مقاومت پس از نصرالله؛ پیروزی با طعم پایداری

نیروهای مقاومت لبنان با شهادت «سید حسن نصرالله» به سرعت توان و قدرت خود را بازیافت و طرح رژیم صهیونیستی در شکست دادن و نابودی حزب الله را نافرجام گذاشت، به طوری که امروز مقاومت به دستاوردهای قابل ملاحظه از جمله عقب راندن نیروهای صهیونیستی از خاک لبنان رسیدند.

خبرگزاری شبستان، گروه بین الملل: تجربه جنگ شبیه هیچ چیز دیگری نیست. رنج با احساس ترس، اضطراب، مرگ و درد آمیخته است؛ بی‌نظمی دری را می‌گشاید که از آن ترفندها و حیله‌های جنگ روانی وارد می شود. آوارگی اجباری از جنگ سر درمی‌آورد و هر کوی و برزنی در سوگ شهیدی فرو می‌رود و مومنان به دلجویی و دعا و نماز و نیایش روی می‌آورند.

شاید بتوان گفت مردم فلسطین به ویژه غزه و جنوب لبنان سال‌های متمادی است که جنگ را با گوشت و پوست خود درک کردند؛ به خصوص در یک سال اخیر که مردم غزه زیر آماج بمباران رژیم صهیونیستی قرار دارد و مقاومت لبنان به مانند همیشه در کنار برادران فلسطینی‌اش ایستاد؛ به گونه ای که امروز اسرائیل حملات بی امان خود را از حزب الله دریغ نمی‌کند.

اسرائیل برای عقب راندن حزب الله و محو مقاومت پروژه ترور رهبران و فرماندهان مقاومت را درپیش گرفت؛ با این رویکرد برنامه ترور شهید نصرالله و جمعی از فرماندهان و رهبران حزب الله در دستور کار خود قرار داد تا حزب الله را به زانو درآورد.

اما همانگونه که شهید سید حسن نصرالله گفته بود ساختار مقاومت لبنان متکی به فرد نیست و اگر هرکدام از فرماندهان و رهبران آن نباشد، نیروهای مقاومت مسیر درست خود می یابند.

با گذشت چهل روز از شهادت سید حسن نصرالله، مقامات صهیونیستی متوجه شدند که نیروهای مقاومت نه تنها با شهادت دبیرکل حزب الله تضعیف نشدند، بلکه انرژی آنها برای مبارزه و جنگ با اسرائیل بیش از هر زمان دیگر شده است و روزی نیست که پایگاه‌های اسرائیل از بمباران موشکی مقاومت در امان باشند.

حال سوالی که در اینجا مطرح است این است که مقاومت پس از شهید نصرالله به چه دستاوردهایی رسیده است و آینده اسرائیل، آینده مقاومت و منطقه چه می شود؟

جنگ ۲۰۰۶ و طوفان الاقصی

شباهت‌های زیادی بین «جنگ طوفان الاقصی» که امروز در جریان است و جنگ تموز وجود دارد، همانگونه که تفاوت‌های نیز دارند.

شاید مهم‌ترین ویژگی جنگ کنونی، گستردگی جنگ روانی است که دشمن از طریق آن قلب و ذهن لبنانی‌ها و نیروهای مقاومت را بمباران می کند.

دشمن نبرد خود را برای سرکوب آگاهی بر اساس نسل کشی بی سابقه ای که در غزه اتفاق افتاد و در حال وقوع است، قرار داد. اما این یک اشتباه است، زیرا شرایط لبنان با شرایط غزه متفاوت است.

همچنین درست است که دشمن صهیونیستی بر دستاوردهای غیرمنتظره ای تکیه کرد که نشان دهنده توانایی‌ها و اطلاعاتی بود که توانست از طریق آنها به ترور رهبران ارشد مقاومت از جمله «شهید سید حسن نصرالله» برسد، اما از این شگفتی ها و شوک ها سوء استفاده کرد و روی آنها سرمایه گذاری کرد و هنوز هم در تلاش برای به حداکثر رساندن تأثیر آنها است و حجم آنها در آگاهی مردم مقاومت افزایش دهد.

اسرائیلی با نشان دادن حجم اطلاعاتی خود می خواهد این تصور را ایجاد کند که همه چیز را می داند و می تواند به هر کجا که می خواهد برسد.

حال، این تصور با آنچه در میدان جبهه جنوبی اتفاق می‌افتد، جایی که تلفن‌های همراه غایب است و مبارزات زمینی این رژیم در حال شکست خوردن است، در تضاد است.

به موازات آن، مقاومت لبنان سرعت پرتاب موشک ها و پهپادها را بالا برده است و هر چند وقت یک بار به هدف حساس و دردناک دشمن حمله می‌کند.

دشمن صهیونیستی در این جنگ نابرابر و نامتوازن از جنگ روانی و تبلیغاتی استفاده کرد، به طوری که دستگاه‌های تبلیغاتی اسرائیلی تصاویر و صحنه‌های از تخریب و انفجار تونل‌ها، روستا و زیرساخت‌های مقاومت را منتشر کردند تا در نیروهای مقاومت تاثیر بگذارد. اما زمانی که تا زمانی که نتیجه این باشد که این رژیم مجبور به عقب نشینی شود و هنوز قادر به کنترل و تثبیت خود در اعماق خاک لبنان نباشد، کارایی این جنگ روانی کمتر می شود.

همچنین مهم‌تر از موشک‌هایی که منهدم شده اند، موشک هایی هستند که هنوز آماده پرتاب هستند. مهم‌تر از تونل هایی که ویران شدند، تونل هایی هستند که هنوز وجود دارند و مملو از سلاح و انسان هستند. مهم‌تر از انبارهای کشف شده، انبارهایی هستند که همچنان کافی هستند تا اسرائیل از دستیابی به اهدافش باز دارد.

 بیش از یک ماه پس از اعلام عملیات زمینی اشغالگران علیه لبنان، صحنه شفاف‌تر شده است. به دور از هرگونه اغراق در توانمندی های مقاومت یا دست کم گرفتن توانمندی های دشمن، می توان این جنگ را بررسی کرد.

نقطه اوج و ضعف اسرائیل

اسرائیل، با ترور «شهید سید حسن نصرالله» به اوج عملیات نظامی خود رسید و آن را با عملیات زمینی دنبال کرد، به طوری که برخی از رسانه‌های این رژیم براین باور بودند که این عملیات زمینی سریع انجام خواهد شد و مسیرش هموار خواهد بود.

از سوی دیگر، حزب الله پس از ضربات پی درپی که دریافت کرد، به کف عملکرد نظامی و سازمانی خود رسید. سرخوشی اسرائیل در مقابل شکست لبنان از ماه گذشته شروع به تغییر کرده است. به طوری که در دو مسیر یکی در جهت نزولی و دیگری در جهت صعودی در نتیجه تاثیر عملیات مقاومتی حرکت می کند.  

حزب الله با وجود اینکه با تعداد محدودی از عناصر می جنگد، همچنان استوار است و دستاوردهای فزاینده ای به دست آورده است.  به طوری که سه خط دفاعی مستحکم در جنوب که با وجود گذشت حدود یک ماه و یک هفته از عملیات زمینی باعث شد طرف اسرائیلی از خط اول و حتی لبه جلو فراتر نرفت و خسارت‌های زیادی متحمل شود.

رژیم صهیونیستی اعتراف کرد که بیش از ۹۰۰ سرباز این رژیم از آغاز عملیات زمینی به بیمارستان‌ها منتقل شده‌اند، دهها نظامی نیز کشته شدند.

 حزب الله امروز با تجهیزات مناسب و نه عظیم و بر اساس تاکتیک های انعطاف پذیر می‌جنگد. او هنوز همه کارت‌ها و غافلگیری‌های خود را رو نکرده است. مقاومت از همه توان خود استفاده نکرده است، اما اسرائیلی ها این کار را کردند. از زمان عملیات «پیجرها» و آنچه پس از آن رخ داد، برگ برنده خود را رو کردند تا منجر به تلاش برای دستیابی به پیشرفت میدانی در جنوب لبنان شد که تاکنون با شکست مواجه شده‌اند.

 اسرائیل در سپتامبر گذشته از کارت طلایی خود استفاده کرد و اکثر برنامه های موثر خود را که سال ها با هدف نابودی حزب الله و نه تنها با هدف تضعیف حزب الله آماده کرده بود، نشان داد. درست است که او طرف را غافلگیر کرد، اما نتوانست حزب الله با حملات کشنده از بین ببرد و این نیز برای رژیم صهیونیستی غافلگیر کننده بود و دوباره ایستاد و اقدامات خود به طور فزاینده علیه صهیونیستها آغاز کرد.

مقاومت هنوز از موشک های نقطه زن یا همه سلاح های پنهان خود رونمایی نکرده است.  مسایلی پشت پرده وجود دارد که  می توان تمایل نداشتن افشای تاکتیک‌ها، مسیرها و مکان‌های استراتژیک نظامی دشمن در این مرحله را از جمله مسایل پشت پرده دانست.

مقاومت بر اساس بدترین احتمال‌ها، نبرد را مدیریت می‌کند. این احتمال شامل طولانی شدن جنگ و دشوارتر شدن شرایط برای حمل و نگهداری سلاح در مراحل بعدی است.

غافلگیری‌ در راه است

این جنگ دیر یا زود پایان خواهد یافت.  به تدریج یا ناگهانی. شیخ «نعیم قاسم» دبیرکل حزب الله، رویکرد مقاومت از رویارویی جاری را اعلام کر.  او از درد دشمن و گاز گرفتن انگشتانش که مقاومت فریاد نمی زند و از بازگرداندن اشغالگران به آبشخورشان و  دستیابی به این اهداف بدون قید و شرط سخن گفت.

 شرط اول محقق شده بر عهده مقاومت است که به تدریج روز به روز در ایجاد درد و رنج برای اشغالگران افزایش می‌یابد، چه در رویارویی های زمینی که اشغالگران عقب نشینی کردند و خواه در بالا بردن هزینه رویارویی بر دوش داخلی‌اش است.

شرط دوم، استواری حامیان مقاومت است. در صورت طولانی شدن جنگ، احتمالاً هزینه‌های بیشتری متحمل می‌شوند و قربانی‌های بیشتری نیز می‌دهند، اما این فداکاری‌ها معادلاتی را ایجاد می‌کند که احتمالاً سال‌های زیادی ادامه خواهد داشت، مشابه آنچه در طول جنگ تموز ۲۰۰۶ رخ داد و ما را به مسیرهای امروز و فردا می رساند.

 شرایط مقاومت برای توقف جنگ با شرایط دشمن در تضاد است. اصرار نتانیاهو بر تغییر بنیادی توازن قوا به صورت ریشه‌ای با لبنان و تغییر چهره خاورمیانه، گزینه‌های او را بین یک جنگ فرسایشی طولانی‌مدت که خطرات فزاینده‌ای را در طول زمان خواهد داشت، یا توافقی که منعکس‌کننده تعادل موجود است، محدود می‌کند.

 سخنانی که نتانیاهو حدود یک هفته پیش عنوان کرد، منعکس کننده روند دوم نیست، زیرا او گفت که برای دستیابی به یک توافق زودهنگام در لبنان به او فشار می‌آورند که این مسئله نشان می دهد خواهان توافق نیست. اما در صحبت‌هایش درباره تغییر چهره خاورمیانه، به نکته‌ای اساسی اذعان کرد که ما هنوز در چشم طوفان هستیم و با چالش‌های بزرگی روبرو هستیم و اصلاً دشمنان خود را دست کم نمی‌گیرم.

 معادلات نظامی

معادلات نظامی هرگز بین نیروهای مقاومت در منطقه و اسرائیل برابر نبوده است. به طوری که  در طول جنگ تموز نیز اینگونه نبود. با این حال، در آن زمان، جنگ ناگهان به پیروزی به نفع مقاومت تبدیل شد که اسرائیل به شکست اعتراف کرد؛ بعدها، مخالفان مقاومت در داخل لبنان و برخی رژیم‌های عربی، به بهانه تخریب و هزینه‌های زیاد، آن را تحریف کردند.

 باید اذعان کرد که در طول جنگ طوفان الاقصی این مسئله وجود داشت که مقاومت لبنان به سطحی از قدرت رسیده است که از طریق آن می‌تواند اسرائیل را مهار کند و در صورت حمله به لبنان با خشونت مقابله می‌کند.  اگر غافلگیری‌ها و تخلفات و نقض‌های تل آویو نبود، این مسئله حقیقت می یافت. این جنگ را با جلوگیری دشمن از تحقق اهدافش به مرحله پیروزی با استواری و پایداری بازمی گردانیم.

با این حال می توان گفت که مقاومت پس از جنگ هفتم اکتبر ۲۰۲۳ معادله نظامی بسیار بهتری نسبت به جنگ سال ۲۰۰۶ دارد. اگرچه توانایی‌های دشمن بیشتر شده است، اما از کارت طلایی خود برای رسیدن به پیروزی استفاده کرده است، در حالی که مقاومت تنها بخشی از زرادخانه و توانایی های خود را نشان داد و رسیدن به پیروزی با طعم استواری کافی است.

کد خبر 1789764

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha