتر و برخی کمتر؛ برخی افراد قائل به استفاده از زور برای تعمیم این فرهنگ در جامعه بوده و برخی هم قائل به تسامح می باشند. برخی قائل به این هستند که اگر بخش قابل توجهی از جامعه در این راه قدم بردارند اکتفا می کند اما برخی این گونه نیستند. ما نیازمند دیدگاهی تعاملی هستیم و باید عملگرا باشیم.
وی افزود: مسأله فقط تعریف فرهنگ نیست، ممکن است بتوانیم با جست و جویی ساده ۵۰ تعریف از فرهنگ را به دست بیاوریم اما اعتقاد این است که باید به صورت جدی بر روی مشکلات متمرکز شد و اگر در عمل با مشکلاتی مواجه می شویم به معنی اشتباه بودن مبانی نیست، اتفاقا مبانی صحیح است، مثلا داعش به اسم اسلام قتل عام انجام می دهد اما اسلام اشتباه نیست، وقتی برخی از اقشار مانند جوانان، زنان و ... با مبانی که یقین به درستی آن ها داریم در تضاد قرار می گیرند، این معنی را میدهد که باید در انتقال این مبانی راه درست را انتخاب کنیم؛ به طور مثال اگر سؤال شود که برای جذب و تشویق جوانان به خواندن نماز در نمازخانه باید چه کاری انجام داد چند نکته را باید در پاسخ بررسی کنیم، اساسا با در نظر قرار دادن این نکته که تعداد نمازگزار زیاد و زمان محدود و بوی بد در نمازخانه ها وجود دارد، می توان گفت که در این شرایط موعظه و تشویق به نماز هیچ تأثیری نخواهد داشت.
طلال عتریسی ادامه داد: باید این مساله را اضافه کرد که با نظریه اسلامی نمی توان از پیش تعیین کرد که چگونه با جوانان تعامل داشت، به عنوان مثال در ابتدای انقلاب چیزی به عنوان تلفن همراه وجود نداشت. حتی اگر در آن زمان نظریه ای برای فرهنگ تولید شده بود باز هم در حال حاضر و با وجود چنین وسیله ای باید این نظریه تغییر پیدا می کرد.
نظر شما