به گزارش خبرنگار گروه مسجد و کانونهای مساجد خبرگزاری شبستان: این محلههای دوستداشتنی؛ روایت این محلههای دوستداشتنی را همه لااقل یکبار از زبان قدیمیها شنیدهایم که طهرون بود و کوچههای بَر و باریکاش، کوچههای پاییندست...سمت بازار و ۱۵ خرداد، چهارراه سیروس، خیابان شترداران و ...بله! همه و همه یادگاری از گذشتههای دور هستند و از بخت و اقبال خوبمان هنوز برخی پابرجا ماندهاند و شامل بافت فرسوده اما سرپا و محکم محسوب میشوند و برخی نیز ساختمانشان ریزش کرده و از بین آجرها و کاهگلها، رایحه طهرون قدیم را به مشام رهگذران میرسانند.
اکنون اما از این روایتها چه باقی مانده است؟ شاید بتوانیم بگوییم خیلی چیزها، هنوز میشود اصالت و خاطره را حتی در هر فصل و ماه از سال در این محلهها جستوجو کرد به ویژه که اگر این مقطع زمانی مصادف با ایام عزای سید و سالار شهیدان(ع) باشد، چراکه در این مناطق اگرچه که مثل سایر محلههای تهران دیگر از دستههای طویل عزاداریِ سیدالشهدا (ع) که با چند صدنفر زنجیرزن و سینهزن در کوی و برزن حسین حسین گویان راه بیفتند خبری نیست اما هنوز جلسات روضههای خانگیاش به همان کیفیت و حال و هوای قدیمی برقرار است، به همین دلیل با مرور روزگاری که چندان هم دور نیست به حوالی دوران کودکی بچههای دهه شصت سَری میزنیم و با ذکر فاتحهای یادِ سفرهداران و صاحبان مجالس آن زمان را زنده میکنیم؛ آنچه که در ادامه میخوانید وصف روضههایی است که به ویژه در دهه هفتاد با حضور منبریهای معروف آن زمان تهران برگزار میشد و البته هنوز هم رگههایی از آن جلسات را میتوان در منازل فرزندان آن بزرگواران پیدا کرد ...
دَم دَمای ظهر است و آفتاب سوزان تقریبا وسط آسمان رسیده اما چه اهمیت دارد؟ قرار است تا قبل از اذان به مجلس روضه امام حسین (ع) برویم و بین جمعیتی از زنان و مردان عزادار بنشینیم، ذکر مصیبت سیدالشهدا (ع) را بشنویم و به یاد بیاوریم که این دین که امروز چراغ راهمان شده حاصل از جان گذشتن فرزند پیغمبر اسلام(ص) است که آنگونه مظلومانه شمشیر بر گردن مبارکاش گذاردند و در گودال قتلگاه شهیدش کردند.
وارد محفلی میشویم که هم منزل است هم حسینیه، با فرشهای لاکی رنگی که تداعی کننده حس سرزندگی خانه است. به تدریج جمعیت اضافه میشود تا جایی که به قول معروف جای سوزن انداختن نیست و خیلیها دو زانو و به سختی کنار یکدیگر مینشینند و حالا با قرائت چند آیه از کلامالله مجید مجلس آغاز میشود؛ اول سخنرانی در مورد اهداف قیام عاشورا، در مورد عواملی که باعث شمشیر کشیدن روی حسین بن علی (ع) شد آن هم از سوی مردمی که از آن حضرت دعوت کرده بودند که به یاریشان بیاید. حقیقتا که روزگار غریبی است نازنین! خودشان نامه مینویسند و التماس میکنند بیا اما هنگام عمل رهایش میکنند. این مباحثی است که به طرق مختلف در لسان سخنرانان مختلف از جمله آیتالله جاودان بیان میشود و ایشان به گونهای موضوع را طرح میکند که حتی کودکان و نوجوانان با این بیان شیوا به مباحث جذب و سراپا گوش میشوند.
اما اکنون زمان، زمان روضه است. قدیمیها یادشان است که این مجالس میزبان روضهخوانی حداقل پنج-شش نفر از ذاکران اهل بیت(ع) بود، اول بزرگترها و ریشسفیدها بعد مداحان جوان و تازهکار. خاطرهانگیز از آن سالها صدای حاجآقای سیبوی بود، آوایی که اصلا به سن و سالش نمیخورد و مرتبا در بحبوبه و اوج روضه، خطاب به جمعیت فریاد میکشید: ناله بزن، سینه بزن، حسین را کشتند و آنقدر میخواند و حتی گاهی بر سر و سینه چنان میکوفت که کسی یارای مقابله نداشت و نهایتا از حال میرفت و روضهخوان بعدی از راه میرسید.
در این بین پس از آنکه روضه به پایان میرسید سینیهای چای بود که دست به دست از سوی خادمان هیئت بین مردم میچرخید و فقط یکبار پذیرایی از عزاداران نبود، شاید شما بیست دقیقه در مجلس روضه بودید اما حداقل سه بار سینی چای زعفرانی، چای لیمویی و ... میچرخید و تازه اگر باز هم چای روضه طلب میکردید... چراکه نه!؟ خادمان هیئت برایتان در استکانهای کمرباریک با رویی گشاده میآوردند ... .
اکنون سالها از آن دوران گذشته است اما خاطراتاش همچنان حک در ذهن و قلب ما دهه شصتیها است، انگار قرار بود قدیمِ قدیمِ طهرون با نسل تازه پیوند تازهای بخورد و این پیوند مستحکم کلیدی نداشت جز مجلس روضه حسین (ع) که با سخنرانی و نوای منبریهای قدیمی دلها و جانها را صفا میبخشید... راستاش امروز هم اگر در این عصر مدرن در اوج تکنولوژی و زندگی دیجیتال، بچهها همچنان جذب این مجالس میشوند، اول برکت و عشق سیدالشهدا (ع) که عامل است و دوم جنس خانگیِ روضهها که هنوز که هنوز است نسل اندر نسل ادامه دارد.
باشد که حسین بن علی (ع) خود همراهمان باشد در این محرم و صفر
نظر شما