به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، حجت الاسلام ابراهیم کلانتری، در جلسه هشتادم از سلسله مباحث «جهاد تبیین»، در بخش اول از مبحث «درنگی در اندیشه های قرآنی مقام معظم رهبری مدظله العالی» به عنوان صد و چهل و هفتمین پیشنشست علمی کنگره بین المللی «اندیشههای قرآنی حضرت آیت العظمی امام خامنه ای(مدظله العالی)»، به بررسی اجمالی ادوار تاریخی زندگی معظم لَه پرداخت.
وی گفت: ۲۳ آبانماه، حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، میزبان این کنگره بین المللی است که جمعی از اندیشمندان و متفکران از سراسر کشور و برخی کشورهای اسلامی، برای شرکت در این همایش و پنلهای علمی آن حضور پیدا میکنند. با توجه به زمانی که تا شروع کنگره باقی مانده است، قصد داریم دو جلسه به عنوان پیشنشست در این زمینه داشته باشیم و از فرصت پیش رو هم جهت بهرهمندی از قرآن کریم و هم مهیا شدن برای این کنگره استفاده لازم را ببریم. قرار بر این بود که در این جلسه «درنگی بر اندیشههای قرآنی آیت الله العظمی امام خامنهای(دام ظله)» صورت پذیرد، اما لازم است قبل از ورود به اندیشههای قرآنی، درنگی در ادوار تاریخی زندگی ایشان داشته باشیم تا زمینه برای آن بحث آماده شود. با تکیه بر آثار موجود میتوان زندگی رهبرمعظم انقلاب(دام ظله) را به پنج دوره تقسیم کرد: ۱ـ دوره تولد و کودکی، ۲ـ دوره تحصیل، تحقیق و تدریس، ۳ـ دوره مبارزات سیاسی، ۴ـ دوره مسئولیتهای اجتماعی و ۵ـ دوره رهبری انقلاب اسلامی. در جلسه امروز سه دوره از ادوار زندگی ایشان را بررسی میکنیم.
وی در ادامه به بررسی دوره تولد و کودکی رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی) پرداخت و گفت: حضرت آیت الله العظمی سید علی حسینی خامنهای، در روز چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ (مصادف با ۲۸ صفر ۱۳۵۸قمری و ۱۹ آوریل ۱۹۳۹میلادی)، در مشهد مقدس و در خانوادهای عالِم و نسبتاً پرجمعیت، به دنیا آمدند. پدر ایشان آیت الله سید جواد خامنهای از خانوادهای روحانی و عالِمپرور و اصالتاً تبریزی و مادر ایشان نیز بانو خدیجه میردامادی، از خانوادهای روحانی و اصالتاً نجفآبادی(اصفهانی) میباشند.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، ادامه داد: چند سال پیش که خدمت مقام معظم رهبری(مدظله العالی) مشرف شدیم، امام جمعه نجفآباد هم تشریف داشتند و در مورد این شهر زیاد صحبت میکردند و از حضرت آقا دعوت کردند به این شهر تشریف بیاورند که در میان صحبتها، حضرت آقا بیان کردند بنده هم به واسطه مادرم نجفآبادی هستم. خود حضرت آقا در مورد پدر و مادر بزرگوارشان به تفصیل صحبت کرده اند که در کتاب «خون دلی که لعل شد» و برخی از کتابهای دیگر منتشر شده است و خود را مدیون پدر مادر میدانند و مفصل توضیح دادهاند که بنده هرچه دارم از خدمتی است که برای والدین خود انجام دادهام، بخصوص پدرم. مادر ایشان اهل شعر و ادبیات بودند و اشعار زیادی از حافظ، حفظ بودند و بسیار اهل دعا و راز و نیاز بودند که شاید طبع شعر مقام معظم رهبری(مدظله العالی) هم بخاطر همین ویژگی باشد که از مادر بزرگوارشان دارند؛ پدرشان هم یک مجتهد بزرگ بودند، زمانی که زندگینامه ایشان را مرور میکنیم واقعاً تحسین برانگیز است که زی طلبگی و فضای مقدس روحانیت را تا آخر عمر مبارکشان حفظ کردند؛ در این خصوص با اینکه شرایط خوب بوده است و فرزند ایشان رئیس جمهور کشور میشوند اما هیچگاه از آن شکل و هیئت طلبگی و آن زهد و تقوای ویژهای که داشتند کم نشد، یکی از اساتید حضرت آقا هم پدرشان بودند.
وی با بیان اینکه سال تولد امام خامنهای(دام ظله)، مصادف با آغاز جنگ جهانی دوم است، گفت: در این سال هم در جهان و هم در ایران تحولات بسیاری رخ داده است. از سویی تولد ایشان مصادف با دورهای است که مشهد همچنان تحت تأثیر قیام مسجد گوهرشاد و کشتار مردم مشهد در صحن امام علی بن موسی الرضا(ع) (تیر ماه ۱۳۱۴) و قانون منع حجاب (۱۷ دی ۱۳۱۴) قرار دارد و بسیاری از حوزههای علمیه مشهد به دلیل خفقان رضاخانی به تعطیلی گراییده است(رک: بهبودی، شرح اسم، صص۳۷ و ۳۸). سید علی به سن سه سالگی رسیده بود که ایران به اشغال متفقین، و مشهد مقدس نیز به اشغال نیروهای نظامی اتحاد جماهیری شوروی در آمد. وی در چهار سالگی به همراه برادر بزرگترش سید محمد، راهی مکتب خانه شد(رک: بهبودی، شرح اسم، صص۳۷ و ۳۸)؛ و در سال پنجم از حیات خود وارد دبستان دیانتی مشهد شد(رک: بهبودی، شرح اسم، صص۳۷ و ۳۸)؛ وی تا سال پنجم دبستان را در همین مدرسه گذراند و از سال پنجم دروس مقدمات حوزه را نیز در کنار درسهای دبستان شروع کرد. پس از پنجم ابتدایی و با شروع دروس حوزه به صورت شبانه ششم ابتدایی دبستان را هم پشت سر گذاشت و دورهی متوسطه را نیز به صورت شبانه و به دور از چشم پدر آغاز کرد و چند سال را پیش رفت اما به دلیل اشتغال بیشتر به دروس حوزه ناتمام ماند. وی دروس مقدماتی حوزه را نزد پدر ادامه داد و همزمان با تحصیل، به تدریس دروس مقدمات حوزه نیز مشغول شد.
عضو هیأت علمی دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در ادامه به بررسی دومین دوره زندگی رهبر معظم انقلاب(دام ظله)، دورهی «تحصیل، تدریس و تحقیق» پرداخت و گفت: ایشان پس از تمام کردن سال پنجم دبستان به صورت رسمی پا به عرصهی طلبگی گذاشتند. «شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دورهی دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسهی سلیمانخان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد. سپس به مدرسهی نواب رفت و دورهی سطح را در آن به پایان برد. وی معالمالاصول را نزد آیتالله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت. در سال ۱۳۳۴، در سن هفده سالگی در درس خارج فقه آیتالله سید محمدهادی میلانی حاضر شد. وی رشد سریع در دروس حوزه و ورود به درس خارج در هفده سالگی را مرهون وجود پدرش میداند (رک: بهبودی، شرح اسم، ص۶۴). این دوره یکی از دورههای مهم زندگی حضرت آقا میباشد.
وی ادامه داد: زمانی که ایشان هنوز نوجوان بودند ملبس به لباس طلبگی شدند و با همین لباس کارهای روزمره را انجام میدادند و دلیل آن را اینگونه بیان کردند که پدرشان با رژیم مخالف بودند و نمیخواستند که فرزندانشان به سربازی بروند، به همین دلیل از همان دوران، لباس طلبگی را به تن کردند تا از خدمت سربازی معاف بشوند؛ اینقدر به این لباس مقید بودند که در دوران زندان که در کتاب «خون دلی که لعل شد» هم به آن اشاره شده است، بیان کردند که زمانی که در زندانهای کمیته مشترک ضد خرابکاری در تهران، که امروز به موزه عبرت معروف شده است، حضور داشتند در سلولهای بسیار کوچکی بوند که حتی نمیشد پا را دراز کرد، حضرت آقا فرمودند که در این سلولها با اینکه لباس طلبگی را از ایشان گرفته بودند، برای زمان نماز طبق عادتی که داشتند و باید عمامه بر سر میگذاشتند از پیراهنشان برای درست کردن عمامه استفاده میکردند و بعد به نماز میایستادند. در سلولی که ایشان حضور داشتند یک فرد تودهای(از احزاب کمونیست پیش از انقلاب) هم بوده که اصلاً خدا را قبول نداشت، زمانی که عبادات حضرت آقا را مشاهده میکرده، برایش جای سوال بود که ایشان چه کسی هستند و مشغول به چه کاری میباشند؟ بعدها همین فرد تودهای درمورد حضرت آقا مصاحبه کرده است و خیلی در مورد ایشان تعریف میکند و آن مصاحبه هم منتشر میشود؛ میگوید من تا به حال چنین انسان نخبه، متقی و پرهیزکاری ندیده بودم، با اینکه آن فرد هنوز تودهای میباشد ولی خیلی زیاد از مقام معظم رهبری(مدظله العالی) تعریف دارد و کلیپهای آن هم منتشر شده است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با بیان اینکه حضرت آقا، فردی بسیار نخبه هستند که ظرف شش سال دروس سطح حوزه را به پایان رساندند، گفت: ایشان هنوز ۱۸ سال را تمام نکرده بودند که در درس خارج شرکت کردند. برای گذراندن دروس سطح حوزه حداقل ده سال زمان نیاز میباشد، کم پیش میآید که یک طلبه نخبه موفق بشود ظرف شش سال کل دروس سطح را به پایان برساند، با اینکه امروز دروس سطح مانند زمان قدیم نیست و از حجم آن کم شدهاست. گذراندن دروس سطح حوزه ظرف شش الی هفت سال کار خارق العادهای است و تعداد افرادی که این توانایی را داشته باشند کم پیدا میشود.
امام خامنه ای(دام ظله) دربارهی شیوهی تحصیل خود میگویند: «تابستانها که این درسها تعطیل میشد، پدر درسهای ... [جایگزین] به جای آن تعیین میفرمود و خود تدریس میکرد. به همین دلیل بود که من بر خلاف اشخاصی که تنها در حوزههای عمومی درس میخواندند و این حوزهها محرم و صفر و ماه مبارک رمضان و قدری هم تابستان تعطیل میشد، وقفهای در تحصیل نداشتم و لذا هنوز ۱۸ سال را تمام نکرده بودم که تمام دروس سطح را خوانده و درس خارج را شروع کرده بودم»؛ (بهبودی، شرح اسم، ص۶۷).
وی تصریح کرد: ایشان هیچ وقفهای در تحصیل نداشتند، ایشان صاحب نبوغ فوق العادهای بودند، نقش پدر، سخت کوشی خودشان و تعطیل نکردن حوزه باعث شد که ایشان چند سالی را در تحصیل سطح حوزه صرفهجویی بکنند و از سال ۱۳۳۴ وارد درس خارج شدند.
دکتر کلانتری گفت: ایشان در سال ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده به نجف اشرف مشرف شد و در دروس مدرسان بنام حوزه علمیه نجف، از جمله آیات سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت، ولی به دلیل عدم تمایل پدر برای اقامت در آن شهر به مشهد بازگشت و به مدت یک سال دیگر در درس آیتالله میلانی حاضر شد. سپس در سال ۱۳۳۷ به شوق ادامه تحصیل عازم حوزه علمیه قم شد. در همین سال و پیش از عزیمت به قم، آیتالله محمدهادی میلانی به وی اجازه روایت داده بود. این اجازهها مهم است؛ اجازهای که یک مرجع تقلید به شاگردان خود میدهد همچون «اجازه روایت»، نشانده دهند عظمت آن شاگرد است. این اجازهها در حوزه، یک عرف بوده است و در حال حاضر هم وجود دارد.
وی به اساتید امام خامنهای(دام ظله)، در دوران تحصیل در قم اشاره کرد و گفت: ایشان در قم نزد بزرگانی چون آیات عظام حاجآقا حسین بروجردی، امام خمینی(قدس سره)، حاج شیخمرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ نمود. وی در مدت اقامت در قم، اکثر وقت خود را به تحقیق، مطالعه و تدریس میگذراند.
تولیت حرم مطهر ادامه داد: حاج آقا حسین بروجردی یکی از مراجع بزرگ و نامآور تشیع میباشند که مرقد ایشان در مسجد اعظم قم در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله علیها) میباشد؛ ایشان استاد خیلی از بزرگان و داری چند ویژگی بودند؛ نخست اینکه یک حدیث شناس سرآمد در زمان خود بودند. کتاب «جامع الحدیث شیعه» نوشته ایشان میباشد؛ دوم در فقه الحدیث مطرح بودند، یعنی فهمی که از حدیث داشتند و این برای یک مجتهد بسیار مهم میباشد؛ حدیثشناس بودن را درایت الحدیث میگویند و فهم دقیق حدیث داشتن را فقه الحدیث مینامند؛ که آیت الله بروجردی از هر دو ویژگی برخوردار بودند. ایشان اینقدر عظمت داشتند که زمانی که از بروجرد به قم هجرت میکنند، یعنی در سال ۱۳۲۵، یک شخصیت عظیمی مانند امام خمینی(قدس سره) که خود از شخصیتهای مطرح قم و داری کتابهای متعددی بودند و همچنین کلاسهای ایشان از محدود کلاسهای پرجمعیت بوده است؛ در کلاس درس آیت الله بروجردی حضور پیدا میکردند. مراجع ثلاث قم؛ آیت الله صدر، آیت الله حجت و آیت الله محقق داماد، از زمان وفات آیت الله عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۱۵ است تا ۱۳۲۳ که حضرت آیت الله بروجردی به قم تشریف میآورند، هشت سال حوزه علمیه قم را اداره میکردند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: در سال ۱۳۳۷ که امام خامنهای(دام ظله) به قم مراجعت میکنند، یکی از اساتید ایشان آیت الله بروجردی بودند. رحلت آیت الله بروجردی دهم فروردین سال ۱۳۴۰ است و حضرت آقا سه سال در کلاس درس ایشان حضور داشتند. یکی دیگر از اساتید رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)، حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) از برجستگان حوزه علمیه قم در آن زمان بودند. در سال ۱۳۳۵ زمانی است که سازمان اطلاعات و امنیت ایران توسط آمریکا و انگلیس شکل میگیرد؛ ساواک در آن زمان یک تحقیق در حوزه علمیه قم انجام داده است که سند آن هم موجود میباشد، یعنی در زمان آیت الله بروجردی در سال ۱۳۳۵ که هنوز پنج سال تا زمان فوت ایشان باقی مانده بود، موضوع تحقیق آنها این بود که بعد از آیت الله بروجردی، مراجع تراز اول چه کسانی میتوانند باشند؟ در گزارش ساواک افراد مهم اینگونه رتبه بندی شده بودند؛ نخست، آیت الله سید روح الله موسوی خمینی(ره) با پانصد طلبه که در کلاس درس ایشان حضور داشتند، دوم آیتالله سید محمدرضا کلپایگانی با سیصد طلبه و سوم علامه طباطبایی که حدود صد نفر در کلاس ایشان حضور داشتند.
وی خاطرنشان کرد: حضرت امام(ره) هم در عرفان و هم در اخلاق، صاحب نظر و متخصص بودند، زمانی که کتابهای ایشان را مطالعه می کنیم متوجه آن میشویم، هم در فلسفه، استاد بودند و کتابهای ایشان در این زمینه منتشر شدهاست و هم در اصول نیز صاحب نظر و در این زمینه دارای نوآوری بودند. حضرت آیت الله سبحانی، تقریرات درس اصول حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) را در قالب کتاب سه جلدی تهذیب الاصول نوشته و منتشر کردهاند، الرسائل که درسهای اصول حضرت امام(ره) است و حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی آن را نوشته و منتشر کرده اند و تعداد زیادی کتابهای دیگر که همگی مربوط به دروس خارج امام(ره) و حاوی نوآوری میباشد.
تولیت حرم مطهر در ادامه توضیح پیرامون اساتید رهبر معظم انقلاب(دام ظله) در زمان تحصیل ایشان، گفت: استاد دیگر ایشان آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، فرزند آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که یکی از بزرگان حوزه و صاحب دقت بودند و این در مورد ایشان معروف بوده است که هرکسی نمیتوانست در کلاس درس ایشان شرکت بکند لذا همیشه شاگردان درس خارج ایشان کم بودهاند حدوداً پنج تا ده نفر شاگرد داشتند. آیت الله سید محمد محقق داماد، استاد دیگر رهبر معظم انقلاب بودند، نام رسمی ایشان نه محقق و نه داماد میباشد؛ محقق را به این دلیل که خیلی اهل تحقیق و دقت بودند و داماد هم به دلیل اینکه داماد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم بودند، به ایشان نسبت دادهاند، نام اصلی ایشان سید علی موسوی میباشد؛ و استاد دیگر حضرت آقا هم علامه طباطبایی بودند که همگی اطلاع دارید که چه شخصیت عظیمی داشتند.
وی تصریح کرد: وقتی که به لیست اساتید نگاهی انداخته میشود متوجه میشویم که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) خدمت چه اعاظمی تحصیل کردهاند؛ در مشهد خدمت پدر، آیت الله میلانی و حاج شیخ هاشم قزوینی و در قم هم خدمت این اساتید بزرگوار که همه از برجستگان حوزه بودند تحصیل کردهاند. از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۴۳ در قم و در درس این بزرگان حضور داشتند.
تولیت حرم مطهر گفت: امام خامنه ای(دام ظله) «در ۱۳۴۳ به دلیل عارضهی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیتالله میلانی حضور یافت که تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول(رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت. در این جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان به ویژه دانشجویان حضور پیدا میکردند. در جلسات تفسیر خود، مهمترین پایههای فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان مینمود و به تعمیق بنیانهای اندیشهی مبارزه و براندازی حکومت طاغوت میپرداخت به صورتی که شرکتکننده در درس تفسیر او به این نتیجه ضروری و طبیعی میرسید که حکومتی بر پایه اسلام و معارف دین باید در کشور تحقق یابد. یکی از اهداف اصلی او از تفسیر، انتقال مبانی انقلاب اسلامی به جامعه بود. از سال ۱۳۴۷ درس تخصصی تفسیر را نیز برای طلاب علوم دینی شروع کرد که این دروس و جلسات تفسیر تا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگیری و تبعید به ایرانشهر ادامه داشت. جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پس از آن ادامه داشت» (نگاهی به زندگینامهی حضرت آیت اللهالعظمی سید علی حسینی خامنهای، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری).
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، خاطرنشان کرد: حضرت آقا شخصیتی هستند که قبل از هجده سالگی دروس سطح حوزه را تمام کردهاند و وارد دروس خارج شدند، آن هم با اساتید بزرگی که از آنها نام برده شد، فقط پانزده سال در درس خارج حضور دارند، مگر میشود که کسی در اجتهاد و فقاهت ایشان شک کند که متاسفانه برخی از افراد نادان که مراحل دروس حوزه را متوجه نمیشوند و در این زمینه تجربهای ندارند، بر اساس عناد و دشمنی، شخصیت ایشان را زیر سوال میبرند؛ حداقل میشود با مراجعه به آثار ایشان این را متوجه شد، که این کار را هم انجام نمی دهند. ایشان حتی در دوره هشت ساله ریاست جمهوری هم درس تفسیر را تعطیل نکردند و کتابها هم منتشر شده است.
وی اظهار کرد: افزون بر دروس رسمی حوزه، امام خامنه ای(دام ظله) با حوزهی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره به مطالعه رمان و داستان علاقهمند بودهاند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کردهاند. این علاقه با مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حتی به نقد کتابهای ادبی و شعر هم میپردازند. با بسیاری از شاعران، نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بودند. در ایامی که در مشهد حضور داشتند در برخی از انجمنهای ادبی که با حضور شعرای بزرگ تشکیل میشد شرکت میکردند. در انجمنهای ادبی به نقد شعر میپرداخت. خود نیز اشعاری سروده و در سالهای اخیر تخلص «امین» را برگزیده اند. همانطور که در جلساتی که با شعرا برگزار میشود نمایان است و به سرعت نقطه ضعف شعرها را بیان میکنند. کسی میتواند این کار را انجام بدهد که خود در این زمینه استاد باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، اظهار کرد: ایشان فرمودهاند که همه رمانهای نویسندگان مطرح جهان را مطالعه کردهام؛ رمان یک قصه نیست بلکه اگر با دقت مطالعه بشود یک فرهنگ و بازتاب یک حکومت، سیاست، اقتصاد و اخلاق یک جامعه است؛ زمانی که رمانهای اروپایی را مطالعه میکنید و آن را با سایر کشورها مقایسه میکنید زمین تا آسمان با هم فرق دارند و فرهنگها بایکدیگر متفاوت است؛ مثلاً رمانهای پائولو کوئلیو نویسنده معاصر برزیلی که در ایران چندین بار ترجمه و منتشر شده است، اگر این رمانها را مطالعه و با کتاب «بینوایان» ویکتور هوگو و یا رمانهای سایر کشورهای دیگر مقایسه کنید متوجه میشوید که چقدر با یکدیگر متفاوت هستند. تسلط بر این همه رمان که به گفته خود حضرت آقا که فرمودند بیش از هزار رمان مهم از نویسندگان معتبر جهان را مطالعه کردهاند، بسیار جالب و قابل توجه است و آن هم به برکت کتابخانه آستان قدس رضوی میباشد.
دکتر کلانتری با بیان اینکه مطالعهی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامه مطالعاتی دائمی حضرت آقا است و به مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند، گفت: نمونه آن کتاب «انسان دویست و پنجاه ساله» میباشد که بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) دربارهی زندگی سیاسی و مبارزات ائمهی معصومین علیهم السلام میباشد و این را میگوید که تمام امامان معصوم(ع)، طی دویست و پنجاه سال همه روی یک طرح کار میکردند؛ کسی که در تاریخ، تبحر داشته باشد میتواند این حرف را بزند و از دل تاریخ، نقشه حرکت را بیرون بیاورد، زمانی که ایشان وارد زندگی ائمه میشوند، چقدر دقیق بحث میکنند.
وی اضافه کرد: ایشان در باره رمان «بینوایان» ویکتور هوگو میگویند: «بینوایان یک معجزه است در عالم رمان نویسی ... کتاب جامعه شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است»؛ (بهبودی، شرح اسم، ص۷۰).
تولیت حرم مطهر تصریح کرد: این عظمتِ بیش از هزار رمان معروف دنیا را مطالعه کردن، واقعاً نگاه انسان را به جهان عوض میکند؛ همین رمان بینوایان ویکتور هوگو، امروز فرانسه همین حالت را دارد، بنده در این مورد مطلبی را نوشتهام که منتشر هم شده است که فرانسه قرن بیست و یکم با فرانسه قرن هجده و نوزده، هیچ فرقی ندارد. در همین فرانسه به پیامبر اکرم(ص) جسارت میکنند و همه پشت سر آن نشریهای هستند که به پیامبر(ص) اهانت میکند، همین فرانسه با تمام وجود به جانیان عصر ما اسلحه و امکانات میدهد و باعث شهادت هزاران نفر در فلسطین میشود.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به آثار تألیفی و ترجمهای امام خامنه ای(دام ظله)، در دوره تحصیل، تحقیق و تدریس ایشان، اشاره کرد و گفت: تألیفها و پژوهشهای حضرت آقا در این دوره، شامل ۱ـ چهار کتاب اصلی علم رجال (سال ۱۳۴۸)، ۲ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن (۱۳۵۳)، ۳ـ پیشوای صادق (سال ۱۳۴۵)، ۴ـ از ژرفای نماز (سال ۱۳۵۱)، ۵ـ گفتاری در باب صبر (۱۳۵۳)، ۶ـ روح توحید نفی عبودیت غیرخدا (سال ۱۳۵۶) و ۷ـ گزارشی از سابقهی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد (۱۳۴۶) است. همچنین ترجمههای ایشان در این دوران شامل ۱ـ آینده در قلمرو اسلام، نوشته سیدقطب، ۲ـ صلح امام حسن: پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ، نوشته شیخ راضی آلیاسین، ۳ـ تفسیر فیظلالالقرآن، نوشته سیدقطب، ۴ـ مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، نوشته عبدالمنعم النمر و ۵ـ ادعانامه علیه تمدن غرب، نوشته سید قطب(ترجمه، مقدمه و تحقیقات) میباشد.
تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: این دورهی طولانی برای امام خامنهای(دام ظله) که شخصیتی سختکوش و در خانوادهای روحانی و با پدری مجتهد پرورش یافته، از ایشان یک شخصیت عالِم، مجتهد، روشنفکر و با احاطه بر مسایل سیاسی، تاریخی و اهل قلم پدید آورده است. این دوره را میتوان دورهی شکل گیری شخصیت و نبوغ علمی ایشان نام گذاشت.
دکتر کلانتری در ادامه به بررسی سومین دوره زندگی رهبر معظم انقلاب(دام ظله)، دورهی «مبارزه سیاسی» ایشان پرداخت و اظهار کرد: شاید بشود گفت نخستین جرقههای مبارزه از سال ۱۳۳۲ شمسی که شهید سید مجتبی نواب صفوی سفری چند روزه به مشهد داشت، در وجود امام خامنهای(دام ظله) زده شد. در آن ایام طلبهی مدرسهی سلیمان خان بودند و از قضا در آن سفر نواب صفوی در همان مدرسه نیز یک سخنرانی داشته است. ایشان میگوید: «شروع کردیم مدرسه را آب و جارو کردن و آماده شدن ... آن روز جزء روزهای فراموش نشدنی من است ... وقتی آمد دیدم یک آدمی است قدکوتاه و ریز نقش، با عمامهی مخصوص، به همراه عدهای از فداییان اسلام که او را همراهی میکردند، با کلاههای پوستی مخصوصشان. آنها نواب را به شکل نیم دایره احاطه کرده بودند ... سخنرانیهای نواب مثل سخنرانیهای معمولی نبود؛ او بلند میشد، میایستاد و با شعار شروع به حرف زدن میکرد و همین طور پرکوب و شعاری صحبت میکرد»؛ (بهبودی، شرح اسم، ص۵۷). آنگونه که امام خامنه ای(دام ظله)، خود گفته است: «همان وقت جرقههای انگیزش انقلاب اسلامی به وسیلهی نواب صفوی در من به وجود آمده و هیچ شکی ندارم که اولین آتش را مرحوم نواب در دل ما روشن کرد»؛ (بهبودی، شرح اسم، ص۵۸). «نخستین دیدار وی با امام خمینی(ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت، اما چهرهی سیاسی امام خمینی(ره) برای اولین بار در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی برای ایشان مکشوف شد. آیتالله خامنهای با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ش، وارد عرصههای گوناگون مبارزه با طاغوت شد. جزو نخستین افرادی بود که همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دورهی قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز کرد. در بهمن ۱۳۴۱، پس از همهپرسی اصول ششگانهی «انقلاب سفید شاه و ملت»، آیتالله خامنهای و برادرش سیدمحمد، مأمور رساندن گزارش آیتالله محمدهادی میلانی به امام خمینی(ره) در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد به این همهپرسی شدند»؛ (نگاهی به زندگینامهی حضرت آیت اللهالعظمی سید علی حسینی خامنهای، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری).
تولیت حرم مطهر، گفت: با شروع مبارزات سیاسی امام خمینی(قدس سره) در مهرماه ۱۳۴۱، امام خامنهای(دام ظله) نیز به متن مبارزات وارد شده است. در سال ۱۳۴۲ و در آستانهی ماه محرم، امام خمینی(ره) وی را مأمور ساخت پیامهایی را به آیتالله میلانی و علماء، روحانیون و هیأتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاهسازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد. امام خمینی(ره) در این پیامها خطمشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیون خواسته بود به منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی، ذکر واقعهی مدرسهی فیضیه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود. «آیتالله خامنهای خود نیز برای محقق ساختن هدف و اجرای خطمشی امام خمینی راهی بیرجند ــ که تحت نفوذ خاندان اسد الله علَم نخست وزیر وقت بود ــ شد و در منابر و مجالس آن شهر دربارهی حادثهی مدرسهی فیضیه و سلطهی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد. به دنبال این سخنرانیها، وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ مقارن با هفتم ماه محرم ۱۳۸۳قمری، دستگیر و در مشهد زندانی شد. پس از آزادی وی، آیتالله محمدهادی میلانی از او دیدن کرد. آیتالله خامنهای پس از آن با حضور در جلساتی که در منزل آیتالله میلانی به منظور تداوم نهضت اسلامی در غیاب امام خمینی(ره) ـ که در حصر به سر میبرد ـ تشکیل میشد، فعالیتهای سیاسیاش را تداوم بخشید. اندکی پس از آن به حوزهی علمیهی قم بازگشت و با کمک و همکاری برخی روحانیون مبارز به سازماندهی مجدد فعالیتهای سیاسی از طریق جلسات مشورتی و تبلیغات پرداخت. او از جمله روحانیونی بود که در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی به آیتالله سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان و یدالله سحابی، که در حمایت از امام خمینی(ره) زندانی شده بودند، فرستاد. در همان زمان طلاب خراسانی حوزهی علمیهی قم با هدایت او، در اعتراض به ادامهی حصر امام خمینی(ره) نامهای به حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، نوشته و منتشر کردند که از جملهی آنها خود ایشان و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند». (نگاهی به زندگینامهی حضرت آیت اللهالعظمی سید علی حسینی خامنهای، پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری)
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، ادامه داد: آیت الله خامنهای از این زمان تا شهریور ۱۳۵۴ در مجموع شش بار دستگیر و زندانی شده و بیش از سه سال را در حبس به سر برده است. ایشان در آذر ماه سال ۱۳۵۶ به سه سال تبعید در ایران شهر محکوم شده است و پس از طی چندین ماه از دورهی تبعید از آنجا به جیرفت تبعید شده و در مهر ماه ۱۳۵۷ با اوج گیری انقلاب اسلامی به مشهد بازگشتهاند»؛ (رک: بر تبعید (روایتی از تبعید حضرت آیت الله سید علی خامنه ای به ایران شهر و جیرفت)، چاپ دوم، مؤسسه ایمان جهادی (صهبا)، بهار ۱۳۹۶). دورههای تبعید ایشان در مناطق محرومی چون ایرانشهر و جیرفت نیز منشأ آثار فراوان برای مردم آن شهرها بلحاظ تبلیغی، فرهنگی و سیاسی بوده است. (بنگرید به: بر تبعید، و همچنین: خون دلی که لعل شد).
تولیت حرم مطهر، با بیان اینکه روحیهی مبارزه با رژیم طاغوت، امام خامنه ای(مدظله العالی) را در مشهد مقدس به محور و رهبر مبارزات سیاسی و نقطه اتصال مبارزان آن دیار تبدیل کرد، گفت: حجت الاسـلام والمسلمین عبدالرضا ایزدپناه که افتخار شاگردی چنـدین سالهی رهبر معظم انقلاب(دام ظله) را دارد، دربارهی فعالیتهای انقلابی معظمله در زمان طاغوت میگوید: «آیت الّله خامنهای به جهاد و مخالفت علیه طاغوت شـهرهی شـهر (مشـهد) بود. اطرافیان و مریدانش، سـیدجمال را درسیمای او میدیدند. در دانشگاه و بین روشنفکران، افتخارحوزهها بود و درحوزهی علمیه، بیدارگر و احیاگری غریب. وقتی به آن سالها برمیگردم و چهرهی او را در ذهنم میآورم، گویا شـیری بود در قفس؛ خشـمی مقدس علیه طاغوت زمان. با تمام فشارها و محدودیتهایی که ساواک مشهد بر او وارد کرد، نتوانست او را از تفسیرقرآن، نهجالبلاغه و... باز دارد. وی طلاب و دانشـگاهیان را بـا مـایههای انقلاب و زنـدگیساز اسـلام آشـنا میکرد. او کانون مبارزه در مشـهد بود. بعـدها تشـکلهای مخفی ایجاد کرده بود. هم درسـطح عالمان بالای حوزه، هم درسطح طلاب و مدارس و هم در بازار و دانشگاه؛ حتی در ادارات و ارتش نفوذکرده بود و اعلامیهها توسط آنها پخش میشـد و تحرکات مشـهد از همین تشـکلها مایه میگرفت. حتی گروه های مسلحانهای چون گروه «والعصر» را هدایت میکرد که اعضای آن بعدها دستگیرشدند»؛ (روزنامه رسالت، ۱/۴/ ۱۳۶۸).
تولیت حرم مطهر، در پایان اظهار کرد: در بعضی از اسناد ساواک، از حضرت آقا به عنوان خمینی مشهد یاد شده است با اینکه امام خمینی(رحمت الله علیه) در تبعید بودند؛ در این اسناد گفته شده است که ایشان همان خمینی مشهد هستند که رهبری انقلاب در مشهد را برعهده دارند. در این فرصت محدود، سه دوره زندگی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به اختصار بیان شد، اِنشاالله در جلسه آینده در مورد بعضی از اندیشههای قرآنی حضرت آقا صحبت خواهد شد.
نظر شما