خبرگزاری شبستان مشهد | حفظ آثار تاریخی به لحاظ طیف وسیعی از مزایای فرهنگی و اجتماعی دارای اهمیت است؛ از رفاه اجتماعی و فرهنگی ساکنان منطقه حمایت میکند، غرور مدنی جوامع را ارتقا میدهد و به همان اندازه میتواند وسیلهای برای دستیابی به اهداف اقتصادی بلندمدت همچون رشد و احیای مجدد شهرها، مشاغل کوچک و تأمین مسکن باشد.
چرا حفظ میراث فرهنگی و تاریخی ضروری است؟
چگونگی حفظ هویت تاریخی در شهرهای مدرن یا شهرهای در حال پیشرفت، دغدغهای است که نه تنها در ایران بلکه در کشورهای دیگر نیز وجود دارد.
آثار و بناهای تاریخی کشور بخش عمدهای از فرهنگ و تمدن محسوب می شود که به نوعی انتقال فرهنگ را به دنبال دارند. میراث فرهنگی هویت گذشتگان را نمایان می سازدکه با مدیریت صحیح و حفاظت گسترده و همگانی می توان در جهت بهره برداری اقتصادی از این مکان ها استفاده بهینه کرد تا جامعه به رشد و پویایی برسد.
موزه ها، باغ های ملی، عمارتها و کاخ ها محل مناسبی برای نگهداری پاره ای از این آثار می باشند. کشور ما ایران نیز در رده های اول دارنده آثار باستانی و ابنیه های تاریخی و فرهنگی در جهان می باشد و دارای کهن ترین فرهنگ و تمدن جهان است ما نیز چون کشورهای دیگر جهان وظیفه صیانت از این میراث پدری را داریم.
حساسیت نداشتن در بخش مدیریت امور مربوط به گردشگری، خطر از بین رفتن دائمی منابع میراث فرهنگی را افزایش میدهد و با توجه به تجربه بینالمللی، سرمایهگذاری روی این بخشها برای کسب سود سریع که با ترافیک سنگین به این مناطق حساس همراه است، همچنین پیادهسازی طرحهای عجولانه برای احیای نامناسب و غیر حرفهای این بافتهای تاریخی منجر به وارد آمدن خسارات جبرانناپذیری به آنها میشود. درنتیجه لازم است بدون به خطر انداختن و بیاهمیت جلوهدادن بناهای تاریخی، با ایجاد اماکنی مناسب برای بازدیدکنندگان از حیثیت تاریخی آنها محافظت کرد. در این میان لازم است منافع جوامع محلی را نیز مدنظر قرار داد و برای جلوگیری از افزایش انتظارات نادرست، منافع اقتصادی گردشگری میراث فرهنگی را به جوامع محلی اختصاص داد.
در سطح بینالمللی، گردشگران میراث فرهنگی تمایل دارند که با اقامت طولانیمدت حتی با وجود صرفه هزینه بیشتر، از بناهای بیشتری بازدید کنند که این الگو باعث افزایش انتظارات تا حدی شده است که بسیاری گمان میکنند گردشگری میتواند به مناطق محروم تاریخی سود اقتصادی برساند. این امر باعث افزایش پروژههای گردشگری میراث فرهنگی در آفریقای جنوبی شده است، با این استدلال پیاده شدن گردشگران و قدم زدنشان در خیابانها باعث میشود هزینه بیشتری را صرف منافع مشاغل کوچک محلی کنند. البته این اتفاق تنها در مناطقی رخ میدهد که دارای سنت دیرینه گردشگری و طیف گستردهای از محصولات و خدمات برای ارائه به گردشگران هستند.
بهطورکلی ایجاد موفقیتآمیز یک مسیر گردشگری تنها میتواند تعداد نسبتاً کمی از فعالیت اقتصادی را مستقیماً به آن منطقه وارد کند و منافع اقتصادی واقعی فقط در صورتی بهدست میآید که توسعه کلی آن ناحیه از طریق افزایش علاقه و میزان سرمایهگذاری برای حفاظت از آن انجام گیرد. پروژههای گردشگری میراث فرهنگی باعث ایجاد طیف وسیعی از پیشنهادات گردشگری میشود و در صورت پایداری و هماهنگی دقیق میتواند به واسطه یک رویکرد امکانسنجی تجاری پشتیبانی شود. البته این نوع گردشگری برای همه مکانهای تاریخی مناسب نیست ولی تشویق سرمایهگذاریها برای محافظت از یک محیط تاریخی در هر صورتی باعث بازسازی محلههای راکد و ایجاد اشتغال میشود که مجموعهای از مزایای اقتصادی گوناگون را فراهم میآورد زیرا میراث فرهنگی دارای یک پتانسیل مهم برای توسعه است و پروژههای توسعه آن نه تنها چالشی برای حفظ منابع تاریخی فراهم میکند که میتواند بهعنوان ابزاری مثبت برای رشد و تغییر نیز مورد استفاده قرار گیرد.
میراث فرهنگی هم ارزشهای ذاتی دارند و هم ارزشهایی که حاصل نگرش و رویکرد جامعه هستند و با زیرساختهای سیاسی و اقتصادی جامعه ارتباط دارند، به همین دلیل حفاظت و حراست از میراث فرهنگی و آثار تاریخی از ضروریات سیاستها و راهبردهای دولتمردان، مسئولین و آحاد مردم به حساب میآید، به ویژه در جهان کنونی که صنعت گردشگری از کارآمدترین و پویاترین فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی محسوب میشود، متاسفانه در بسیاری از کشورها آداب و رسوم ملی کنار گذاشته شدهاند، میراث فرهنگی نادیده گرفته شدهاند و ارزشهای ملی، خانوادگی و بومی در حال از بین رفتن هستند، گرچه برخی از سازمانهای دولتی و غیردولتی علاقهمند به حفظ میراث فرهنگی هستند و تلاش میکنند فرهنگ و سنتهای جامعه به جهانیان بهتر شناسانده شود اما به دلیل بیاطلاعی و عدم شناخت کافی نسلهای کنونی آثار و ارزشهای مادی و معنوی در حال کمرنگ شدن و حتی از بین رفتن است که توجه ویژه و خاص دولتها در این زمینه لازم و ضروری است.
محافظت از آثار تاریخی و میراث فرهنگی نه تنها باعث میشود که افراد یک جامعه فرهنگ خود را غنی بسازند بلکه موجب رشد و توسعه فرهنگی نیز خواهد شد، به همین لحاظ یک جامعه زمانی خواهد توانست به توسعهای موزون، هماهنگ و پایدار دست یابد که برنامهریزیها و سیاستگذاریهای آگاهانهای برای حفاظت از میراث فرهنگی در دستور کار مسئولین و مقامات ذیربط قرار گیرد.
شناسایی ریشههای هویت ملی: این میراث، آینه تمامنمای تاریخ و فرهنگ ماست. با مطالعه و بررسی آنها میتوانیم ریشههای هویت ملی خود را بشناسیم و به درک عمیقتری از گذشته خود و چگونگی شکلگیری جامعه امروزی برسیم.
توسعه گردشگری: میراث فرهنگی و تاریخی، جاذبههای گردشگری مهمی هستند که میتوانند گردشگران داخلی و خارجی را به خود جذب کنند و درآمدزایی برای کشور ایجاد کنند.
حفظ ارزشهای فرهنگی: حفظ میراث فرهنگی و تاریخی، به معنای حفظ ارزشها و باورهای سنتی، آداب و رسوم، هنر و ادبیات گذشتگان است که جزء لاینفک هویت فرهنگی ما محسوب میشوند.
الهامبخشی برای نسلهای آینده: این میراث، منابع ارزشمندی برای الهام گرفتن، یادگیری و تحقیق نسلهای آینده هستند.
ارتقاء سطح دانش و آگاهی: مطالعه و بررسی میراث فرهنگی و تاریخی، به افزایش سطح دانش و آگاهی ما از تاریخ، فرهنگ و تمدن بشری کمک میکند.
چالشهای پیش روی حفظ میراث فرهنگی و تاریخی
کشور ایران دارای آثار قابل توجهی از بناهای میراثی است که در دورههای مختلف ساخته شدهاند و به کشور هویت فرهنگی و اجتماعی و شخصیت تاریخی ممتازی داده است. در این میان تعدادی از آثار چنان بیهمتا و منحصربهفرد هستند که در میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدهاند. ایران با ۲۶ اثر فرهنگی و طبیعی ثبتشده در فهرست میراث جهانی یونسکو، جزو ۱۰ کشورِ دارای بیشترین آثار ثبتشدۀ جهانی است. باوجوداین بهدلیل تعارض و چندگانگی شیوههای مدیریت و نبود اصول مدیریت حفاظت مبتنی برزمینۀ بومی، مسائل و مشکلات متعددی درزمینۀ حفاظت پایدار این آثار پدید آمده است. از این رو شناسایی و ارزیابی چالشهای میراث جهانی کشور در گام اول یکیاز اولویتهای اصلی جهت فرایند مدیریت حفاظت از این آثار است.
کمبود آگاهی عمومی و ناآگاهی مردم و مسئولان نسبت به اهمیت میراث فرهنگی و ضرورت حفاظت از آنها، یکی از چالشهای اصلی این حوزه محسوب می شود. «برخی از آثار تاریخی به دلیل توسعه شهری و نبود نظارت کافی، تخریب میشوند یا تغییر کاربری میدهند. برخی مواقع بین شهرداری، استانداری، نماینده مجلس یا دیگر مسئولان با مدیرکل میراث فرهنگی استان، اختلاف نظرهای جدی در این زمینه پیش میآید. در برخی مواقع، مدیران ارشد استانی تغییر مدیرکل را راهی برای رسیدن به نتیجه میبینند.»
حفاری غیرمجاز، قاچاق و سرقت آثار تاریخی که در برخی مناطق به دلیل ضعف در نظارت و حفاظت رخ میدهد، از دیگر چالش مهم پیش روی حفظ میراث فرهنگی و تاریخی به حساب میآید.
میراث فرهنگی اگرچه موضوعی ملی معرفی و بر آن تاکید شده اما در دو دهه اخیر هیچگاه نتوانسته است به گونهای که باید در جایگاهی ثابت و ملی قرار بگیرد. از سال ۱۳۸۲ این حوزه با گردشگری ادغام شد و به سازمانی که رییس آن معاون رییسجمهور بود، تغییر یافت. همین تغییر جایگاه سبب شد سایه سنگین سیاست بر این حوزه قرار گرفته و در تلاطمهای سیاسی دچار حواشی مختلف شود. بعدها به هوای فربهتر شدن این سازمان، بخش صنایعدستی هم به آن افزوده شد.
این اتصالها سبب ادغام یا کمک این حوزهها به هم نشد و نتوانستند در یک زنجیره متصل قرار گرفته و در همافزایی به نتایج مشترک برسند. گردشگری معطوف به بخش خصوصی بود اما در حوزه میراث فرهنگی یک سابقه مالکیتی وجود داشت که به یک سنت و مطالبه عمومی تبدیل شده و جامعه توقع داشت همه مسوولیت حفاظت، مرمت و نگهداری تمام آثار ملی را دولت بپذیرد. این در حالی است که با رشد ثبت و شناسایی و موضوع میراث فرهنگی حجم آن بسیار بزرگتر از توان دولت شده و دولت نمیتوانست بر تملکهای خود بیفزاید و از این رو باید پاسخگوی ویرانیها و آسیبهای این حوزه نیز بود.
از سوی دیگر با ادغام میراث فرهنگی با دو حوزه دیگر این تصور پدید آمد که همه نتیجه میراث فرهنگی صرفا به گردشگری معطوف میشود و این حوزه باید در خدمت گردشگری باشد. این تصور از سویی سبب شد برخی عملکردهای سازمان پیشین میراث فرهنگی و در واقع عملکرد دولت در این حوزه نظیر معرفی، آموزش یا انتشارات حذف شود. از سویی نیز دولتها سعی کردند با تبدیل اماکن میراث فرهنگی به مراکز درآمدزایی مشکلات خود را جبران کنند. در واقع دولت بیش از آنکه بسترساز باشد خود به بنگاه درآمدزا از میراث فرهنگی تبدیل شده و این رویکرد را در اولویت خود قرار داده است که این امر فعالیتهای چندجانبه دیگر در حوزه میراث فرهنگی و مصداقهای آن همچون موزهها را کمرنگ کرده است.
همچنین نگاه سنتی در مواجهه با مدیریت میراث فرهنگی سبب شده تا نتواند رویکردها و الگوهای تازهای در این زمینه ایجاد و گفتمانی فراسازمانی و فرابخشی را محقق کند. دولت همچنان درگیر روشها و مسوولیتهای مصداقی پیشین خود بوده و در نتیجه از نقش حاکمیتی و سیاستگذار که به توسعه مفهومی و عملکرد میراث فرهنگی در سطح ملی بینجامد، بازمانده است. حالا باز بعد از دو سال تغییر ساختاری و تبدیل شدن به وزارتخانه این حوزه در مرحله تغییر مدیریتی دوباره قرار گرفته است. تغییری که یا میتواند بازگشت به رویکردهای دولتهای پیشین باشد یا ایجاد مسیری جدید در پیش گیرد. هنوز به راستی تصور دقیقی از مدیریت الگو برای این سه حوزه وجود ندارد و برخلاف وزارتخانههای دیگر نمیتوان گفت چه معیار یا تخصصهایی را باید لحاظ کرد.
بیتوجهی و عدم شناخت: در برخی موارد، به دلیل بیتوجهی یا عدم شناخت کافی از ارزش این میراث، شاهد تخریب و نابودی آنها هستیم.
عدم سرمایهگذاری کافی: بودجه و امکانات لازم برای حفظ و نگهداری از این میراث، اغلب محدود است.
تغییرات اجتماعی و مدرن شدن: تغییرات اجتماعی و مدرن شدن، ممکن است به تغییر فرهنگ و سنتها و در نتیجه، خطر نابودی میراث فرهنگی و تاریخی را افزایش دهد.
راهکارهایی برای حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی و تاریخی
قِدمَت و تمدن هر کشوری با آثار باستانی اش شناخته میشود. فضاهای تاریخی قبل از هرچیز به ما خاطراتی را یادآوری میکنند که در طول سالهای طولانی به وقوع پیوسته اند.کشور ما ایران مهم ترین آثار باستانی را در دل خود نگه داشته است. نکته مهم این است که بتوانیم با آموزش های لازم، قدمی برای حفظ و نگهداری این مکانها برداریم.
بیش از ۴۰۰ سال قبل از میلاد مسیح و درست در جایی که معبد خدایان شعر و موسیقی یونانیان بود، واژه «موزه» برای اولین بار مورد استفاده قرار گرفت، آن هم با عنوان «موزئیون» ( Mousein ) یعنی محفل فرشتگان؛ مقر زندگی است و «موز» (Mouse) الهه هنر و صنایع در اساطیر یونان باستان اقتباس شده است.
در زبان انگلیسی تلفظ Museu و در زبان فرانسه تلفظ Musee را به خود گرفته است و درحدود دهه ۱۲۹۰ هجری قمری تلفظ فرانسه موزه به زبان فارسی نیز راه یافت و سالها گذشت و به مرور در ممالک جدید اروپا، گنجینههای دولتی و خصوصی جای خود را باز کردند تا ژرمنها با نمایش آثار فرهنگی و تاریخی از مشرق زمین، فرهیختگی خود را به دیگران نشان دهند.
در واقع علم میراث و نگهداری از آثار تاریخی از همین جا ریشه گرفت و به مرور همه دریافتند که میراث گذشتگان ارزشی وصف ناپذیر دارد و باید از آن نگهداری کنند. از همین جا فلسفه میراث فرهنگی، یعنی حفظ میراث نسل گذشته برای نسل آینده شکل گرفت و نحوه انتقال آیین و فرهنگ و میراث نیاکان به حرکتی ارزشمند بدل شد، به همین جهت اگر امروز بخواهیم نگاهی به اصل ریشههای تاریخی داشته باشیم باید به میراث فرهنگی و تاریخ توجه کنیم.
علوم میراثی و کتابهای مرجع، حتی سنگنوشتهها در آثار باستانی به خوبی نشان میدهد که گذشتگان نقشه راه حفظ و حراست از میراث و میراثپروری را پیش روی ما گذاشتهاند، این گنجینهها با هدف آگاهسازی نسلهای آینده به یادگار گذاشته شدهاند و پیام های روشنی در خود دارند.
بازدید از موزه ها، عمارتهای تاریخی، کاخ ها و باغ های ملی اصول ثابت و مشخصی دارد. با رعایت این اصول میتوانیم گنجینه های تاریخی مان را به دست نسل های بعد بسپاریم.
بدون شک بازدید از موزهها میتواند سفری کوتاه به گذشته باشد، سفری که در کنار آشنایی با رمز و راز زندگی نسلهای گذشته، میتواند ما را با علومی تازه در این حوزه به خصوص در بخشهای پزشکی، ریاضی و نجوم آشنا کند، زیرا پشت این میراث گرانبها، افکار و اندیشههایی پنهان شده که منشاء خلاقیتها و ابتکارات تازه برای نسل جدید است.
در همین راستا الگوسازی برای نسل جدید و اولویت قرار دادن موضوع آموزش، ترویج هنرهای سنتی، برپایی تورهای دانشآموزی با هدف آشناسازی نوجوانان و جوانان با میراثفرهنگی، راهاندازی رشتهها و مراکز آموزشی مرتبط با حوزه میراث فرهنگی میتواند نگاهی تازه از میراث را برای نسل جدید به ارمغان آورد.
توسعه آگاهی عمومی: با افزایش سطح آگاهی مردم از اهمیت میراث فرهنگی و تاریخی، میتوان به حفظ و نگهداری از آنها کمک کرد.
سرمایهگذاری در زمینه مرمت و نگهداری: تخصیص بودجه و منابع لازم برای مرمت و نگهداری از این میراث، ضروری است.
استفاده از فنآوریهای جدید: استفاده از فنآوریهای جدید برای ثبت، مستندسازی و حفاظت از این میراث، میتواند بسیار موثر باشد.
ترویج گردشگری پایدار: ترویج گردشگری پایدار و مسئولانه، که به حفظ و نگهداری از این میراث توجه دارد، میتواند به حفظ و نگهداری از آنها کمک کند.
حفظ و احیای سنتها و آداب و رسوم: حفظ و احیای سنتها و آداب و رسوم، به حفظ هویت فرهنگی ما و در نتیجه، حفظ میراث فرهنگی و تاریخی کمک میکند.
با تلاش جمعی و به کارگیری راهکارهای مناسب، میتوانیم از میراث فرهنگی و تاریخی خود به خوبی حفاظت کنیم و آنها را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.
نظر شما