به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «ضرورت پژوهش در زمینه فرهنگ شهادت و شهادتطلبی» به همت پژوهشکده مطالعات سیاسی و روابط بینالملل و حقوقِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ صبح امروز یکشنبه ۴ آذرماه با سخنرانی «کامیار صداقت ثمر حسینی» در سالن «ادب» این پژوهشگاه به صورت حضوری و (برخط) برگزار شد.
در ادامه گزارش (برخط) خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان از این نشست را میخوانید:
وی در ابتدای سخنان خود با اشاره به مقام شهید و شهادتطلبی و از سوی دیگر گستره وسیعی از قرآن، حدیث، فقه، مطالعات تاریخی و ادبیات و فرهنگ عامه که به این مولفه پرداختند، اظهار کرد: اما در ابتدای این بحث به عنوان مقدمه باید به این موضوع اشاره کنم که در دین اسلام طلبِ مرگ برای رهایی از امور دنیوی، موضوعی کاملا ناپسند است و در ابوابی از کتب روایی در رابطه با نکوهشِ درخواست مرگ برای امور دنیوی صحبت شده است؛ در نتیجه این عبارت عامیانه که گاهی برخی میگویند: «وای خدا مرگم بدهد» که گاها در عبارات عامه میشنویم در واقع امر ناپسندی برشمرده است.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: در مقابل طلبِ صاقانه شهادت مبتنی بر مقررات و موازینی که مبتنی بر اخلاق جهاد در اسلام است از نشانههای رستگاری برشمرده شده است و حتی اگر فرد به فیض شهادت هم نرسد واجد ثواب آن خواهد بود و در این باب روایاتی داریم و سنت پیامبر اکرم(ص) نیز موید این مساله بوده است؛ چنانکه صحابه از جمله «حارث بن مالک انصاری» نزد آن حضرت میرفتند و طلب شهادت داشتند و رسول خدا(ص) نیز دعای شهادت را برای آنان به خداوند متعال عرضه میداشتند که البته شهید هم میشدند.
وی تصریح کرد: مضامین دعا همچنان که اشاره شد در احادیث و ادعیه مکرر بیان شده است مانند دعای عهد از امام صادق (ع) که حضرت میفرماید: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ(وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ) وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَی إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ»؛ حضرت در این دعا طلب شهادت در رکاب امام عصر (عج) را دارند؛ در قرآن نیز نمونههایی را مشاهده میکنیم از جمله اینکه خداوند در آیه ۱۶۹ سوره «آل عمران» فرمود: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندار بلکه زنده اند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند)؛ همچنین در آیه ۱۱۱ سوره «توبه» میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ...» (در حقیقت خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهای] اینکه بهشت برای آنان باشد خریده است همان کسانی که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند [این] به عنوان وعده حقی در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست...).
صداقت ثمر حسینی گفت: پیشتر نیز طی نشستی در باب خدمات شهید حاج قاسم سلیمانی به فتوای حاج میرزا خلیل کمرهای اشاره کردم که ایشان نگارش کتاب درباره شهید را واجب کفایی میدانستند که در هر دوره و زمانی، هر نسلی باید عهدهدار نگارش کتاب درباره شهید شوند تا خدمات شهید از نسلی به نسل دیگر منتقل شود؛ از سوی دیگر فرهنگ شهادت و شهادتطلبی، تاملی درباره ایران، بقای ایران و آینده ایران است.
تنها سلاحِ اثرگذارِ در دفاع مقدس
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: ما اگر منابعی را که در دهه ۱۹۸۰ میلادی توسط حزب بعث عراق تهیه شده بود، منبعشناسی کنیم؛ از جمله آثاری که در دانشگاه «المستنصریه» وجود دارد اعم از آن بخش که مربوط به مطالعات آسیایی بود و به ایران هم میپرداخت و همچنین آن بخش که در دانشگاه «بصره» متکفل ایرانشناسی بود و یا انتشارات جداگانهای که در وزارت اطلاعرسانی وقت عراق و همچنین در سفارتخانههای عراق در خارج از آن کشور به موضوع ایران میپرداختند به اطلاعات قابل توجهی میرسیم، همچنین نقشههایی که در طول دهه ۱۹۸۰ میلادی رژیم بعث عراق درباره ایران منتشر کرد که در این مجال نمونههایی از این نقشهها را که در سالهای مختلف در عراق منتشر شده همراه خود آوردهام و این نقشهها نشان میدهد که آنها آمده بودند تا یکبار برای همیشه ایران را از بین ببرند اما تنها چیزی که در مقابل این تمامیتخواهی ایستاد نَه اسلحه ژ۳ بود، نه دوشانداز آرپیجی؛ که آنها هم لازم بود اما در وهله اول آنچه که در مقابل این ماشین جنگی ایستاد فرهنگ شهادت و شهادتطلبی بود که در این فرصت مصادیقی از آن را در فرهنگ و ادبیات خود شهدا بازگو میکنم.
وی با بیان اینکه رژیم بعث صراحتا اشاره میکرد که ما درصدد تجزیه ایران هستیم، افزود: رژیم بعث حتی در برخی از این نقشهها اشاره به کشور بلوچستان میکنند؛ اگر ریشهیابی کنیم، می بینیم که امام خمینی (ره) وقتی به نام صدام میرسد، در بسیاری از مواقع از ترکیب «صدام عَفلقی» استفاده میکند که در واقع ذیل این خطاب میخواهد به ریشههای شکلگیری این فکر در حزب بعث عراق اشاره کند، فکری که به دنبال تجزیه ایران است، فکری که به دنبال اشغال کویت است.
صداقت ثمر حسینی گفت: عراق در سال ۱۹۷۰ میلادی، در قضایایی که طی آن جنگ داخلی اردن و مسائل فلسطینیان در اردن شکل گرفت وارد اردن شده و بخش هایی از این کشور را اشغال میکند و تا حزمان حمله به ایران حاضر نبود از اردن خارج شود، در سال ۱۹۷۳ بود که عراق وارد محاصره کویت میشود و در همه این نقشهها نیز اشاره میکند که کویت بخشی از استان بصره است و به ایران هم حمله میکند و باز هم داعیه در مورد جزایر سهگانه ایرانی دارد؛ در واقع چیزی را که در اندیشه «میشل عفلق» میدیدیم و او در سخنرانیهای پایان عمرش هم مطرح میکرد این بود؛ او میگفت: صدام موهبتی است که به حزب بعث عطا شده لذا صدام همواره به دنبال ایجاد امپراطوری عربی بر پایه اندیشه التقاطی خودش از سوسیالیسم و امپراطوری عربی بود و به وسیله جنگ کارهای خود را توجیه میکرد و حتی یک کتاب در طول این هشت سال جنگ در نقد میشل عفلق ندیدیم.
وی ادامه داد: اگر ما با داعش در جنگ هستیم اشاره میکنیم که داعش بر پایه عقیده وهابیت است و صدام بر پایه عقیده میشل عفلق و بازیچه استعمار است؛ ما در مورد داعش به نقد و بررسی وهابیت پرداختیم اما در نقد و تحقیقات در رابطه با حمله صدام به ایران به ریشههای فکری که موجب این مساله شد نپرداختیم و فقط اشاره به مطامع حزب بعث عراق داشتیم، به منابع ما در حوزه فرهنگ شهادت باز میگردد که بخشی مربوط به تاریخ شفاهی است که کارهای خوبی در این عرصه صورت گرفته که میتواند فرهنگ شهادت را که در این دوران توانست این ایستادگی را در جبهههای دفاع مقدس شکل بدهد نمایانگر کند، این عرصه مقاومت اسلامی و جبهههای دفاع از حرم را نیز شامل میشود؛ بنابراین با توجه به آنچه که اشاره شد تاریخ شفاهی در قالب روایت داستانی، توانست آثار شاخصی را ایجاد کند که در این گستره میتوان از نویسندگانی چون «مرتضی سرهنگی»، «هدایت الله بهبودی»، «حمید حسام»، «بهناز ضرابیزاده»، «مریم برادران»، «فاطمه وفاییزاده» و ... اشاره داشت که البته عمدتا این آثار در حوزه هنری منتشر شد.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با بیان اینکه وصیتنامههای شهدا نیز به صورت دادههای خام کارهای خوبی بودند که خصوصا توسط بنیاد شهید و امور ایثارگران در سطح استانهای مختلف چاپ شدند، تصریح کرد: برخی از این وصیتنامهها به صورت موضوعی تهیه شدند، مثلا از برخی از این وصیتنامهها موضوعاتی نظیر حماسههای حسینی، آیات قرآن، حجاب و عفاف، انتخابات و ... استخراح و منتشر شد؛ از سوی دیگر سنگ نبشتههای مزار شهدا که با وصیتنامه آن بزرگواران در ارتباط است نیز موضوع قابل توجهی است و البته مجموعهشعری تحتعنوان «آواز پر ملائک» که اختصاص به موضوع شناسی در شعرهای سنگ مزار شهیدان دارد.
صداقت ثمر حسینی گفت: اما آنچه که باعث شد تا من به این حوزه علاقهمند شوم ماجرایی بود که طی مطالعه کتاب «پاییز پنجاه سالگی» با آن مواجه شدم، این اثر خاطرات «مریم جمالی» همسر سردار شهید مدافع حرم «محمد جمالی» است که در دوران دفاع مقدس در سپاه ثارالله(ع) کرمان و سیستان بود و در جهاد آن دوران حضور داشت، وقتی که این کتاب را می خواندم به یک عبارت رسیدم که برای من یک ماجرای فکری را ایجاد کرد. در آن اثر اشاره شده بود که بعد از شام حسین (یعنی پسر شهید) به اتاقاش رفت، زمزمه محمد به گوشم رسید که میگفت: بارالها من نمیخواهم که در بستر بمیرم/ یاریام کن تا به راهت در دل سنگر بمیرم/ دوست دارم در میان آتش و خون و گلوله/ دور از این کاشانه و از مادر و خواهر بمیرم...؛ در ادامه کتاب خانم جمالی توضیح میدهد که زمان جنگ این نوحه از آهنگران اغلب ورد زبان شهید بود و اکنون بعد از سالها آن را میخواند.
وی ادامه داد: وقتی من عبارات این کتاب را میخواندم با توجه به اینکه آن زمان در حال انجام پژوهشی در مورد داعش بودم و میدانستم که مجموعهای از تحقیقات در رابطه با شعر آهنگین و موسیقی حتی در غرب در حال انجام است تا در رابطه با بوکوحرام کُدهای احساسی گروههای تفکیری را شناسایی کنند و اتفاقا در مورد شیعیان نیجریه هم در قالب هشتگ آزادی زکزاکی، باز هم تحقیقاتی انجام دادند که چگونه این آهنگ و موسیقی و شعر آهنگین شیعیان نیجریه یک بسیج اجتماعی ایجاد خواهد کرد؛ آن زمان کتاب «جامعه احساس موسیقی» دکتر «فرامرز رفیعپور» را برای مطالعه پیشرو داشتم و در جایی از این کتاب اشاره شده بود که در دوران آغاز انقلاب اسلامی ایران، شاهد افزایش بیسابقه منابع در رابطه با سرود و آهنگ شعری هستیم که به ایجاد بسیج اجتماعی منجر میشود و در این اثر دکتر رفیع پور اشاره میکند که این مساله بیربط با انقلاب اسلامی نیست چون شعارهای انقلاب اسلامی ایران که ابتدا توسط آقای کمالی در سال ۱۳۵۸ جمعآوری و سال ۱۳۵۹ منتشر شد و بعدها توسط انتشارات موسسه اسناد انقلاب اسلامی ایران به چاپ رسید همگی دارای آهنگ هستند و این آهنگین بودن کمک میکند که جمعیت همصدا آنها را زمزمه کنند؛ بنابراین آن زمان وقتی مشغول مطالعه کتاب پاییز پنجاه سالگی بودم یاد این جملات در کتاب دکتر رفیعپور افتادم.
این پژوهشگر تصریح کرد: گاهی یک شعر آهنگین هست که خوانندهای آن را میخواند و بقیه گوش میدهند برای مثال: کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی...؛ و یک خواننده این ابیات را میخواند و بقیه به عنوان مخاطب گوش میدهند و ممکن است عدهای از این صدا خوششان بیاید و عدهای خوششان نیاید؛ اما یک زمان هست که یک نفر میخواند و بقیه هم با او همنوا میشوند اما گاهی شخص خودش میخواند اما توجهی ندارد که خودش متکلم است؛ یعنی سراینده و گوینده مولوی است، این مولوی است که میگوید: کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی؛ اما زمانی این ابیات سروده شده زمزمه میشود و شخص خودش دنبال شهیدان خدایی است یعنی اینجا فرد ثالث حذف شده و خودش سوال میکند که کجایید ای شهیدان خدایی؟ وقتی این وضعیت شکل بگیرد ما باید دو موضوع را دنبال کنیم؛ اول اینکه یک شعر درونی شده و شهادتطلبی درون سپاهیان دفاع مقدس است پس ما باید آثار آن را در وصیتنامهها و لوح مزار شهدا پیدا کنیم، همچنین، باید با تعدد قالبهای اوزان شعری مواجه شویم چراکه وقتی زبان، زبانِ رزمنده میشود دیگر او با گویش و بیان خودش که لزوما هم اوزان شعری را مسلط نیست میخواهد یک شعر را حذف و اضافه کند بنابراین ما در اینجا نباید دیگر با یک قالب شعری که توسط فردی سروده شده سر و کار داشته باشیم؛ در نتیجه این ماجرایی برای من شد که هر جایی در هر مزار و گلزار شهدایی که رفتم شروع به عکسبرداری از مزار شهدا کردم و شاید چندهزار تصویر از مزار شهدا را دارم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: این فراز از شهید که اشاره شد که با خود زمزمه می کرد که: بارالها من نمیخواهم که در بستر بمیرم/ یاریام کن تا به راهت در دل سنگر بمیرم/ دوست دارم در میان آتش و خون و گلوله/ دور از این کاشانه و از مادر و خواهر بمیرم...از لحاظ وزن شعری «رمل مثمن سالم» یا همان فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن است؛ وقتی وزن شعر روان باشد و انتخاب مضامین نیز درست بوده و الفاظ و ترکیبات محاورهای در آن شکل بگیرد به راحتی ورد زبان میشود و میبینید که رزمندگان چون با این مضامین آشنا بوده و با آن ارتباط میگیرند آنها را تکرار کرده و زمزمه شخصی میکنند و یا به صورت جمعی در مجالس همه با هم میخوانند.
وی افزود: در اشعار قدیمی نیز موارد فراوانی وجود دارد از جمله: بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا؛ مواردی از این دست از گذشتههای دور وجود داشته است، یعنی از طریق همین اشعار یک سری قواعد احساسی از مضمون شهادتطلبی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است، یعنی امروز اگر بخواهیم سپاه اسلام، بسیج برای جنگ و جهادی شود باید این قواعد احساسی که نمونههایی از آن در وصایای شهدا و در گلزار شهدا نهفته را نگاه داشته و حفظ کنیم؛ نباید بگذاریم که این تاریخ در گذر سال ها از بین برود؛ من از قبور شهدا عکس میگرفتم در حالی که برخی مسئولان تصور میکردند که همسانسازی قبور شهدا کار پسندیدهای است در حالی که این قبور عمدتا متعلق به قطعه ۵۳ است و وقتی که وارد این قطعه میشویم گویی وارد دهه ۶۰ شدهایم، اصلا برخی از شهدا خودشان وصیت کردند که اگر شهید شدم این بیت بر مزار من نوشته شود، بنابراین اگر نیاز به جایگزینی لوح مزار هست باید عینا به مانند دهه شصت بازسازی شود تا به عنوان یک محقق یا اصلا یک علاقهمند و شیفته دفاع مقدس بتوانیم در آن فضا تنفس کنیم و با شهدا در ارتباط باشیم، همان طور که گفتم نباید این تاریخ در گذر سالها از بین برود.
صداق ثمر حسینی خاطرنشان کرد: در روستاهای طالقان، در شیخان قم و در نقاط دیگر کشور، اشعار مختلفی رایج بوده و است، بر مزار شهدا این اشعار نوشته شده و باید حفظ شود؛ خوش آن روزی که در سنگر بمیرم/نه آن روزی که در بستر بمیرم.
نظر شما