خبرگزاری شبستان_استان مازندران _مریم نظری/ دلمان قرار ندارد، از ساعاتی که خبر پرکشیدنت را شنیدیم و شمع به دست در شام غریبان حسین (ع) برای تو و مظلومیتت دعا کردیم و دعا کردیم که خبر دروغ باشد، اما نبود، تا خود حالا که پیکرت را بر روی دستان باوفا و قدرشناس مردم بهشهر تا آرامگاه ابدی و خانه جدیدت بدرقه می کنیم، دلمان آشوب است.
تنها ۱۰ سال در بین ما بودی و حالا همه جا صحبت از مردمداری توست، صحبت از وحدت و توصیه های هر جمعه و هر خطابه ات به اتحاد و برادری.
آسوده بخواب که حالا یک شهر برای تو سیاه پوشیده و به افتخارت همه شهر که نه یکمازندران ایستاده و آمده است تا در روز وداع و تشییع تو گواه باشند که همچنان که بر مظلومیت سیدالشهدا اشک ریختی و دعا کردی عاشورایی شوی، عاشورایی شدی و چه خوب لقب امامجمعه عاشورایی بر تو که سلاله آل الله و اهل بیتی می آید.
همه دعایت در نماز جمعه ختم شدن عاقبت به سعادت و شهادت بود و چه خوب مزد این همه سال عزاداری برای سرور و سالار شهیدان و اهل بیت را گرفتی و سعادت نصیبت شد که در شام غریبان حسین و یارانش به مولایت پیوستی و تا ابد امام جمعه عاشورایی شدی.
خوب به یاددارم که در آخرین خطبه ات در نماز جمعه هفته گذشته چقدر از مظلومیت روحانیون و تاکید بر تکریم روحانیون زنده شهرمان گفتی و حالا یک شهر برای تکریم و بزرگداشت تو به صف شده است.
مردم غیرتمند بهشهر دوباره امام جمعه ای مهربان را از دست داد، مردی از جنس مردم که همه دغدغه اش اتحاد و برادری بود و حالا ماییم و همه خطبه های نماز جمعه ای که در گوشمان طنین انداز می شود.
همیشه در رأس برنامه بودی و در همه تشییع ها و وداع با شهدا و مؤمنان در صدر دسته روی ها بودی و بی غل و غش آمدی، پیاده با مردم همگام شدی و بر سینه زدی و اشک ریختی و حالا در روز وداع با تو همهمردم برای همراهی با یار ۱۰ ساله شان همراه شدند و اشک ریختند، پیر و جوان، مرد و زن برای ابراز وفاداری به تو آمدند تا بگویند قدرشناس همه بودن هایت هستند و حالا که به سرای دیگری عزیمت می کنی بدرقه ات می کنند تا آرامگیری و دل آرام باشی.
مردم بهشهر همیشه در مراسمات حزن و اندوه و تشییع شهدا و مؤمنان، امامجمعه شان را مامن می دانستند و وقتی حجتالاسلام والمسلمین سیدعربعلی جباری امامجمعه فقید بهشهر را در جمع مردم می دیدند، قوت قلب بیشتری داشتند و حالا امروز در نبودت همه چشم ها به فرزندانت دوخته شده است و به آنان سرسلامتی می دهند و تلاش می کنند تا قرارشان باشند.
سالها قرارمان بودی و حالا اینگونه رفتن را دلمان تاب بر نمی دارد، هنوز برنامه های ناتمام فراوانی با هم داشتیم سید، قرار بود امسال پیاده روی اربعین را دوباره در بهشهر برپا کنی و حالا مردم برای بدرقه ات کیلومترها پیاده آمده اند تا وفاداری شان را به سیدشان و امام جمعه عاشورایی شان نشان دهند، بلند شو و با همان لبخند و مهربانی همیشگی از حضور مقتدر مردم قدردانی کن مردممنتظرت هستند، رفتنت زود بود، خیلی زود.
امروز مردمانی را دیدم که هیچ گاه ندیده بودمشان، آدمهایی از جنس طلا با همان سادگی و عشق به ولایت و انقلاب، همان هایی که آمدند تا در تشییع پیکر امامجمعه شان هم با ولی فقیه شان بیعت کنند.
پیرزنی که می گوید سالهاست بهشهر را ندیده و در روستای دورافتاده ای در بهشهر زندگی می کند و امروز برای وداع با امامجمعه مهربانشان که جانشین رهبری در شهر است آمده است.
با همان سادگی می گوید؛ حتی آقا خیلی مردمدار بود و هر وقت به روستای مان می آمد با روی گشاده با همه صحبت می کرد و هیچ گاه ندیدیم که از مردم فاصله بگیرد، آمدم تا دینم را ادا کنم، اما پای رفتن ندارم و تنها راه کوتاهی را با او همراهی کردم.
و مردی دیگر که عکس امامجمعه شهرش را در دست گرفته و می گوید، او پناه ما بود بی پناه شدیم.
می گوید: مردمدار و خوش اخلاق بود و ما هر چه از او داریم دعوت به وحدت و اتحاد و دوری از نزاع و درگیری بود، رفتنش زود و حیف بود.
و حالا ماییم و رفتن زودهنگام و روزهای بی تو که سپری می شود، اما نفس مان را می گیرد در نبود امام جمعه ای که پدر معنوی شهرمان بود، آری امروز خمهما پدر از دست دادیم و باید در این عزا خونگریه کنیم.
نظر شما