به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم به نقل از پژوهشکده زن و خانواده، دکتر زهرا شریف،عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده در نشست «زن شدن به مثابه انکشاف خدا در الهیات پسامسیحی مری دیلی» گفت: از ابتدا آزادی خواسته زنان فمینیست بوده است، اما از نظر مری دیلی آزادی یک مفهوم الهیاتی و فلسفی دارد آزادی به معنای تمایل زنان به وجود اصیل است یعنی تاکنون دچار یک هویت کاذب بودند از الان باید بدانند وجود اصیلی هستند، تعامل پویا و توقف ناپذیر داشته باشند.
زهرا شریف در نشست «زن شدن به مثابه انکشاف خدا در الهیات پسامسیحی مری دیلی» که در پژوهشکده زن و خانواده برگزار شد، عنوان کرد: مری دیلی یک الهیدان فمینیست مسیحی رادیکالی است.
وی در رابطه با الهیات مسیحی گفت: در الهیات مسیحی، مسیح دارای قرب بی واسطه با خداوند است بهنحویکه کسی غیر از او نمیتواند اراده خدا را به نحو کامل و مستقیم و بلاواسطه دریافت و محقق کنند و نسبت به همه انسانها برتری ذاتی دارد.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: در الهیات مسیحی مسیح روح الهی بدون واسطه به عنوان فعل خداوند در مسیح متجلی و در مرحله بعد مجسم میشود و دسترسی به خدا صرفا از طریق عیسی مسیح محقق و تجربه میشود. مسیح با ملکوت یگانگی دارد بهنحویکه مسیح حجت و پیام الهی است؛ یعنی اگر ما معتقد هستیم پیامبر (ص) پیام الهی را میآورد در مسیحیت، مسیح خودش پیام الهی است به این معنا که کارهای او حجیت دارد و به طور مستقیم مقام بخشش گناه دارد و بهنحویکه کارکرد معبد را هم میتواند زیر سوال ببرد.
وی با بیان اینکه بر اساس الهیات مسیحی، مسیح به واسطه رستاخیز و غلبه بر مرگی که دارد به مثابه فرمانروای ملکوت آسمان تلقی میشود، اظهار کرد: در الهیات مسیحی دو مفهوم عیسی مسیح و عیسی ناصری را داریم که عیسی مسیح اشاره به جنبه الوهی حضرت عیسی دارد و عیسی ناصری اشاره به جنبه انسانی دارد. با این نگاه به عیسی مسیح، امید آخرالزمانی به حضرت عیسی گره می خورد و این مساله ای است که الهی دانان فمینیست نسبت به آن حساسیت دارند.
وی اضافه کرد: از نگاه الهیات مسیحی تجربه خداوند یک تجربه درونی است که هر کسی میتواند آن را داشته باشد و بر سر آن منازعهای ندارد، اما تجربه بیرونی که از طریق کلمه و از طریق یک نحو ضمانت شده اتفاق میافتد فقط از طریق حضرت مسیح است.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده گفت: الهیات فمینیستی رویکرد انتقادی دارد که با استفاده از ابزار تحلیلی جنسیت میخواهد به بررسی و فهم متون، سنتها، مناسک و سیاق دینی بپردازد تا الهیاتی را بازسازی، اصلاح یا تولید کند که سهم کامل زنان را بتواند در آن تبیین شود.
وی اظهار کرد: الهیات فمینیستی به دنبال ترویج انسانیت کامل برای زنان است یعنی یک الهیدان فمینیست احساس میکند الهیات مسیحی موجود زنان را مخاطب کامل امر الهی در نظر نمیگیرد و آنها رو به عنوان یک اموری که حقایقی و موجوداتی متعالی که می توانند به نحو کاملی به تعالی برسند در نظر نمی گیرند.
شریف با بیان اینکه الهیدانان فمینیست از ظرفیت الهیات برای تأمین دعاوی فمینیستی به سه دسته اصلاح طلب، انقلابی و بازسازی گرا تقسم می شوند، تصریح کرد: فمینیست های انقلابی معتقد هستند بازی کردن در زمین الهیات سنتی به معنی پذیرش مردسالاری است. یعنی زنانی که در فضای فعلی به کلیسا می روند سیستم جنسیت نگر کلیسا را باز تولید می کنند. آنها بیان می کنند باید از فضای موجود خارج شویم و برای آن اصطلاحی به نام فراروی دارند که به معنای این است که ما شالوده الهیات موجود را می شکنیم و هسته های اصلی را مورد تزلزل قرار می دهیم و سعی می کنیم به فضای جدیدی از الهیات وارد شویم که در آن مفاهیم و آموزه های خود را مطرح می کنیم.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: پسا میسحی به معنای ضد مسیحیت نیست بلکه میخواهد از مبانی موجود فرا بروند و ایده های خود را مطرح کند پس این تفکر همچنان یک الهیدان است. گروه اصلاحطلبها به دنبال تغییرات اندک از درون خود مسیحیت هستند و کمتر به نقد ساختار اصلی آن میپردازند، زیرا معتقدند مسیحیت سنتی جوهره لازم برای آزادی بخشی زنان را دارد.
شریف گفت: مریدیلی در ابتدای یک فمینیست اصلاح طلب بود و در این زمینه اولین کتاب خود یعنی کلیسا و جنس دوم متاثر از کتاب جنس دوم سیمون دوبووار نوشت. در ابتدا سعی می کرد بیان کند که کلیسا میتواند دعاوی زنان را در امر الهیات تامین کنند و خودش در کلیسا حضور پیدا کرد؛ اما بعد وارد فاز دوم؛ یعنی انقلابی گری شد.
وی بیان کرد: از دید او خدای پدری که در الهیات مسیحی سنتی وجود دارد یک خدای بالا نشسته، مطلق و قادر است که میخواهد اراده و علم خودش را در زمین محقق کند و این کار را از طریق نمایانده متجسد خود یعنی پسر انجام می دهد.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: اندیشه ای که مریدیلی با آن مقابله میکند اندیشه ای است که خداوند امتداد مردسالاری خود را از طریق خدای پسر که مسیح است در زمین متجسم میکند و شوهر نیز در امتداد این مسیر است.
وی اظهار کرد: الهیات سنتی مسیحی زنان را علت گرفتاری مردان و سقوط آنها از بهشت معرفی میکند و نجات آنها را از طریق هویتی مردانه یعنی پسر خدا است و کلیسا نیز عروس مسیحیت است، نهادی برای عینیت بخشی به این ظلمهای پی در پی است.
شریف با اشاره به اینکه دیلی در الهیات خود به مفاهیمی مانند غایت، آزادی، زن شدن و تعریف خیر و شر تاکید دارد، گفت: دیلی معتقد است انسان در وجود خودش یک طلبی برای استعلای خود است که تحقق آن به پرسش از غایت وابسته است، زیرا در غایت نوعی استعلا و پویایی وجود دارد که از طریق مشارکت با آن میتوان به حرکت و تکامل دست یافت.
غایت
وی گفت: از نظر مریدیلی غایت امری خارج از قدرت ما است و قدرت خود را از مشارکت آن به دست می آوریم و این غایت خداوند است و این خدا خدای فعل است نه خدای اسم. خدای اسم یعنی خدایی که اسامی مشخصی دارد و عالم و قادر مطلق است که این ها به معنای سکون و ثابت است. از نظر دیلی خدا به معنای فعل «بودن» است؛ یعنی خدایی که پویایی و حرکت دارد و در هر لحظه میتوان با او دریافت شهودی تازه داشت.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: وجه فمنیستی خدای فعل بودن دیدگاه دیلی این است که زن ها در قبال خدای هستن یک نوع هستایی دارند که این هستایی به معنای یک وجود خود ارتباط شکوفا است که باعث میشود با خدای فعل یک ارتباطی بگیرند و در هر لحظه می توان یک کشف زنانه از خدا داشت. از نظر او وجود زنانه شبیه وجود متعالی خداوند است.
ایمان
وی عنوان کرد: مریدلی درباره ایمان می گوید که الهیات سنتی در یک نمادپردازی انسانگرایانه از ارتباط با خدا فرو رفته است؛ یعنی مسیح را به عنوان یک انسان را نماد ارتباط با خدا معرفی میکند. اما ایمانی که من معرفی می کنم یک ارتباط گشوده با یک مظهر هستی است که یک انکشاف جدید و حضور خلاق است. او بیان میکند که زن به این ایمان نزدیک تر هستند؛ زیرا مشارکت وجودی زنان با، خدا که از طریق هستایی زنانه صورت میگیرد سبب آشکار شدن دوباره «خدا و کشف عمیق» از طریق فراوجود زنانه و وجود نوین ایشان می گردد.
خیر و شر
شریف گفت: مریدلی در رابطه با مفهوم خیر و شر اخلاقی بیان میکند که تا کنون خیر وشر زنان بر اساس معیارهای جنسی مردانه تعریف می شد و زن خوب زنی بود که در ملک همسر خود بود و زن بد زنی بود که در اختیار دیگران قرار داشت و روسپی بود؛ در حالی که خوب بودن یعنی «کشف نیروهای بالقوه زنان در تمام حوزه ها» و خیر واقعی از نظر او نحوی از وجود و حضور و به معنای خیزش آگاهی و بیداری معنوی برای شرکت آگاهانه در خدای زنده است.
اجتماع خواهری
وی اضافه کرد: از نظر مریدلی زن ها وقتی شروع به زن شدن می کنند که از یک جامعه محدود و مردانه خارج شوند و در یک حرکت جمعی که وجهه اجتماعی دارد این کار را می کنند به همین خاطر پیوندی به نام پیوند خواهری ایجاد میکند.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده ادامه داد: از نظر مریدلی پیوند خواهری ظهور خودآگاهی اجتماعی زنان است که عرصه ای هستی شناسانه از ارتباط موجودات متناوب با یکدیگر را درست غایتی پویا فراهم میکند و این نظم پیشین ندارد و از نظر مریدلی این پیوند فقط شامل ارتباط انسان ها نیست؛ بلکه از نظر او آب، خاک و آتش خواهران ما هستند.
وی در رابطه با مفهوم آزادی گفت: از ابتدا آزادی خواسته زنان فمینیست بوده است اما از نظر مریدلی آزادی یک مفهوم الهیاتی و فلسفی دارد آزادی به معنای تمایل زنان به وجود اصیل است؛ یعنی تاکنون دچار یک هویت کاذب بودند از الان باید بدانند وجود اصیلی هستند، تعامل پویا و توقف ناپذیر داشته باشند.
شریف افزود: از نظر مریدلی انقلاب جنسی و آزادی جنسی سیاست تجاوز جنسی را ترویج میکند؛ زیرا به زنان آزادی می دهد همان ابژه ای باشند که مردها همیشه دوست داشتند به همین خاطر به جای اینکه آزادی را از منظر جنسی تعریف کنیم باید از منظر پویایی و حرکت معنا کنیم.
وی ادامه داد: زن شدن در الهیات مریدلی به معنای یک بعد متافیزیکی است که فاصله میان بودن و شدن را پر میکند؛ یعنی اگر تا پیش از این یک هویت ایستایی داشتیم که پیش از او در الهیات سنتی که مورد خطاب تعالی واقع نمی شد اکنون به عنوان یک موجودی که حرکت دارد و به و سوی تعالی حرکت میکند در نظر گرفته میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشکده زن و خانواده بیان کرد: زن شدن از دیدگاه مریدلی با دو امر یعنی تعالی و اندیشه با خدا محقق میشود؛ یعنی هم فلسفی و هم الهی است.
حجتالاسلاموالمسلمین مجید دهقان، عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده هم در این نشست عنوان کرد: چشم انداز مریدلی با توجه به زمانی که در آن ایستاده است ترکیبی از فلسفه و نگرش فمنیستی است که در فلسفه در اگزیستانسیالیسم و در فمینیست در رادیکالیسم است. رویکرد مریدلی به الهیات رویکرد انضمامی است.
وی بیان کرد: تلفیق اینکه شخصی با نگاه اگزیستانسیالیسم به خدا می پردازد که توام با نگاه رادیکالیستی است تفسیری از الهیاتی را بیان میکند که در عین اینکه رابطه وجودی بین انسان و خدا وجود دارد در فاز اول هر گونه رابطه پدرسالارانه را در آن نفی میکند و در فاز دوم الهیاتی را می سازد که زن در آن میتواند بدون قرار گرفتن در ساختار مردانه به خودشکوفایی برسد.
نظر شما