خبرگزاری شبستان/یاسوج: دین نقش اساسی بر رشد بشر در ابعاد مختلف سیاسی دارد و به ویژه دین مبین اسلام که با برنامههای محوری، تربیتی کار خود را آغاز میکند و تا امروز نیز این سیره و روش ادامه دارد.
همیشه رفتار دیگران بر یکدیگر تاثیرگذار است و به این معنا که رفتار اشخاص میتواند الگویی برای سایر افراد جامعه باشد و گاهی ما رفتاری را مشاهده میکنیم که میتواند در زندگی شخصی تاثیرگذار باشد.
این مسئله برای اهل دین، اهل ایمان و متنفذین دینی و اجتماعی قطعاً تاثیرگذارتر و بارزتر خواهد بود .
سرنوشت انسان با اصول دین گره خورده است که اگر مراعات کند، زندگی وی سعادتمند خواهد بود.
با توجه به اهمیت نقش دین در ساختار زندگی بشر و با توجه به اصول تعریف شده ادیان به ویژه دین مبین اسلام در زمینه سعادت انسان، خبرگزاری شبستان در استان کهگیلویه و بویراحمد گفتگویی را با حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم عبودی دین پژوه و استاد دانشگاه انجام داده که در ذیل از نظر خوانندگان محترم میگذرد.
دین چه تاثیری بر زندگی انسان ها دارد؟
ما انسانها، عالم به همه چیز نیستیم، یعنی علم ما انسانها ناقص است و خداوند متعال نیز توصیه کرده که هرچه میتوانید این علم و آگاهی را افزایش دهید، لذا در زمینه علم، آگاهی و تحصیل علم روایات فراوانی داریم و آیات قرآن کریم نیز در این زمینه وجود دارد.
ما چون آگاهی کاملی نداریم، طبیعتاً بسیاری از امورات زندگی را نمیدانیم چگونه مدیریت کنیم، بر همین اساس خدای متعال نسخهای به ما داده و اسم این نسخه «دین» است.
خداوندی که به همه امورات عالم آگاه است و نسبت به همه چیز علم دارد دلسوز انسان بوده و خیر و صلاح ما را میخواهد، زیرا ما اهل و عیال خداوند هستیم و پروردگار هیچ گاه بد بندگان خود را نمیخواهد.
آیا می توان گفت دین مانعی برای امورات زندگی انسان است؟
اصلا این گونه نیست، اگر خداوند امر، نهی و ممانعتی در برخی امورات دارد همه از روی خیرخواهی است، لذا در برخی روایات تعبیر میکنند که خداوند برای بندگان خود طبیب است.
همان طور که یک طبیب دلسوز و خیرخواه بیماران خود است و گاهی شربت تلخ نیز برای بیمار خود تجویز میکند، اما این کار از روی دلسوزی و به منظور بهبودی بیماری صورت میگیرد و هیچ قصد و غرضی وجود ندارد.
خداوند به منزله یک طبیب بلکه مافوق این طبیبهایی که ما تصور میکنیم، است.
همچنین خدایی که طبیب، آگاه و همچنین خیرخواه انسان است و از طرفی ما که علم ناقص داریم و آگاهی کامل نداریم، خداوند نسخهای را فرستاده و میفرماید «اگر بر اساس این نسخه شما عمل کنید، هم در دنیا و در آخرت سربلند خواهید شد».
نسخهای که خداوند فرستاده ترکیبی از این اوامر و نواحی که خداوند دارد و در جایی خداوند میفرماید «این کار را حتماً انجام دهید، در جایی میفرماید اگر انجام دهید بهتر است (مستحبات) و در جایی میفرماید که این کار را نباید انجام دهید (کارهای حرام) و در جایی میفرماید اگر ترک کنید بهتر است (کارهای مکروه)».
این نسخه را خداوند فرستاده تا ما بتوانیم زندگی دنیا را به درستی اداره کنیم تا انشاالله به سعادت آخرت نیز برسیم.
به نظر شما چرا برخی افراد در زمینه عمل به دستورات دین و خداوند لغزش دارند؟
مردم عزیز ما مسلمان، شیعه و معتقد هستند و همه میدانند که این دنیا مقدمهای برای آخرت که سرای جاودان است.
ما در این دنیا سرای جاودان را تنظیم میکنیم که در آن دنیا چه کاره هستیم و در کجا قرار میگیریم.
گاهی انسان عمل جراحی دارد و به پزشک مراجعه میکند، وقتی که عمل انجام گرفت، پزشک دستوراتی به بیمار میدهد که فلان کار را انجام و فلان کار را انجام نده و لذا خداوند نیز دستوری به انسان داده که فلان کار را انجام بده و از این کارها پرهیز کن تا به سرای آخرت برسی، مشکل خاصی نخواهی داشت و انسان بر اساس آنچه در دنیا کاشته، مقام و جایگاه خود را پیدا میکند.
دستورات خداوند مبهم و گنگ نیستند بلکه روشن هستند و در جایی امر و جای دیگر نهی فرمودند و لازمه آن این است که انسان به عنوان بنده خداوند، همان گونه که پروردگار متعال فرموده، عمل کند.
لذا بر همین اساس برخیها میلغزند، به عنوان مثال برخی ها اصلاً توجهی به این نسخه ندارند (کاری به امر و نهی خداوند ندارند و هرطور خواستند، زندگی میکنند و گویا به گونهای باور کردهاند که آخرتی وجود ندارد).
قرآن خطاب به پیامبر فرمود «ای پیامبر! تو هم میمیری» که ما عزیزتر از پیامبر نداریم، ولی ایشان نیز از دنیا رفتند؛ بنابراین پایان دنیا این است.
عدهای در مباحث دینی و عمل به این نسخه ای که خداوند برای سعادت انسان دستور داده، گاهی اوقات بیش از حد مباحث دینی را رنگ و بو می دهند.
به عنوان مثال در بحث نجاسات خداوند فرموده که اگر چیزی نجس شد، به این روش تطهیر کن ولی برخیها به گونهای این کار را پررنگ میکنند که تبدیل به وسواس میشود.
کسانی که وسواسی میشوند، خیلی دینی ندارند و اینکه بر اساس دین عمل نمیکنند.
آدم وسواسی به دلخواه عمل میکند و اینکه توجه انسان به اینکه نسخه را دقیق انجام دهد خیلی مهم است.
دین یک مجموعه است و در این مجموعه همه باید با هم انجام شود، برخیها در دینداری فقط نماز میخوانند و طاقت روزه گرفتن ندارند، برخیها دینداری آنها این است که فقط یک زیارت انجام دهند و نماز هم نمیخوانند، مثل کسانی که تا قبل از ورود به حرم امام رضا علیه السلام چادر بر سر ندارند ولی هنگام ورود به حرم، چادر میپوشند گویی که در حرم فقط باید چادری باشند.
رفتار پدر و مادر تا چه اندازه می تواند بر اعمال فرزندان نیز تاثیرگذار باشد؟
زندگی ما انسانها به یکدیگر متصل است، یعنی جدای از همدیگر نیستیم، هرچند شاید هر کسی زندگی فردی و جداگانهای دارد، ولی در نهایت ما در یک اجتماع زندگی میکنیم و به همدیگر نیاز داریم.
این گونه نیست که کسی بتواند به تنهایی در این عالم همه نیازمندیهای خود را تامین و برطرف کند.
خداوند به گونهای تنظیم کرده که به یکدیگر محتاج باشیم و کنار همدیگر باشیم .
خدای متعال توصیه بسیاری دارند که در زندگی اجتماعی صله رحم انجام شود و به این دلیل است که زندگی اجتماعی ترک نشود.
وقتی ما انسانها این گونه هستیم، طبیعتاً عملکرد هر کدام بر دیگری تاثیرگذار است و یا به تعبیری برخیها از همدیگر الگو میگیرند، بنابراین ما نمیتوانیم این تاثیرگذاری را نفی و انکار کنیم.
فرزندان در منزل از پدران و مادران تاثیر میپذیرند و به عنوان مثال وقتی پدر یا مادر سجاده نماز را پهن میکنند، فرزندان نیز حرکات آنها را تکرار میکنند که این نشان میدهد آنها از رفتار پدر و مادر تاثیر میپذیرند.
حتی اگر در جهات منفی نیز نگاه کنیم، نیز همین گونه است و به عنوان مثال اگر شخصی در جهت منفی قرار گرفت، دیگری که خود را به چنین شخصی نزدیک کرده، قطعاً تاثیرپذیری را خواهد داشت.
به نظر شما آیا انسان با اختیار آفریده شده است؟
انسان با اختیار و انتخاب خود است، چون ما انسانها در این عالم مختار هستیم و اختیار تام داریم، یعنی ما در جایی نمیبینیم که خدا کسی را مجبور کرده باشد.
در بحث دین که خدا طبیب، خیرخواه انسان و آگاه به همه مباحث انسان است و نسخهای به نام دین برای سعادت بشر به انسان داده، میبینیم بسیاری مختار هستند که همین کار را نیز هم انجام نمیدهند و این نشان از اختیار انسان دارد.
گاهی اوقات از برخی از انسانها تعجب میکنیم که میگویند این دنیا اجباری است، بعد میبینیم که همین شخص همان دستور اصلی خداوند را انجام نمیدهد.
بنابراین وقتی ما انسانها این اختیار را داریم، میطلبد که عملکرد و رفتار خوب داشته باشیم.
اگر ما رفتار خوب داشته باشیم و کسی از رفتار خوب ما الگوگیری داشته باشد، ما در ثواب آن عمل شریک هستیم و این یک سنت حسنه برای ما محسوب میشود.
اگر خدای ناکرده در یک خلاف، گناه و یک سنت سیئه ای ما به گونهای رفتار کنیم که دیگری از ما یاد بگیرد، در گناه و عذاب چنین شخصی شریک هستیم.
نظر شما