به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، یانیس راحیوتیس حقوقدان و کنشگر سیاسی در یونان در این نشست، اظهار داشت: این گفتوگو با هدف اصلی تلاش برای پاسخ به دو پرسش مهم برگزار میشود و در این مسیر، دیدگاههای خود را نیز ارائه خواهیم داد. اولین پرسشی که در این نشست مطرح است، این است که آیا راهی برای صلح وجود دارد؟ و دومین پرسش مربوط به نقش یونان در این شرایط کنونی است و اینکه ما در یونان چه وظیفهای داریم.
وی ادامه داد: پاسخ من این است که تا زمانی که وضعیت کنونی جهان، به ویژه تسلط انحصاری ایالات متحده، تغییر نکند، راهی برای صلح وجود نخواهد داشت. از زمانی که ایالات متحده به عنوان قدرت مسلط بر جهان ظاهر شد، ما شاهد جنگهای متعددی بین کشورهای مختلف بودهایم. تاریخچه ایالات متحده نشان میدهد که از آغاز تشکیل این کشور، تنها دو سال اول بدون جنگ سپری شد و از زمانی که این کشور به تسلط یافتن بر جهان پرداخت، جنگها آغاز شدند.
این کنشگر سیاسی اذعان کرد: امروزه، شرایط نسبت به دو دهه گذشته به مراتب بدتر شده است، زیرا ایالات متحده کشورهای جهان را به سمت یک درگیری گسترده سوق میدهد. ما شاهد جنگها در سه جبهه اصلی هستیم: غرب آسیا (که به اشتباه خاورمیانه نامیده میشود، اصطلاحی که انگلیسیها به جهان القا کردند)، جبهه روسیه و اوکراین، و احتمالاً درگیری دیگری علیه چین نیز در حال آمادهسازی است. همچنین ایران نیز هدف حملات نظامی قرار گرفته و غرب همواره در تلاش برای تضعیف کشورهای مستقلی مانند ایران است که در برابر سیاستهای استعماری سر خم نمیکنند.
وی افزود: برای فهم بهتر این مسائل، باید از اصطلاحات دقیقی استفاده کنیم. وقتی از "غرب" صحبت میکنیم، منظور ما ایالات متحده، کشورهای اروپای مرکزی، و سه کشور بزرگ آنگلوساکسون یعنی استرالیا، انگلستان و کانادا است. همچنین اسرائیل، اوکراین و کره جنوبی نیز به این بلوک تعلق دارند. افزون بر این، گروه بزرگی از کشورهای وابسته در سطوح مختلف با این بلوک همسو هستند.
یانیس راحیوتیس تصریح کرد: نکاتی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که چه کسانی در این جبههها میجنگند؟ جنگها توسط چه دولتهایی هدایت میشوند؟ بهطور مثال، اسرائیل در حال حاضر جنگ را به نفع خود پیش نمیبرد، بلکه این جنگ بهنوعی برای منافع غرب است و برنامهریزیهایی نیز علیه چین در این راستا صورت گرفته است. نقش کلیدی هر جبهه چیست؟ در مورد اوکراین، منظور ما رژیمی آشکارا نازیگراست که از سال ۲۰۱۴ بر سر کار است. همچنین، رژیم اسرائیل که از سال ۱۹۴۸ با حمایت بریتانیا به قدرت رسیده است، به عنوان نگهبان منافع آمریکا در این منطقه فعالیت میکند و غرب از هر طریقی آن را تجهیز میکند. حمایت بیسابقهای که آمریکا از جنایات نسلکشی انجام میدهد، شاهدی بر این واقعیت است.
وی در ادامه، یادآور شد: در این میان، تفکر برتری نژادی و فرهنگی غرب نیز خطر بزرگی برای آینده بشریت است. پرسش سوم این است که ابزارهای اصلی برای اجرای این سیاستها چیست؟ دو ابزار اصلی غرب برای پیشبرد جنگهایش، ناتو و اتحادیه اروپا هستند. ناتو با قدرت نظامی خود و اتحادیه اروپا به عنوان بلوکی از کشورهای استعماری سابق، نقش کلیدی در خدمت به منافع غرب و آمریکا ایفا میکنند.
این کنشگر سیاسی تأکید کرد: با پذیرش این واقعیت که ناتو و اتحادیه اروپا ابزارهای اصلی سیاستگذاری غرب هستند، باید جایگاه یونان و ارتباط آن با این دو ابزار را مورد بررسی قرار دهیم. اگر بپذیریم که این ابزارها برای ایجاد جنگها به کار گرفته میشوند، نتیجهگیری طبیعی این است که یونان نباید در این جنگها مشارکت کند و نباید به ابزاری برای تنشهایی تبدیل شود که غرب آنها را ایجاد کرده است.
وی خاطرنشان کرد: وظیفه ما این است که تلاش کنیم تا ایالات متحده و متحدانش در جبهههایی که در حال ایجاد آنها هستند، شکست بخورند. این وظیفه مردم است که برای استقلال خود مبارزه کنند و ما در یونان باید تلاش کنیم تا مشارکت کشورمان در این جنایات کاهش یابد و نگذاریم یونان به ابزاری برای سیاستهای غربی تبدیل شود.
یانیس راحیوتیس در ادامه، بیان کرد: تضعیف ناتو و اتحادیه اروپا یک اقدام ضروری است. اگر ابزارهای اصلی غرب برای پیشبرد جنگهایش ناتو و اتحادیه اروپا هستند، تنها راه برای کاهش تجاوزگریهای آنها، خروج ملتها از این ساختارهاست. این به معنای خروج یونان از ناتو و اتحادیه اروپا است که گامی اساسی برای صلح به شمار میآید. حضور یونان در ناتو باید پایان یابد، چراکه نتیجه شکست چپگرایان در جنگ داخلی ۱۹۵۲ بر ما تحمیل شد. ناتو دیکتاتوری را بر ما تحمیل کرد، فروپاشی قبرس را رقم زد و دلایل بسیاری وجود دارد که مشارکت ما در ناتو و اتحادیه اروپا به پایان برسد.
وی اذعان کرد: یونان باید تمامی تلاش خود را برای مقابله با سیاستهای جنگطلبانه آمریکا و متحدانش به کار گیرد و مانع از ایجاد جبهههای جدید جنگی شود. این وظیفه ملتهایی است که برای استقلال خود مبارزه میکنند و ما نیز در یونان باید تلاش کنیم تا از مشارکت کشورمان در این تنشها جلوگیری کنیم و نگذاریم که این اهداف جنگ طلبانه محقق شود.
سخنران دیگر این مراسم، دیمیتریس بلادیس، حقوقدان، تحلیلگر و کنشگر سیاسی یونان بود. وی در این نشست، اظهار داشت: شاید یکی از خطرناکترین مسائل این باشد که در حال حاضر چیزی به نام سیستم سیاسی مستقل در یونان وجود ندارد. بسیاری از رسانهها و کارشناسان معتقدند که سیستم سیاسی یونان دچار عدم توازن شده است و در واقع هیچ اپوزیسیونی وجود ندارد. اگر شما اپوزیسیونی پیدا کردید، لطفاً به من هم اطلاع دهید. حزب سیریزا دیگر نقشی در سیاست یونان ندارد و شرایط مضحکی به وجود آمده است. حزب پاسوک نیز دیگر چیزی برای ارائه ندارد و تنها به دلایل مختلف همچنان پابرجاست.
وی تأکید کرد: تنها حزبی که واقعاً وجود دارد، حزب "دموکراسی نوین" است که نه به عنوان یک حزب سیاسی بلکه به عنوان شبکهای از منافع بزرگ اقتصادی و شرکتهای چندملیتی عمل میکند. این حزب همچنین از حمایت چندین سفارتخانه بزرگ مانند سفارتهای بریتانیا، آمریکا و اسرائیل برخوردار است. بنابراین به نظر میرسد که یک سیستم سیاسی واقعی در یونان وجود ندارد. این بدان معنا نیست که مردم عادی در حالت انقلابی هستند، بلکه آنها به سیاست و بهبود اوضاع دیگر اعتقادی ندارند.
دیمیتریس بلادیس اضافه کرد: به عنوان حقوقدان، ما هر روز شاهد سرعت بالای تغییرات منفی در تمامی سطوح هستیم، از خصوصیسازی دانشگاهها تا کاهش خدمات نظام سلامت عمومی و تخریب زیرساختهای اجتماعی. تراژدی و جنایات مانند حادثه تمپی در سال ۲۰۲۳ نشاندهنده فروپاشی زیرساختهای عمومی در کشور است. اگر این روند ادامه پیدا کند و تغییری اساسی در سیاست ایجاد نشود، شک دارم که یونان در بیست سال آینده به عنوان یک کشور مستقل باقی بماند.
این حقوقدان افزود: در حوزه رسانهها و سیاست، شاهد یک نوع تمامیتخواهی هستیم. همسویی میان دولت و احزاب اپوزیسیون برای حمایت از جنگهای جاری در خاورمیانه وجود دارد. این جنگها در حقیقت به نفع ایالات متحده، بریتانیا و دیگر کشورهای بلوک غرب است و یونان و قبرس در این درگیریها نقش کلیدی ایفا میکنند.
وی تأکید کرد: نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کنم، عدم حضور چپگراها است. بسیاری از ما از چپگرایان سازمانیافته سیاسی یونان آمدهایم، اما متأسفانه چپ واقعی در کشور وجود ندارد. چپ باید بتواند در مسائل اجتماعی فعالانه دخالت کند و علیه امپریالیسم مبارزه کند. اما به نظر میرسد که چپ امروز به مسائل کماهمیتتری مشغول شده است.
دیمیتریس بلادیس همچنین، گفت: معتقدم که روسیه در جنگ اوکراین نقش دفاعی داشت. این جنگ برای تصرف منابع طبیعی اوکراین نبود، بلکه برای حفاظت از جمعیت روسزبان و مقابله با گسترش ناتو انجام شد. حمایت از کشورهایی که علیه امپریالیسم مقاومت میکنند به معنای تأیید تمام اقدامات آنها نیست. ما از آنها حمایت میکنیم تا زمانی که در مسیر مقاومت علیه امپریالیسم باقی بمانند.
وی خاطرنشان کرد: ما باید صریحاً اعلام کنیم که علیه ناتو هستیم و از پیروزی مردم فلسطین و روسیه حمایت میکنیم، بدون هیچ توجیه یا بهانهای. ما باید کاملاً و بدون شرط از کشورهایی که در محور مقاومت قرار دارند حمایت کنیم، چرا که تنها در این صورت میتوان با سیاستهای تجاوزگرانه غرب مقابله کرد.
کلیچاس، استاد دانشگاه در یونان، به عنوان سخنران پایانی نشست به بررسی وضعیت هزینههای نظامی و تأثیرات آن بر سیاستهای اجتماعی پرداخت.
نظر شما