معیارهای ازدواج از نوع موفق

شرف‌الدین با بیان اینکه جوامع، فرهنگ‌ها و نظام‌های حقوقی و اخلاقی مختلف معمولاً از ازدواج موفق تلقی یکسانی ندارند، گفت: ازدواج موفق از دید اسلام شاخص‌هایی دارد که ممکن است در جوامع و فرهنگ‌های دیگر به رسمیت شناخته نشوند.

به گزارش خبرنگار زنان و خانواده خبرگزاری شبستان؛ فرهنگ غالب در هر جامعه‌ای نقش بسیار سازنده در نحوه و سبک زندگی افراد ایفا می‌کند. ازدواج هم به عنوان مهم‌ترین رویداد زندگی تحت تاثیر مستقیم فرهنگ و ارزش‌های حاکم بر جامعه است. از طرفی رواج گسترده آداب و رسوم و فرهنگ‌های تقلیدی و وارداتی در بین خانواده‌ها و دورشدن آنها از فرهنگ‌ها و ارزش‌های دینی و اسلامی به‌ویژه در عصر حاضر تغییر در سبک زندگی را موجب شده است. ازدواج موفق و تشکیل خانواده مطابقِ سبک زندگی اسلامی، بهره‌گیری صحیح از فرهنگ‌های اصیل و دینی و پرهیز از فرهنگ‌های نامناسب، به‌ویژه در جوامع اسلامی و مرحله انتخاب صحیح همسر با رعایت معیارها و سبک زندگی اسلامی که آمیخته با آموزه‌های فراوان اخلاقی است، می‌تواند تنش‌ها و آسیبب‌های روحی و جسمی خانواده‌ها را کاهش داده و افراد جامعه را به تعادل و سلامت کامل جسمی و روحی هدایت کند. لذا در بررسی ملاک ها و راه های ازدواج موفق و شاخص های آن با دکتر «سیدحسین شرف الدین»، عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.

ازدواج موفق چقدر به فرهنگ سازی صحیح برای داشتن معیارهای صحبح و ارزشی نیاز دارد؟

اول باید دید اساسا مراد از «ازدواج موفق» چیست و چه ازدواجی با چه ویژگی ها و شاخص هایی مصداق ازدواج موفق مورد نظر شما شمرده می شود. گاه مراد از ازدواج موفق، ازدواجی است که به لحاظ کمیت زمانی، دیرپا و مادام العمر باشد؛ گاه فراتر از صرف پایداری و مانایی، ازدواجی است که به شکوفایی ظرفیت های وجودی و استعدادهای فطری زوجین کمک کند؛ گاه مراد ازدواجی است که در آن زوجین التزام بالایی به رعایت ارزش های اخلاقی و قواعد و هنجارهای حقوقی و عرفی متناسب با سطح انتظار و اقتضای کانون خانواده از خود نشان دهند؛ گاه مراد ازدواجی است که به تولد و تربیت فرزندانی صالح منجر شود و... همه این موارد جمعا هم می تواند معرف یک ازدواج موفق باشد. نکته قابل ذکر اینکه صفت «موفق» یک صفت تشکیکی و دارای مراتب است. از این رو،   یک ازدواج ممکن است به درجاتی و در برخی ویژگی ها موفق ارزیابی شود و در برخی ویژگی ها امتیاز درخوری کسب نکند. در کل، شاید نتوان ازدواجی یافت که در همه ابعاد و حیثیات و به صورت صد در صد موفق ارزیابی شود. البته ازدواج شخصیت هایی که مراتب بالایی از کمال یافتگی و فرهیختگی را تجربه کرده باشد، از این قاعده مستثنی هستند.

نکته دیگر اینکه جوامع، فرهنگ ها و نظام های حقوقی و اخلاقی مختلف معمولا از ازدواج موفق تلقی یکسانی ندارند. ازدواج موفق از دید اسلام  و فرهنگ اسلامی شاخص هایی دارد که ممکن است در جوامع و فرهنگ های دیگر چنین شاخص هایی به رسمیت شناخته نشود. حتی در جوامع مختلف اسلامی نیز تحت تاثیر درآمیختگی فرهنگ اسلامی با فرهنگ های بومی و محلی لزوما با یک تلقی واحد در این خصوص مواجه نیستیم. در هرحال، فرهنگ سازی در این مقوله یعنی در راستای تقویت هرچه بیشتر زمینه های وقوعی ازدواج موفق با معیارهای پذیرفته شده، نیز همچون سایر عرصه های زندگی اجتماعی نقش محوری و تعیین کننده دارد.

رشد فرهنگ عمومی چقدر به ازدواج های موفق بستگی دارد؟

فرهنگ عمومی گاه در مقابل خرده فرهنگ های تخصصی و اختصاصی به کار می رود. احتمالا در این سوال مراد از فرهنگ عمومی، فرهنگی است که در بخش لایه و هسته مرکزی (جهان بینی و مفروضات کلان هستی شناختی)، لایه و سطح میانی (ارزش ها و هنجارها) و لایه و سطح رویین (نمادها، کنش ها، محصولات و مصنوعات و جلوه ها و مظاهر مادی و فیزیکی) میان همه یا اکثریت اعضای یک جامعه مشترک باشد و مرجعیت گفتمانی آن برای همگان مقبولیت قطعی یافته باشد. رشد چنین فرهنگی قطعا می تواند به رواج ازدواج های موفق در مقام حدوث و تحکیم و تثبیت آنها در مقام بقا کمک کند و متقابلا ازدواج های موفق و آثار متفرع بر آنها اگر تیراژ وسیعی در جامعه داشته باشد می تواند به رشد و تقویت این فرهنگ، درونی سازی، شکوفایی و ماندگاری آن کمک کنند.

اما سوالی که در اینجا وجود دارد این که اساسا «رشد» فرهنگ عمومی به چه معناست؟ یک فرهنگ در چه صورت و با داشتن چه ویژگی هایی رشدیافته تلقی می شود؟ و در مقابل، فرهنگ رشد نایافته، عقب مانده و غیرمنطبق با اقتضائات زمان و مکان به چه فرهنگی اطلاق می شود؟

تردیدی نیست که فرهنگ عمومی به مثابه یک منظومه معنایی جامع و متضمن  مولفه های متکثر و متنوع (مجموعه باورها، ارزش ها، نگرش ها، آرمانها، هنجارها، سبک های زندگی، عادات واره ها، نمادها و نشانه ها، رفتارها) نیز همچون سایر دستاوردهای تاریخی – تمدنی و پدیده های اجتماعی همواره به لحاظ کمی و کیفی  در فرایند شکوفایی و کمال یابی تدریجی است.

رشد فرهنگی غالبا به معنای فعلیت یابی حداکثری ظرفیت های بالقوه عناصر معنایی آن، افزایش میزان سازگاری و انطباق آن با اقتضائات زمانی و مکانی، برخورداری قوی از مبانی و  پشتوانه های عقلانی، تهی شدن تدریجی از عناصر و انگاره های خرافی، توجیه ناپذیری و تاریخ مصرف گذشته، انعطاف بالا برای پذیرش باورها، ارزش ها و هنجارهای مطلوب و متناسب وارد شده از سایر فرهنگ. برخی از فرهنگ شناسان نیز رشد فرهنگی یک جامعه را با ارجاع به عناصر، محصولات و مصنوعات فرهنگی کالایی که غالبا با زبان کمّی و آماری بیان می شود، اندازه گیری می کنند مانند افزایش تیراژ کتاب، تکثر نشریات و شبکه های اجتماعی، افزاش تعداد فیلم و سریال، صندلی های سینما، کلاس های درس، رشته های تحصیلی، دانش آموزان و دانشجویان تربیت شده است.

سبک مورد نظر اسلام و قرآن برای ازدواج موفق چیست؟

از دید منابع اسلامی، ازدواج موفق ویژگی هایی دارد که به برخی از آنها به اجمال اشاره می کنم:‌ ازدواج در شرایط حصول بلوغ های چندگانه (جنسی، عقلی، روانی، شناختی، اجتماعی)، ازدواج به موقع و در آغازین مراحل شکوفایی شخصیت و احساس نیاز، ازدواج همراه با شناخت کافی طرفین از ویژگی های شخصیتی، خانوادگی و تربیتی یکدیگر، ازدواج همراه با احراز حداکثری کفویت و همسانی، ازدواج با هدف تحقق آرمان های انسانی و ارزش های متعالی نه صرفا ارضای غریزه حیوانی، ازدواج همراه با التزام قاطع زوجین به رعایت ارزش های اخلاقی و تامین انتظارات و تعهدات حقوقی، ازدواج توام با مشارکت اطرافیان به ویژه والدین و اخذ مشاوره های لازم از متخصصان و کارشناسان، ازدواج ماندگار و دیرپا و در نهایت، ازدواجی که به تولید و تربیت نسلی صالح منتهی شود. 

بهترین زمان ازدواج چه زمانی است؟

همانگونه که در پاسخ به سوال قبل بیان شد، کارشناسان حصول و احراز گونه هایی از بلوغ را در طرفین  قبل از اقدام به ازدواج ضروری می شمارند. بلوغ طبیعی یا جنسی با شاخص سن شناسنامه ای یکی از این انواع است که غالبا در جامعه مبنای عمل قرار می گیرند. فرض عمومی این است که اگر کسی این مرحله از بلوغ را داشته باشد بقیه را نیز بالطبع خواهد داشت. احراز این نوع بلوغ آسان است و خود افراد می توانند به راحتی آن را تشخیص دهند اما سایر گونه ها نیاز به احراز توسط کارشناسان و مشاوران دارد. در کشور ما مقطع مناسب برای ازدواج با شاخص سن شناسنامه ای معمولا  ۲۰تا ۲۴ سال برای آقایان و ۱۸ تا ۲۲ سال برای خانم ها ترجیح یافته است اگرچه در شرایط کنونی به دلیل برخی مشکلات  معمولا ازدواج ها در سنین بالاتر از سن ترجیحی مذکور (۲۴تا ۲۹ برای آقایان و ۲۰ تا ۲۵ برای خانم ها) به وقوع می پیوندد. البته برخی کارشناسان بر این باورند که به اقتضای پدیده بلوغ زودرس جنسی که تحت تاثیر ارتباطات رسانه ای، مصرف بی رویه محصولات فرهنگی و سبک های زندگی مدرن به ظهوررسیده،  بهتر است در تعیین مقطع مناسب ازدواج نیز تجدید نظر شود. با توجه به مشکلات ناشی از خویشتن داری جنسی و ضعف تربیت اخلاقی در عصر و زمان کنونی و نیز با توجه به وجود مجاری و زمینه های متکثر تسهیل کننده ارضای کاذب و خارج از کادر ازدواج رسمی؛ بی شک، بالا رفتن سن ازدواج، عوارض فردی و اجتماعی بسیار مخربی به همراه دارد. از این رو، انتظار می رود که کارگزاران فرهنگ عمومی و سیاست گذاران فرهنگی کشور برای تسهیل ازدواج در سن مقتضی چاره اندیشی کنند.  

چرا امروزه پسرها با دختران بزرگتر از خودشان ازدواج می کنند آیا این امر مشکلی در زندگی زناشویی آنها ایجاد نمی کند؟

مطالعات انجام شده نشان می دهد که این موضوع چندان هم که در ابتدا تصور می شود، مشکل حادی را در استمرار زندگی زناشویی ایجاد نمی کند. در کشور ما همواره توصیه این است که ترجیحا باید سن خانم ها چند سالی کوچکتر از سن آقایان باشد. اما تساوی زوجین به لحاظ سنی و بالاتر از آن افزایش سن زوجه در صورتی که این افزایش از پنج سال تجاوز نکند، به شهادت کارشناسان، مشکل خاصی در روند زندگی زناشویی ایجاد نمی کند و بلکه در مواردی، تقویت و تحکیم آن را بیش از حد انتظار تضمین می کند. البته همواره زوجین برای برهم زدن پیوند زناشویی، بهانه هایی را مستمسک قرار می دهند و موضوع افزایش سن زوجه نیز می تواند یکی از این بهانه ها باشد ولی لزوما علت اصلی نیست.

دلایل و انگیزه های متعددی برای این اقدام به ظاهر غیرمنتظره اظهار شده یا قابل طرح است مانند عشق و علاقه وافر و دلبستگی و شیفتگی طرفینی یا یک سویه مرد به زن، آشنایی طولانی مدت به دلیل خویشاوندی، همسایگی یا همکاری سازمانی، اصالت و نجابت خانوادگی زن، زیبایی و جاذبه های ظاهری و فیزیکی، بالا بردن ضریب استحکام خانواده (به دلیل تجربه بیشتر و رهایی نسبی از هوس های خام)، وجود برخی ملاحظات ثانوی  همانند ازدواج با همسر شهید یا بستگانی که در جوانی بیوه شده اند، مطلقه بودن مرد که معمولا برای ازدواج مجدد با محدودیت هایی مواجه است، استفاده از مزایای حقوقی همسر به دلیل دارا بودن شغل رسمی و توان کمک به اقتصاد خانواده و زندگی مشترک (بویژه در وضعیت بیکاری شوهر)، احیانا ثروتمندی همسر به دلیل برخورداری از ارث والدینی از جمله این موارد است.

کد خبر 1768152

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha