عباس‌وار

روایت‌گری حاج عباس عباس‌زاده که چون ابوالفضل العباس(ع) دستش را در میدان جهاد اکبر داده و حالا در مسجد ابوالفضلی مشهد و در جهاد اصغر روایت‌گر خاطرات ایثارگری قهرمانان وطن است، بی‌شک زیباترین ترادف معنایی را برای هر شنونده‌ و خواننده‌ای تداعی می‌کند.

خبرگزاری شبستان مشهد | نامش‌ عباس و شهرتش عباس‌زاده و چون عباس(ع) دستش را در دفاع از آرمان‌ها و امامش در جبهه‌های نبرد فدا کرده است و حالا در مسجد ابوالفضلی مشهد، روایت‌گر فداکاری عباس‌ها و علی‌اکبرها و قاسم‌ها برای بچه‌های امام‌حسینی محله بلال است. 

چه وجه‌تشابه زیبا و شگفت‌انگیزی‌ است میان نام و نشان، و روایت زندگی این جانباز دفاع مقدس که روزی در جبهه‌های نبرد بذل جان کرده و امروز سنگر دیگری را برای نبرد انتخاب کرده است. 

حاج عباس ماجرای مجروح شدنش را اینگونه توضیح می‌دهد: ۴ تیرماه ۱۳۶۷ در فاصله صدمتری با عراقی ها بودیم. ان موقع یک اسلحه کلاش داشتم که خشاب آن را پرکرده بودم و از ساعت سه و ۲۰ دقیقه تا پنج و ۲۰ دقیقه که مجروح شدم تک تک تیر می زدم تا تمام نشود. دلم نمی‌آمد تیرهایم را هدر بدهم و زود تمام شود.

حوالی ساعت ۵ صبح اسلحه گیر کرد و دیگر تیر نمی‌انداخت. اسلحه را انداختم توی آب. آرپی جی زن که فامیلش عزیزی بود کنارم شهید شد آرپی جی‌اش را برداشتم و تا خواستم شلیک کنم یک‌دفعه برق من را گرفت و دیدم دستم افتاده کنارم و دست دیگرم هم تیر خورد.

لحظه‌های خاصی بود. بچه‌ها شهید و مجروح شده بودند. یکی از بچه‌های مجروح که داشت شهید می‌شد لبخند روی لب‌هایش بود. برگشتم که کمی عقب بیایم که با خمپاره زدند و ترکش رفت توی پایم و الان۳۶سال است که این ترکش‌ها و پیچ و مهره‌ها برایم یادگار مانده است.

پایان پیام/

کد خبر 1775333

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha