جواد عاشوری رزمنده مشهدی که در دوران دفاع مقدس در خاک کردستان جنگید و امروز خود را فرزند کردستان میخواند در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از استان کردستان اظهار کرد: ۴۵ سال از روزی که برای اولین بار به کردستان آمدم میگذرد و هر سال یک ماه به استان برمیگردم تا با خانواده دومم تجدید دیدار کنم.
وی عنوان کرد: نیمه اول سال ۶۱ در اهواز خدمت میکردم و نیمه دوم به کردستان و سنندج انتقالی گرفتم.
عاشوری تصریح کرد: از قبل در مورد رسم و رسوم و آداب خوب و زیبای مردم کردستان بسیار شنیده بودم و بعد در دوران جنگ تحمیلی به این منطقه آمدم، من را به باغ شیخ عثمان برای تحویل اسلحه فرستادند.
وی بیان کرد: در بخش بیساران و پایگاه روستای سالیان هم مدتی در جنگ تحمیلی از مرز و کیان کشور دفاع کردم و در نهایت بعد از اتمام خدمت و بازگشت به مشهد هر سال تا سال ۶۸ با وجود سختی بسیار راه و شرایط جنگی تنهایی به این روستا برای تجدبد دیدار بازمیگشتم.
این مشهدی رزمنده در خاک کردستان اذعان کرد: جنگ تحمیلی دوران سختی را رقم زد و شرایط نامناسبی بود که تمام رزمندگان برای حراست از خاک کشور جانانه جنگیدند تا کشور به دست دشمن نیفتند.
عاشوری بیان کرد: خوشبختانه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس من را با خانه و خانواده دوم خود که کردستان است آشنا کرد و از این بابت خوشحالم.
عاشوری افزود: در سال ۶۸ ازدواج کردم و اکنون ۳ فرزند پسر دارم که هر سال خود را موظف میدانم به خانواده دومم که تمام ۸۰ خانوار روستای سالیان است سر بزنم و حتی فرزندانم گاها تنهایی و بدون حضور من به این روستا سفر میکنند.
وی گفت: من به واسطه سالها دفاع و حضور در کردستان خود را یک کرد میدانم و تمام ۴۵ سال بعد از اتمام جنگ هر سال به این استان سفر میکنم و حتی با ورود به کردستان لباس کردی میپوشم.
عاشوری گفت: حتی من نسبت به اعضای این روستا احساس خویشاوندی میکنم و در مراسم ترحیم و دیگر امور و کارهای آنها هم شرکت میکنم.
وی با اشاره به اینکه زمان جنگ همه رزمندگان برای دفاع از این آب و خاک تلاش کردند، افزود: همرزمان زیادی شهید شدند و امروز نسل جواب باید بداند که ذره ذره این آب و خاک به واسطه ایثار و جانفشانی های رزمندگان نوجوان و جوان آن زمان حفظ شده است.
همسر آقای عاشوری خانم زهرا پارسا هم در ادامه این گفتگو بیان کرد: کردستان یک استان با صفا، مهربان و مهمان نواز است و حساب محبت، صفا و صمیمت مردم این منطقه ما را به اینجا میکشاند.
وی تصریح کرد: ما به عشق کردستان خود را جزوی از مردم اینجا میدانیم و حتی زمانی که بچههای ما کوچک بودند و سختی دو روزه در راه بودند باز هم هر سال به کردستان میآمدیم.
پارسا عنوان کرد: وقتی به کردستان میاییم در کارهای کشاورزی و چیدن میوه، نان پختن و هر کار دیگر به زنان روستا کمک میکنم و این کار را دوست دارم با مردم روستا با زبان کردی صحبت میکنم و زبان آنها را هم متوجه میشوم.
نظر شما