به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: هماندیشی علمی «شاخصهای حکمرانی اسلامی در بازخوانی دولت سیزدهم» به همت گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با همکاری انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه، صبح امروز سهشنبه ۸ خرداد ماه برگزار شد.
در این هماندیشی علمی حججالاسلام «سید سجاد ایزدهی»، «سید کاظم سیدباقری»، «محسن مهاجرنیا»، «مسعود اسماعیلی»، «قاسم شباننیا»، «محمد ملکزاده» و همچنین دکتر «عبدالوهاب فراتی» و دکتر «سیدحسین فخر زارع» حضور داشتند.
حجتالاسلام اسماعیلی در این هماندیشی با اشاره به شاخصهای دولت سیزدهم، موضوع حکمرانی فرهنگ را مورد توجه قرار داد و افزود: این لفظ به معانی مختلفی به کار برده شده است از جمله اینکه چه بسا حکمرانی فرهنگ است، البته منظور من از این بحث حکمرانی بر نظام فرهنگی اجتماع نیست و در حال حاضرموضوع بحث چیز دیگری است، من در اینجا میخواهم در مورد فرهنگی بودن حکمرانی صحبت کنم، فرهنگ به مثابه یک کلان ساختار و یک ساختار ریشه ای و بنیادین در اجتماع از منظر فرهنگ شناسان و برخی از اصحاب علوم اجتماعی عمل می کند به ویژه من تاکید می کنم که اگر با دیدگاه اسلامی به بحث حکمرانی و حکومت نگاه کنیم، فرهنگ قطعا رتبه اول را دارد و زیربنا است و از سوی دیگر وقتی میگوییم فرهنگ منظور یک سری اعمال و آداب و رسوم نیست، بلکه فرهنگ دارای معنای گسترده کلمه است یعنی چیزی که لایههای متعدد در جامعه دارد اما از آنجایی که این سویهها در فاهمه ما مبانی فراجتماعی دارند در نتیجه فرهنگ در دیدگاه اسلامی، فرا اجتماعی است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه فرهنگ لایههای مختلفی از جمله اخلاق دارد، افزود: من در این مجال به جنبه دیگری از اخلاق در حکمرانی که در دولت سیزدهم اتفاق افتاد اشاره میکنم؛ به طور کلی چهار نظریه در مورد رابطه اخلاق و سیاست وجود دارد، همه میدانند که نظریه جدایی اخلاق و سیاست و تابعیت اخلاق برای سیاست، نظریه اخلاق دوگانه و یا اخلاق دو گانهانگار و نظریه یگانگی اخلاق و سیاست، هرکدام طرفدارانی در طول تاریخ علوم اجتماعی و فلسفه داشته است و بارها این موارد مورد نقد واقع شده است.
وی گفت: همچنین نظریات دیگر نیز دچار نقدهای جدی شدند از جمله استبداد و ظلمی که در مقابل اخلاق مداری را می خواهد در حالی که اخلاقی که ترویج میکند با اخلاقی که از مردم توقع دارد متفاوت است در نتیجه آنچه غایت حکمرانیها است به این معنا که مردم به سمت یک نوع اخلاق مداری بروند همواره زیر سوال می رود و با تردید جدی و عملا با شکست رو به رو میشود، بنابراین می خواهم بگویم که این نظریات هرکدام معانی متفاوتی دارند.
حجت الاسلام اسماعیلی ادامه داد: در حکمرانی یک مبانی فراسیاسی، فراحکومتی و فرهنگی را داریم که فرا اجتماع است و مبانی خود را از اجتماع نمیگیرد، بنابراین از آنجایی که این چنین وضعیتی را در تفکر اسلامی داریم هگز از نظریه اخلاق و سیاست نمی توانیم دست برداریم؛ متاسفانه در دولتهای بعد از انقلاب اسلامی، وقتی که اجتماع از لحاظ حملاتی که از خارج به ما میشد رها شد حکمرانی از سوی برخی در سطح نظر دچار اخلاق دوگانهانگار شد و برای مثال برخی در مجامع خودشان عنوان کردند که اینجا دیگر جای راستگویی و شفافیت نیست، جای این صفت اخلاقی نیست، اینجا جای حکمرانی است؛ این افراد شاید در عرصه زندگی خانوادگی افراد اخلاقی بودند و هستند اما در عرصه سیاست چهره دیگری از خود نشان می دهند.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: ما دولتی را به نام دولت انقلابی تجربه کردیم که پرکار و پر تلاش بود و به قول معروف شب از روز نمیشناخت اما متاسفانه آن هیاهوها یک چالش بود و اساسا نظریه یگانگی اخلاقی و سیاست متاسفانه دچار یک چالش شد اما اساسا نظریه یگانگی اخلاق و سیاست دچار یک چالش شد؛ البته بعد از آن نیز بهتر نشد یعنی کار و تلاش بی وقفه آن دولت را نداشتیم و در دولت های بعدی هم هیاهو بود اما دولت شهید رئیسی هم در عرصه نظر و هم در عرصه عمل به ویژه در شخصیت خود رئیس جمهور، پایبندی به نظریه یگانگی اخلاق و سیاست را شاهد بودیم، یعنی اخلاق در فردی ترین شکل خود، به بیان دیگر حکمرانی شهید رئیسی تبدیل به عرصه فضایل اخلاقی و اجتماعی شده بود و چه فضیلتی بالاتر از اینکه یک دولت و رئیسجمهور الگوی اخلاقی جامعه شود.
وی گفت: ما اطمینان داشتیم که شهید رئیسی این پایبندی به فضایل اخلاقی را هم به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی در مقام ریاست جمهوری داشت و به آن پایبند بود و همین باعث شد که حکمرانی تسهیل و به تدریج الگوسازی ایجاد شود، نکته اینجاست که شهید رئیسی حتی برای آوردن رای بیشتر در انتخابات گوشه ای از این فضایل را رها نکرد و هرگز در پی جمع کردن رای نبود، لذا توصیه می کنم کسانی که از شهید رئیسی تعریف و تمجید می کنند اگر واقعا رویکردشان صادقانه است به همان سبک و سیاقی که آن شهید وارد انتخابات شد، وارد این عرصه شوند و این فضا از دست نرود چراکه فضایی ارزشمند است، قدرت دولت سیزدهم و قدرت شهید رئیسی در آرایی نبود که در صندوق های رای ریخته شد بلکه در اخلاقی است که ایشان ترویج کرد و همه دل ها از شهادت او به درد آمد.
در ادامه حجت الاسلام «سید کاظم سیدباقری» با بیان اینکه نکات گوناگونی در مورد شاخصهای حکمرانی اسلامی ناظر بر دولت سیزدهم وجود دارد، گفت: از کاربردیترین اصولِ اخلاق سیاسی، شفقت بر مردم است، شفقت و همراهی و همدلیِ متصل به آن ویژگی است که موجب می شود انسان بتواند خود را به جای دیگری بگذارد، از این رویکرد در اخلاق سیاسی گاهی به اصل زرین اخلاقی تعبیر میشود یعنی هرآنچه که برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه و هرآنچه که برای خود ناخوش داری برای دیگران هم چنین باشد.
مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: وقتی این حالت اتفاق میافتد که انسان دارای حالت شفقت باشد و شفقت هم وقتی اجرایی و عملیاتی میشود که انسان بتواند وضعیتی که دیگران دارند را در ذهن و ضمیر و گفتار و رفتار خود بازسازی کند و البته این رویکرد غیر از توهم است چراکه ویژگی توهم آن است که انسان را دچار مسایل غیر واقعی و ناواقع گرا میکند؛ البته یک تعبیر دیگر در مقابل توهم وجود دارد که همان تخیل است، ویژگی تخیل آن است که انسان را وارد دنیای عواطف و احساسات و کنشها و واکنشهای همدلانه میکند.
حجت الاسلام سیدباقری تصریح کرد: این مساله البته در تاریخ سیاست پیشینه گوناگونی هم داشته و مطالعات گوناگونی در مورد آن انجام شده و حتی گفته شده که چرا برخی به راحتی ستم می کنند و به راحتی انسان دیگری را می شکند، برای مثال آنچه که امروزه در غزه می بینیم، سوال این است که چگونه یک انسان می تواند به همین سادگی سی تا چهل هزار انسان را بکشد و برخی را آواره کند و برایش مهم هم نباشد، یا آنچه که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد نمونه دیگری است.
وی گفت: آن قاتل و کسی که انسانها را میکشد دارای قدرت تخیل به این معنا نیست که بتواند خود را جای آن کودک آواره قرار دهد نیست و در نتیجه نمی تواند درک کند که دیگران چه آشفتگی دارند، لذا به راحتی ظلم و ستم می کند؛ اما در حکمرانی اسلامی آنچه که شایسته و البته بایسته محسوب می شود این است که انسان حکمران باید بتواند با توجه به حاکمیت ارزش های اخلاقی، در جان و نهان خودش به گونه ای رفتار کند که درد و رنج دیگران را درد و رنج خود بداند و بشناسد، ویژگی جامعه اسلامی آن است که افراد باید به یکدیگر مهر و محبت بورزند. افزایش این محبت و همدلی می تواند به اعتماد و سرمایه اجتماعی کمک کند.
حجت الاسلام سیدباقری تصریح کرد: اساسا ارزشهای اخلاقی و شفقت و همدلی در دولت سیزدهم و شخص شهید رئیسی وجود داشت و دلیل این مساله را می توان در این مولفه جست وجو کرد که اولا او دردر یتیمی و پس از آن درد فقر را چشیده بود، لذا چون آن تجربه را داشت می توانست خود را به جای یک فقیر بگذارد و در کارها و رفتار و گفتار آن شهید همواره این همدلی نمایان بود.
در ادامه حجت الاسلام «قاسم شباننیا» با اشاره به برخی عوامل موفقیت شهید رئیسی گفت: او از کسانی بود که توانست اسلامیت و جمهوریت را به معنای واقعی خود یکجا جمع کند و مذهب و مردمسالاری دینی را به خوبی نشان دهد.
این پژوهشگر گفت: از وجوه مردمسالاری که کمتر مورد توجه قرار می گیرد آن است که قوای حاکم باید همه مردم را شهروند خود بدانند و خدمتگزاری خود را شامل همه افرادی بدانند که به عنوان شهروند در کشور اسلامی زندگی می کنند، شهید رئیسی حتی اگر مخالفان اش نکاتی را بیان می کرد تلاش میکرد تا مصالح آنها را نیز در نظر بگیرد، او حتی رئیس جمهور مخالفان اش بود.
وی تصریح کرد: شهید رئیسی در بحث مردم سالاری دنبال مشارکت واقعی مردم بود و این مشارکت را صوری نمیدید و همواره برای جلب نظر مردم تلاش می کرد و در همین مسیر نیز توفیق شهادت یافت؛ از جلوه های مردم سالاری که او به خوبی متبلور کرد مردمداری آن شهید بود، یعنی مردم سالاری را به معنای واقعی باور داشت و در عملکرد او این مساله به خوبی نمایان بود.
حجت الاسلام شبان نیا گفت: از سوی دیگر بحث ولایت مداری آن شهید نیز بسیار قابل توجه است که ناشی از بحث اسلامیت نظام می شود، شهید جمهور جایی که لازم است نظر کارشناسی خود را ارایه می کند اما قبل از هرچیز ولایت پذیری را به حد اعلای خود میرساند، هیچ سخنی خلاف نظر رهبری بر زبان نیاورد و اندکی منیّت در برابر ولایت نداشت. به نظر من این ذوب شدن در ولایت از او قدرتی ساخت که اینگونه مخلصانه در خدمت ولایت و مردم ادای وظیفه کند.
وی با بیان اینکه شهید آیت الله رئیسی در بحث مدیریت کشور عقلانیت داشت، افزود: او فردی آرمان گرا و به دنبال تحقق ارزش های نظام بود، او برای رسیدن نظام جمهوری اسلامی به افق تمدن اسلامی تلاش می کرد، نکته دیگر اخلاق مداری بود که در آن شهید می دیدیم، او هرگز از موضع عدم صداقت و فریب ورود نکرد، همواره اخلاق مدار بود.
در ادامه حجت الاسلام «محمد ملکزاده» با اشاره به اینکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی، حکمرانی متعالی دولت اسلامی در بحث سیاست خارجی در اصول مختلف، به خوبی تبیین شده است، افزود: اگر بخواهیم شاخص های دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی را بررسی کنیم در وهله اول باید ببینیم که این دولت و عملکردش در عرصه مذکور تا چه حد مطابق قانون اساسی عمل کرده است، اساسا در بحث سیاست خارجی دولت سیزدهم می توانیم این پایبندی به اصول سیاست خارجی را مطابق با معیارهای حکمرانی اسلامی مورد توجه قرار دهیم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در عرف روابط بین الملل و سیاست خارجی، در دو بخش میدانی و کاربرد می توانیم مساله را مورد توجه قرار دهیم، همچنین در بخش علمی نیز این عرصه ناظر بر تخصص های لازم برای مذاکره و چانه زنی است، دولت سیزدهم در تمامی این عرصه ها به خوبی ایفای نقش کرد و فنون دیپلماتیک را در راستای حفظ عزت به خوبی انجام داد و درعرصه میدان شاهد بودیم که به صورت جهادی حضور فعالانه ای داشتند که ترکیب این دو عرصه میدان و دیپلماسی باعث شد که گشایش و تعاملات خوبی در روابط خارجی ایران با همسایگان و قدرت های جهانی ایجاد شود.
وی گفت: اساسا نتیجه جدایی میدان از دیپلماسی به ویژه در برابر قدرتهای جهانی و دور شدن از دیپلماسی اسلامی و انقلابی و گرایش به دیپلماسی التماسی که در دوره های قبل شاهد آن بودیم نتیایج خوبی نداشت، اما دولت سیزدهم به کلی از این رویکرد اجتناب کرد، در واقع دولت سیزدهم با تلفیق دیپلماسی و میدان توانست فروش نفت را که همین دولت قبل به شدت کاهش یافته و بعضا به صفر رسده بود به سه میلیون بشکه در روز افزایش دهد.
حجت الاسلام ملک زاده افزود: دولت سیزدهم توانست رابطه ایران با همسایگان خود را بهبود بخشد، ایران توانست به عضویت سازمان های منطقه ای و جهانی در بیاید از جمله سازمان شانگهای و گرو بریکس، بنابراین در مجموع روابط اقتصادی خارج از نظم جهانی در ایران احیا شد، روابطی که تحت سلطه غرب نبود، از سوی دیگر دولت سیزدهم با تحکیم روابط با دو قدرت سیاسی و اقتصادی یعنی چین و روسیه تعاملات خود را با این دو کشور در سطوح مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی نسبت به دولت های قبلی گسترش داد و در مجموع مهمترین محور سیاست خارجی دولت سیزدهم این بود که توانست با حمایت از جبهه مقاومت آن بیداری جهانی که امروز علیه رژیم صهیونیستی شاهد هستیم را ایجاد کند، این موارد همه تحت تاثیر رویکرد دولت شهید رئیسی بود.
نظر شما