به گزارش خبرگزاری شبستان، آیتالله العظمی عبدالله جوادی آملی؛ مفسر قرآن کریم و نهجالبلاغه، ۹ آبان ماه در ادامه سلسله جلسات درس اخلاق خود در مسجد اعظم قم به ادامه بحث درباره کلمه ۱۴۷ نهجالبلاغه پرداخت.
متن سخنان وی به شرح زیر است:
در این کلمه هم علم و هم دل را که ظرف علم است معرفی کرد و آنگاه معلوم شد که هیچ عالمی در حوزه و دانشگاه جای کسی را تنگ نمیکند و هر گونه اختلافی در جهان و جامعه رخ دهد از حوزه و دانشگاه و مرکز علم نیست زیرا حقیقت علم آن است که جا برای همه باز میکند و حقیقت دل آن است که جا برای دیگران باز میکند.
دیگران که عالم تجربی هستند گفتند زمین و آسمان چیست، خورشید و ماه چیست و چگونه فعالیت دارد ولی آن حضرت فرمود دل هرگز تنگ نمیشود و اگر دانش وارد آن شود وسیع خواهد شد و خود دانش جا را توسعه میدهد. فرمود: کل وعاء یتضیقه بما فیه. فرمود یا کمیل در تمام دنیا هر مظروفی وارد ظرف شد جای ظرف را تنگ میکند ولی علم برعکس است و وقتی وارد ظرف دل شد جا را وسیع میکند.
نمونه آن این است که اگر یک طلبه حوزوی و دانشجوی دانشگاهی ظرفیت فراگیری مطلب داشت و وارد کلاس شد و دروس استاد را شنید اینطور نیست که اگر ظرفیت ۵ مطلب را داشت و یاد گرفت جا برای بقیه مطالب تنگ شود بلکه دل و ذهن او ظرفیت مطالب بیشتری را در خود ایجاد خواهد کرد.
بنابراین هرگز اختلاف از مراکز علمی واقعی و تنگنظری از عالم و دانشمند حقیقی سرنمیزند؛ محدودنگری و یکجانبهگرایی و بستهنگری کار حوزه و دانشگاه نیست و اگر این نوع بیماری در مراکز علمی و حوزه و دانشگاه وجود داشت معلوم میشود جهل است که لباس علم به تن کرده است و علم حقیقی نیست. این حرف، حرف تازه است که فقط از ائمه(ع) بر میآید و آن هم محصول قرآن کریم است. ذات اقدس اله فرمود در زمین کسی نیست که بتواند چیزهایی به شما یاد بدهد آن را نمیدانید.
تعبیر «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ» تعبیری عادی است ولی در جای دیگر فرمود: وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ ۚ وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا؛ تعبیر ما لم تکن تعلم یعنی جز وحی کسی چنین علمی ندارد که انسان بخواهد بیاموزد. بنابراین ما حرفهای تازه داریم که این حرفها را ائمه از قرآن دارند و به کمیل فرمود تا او را بالا ببرد؛ بیانات علی(ع) صرفا در مورد عدالت و ظلم و ... نیست زیرا این حرفها، فهمیدنی است ولی اینکه حقیقت علم و دل چیست و حقیقت بهشت و جهنم چیست حرفهای تازه است که همان ما لم تکن تعلم است.
حضرت امیر(ع) به کمیل فرمود مردم چند دسته هستند؛ برخی عالم ربانیاند؛ برخی متعلم و در سبیل تعلیم هستند تا به آن عالم ربانی نزدیک شوند و برخی عالم ربانی را هم معنا کرده و هم مصداق آن را فرمودند؛ معنایش این است که عالم ربانی کسی است که هم شدیدالربط به رب باشد، هر چه از رب رسیده است را خوب بیاموزد و هم شدیدالربط به مردم باشد یعنی هر چه یادگرفته است به مردم هم بیاموزد. فرمود عالم ربانی هم شدیدالربط به معلم خود یعنی خداست و هم شدیدالربط به امت است و هر چه لازم باشد به امت میگوید و مربی مردم است.
در خطبه دیگر یعنی ۱۰۸ فرمود ربانی کیست. خود را ربانی معرفی کرد و این خودستایی نیست زیرا کسی مانند پیامبر(ص) که از طرف خدا ماموریت و رسالت دارد باید به مردم ابلاغ کند و کسی که امام و ولی مردم است باید بگوید من امام و ربانی امت هستم. شناسنامه عالم ربانی را نهجالبلاغه در خطبه ۱۴۷ تشریح کرده است و در کلمه قصار ۴۳۲ فرمود: إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِینَ نَظَرُوا إِلَی بَاطِنِ الدُّنْیَا إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَی ظَاهِرِهَا، وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا؛ دوستان خدا کسانی اند که به باطن دنیا نگریستند، در حالی که، دیگران به ظاهر آن می نگرند. آنان به کار آخرت پرداختند، در حالی که، دیگران به کار دنیا پردازند»
یعنی اولیای الهی به فکر آینده دنیا یعنی آخرت هستند ولی مردم عادی خود را سرگرم دنیای امروز و چند روز آینده خود کردهاند و آخرت را انسان در دنیا میسازد و بهشت و جهنم را هم دنیا میسازد؛ مگر آخرت چیز کمی است؟ این نهایت کوشش و تلاش و وظیفه ماست که بدانیم ابزار بهشت و جهنم چیست؟ آیا در آیات و روایات آمده است که ما از جهنم هیزم میآوریم یا فرمود هیزم جهنم قاسطین و دبشیها و اختلاسیها و نجومیبگیران و ... هستند؛ اگر فرمود در جهنم هیزم و وقودی هست این هیزم همان اعمال خود انسانها است.
قرآن کریم فرعون را وقود معرفی کرد زیرا او ریشه ظلم بود و دیگران را که ظالم بودند هیزم جهنم معرفی کرد؛ در هیچ جای قرآن نیامده که هیزم جهنم از بیرون میآید بنابراین اگر اینطور است چرا انسان هیزمی با خود بردارد و به آخرت ببرد که خودش را بسوزاند. طبرسی در مجمعالبیان در ذیل آیه یفجرونها تفجیرا؛ فرمود اینطور نیست که چشمهای باشد و انسان مؤمن نزد آن چشمه برود بلکه فرمود بهشتی هر جا برود و اراده کرد چشمهای جوشان میشود. چشمه را خود بهشتی میجوشاند.
در بخش پایانی سوره مبارکه واقعه فرمود: فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ؛ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ. یعنی خود مقربین، روح و ریحان هستند نه اینکه برای مقربین روح و ریحان است و دلیلی هم نداریم که اینطور معنا کنیم. برای مکذبین و ضالین هم نزل من حمیم است نه فله نزل من حمیم(وَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ الْمُکَذِّبِینَ الضَّالِّینَ). بیان حضرت امیر(ع) این است که علمای ربانی که مردم را تربیت میکنند این ویژگی را دارند.
لذا فرمود علمای ربانی به باطن دنیا مینگرند؛ باطن دنیا کجاست؟ باطن دنیا این است؛ فردی که مال مردم میخورد آتش وارد شکم خودش میکند. کسی که زیرمیزی میگیرد با دست خودش دلوی را داخل چاه سرویس بهداشتی خودش میاندازد و بیرون میآورد و میخورد لذا مال حرام مانند این دلو است. قاضی رشوهخوار چاه سرویس بهداشتی است و کسی که قاضی را میخرد باید بداند چه میکند.
اعمال ما یا به صورت روح و ریحان است یا به صورت شعله آتش. حضرت امیر(ع) تعبیر جالبی فرمودند که برخی در دنیا جنازه عمودی هستند و وقتی مردند افقی میشوند. ولی علمای ربانی قرآن را زنده میکنند و خودشان به واسطه قرآن زنده هستند و با کتاب، مردم را هم ربانی میکنند. چیزی جز لقای الهی نمیخواهند و از دوزخ هم میترسند زیرا از آن وحشتناکتر نداریم.
در خطبه ۱۰۸ هم فرمود که که ای مردم ببینید عالم ربانی شما چه میگوید و بدانید هیزم جهنم از جای دیگری نمیآید و همین رشوه و اختلاس و کمکاری و فریب و اغوای دیگران است. بدانید قعود و قیام عالم ربانی به کتاب(قرآن) است.
پیامبر(ص) از کودکی مادر نداشت و تربیتشده خدا بود، وقتی مادرش وفات کرد او را به حلیمه سعدیه سپردند و وقتی او پستان چپ را در دهان مبارکشان میگذاشت شیر نمیخورد و از پست راست شیر میخورد؛ حلیمه ابتدا فلسفه این کار را نفهمید ولی بعدا متوجه شد که این وجود مبارک از بچگی حامی عدل است و اهل ظلم نیست و پستان دیگر را برای بچه دیگر حلیمه میداند؛ این فرد را خدا طوری تربیت کرده است که پیامبر شود و به همین دلیل علی(ع) از وجود او تمجید و تقدیس کرده است.
نظر شما