به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست علمی «روانشناسی و راهبرد مقاومت» صبح امروز یکشنبه ۱۱ آذر از ساعت ۹ تا ۱۲ به صورت حضوری و مجازی با سخنرانی آیتالله «سیدمحمد غروی» مدیر گروه روان شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و عضو شورای عالی حوزه علمیه قم و سراسر کشور؛ حجتالاسلام «مسعود آذربایجانی» دبیر علمی نشست و استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با موضوع «نقش روانشناسی در راهبرد مقاومت»؛ حجتالاسلام «سیدحمیدرضا حسنی» دانشیار گروه فلسفه علوم انسانی با موضوع «مسئولیت اجتماعی علوم انسانی با تاکید بر روانشناسی»؛ حجت الاسلام «مسعود جانبزرگی» استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با موضوع «بازسازی شناختی معنوی در بحران فلسطین»؛ حجتالاسلام «حمید رفیعی هنر» استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با موضوع «اثر امپمبا Mpemba effect و نقش معنویت در مقاومت»؛ حجتالاسلام «محمدحسین شریفینیا» دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با موضوع «روانشناسی مقاومت» و حجتالاسلام «محمد کاویانی» با موضوع «روانشناسی اجتماعی یهود با تأکید بر بحران کنونی صهیونیسم از منظر قرآن» به صورت حضوری در شهر مقدس قم و همچنین در فضای مجازی برگزار شد.
در ادامه گزارش (برخط) خبرنگار شبستان از این نشست را میخوانید:
آیت الله «سید محمد غروی» به عنوان پیشسخنران این نشست با اشاره به شرایط کنونی جهان اسلام و درد بزرگی که اسراییل به مسلمانان وارد آورده است، اظهار کرد: جنایاتی که در این روزها به غزه و لبنان وارد شده در طول تاریخ سابقه نداشته است؛ این رژیم نَه به کودکان، نَه زنان، نَه بیماران و نَه کسانی که به نحوی وابسته به جامعه بینالمل هستند رحم نکرده و شاهد جنایاتی هستیم که در طول یکسال اخیر رخ داده است؛ در واقع اگر در طول ۵۰ سال اخیر تلاش میکردیم تا هویت این رژیم را نشان دهیم واقعیت برملا نمیشد اما حوادث یکسال اخیر این حقیقت را فاش کرد.
مدیر گروه روان شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: خسارات و جنایات عظیم را شاهد هستیم، برای مثال در جریان پیجرها حدود چهارهزار نفر آسیب دیدند و مجروح شدند، که این سنخ از این جنایات برای کسی قابل تصور نبود و اتفاقات رخ داده در سطح جهان منعکس شد؛ امروز نیز شاهد بسیاری از مشکلات برای مردم غزه و لبنان هستیم؛ اولا جراید و رسانههای جمعی واقعا وظیفه دارند که هویت این رژیم را از آغاز آشکار کنند؛ آنها مدعی هستند در مقاطعی زمینهایی را خریدیم و مالک هستیم و سابقه این زمینها به ما تعلق دارد اما واقعیت باید از نظر تاریخی مشخص شود، درصد خرید خانهها و منازل بسیار کم بوده و شامل اراضی کشاورزی و غیر کشاورزی نمیشده است؛ به هر صورت زورمندان تلاششان این شد که یک رژیم را در خاورمیانه به عنوان کسی که می تواند اهداف آنها را در اینجا اعمال کند به وجود بیاورند و از آن پشتیبانی هم کردند.
اندیشمندان و اصحاب رسانه در بازسازی روحی_روانی بازماندگان غزه نقش مهمی ایفا میکنند
وی افزود: در این ماجرا آمریکا نیز با تمام قدرت حمایت کرد و چندین بار تصمیماتی را که مربوط به شورای امنیت بود وتو کرد، این نیز لکه ننگی برای آمریکا و کسانی بود که به نحوی از رژیم غاصب حمایت کردند؛ با توجه به همه این تفاسیر امروز وظیفه سنگینی برای صدا و سیما وجود دارد تا هویت این رژیم را از قبل بهتر آشکار کنند و مردم ما نیز باید با تمام توان خود در این رابطه سرمایهگذاری کنند؛ هم جهاد به مال داشته باشند و از سوی دیگر کمکهای مختلف اعمال کنند؛ البته اندیشمندان هم به شکلهای مختلفی میتوانند کمک کنند به هر حال بحرانی ایجاد شده و بازماندگانِ شهدا و آسیبدیدگان نیاز به این دارند که از نظر روانی بازسازی روحی شوند چراکه بالاخره این صدمات و لطماتی که وارد شده به این راحتی قابل جبران نیست، طبیعتا این همایشها باید به شکلهای مختلفی شکل بگیرد و اهداف این حرکت مشخص شود.
در ادامه این نشست حجتالاسلام «مسعود آذربایجانی» با موضوع «نقش روانشناسی در راهبرد مقاومت» به ارایه مباحث خود پرداخت و طی سخنانی با بیان اینکه فاجعه دردناک و عظیمِ جنگی که اسراییلِ غاصب علیه غزه و لبنان به راه انداخت منجر به صدمات جبرانناپذیری شد، افزود: این جنگ ۵۰ هزار شهید، یکصد هزار مصدوم و یک میلیون نفر آواره ایجاد کرد؛ این جنگ بیرحمانه صدمات بی پایانی را به بار آورد و پیامدهای مختلفی را به همراه داشت؛ کشتار بیرحمانه ۱۰ هزار زن و کودک بیگناه، حمله به بیمارستانهای متعدد، تخریب مساجد و کلیساها و مراکز دینی و علمی و حتی کشتار خبرنگاران به صورت هدفمند، ترورهای وحشتناک، استفاده از سلاحهای کشتار جمعی و حتی استفاده از سلاحهای شیمیایی و ... عبور از قوانین بینالمللی و اصل انسانیت است؛ بنابراین لازم است که از طرف همه آزادگان جهان، از سوی حقوق بشر و نهادهای بینالملل این ظلمها و ستمها، این اعمال غیراخلاقی محکوم شده و هرچه زودتر این جنگ به صورت کامل خاتمه یابد؛ اکنون در لبنان آتشبس اعلام شده اما باید در غزه نیز جنگ خاتمه یابد.
علوم انسانی نمیتواند نسبت به وجه معرفتی انسان و دفاع از ارزشها خنثی عمل کند
استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از مباحث خود با تاکید بر اینکه علوم انسانی نمیتواند به عنوان وجهه معرفتی انسان نسبت به ارزشها خنثی و بیتفاوت باشد، خاطرنشان کرد: نخستین نکتهای که میخواهم به آن اشارهای داشته باشم این است که آنچه در طول یکسال گذشته در سطح جهان مشاهده میکنیم موید آن است که عالمانِ علوم مختلف و به ویژه علوم انسانی سکوت اختیار کردند؛ این عدم واکنش و سکوت حتی به نسبت واکنش اندیشمندان در جریان جنگ جهانی نیز تاملبرانگیز است و متاسفانه گویا عقبرفت داشتیم چراکه برای مثال در جریان جنگ فرانسه علیه الجزایر در سال ۱۹۶۰ میلادی گروهی از اندیشمندان، روشنفکران، فیلسوفان نسبت به جنگی که فرسانه علیه الجزایر به راه انداخته است موضع میگیرند و همین امر سبب میشود تا قطار اسلحه که به سوی الجزایر میرفت متوقف شود و در نتیجه از مقدمات توقف جنگ همین واکنش و اقدام اندیشمندان بود.
علم روانشناسی مسئولیت اخلاقی و تعهد ارزشمندارانه نسبت به جامعه جهانی دارد
وی گفت: این در حالی است که امروزه علوم انسانی و اصحاب علوم اجتماعی نسبت به وقایعی که در غزه رخ داده بیتفاوت شده و سکوت کرده و حتی طرفداری از اسراییل غاصب داشتند در حالی که علوم انسانی نمیتواند نسبت به ارزشها عاری از واکنش باشد، امروز در مباحث فلسفه علم و گزارههای علوم انسانی از ارزشها صحبت میشود؛ نکته دوم آن است که روانشناسی به عنوان یکی از علوم انسانی نسبت به این وقایع نمیتواند بیتفاوت باشد و باید مسئولیت اخلاقی و اجتماعی و آن تعهد ارزشمدارانه خود را نسبت به جامعه جهانی داشته باشد، نکته سوم در این بحث آن است که اساسا استقامت و مقاومت در طول تاریخ مهمترین راهبرد برای پیروزی و نجات ملتها در مقابل ظلم و ستم بوده است و ما شواهد بسیاری داریم که طی آن ملتهایی مقاومت کردند و راه بُرد و مسیر مقاومت را پیش گرفتند و بر ظرفیتها و پتانسیلهای خودشان تکیه کردند و پیروزی را در آغوش گرفتند که نمونههای این راهبرد را میتوان در پیروزی هند بر انگلیس به رهبری گاندی، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبر امام راحل و در ادامه مقام معظم رهبری مشاهده کرد، بنابراین استقامت یک راهبرد جدی در پیروزی ملتها محسوب میشود و در بسیاری از آیات قرآن نیز بر آن تاکید شده که باید به آن توجه کنیم.
حجتالاسلام آذربایجانی گفت: استقامت مردم لبنان و فلسطین اصلیترین راهبردشان بوده است و آنها بر اساس اصول اساسی که پیش گرفتند حتما در این مسیر به موفقیت میرسند، اما در عین حال نفی این وظیفه و همراهی از سایر ملتها نمیتواند رویکرد قابل قبولی باشد و سایر ملتها و انسانهای آزادیخواه باید به میدان بیایند چنانکه در جریان طرح «ایران همدل» مردم ایران گوی سبقت را از دیگران ربوده و در جهات مالی اقدامات حمایتیِ مالی قابل توجهی داشتند.
استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، با اشاره به چند سرفصل در گستره علم روانشناسی نسبت به مسایل مطرح شده تصریح کرد: یکی از این سرفصلها «فنون تابآوری، صبر و مقاومت بر اساس روشهای پیشگیری در بهداشت روانی» است که میتواند آموزش داده شود؛ سرفصل دوم روشهای حل مساله به ویژه «روشهای شناختی و کنار آمدن مساله محور با موضوع» است که شامل روشهای تنظیم عواطف در برابر تنشهایی نظیر آسیبها، مصدومیتها، شهادت عزیزان و استرسهایی است که زمینه آلام روحی را فراهم میکند، در همه این موارد میتـوان از روانشناسی استفاده کرد.
وی گفت: سرفصل سوم «مقابله با درماندگی» است که طی آن باید حس کنترل بر زندگی را بر اساس باورها و جهانبینی را داشته باشیم، حس معناجویی بر اساس اهداف الهی، اینکه ما می توانیم بر اساس باورهای خداسو، این حالت را برای این افراد ایجاد کنیم یعنی احساس تعهد و کنترل بر زندگی، اگر تجارب افرادی که در جنگ جهانی دوم داشتند را بررسی کنیم با آلام مختلفی مواجه می شویم که تبیین آنها میتواند زمینهساز برای درک بیشتر شرایط افراد باشد؛ بحث چهارم موضوع «بهرهمندی از مراقبت معنوی و حتی درمانهای شناخت معنوی برای رفع افسردگی و اضطرابهای ناشی از آلام روحی و روانی» است؛ پنجمین راهکار در روانشناسی برای بحث مقاومت و استقامت استفاده از «دستاوردهای روانشناسی جامعهنگر» است، تاکید این شاخصه از روانشناسی بر مفهوم عدالت اجتماعی بر اساس تجربیاتی است که در آفریقا و کشورهای دیگر وجود داشته است.
در بخش دیگری از این نشست «هادی موسوی» طی سخنانی با اشاره به تعریف «آگوست کنت» از جامعهشناسی اظهار کرد: به اعتقاد او انسان موجودی اجتماعیتر است؛ در ادامه پس از کُنت میبینیم که در جریانهای مختلف علوم اجتماعی همواره تلاش میشود که انسان محورِ ایدهآلِ خود را محور و پایه علم قرار دهند و اگر آنها را کنار محور علوم اجتماعی و نظام اجتماعی قرار دهیم که امر تنظیم کننده جامعه است حلقه واحدی را میبینیم بر این مبنا که انسان موجودی منفعتجو است و میخواهد این منفعت را در حالتهای مختلف نمایش دهد؛ در کتابهای روش تحقیق همواره روشی را پیش روی ما میگذارند و همه این کتابها و مدلهایی که در علوم اجتماعی با آن کار میکنیم نشان میدهد که پارادایم حاکم می خواهد به برخی سوالات از جمله چیستی هویت انسان پاسخ دهد؛ همچنین میخواهد منفعتجو بودن انسان را خوب جلوه دهد و اینکه این رویکرد ساختار اجتماعی دوره مدرن است.
مدرنیته جنگ را به مثابه پدیده صنعتی و بخشی از اقتصاد یک کشور تلقی کرده است
عضو هیات علمی فلسفه علوم انسانی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: «آنتونی گیدنز» وقتی میخواهد در مورد هویت مدرنیته صحبت کند یکی از عناصر این امر را در صنعتی شدن جنگ دانسته و میگوید این صنعتی شدن جنگ به دلیل آن روحیه منفعتجویی انسانها است که آنها را به تقابل با یکدیگر وا میدارد، ما در طول تاریخ جنگهای بسیاری داشتیم که تاریخ بشریت را شکل میداده است اما او میگوید در دوره مدرن جنگ عنصر نهادی میشود لذا صنعتی شده و تبدیل به بخشی از اقتصاد آن کشور میشود؛ البته دوگانههایی که در علوم اجتماعی ایجاد شده به دلیل همین تصویر ویژه از انسان بنا شده است.
وی گفت: از سوی دیگر در مباحث اسلامی، انسان یک بُعد جسمانی و یک بُعد روحانی دارد؛ یعنی چنین انسانی هم در دنیا زندگی میکند و هم در پی آخرت است، حال سوال این است که این مبانی انسانشناسی و معرفتی چگونه میتواند مسیر علم را به گونهای باز کند تا در جهان امروز نگاهی همسو با انسانیت و معرفت را ارایه کند؛ در این مقطع برای ملموس شدن موضوع به بخشهایی از مباحث شهید صدر اشاره میکنم از جمله اینکه ایشان عنوان میکند که در فطرت بشر امین بودن نهاده شده است؛ بر اساس سخن شهید صدر در واقع گویی این امین شمردن انسان به نوعی هویتبخش اوست، اما آنچه که امروز میبینیم مغایر این جایگاه است.
بُنمایه شخصیت اسلامی برگرفته از یک مسئولیت الهی است
موسوی با اشاره به مفاهیم علوم اجتماعی و روانشناسی و معنایی که از آنها نسبت به مباحث مذکور دریافت میشود، افزود: نهادی که فطرت انسانی را شکل داده نهاد مسئول است، این نهاد انسانی وقتی وارد جامعه شود فرقی نمیکند که از نظام بیرونی جامعه باشد یا از نظام درونی جامعه؛ وقتی فرد بر اساس شخصیت الهی زندگی خود را ترسیم کند و زمانی که بر اساس لذات و منافع این زندگی را بنا نهاد در هر دو حالت دیدگاه و شرایط متفاوتی شکل خواهد گرفت، چراکه فرد همواره خود را بر پایه و اساس این مسئولیت که بر آن اعتقاد دارد می سنجد و عمل می کند، بُنمایه شخصیت اسلامی برگرفته از یک مسئولیت الهی است. شخصیتهایی در جهان اسلام زندگی کردند و جوامعی را بنا نهادند که ایده اصلی آنها همین انسان مسئول بوده است. به فرمایش شهید صدر ما به دنیا آمدهایم چون مسئول هستیم.
در بخش دیگری از این نشست «مسعود جانبزرگی» با موضوع «بازسازی شناختی معنوی در بحران فلسطین» به سخنرانی پرداخت و با بیان اینکه مردم فلسطین از مقاومت بالایی برخوردار هستند و اصلا نیاز به مداخالات روانشناختی ندارند، اظهار کرد: آنها به اندازهای روحیه خوبی دارند و توانستند خودشان را حفظ کنند که ممکن است نتوانیم چندان با مدلهای روانشناختی کنونی به آنها کمک کنیم، تنها کمکهای جاری است که آنها بتوانند زندگی عادی خود را داشته باشند اما از سوی دیگر اطلاعاتی را از کسانی که درگیر با مسایل جنگ و جهاد هستند داریم که نشان میدهد آنها به شدت آسیب روانشناختی می خورند و نمیتوانند خود را مدیریت کنند؛ اما سوال اصلی اینجاست که ضربه روانشناختی و ضربه روانی چه چیزی را در سیستم روانی انسان هدف قرار میدهد؟ روانشناسان در اینجا پاسخهای مختلفی را ارایه میکنند، برخی میگویند این نتیجه ضربه عاطفی و هیجانی است و انسجام هیجانی از هم پاشیده میشود، برخی معتقد به ساختار روان شناسی هستند و برخی نیز معتقدند که نظام شناختی انسان انسجام خود را از دست میدهد؛ در این بین ه رکدام از این نظامهای روانشناسی برای بازسازی انسان در بحرانها پیشنهاداتی را ارایه میکند اما عموما فقط بازسازی شناختی را مدنظر قرار میدهند.
استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، با اشاره به الگوی ناشی از مطالعات مسایل شناختی و معنوی است، افزود: در مدلهای شناختی که امروز در دنیا وجود دارد از تئوریهای مختلفی برای بررسی این موضوع استفاده میشود، انسان اگر از ابعاد وجودی مختلف مثل شناخت عاطفه و رفتار برخوردار باشد در صورت آسیب، در این دو حوزه نیز با مشکل مواجه خواهد شد؛ به اعتقاد روانشناسان، شناخت را بهتر میتوانیم بازسازی کنیم؛ به عبارت دیگر رهبریِ سیستم روانی و هدایت سیستم شخصیتی انسان بر عهده چارچوب شناختیاش است به همین دلیل زمانی که الگوهای شناختی در ذهن تغییر میکند بر اساس تجربیات و شناختهایی که در خود شکل داده دچار آسیب خواهد شد؛ بنابراین الگوی پنج مرحلهای ارایه شده که از جمله این مراحل بازسازی شناختی است که بر پایه یک بنای فلسفی شکل گرفته و میگوید این موقعیتها نیستند که شما را ناراحت میکنند بلکه فکر و برداشت شما از موقعیت است که مسئولیت حالِ شما را بر عهده دارد و تمام مدل شناختی که امروزه روانشناسان جوامع دارند از این الگو تبعیت میکند.
وی گفت: در گام و مرحله دوم احساسی که فرد تجربه کرده مورد توجه قرار میگیرد، یعنی افکاری که تا عمق وجود انسان هستند و معیارهایی که بر همان اساس سنجیده میشوند، حال سوال این است که آیا این افکار جنبه منطقی دارند یا ندارند؟ آیا مبتنی بر واقعیت هستند یا نیستند و در نتیجه افراد را با معیارهای چندگانه میسنجند و پس از آن شروع به تعمیم دادن این افکار میکنند و کار بازسازی اجتماعی نیز از همین جا آغاز میشود که افکار آسیبزننده را شناسایی کرده و با معیارها میسنجند و سپس افکار جایگزین را به آنها میدهند؛ در مرحله بعد میگویند تصمیم بگیرید و عمل کنید، پشتوانه نیز آن الگویی است که در روانشناسی شایع است و جای بحث دارد؛ حال باید توجه کرد که نگاه این روانشناسی به انسان متفاوت است، آنها انسان را بین خودش و دنیایی که ادراک میکند تعریف نمیکنند، از سوی دیگر اگر این حوزه ادراکی را به سمت حوزه ادراکی قدرت ببریم با انسان دیگری مواجه میشویم، ما نیز نگاه متفاوتی داریم که انسان را در مبدا و معاد تعریف میکنیم.
حضور در حرم اهلبیت (ع) تاثیر و آرامش چندبرابری از جلسات رواندرمانگری دارد
جانبزرگی گفت: روانشناسان مقاومت انسان را منوط به عوامل مختلف میدانند، اینکه چه قدر چارچوب شخصیت استحکام داشته باشد و شخص بتواند در مقابل استرسها و فشارهایی که ممکن است خارج از توان انسان باشد تحمل کند و تاب بیاورد اهمیت دارد؛ عاملِ قدرت، مقاومت انسان است و اینکه برخی مقاومت را بدنی میدانند و اینکه مقاومت چه قدر با سلامت بدنی در ارتباط است، عامل دیگر منابعِ حمایتی است یعنی چه منابعی بیرون از وجود شخص هست اوز حمایت کند مثل دوستان یا خانواده، از سوی دیگر منابع معنویِ حمایتی نیز تاثیرگذار هستند؛ بنابراین با توجه به آنچه که اشاره کردم به دیدگاههای دین بر میگردم؛ برای مثال وقتی افراد به حرم اهلبیت میروند، وقتی به حرم امام رضا(ع) و کریمه اهلبیت(ع) میروند حال خوبی پیدا میکنند حالی خوب که تاثیری بسیار بهتر از جلسات رواندرمانگری دارد.
استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: بین این عوامل، استحکام روانشناختی نظر ما را بیشتر جلب میکند، در مورد استحکام روانشناختی فاکتورهای مختلفی وجود دارد از جمله انسجامِ معنایی که فرد نسبت به موقعیتهای استرسزا چگونه آنها را تفسیر کند، به این معنا که پس از ضربهای که به فرد وارد شد قدرت و مهار به کارگیری عقل در فرد چگونه خواهد بود و اینکه انسان چهقدر میتواند از نظام شناختی خودش استفاده کند؛ مساله دیگر در این بحث توانایی شناخت واقعیت است که از مولفههایی به شمار میرود که میتواند انسجام روانشناختی انسان را مشخص کند، اینکه چهقدر او میتواند واقعیت را ببیند و آن را بپذیرد و اینکه چه قدر گرفتار ذهنیت و خیالات خودش است. اینکه انسان چهقدر در موقعیتهایی که گرفتار میشود میتواند عوامل مختلف را درک کند؛ از سوی دیگر قدرت مقابله عامل دیگری است که در این بین وجود دارد، هر فشاری که به انسان وارد میشود وزنی دارد، آیا انسان این قدرت را دارد که بتواند این وزن را تحمل کند؟ مساله این است که برخی دفاع میکنند و برخی هم با موضوع کنار میآیند، مسالهای که مطرح میشود آن است که فرد بتوانند مقاومت کند یا نتواند.
ایمان منجر به رشد انسجام معنایی در شخصیت فرد میشود
وی گفت: عامل دیگر انعطافپذیری است که در مباحث روانشناسی مطرح میشود؛ اینکه فرد در موقعیتهای مختلف چهقدر میتواند خود را بازسازی کند؛ ایمان و رویکرد عقلانی و هیجان و بسیاری از عوامل در انسجام روانی افراد قابل بحث و بررسی است؛ هرچهقدر این ایمان قویتر باشد انسجامِ معنایی قویتر خواهد بود بنابراین با توجه به آنچه که اشاره شد از بین این عوامل انسجام روانشناختی اهمیت بیشتری مییابد؛ اگر ظرف معنایی انسان را بشکند او سه رویکرد خواهد داشت؛ یا باید معنا را تغییر دهد یا باید رابطه خودش را با موضوعی که آن معنا را شکسته تغییر دهد یا باید هویت خود را تغییر دهد، لذا شکست معنایی انسان را به سمت تغییر هویت میبرد و از همین نقطه است که انسانها دو دسته میشوند، گاهی در برابر این شکستِ معنایی مقاومت میکنند و حتی رشد کرده و قویتر شده و گاهی دچار نوسانات خلقی میشوند.
این پژوهشگر با طرح این پرسش که در صورت بروز بحرانهای مختلف چگونه میتوان ذهن را بازسازی کرد، افزود: در چند سطح میتوان این اتفاق را رقم زد، نخست آنکه باید آن ضربه را بشناسیم، دوم باید گستره آسیب را تشخیص دهیم (این مولفه برای افرادی است که اصطلاحا شکست معنایی پیدا کرده و به دنبال آن دچار اختلال شدند و رفتارشان نامنسجم شد)؛ سطح سوم آن است که معنایی که فرد قبلا متصور بوده را بشناسیم، این معنا میتواند ساختگی باشد که اگر بفهمیم این معنا ساختگی بوده بازگشت فرد به معنای متعالی در سطح چهارم را میتواند راحتتر کند یعنی برگرداندن معنای ذهنی فرد به حادثه و خقیقت؛ اما در سطح بعد تقویت ایمان برای تنظیم عمل معنادار مطرح میشود و در سطح ششم نیز تمرین عملی برای ارایه معنادهی جدید که می تواند به انسان در موقعیت های مختلف کمک کند، این موارد چارچوبهایی هستند که در بازسازی شناختی نیاز داریم که در بازگرداندن فرد به معنای حقیقی که در فطرت او قابل شناسایی هستند ممکن میشود؛ همه این مولفهها نسبت به شرایط فعلی جریان مقاومت و مرمدمی که درگیر با این وضعیت هستند قابل بررسی است.
در ادامه این نشست حجتالاسلام «حمید رفیعی هنر» استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با موضوع «اثر امپمبا Mpemba effect و نقش معنویت در مقاومت» به سخنرانی پرداخت.
وی با بیان اینکه تحقیقات مختلفی حول اینکه معنویت در جریان تابآوری میتواند نقش داشته باشد یا نداشته باشد انجام شده است اما سوالی که همواره مطرح میشود این است که چه اتفاقی میافتد که برخی افراد در حوادث و دشواریها بهتر میتوانند تابآور باشند و مقاومت کنند و اما در مقابل برخی دیگر نمیتوانند؛ در جدیدترین پژوهشی که در این زمینه پیدا کردم دیدم که از میان ۵۳۰ نفری که سابقه ترکِ مراقبت داشتند (به این معنا که در دوران کودکی آنها حادثهای پیش آمده بود که از والدینشان جدا شدند یا جنگی به پا شده بود و یا به خاطر فقر یا هر شرایط دیگری از والدین خود جدا شده بودند و در مجموعههایی تحت سرپرستی گرفته شده بودند) از سن ۱۸ سالگی به بعد بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که آسیبهای دوران گذشته بسیار آسیبزا بوده است با این حال مشاهده کردند که برخی از این افراد نسبت به سایرین بهتر میتوانند تابآوری داشته باشند بر خلاف دیگران که نمی توانستند یا کمتر این تابآوری را داشتند اما سوال این است که چرا؟ از میان ۵۳۰ نفری که اشاره شد از ۱۱ ملیت شرکت داشتند و در نهایت نتیجهای که حاصل شد از این قرار بود: عاملی که افراد را حفظ و تقویت میکند شامل ارتباط با خدا، حمایت معنوی، هدف بالاتر، هویت معنوی، آموزههای معنوی، بندگی مبتنی بر معنویت است.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تصریح کرد: من اولین بار بود که در تحقیق سه روانشناس آلمانی که هر مسلمان هم بودند مشاهده کردم که عنوان کرده بودند که به نظر ما نقش معنویت در جریان مقاومت و تابآوری شبیه جریان و اثر «امپمبا» است؛ یعنی در واقع اگر شرایط معنوی را شرایط داغ لحاظ کنیم شخصی که بهرهمند از شرایط معنوی است خیلی زودتر از فردی که در شرایط سرد معنوی قرار دارد به انسجام می رسد، به عبارت دیگر فرد با معنویت زودتر خود را جمع میکند.
افرادی که با ایمان و معنویت عجین هستند در شرایط سخت زودتر به آرامش میرسند
حجتالاسلام رفیعی هنر افزود: مولکولهای تابآوری حداقل سه عنصر اصلی دارد که شامل غلبه، بازیابی و تابآوری میشوند، در شرایط گرسنگی، سرمای زمستان در لبنان و سوریه و فلسطین افرادی هستند که از معنویت بهره بردند و سه عنصر غلبه، بازیابی و تابآوری در وجودشان هست و در واقع هم مقابله با کنش و هم کنترل کردن احساسات را در آنها میبینیم و از سوی دیگر مقابله با تنش که بسیار قابل توجه است؛ گو اینکه در هر مرحله انعطافپذیر شده و در نهایت به مرحله بازیابی میرسند و احساس تعلق یافته و منش متعادل پیدا میکنند، متعاقبا حس باورمندی و معنای جدید و حس خودکفایتی به آنها دست میدهد اما سوال اینجاست که چه میشود جریان معنویت افزایش پیدا میکند؟ معنویت به افراد کمک میکند که از تکرار و تحریک طرحوارههای ناکارآمد فاصله بگیرند و فرد وقتی تجربه گذشته تلخ دارد در مناجات با خدا تلاش می کند تا این طرح واره ها را کمتر تکرار و بر آنها غلبه کند، در مرحله بعد او منابع شناختی و عاطفی را می فهمد که محدود است و درکمیکند که چه قدر قدرتاش کم است لذا باور به نقش اساسی خداوند به میان میآید و نهایتا جریان بازیابی و طرحوارههای مثبت و جدید اتفاق میافتد که در اثر همین هویت معنوی شکل گرفته اند، همین باعث می شود که فرد به بازیابی جدیدی برسد.
در ادامه حجتالاسلام «محمدحسین شریفینیا» دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با موضوع «روانشناسی مقاومت» به ارایه مباحث خود پرداخت و گفت: اینجا دو مساله مطرح است، نخست ایستادگی و مخالفت در مقابل کسی که میخواهد قدرت نرم یا سخت چیزی را به فرد تحمیل کند؛ مساله دوم مقاومت در برابر تغییر است که در روانشناسی به تیپ شخصیتی این افراد محافظهکار گفته میشود که در برابر تغییر مقاومت میکنند.
وی افزود: در بحث ما مساله روانشناسی مطرح است یعنی مقاومتی که در برابر ظلم و تعدی و تجاوز شکل میگیرد اما پیش از ورود به بحث باید تفاوت میان مقاومت و تابآوری را مطرح کنم، در مقاومت سخن از ایستادگی و مبارزه و پیکار با عوامل برهم زننده تعادل داریم چه در سطح درون و چه در سطح برون؛ اما در تابآوری توانایی بردباری و صبر و گذراندن شرایط دشوار مطرح می شود؛ اینکه فرد بتواند در شرایط دشوار خود را منطبق کند و چارچوب شخصیتیاش از هم نپاشد؛ در سطح ملی تفاوت مقاومت ملی و تاب آوری ملی را در چند هدف و رویکرد و گستره و ماهیت میتوان مورد بررسی قرار داد؛ اساسا وقتی از تابآوری ملی سخن میگوییم منظور بازیابی ملی بعد از وقوع یک بحران است، بعد از آنکه بحرانی در جامعهای اتفاق می افتد و جنگ و محاصره اقتصادی میشود یک جامعه چه قدر توانایی ایستادگی روی پای خودش را دارد و بعد از اینکه چنین اتفاقی افتاد آیا این جامعه میتواند از هم نپاشد؟ آیا مقاومت یعنی ورود به میدان به صورت فیزیکی برای دفع تجاوز یا مفاهیم دیگری هم دارد؟
دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: دومین تفاوت این است که تابآوریها معمولا پیشگیرانه و انطباقی اما مقاومتها واکنشی و مقابلهای هستند؛ به لحاظ گستره نیز مقاومتها عمدتا در مقابل تهدیدهای نظامی و سیاسی شکل میگیرند اما تابآوری در مقابل هر مسالهای از مشکلات طبیعی و اقتصادی گرفته تا مشکلات اجتماعی مطرح میشود، البته اینجا بحث ما این است که چرا و به چه دلیل مردم فلسطین در برابر ظلم و اشغالی که در حدود نزدیک به ۸۰ سال قبل انجام شده مقاومت میکنند؟ مقاومت در دنیا امری معمول است، مردم جهان در برابر تجاوز و دیکتاتوریها ایستادند و در قرن بیستم چندین مورد مقاومت را داشتهایم از جمله مقاومت مردم الجزایر در مقابل استعمار فرانسه؛ مقاومت مردم هند در برابر استعمار انگلیس و یا مقاومت مردم ایران در برابر رژیم شاه، اما آنچه که فلسطین را استثنا می کند طولانی بودن مدت این مقاومت است چراکه مقاومت الجزایر چیزی حدود ۸ تا ۱۰ سال بود، مقاومت مردم هند کمتر از بیست سال زمان برد اما مقاومت مردم فلسطین ۸۰ سال است که ادامه دارد و این یعنی چیزی حدود دو تا سه نسل است که این مقاومت همچنان پویا و زنده است و به عقیده من خود صهیونیستها هم فکر نمیکردند که با چنین مقاومتی مواجه شوند که اگر چنین تصوری داشتند هرگز مهاجرانی از اروپا و آمریکا در این سوی عالم پای به این منطقه نمیگذاشتند.
وی تصریح کرد: مردم بسیاری از نقاط جهان بودند که از کشورشان آواره شدند اما هرگز مقاومتی به این مدت شکل نگرفت، مقاومت مردم فلسطین دنبالهدار بود و این مبارزه پیوسته است، هرچند مبارزات مقطعی بود اما مستمر نبود، بنابراین بیاییم و بحث را زاویه نگاه یک فلسطینی بررسی کنیم، چگونه است که او حاضر است که همه رنجها و سختیها را به جان بخرد و با وجودی که برای بسیاری از آنها امکان زندگی مرفه در کشورهای دیگر بدون این آسیبها وجود دارد اما میمانند؛ پاسخ آن است که فلسطینی به شدت حس ناسیونالیستی قوی دارد، فلسطین از سال ۱۹۲۰ شکل گرفت و تا قبل از آن فلسطین بخشی از امپراطوری عثمانی، سلاجقه، فاطموین بود و هرگز کشوری مستقل محسوب نمیشد اما از سال ۱۹۲۰ ناگهان انسجام گرفت و مفهوم ملت فلسطین بر پایه یک احساس نیرومند ایجاد شد و امروزه بسیاری از آورگان فلسطینی در اطراف و اکناف عالم به فلسطینی بودن خود افتخار می کنند.
فلسطینیها مبارزه خود را یک جهاد مقدس میدانند و این شرایط را تحمل میکنند
حجتالاسلام شریفینیا گفت: نکته دیگر که بر مقاومت فلسطینیها اثرگذار است بحث ایمان و جهاد است؛ اگر به یک فرد فلسطینی بگویید تو مشغول مبارزه هستی او پاسخ میدهد که من مشغول جهاد مقدس هستم؛ به همین جهت است که در میان فلسطینیها آنچنان که مقاومت اسلامی انرژی را در روح فلسطینیها نهاد سازمان آزادیبخش فلسطین موفق به تحقق این امر نشد و نتوانست چنین گستره و فراگیری ایجاد کند، فلسطینیها از انتفاضه اول با سنگ شروع کردند تا طوفانالاقصی که با موشک ادامه یافت و این مقاومت ره به عنوان یک جهاد بزرگ در نظر گرفتند؛ امروز در بسیاری از شهرهای دنیا نمازجمعههایی به شکوه نماز جمعه بیتالمقدس برگزار میشود.
وی افزود: فلسطینی احساس میکند در حال انجام بهترین فعالیت یا عمل اخلاقی است؛ امروز صرفنظر از عوامل میهندوستی و اخلاقی، این مقاومت تبدیل به یک نیاز روانی شده است یعنی فلسطینی احساس میکند همانطور که نیاز به امنیت فیزیولوژیک یا امنیت موفقیت هست، برای من به عنوان یک فلسطینی بحث مقاومت مطرح است چراکه هویت من زیر سوال رفته است و دفاع از هویت یک امر بسیار جدی در نیازهای انسانی است، انسان بیهویت یعنی انسان پوچ و هیچ انسانی حاضر نیست که به پوچی خودش تن در دهد؛ از سوی دیگر اشغال فلسطین، ظلم و تعدی و تحقیرهای روزانهای که اسراییلیها نسبت به مردم فلسطین روا میدارند باعث شده که این مردم ذیل این مقاومت عزت نفسشان بازسازی شود و حس ارزشمندی کرده و دردهای روانیشان تسکین یافته و سلامت روانی آنها حفظ شود؛ ضمن اینکه در نظر بگیریم که همه راههای استیفای حقوق به روی این افراد بسته شده است لذا تنها راه به دست گرفتن اسلحه و مقاومت مسلحانه و خشونتآمیز است.
دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در پایان اظهار کرد: البته برنامه سلامت روانی غزه از حدود سال ۱۹۹۰ آغاز شد و روانشناسان مرکزی را در غزه ایجاد کردند و روی آموزش بچهها کار کردند که ذیل آن زمینههای تابآوری و روانشناختی مردم غزه در حال ارتقا است.
در ادامه این نشست حجتالاسلام «محمد کاویانی» با موضوع «روانشناسی اجتماعی یهود با تأکید بر بحران کنونی صهیونیسم از منظر قرآن» سخنرانی کرد.
وی گفت: وقتی در قرآن میخواهیم یهود را بررسی کنیم چهار واژه داریم که شامل «یهود»، «موسی»، «بنیاسراییل»، «اهل الکتاب» میشود؛ صهیونیسم واژه قرآنی تلقی نمیشود اما به لحاظ مصداق وقتی بحثهای مربوط به روانشناسی اجتماعی را مطالعه میکنیم مصداق اَتَم یهودی که در قرآن بیان شده است همین صهیونیسمهای فعلی هستند، با اعلان وجود لابی صهیونیسم، استحکام تشکیلاتی آن قویتر شد و از همان ابتدا کسانی که صاحب قدرت بودند همان همبستگی اولیه را دارند، ضمن اینکه صهیونیست ابعاد مختلفی دارد که قابل مطالعه و جست وجو هست اما آنچه که در فضای علمی مورد توجه قرارگرفته صهیونیسم سیاسی و دینی است که بعد از فرمایشات امام و توجه به روز جهانی قدس مطرح شد.
دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه افزود: نوح (ع) پسرانی به نامهای سام، یافث و حام داشت، هرکدام از آنها اقوامی را ایجاد کردند، سام پدر آشوریها بود که در شمال جزیرةالعرب بودند و نهایتا از طریق ابراهیم منتهی به یهودی هایی می شوند که الان در زمانه کنونی داریم و این افراد از نسل او هستند. از سوی دیگر اسحاق نیز دو فرزند داشت یکی یعقوب و دیگری عیسو؛ یکی از فرزندان یعقوب یهودا نام داشت که او مهمترین طایفه بنی اسراییل را ایجاد کرد، وقتی به قرآن و بنی اسراییل و یهود که در قرآن از آنها نام برده می شود نگاه می کنیم منظور نگاه جمعی و هوین جمعی این قوم است، در قرآن ۱۳۶ مرتبه نام موسی آمده است و پس از آن ۶۹ بار نام ابراهیم (ع) آمده است.
حجت الاسلام کاویانی افزود: در حال حاضر ما با پدیده صهیونیسم مسیحی مواجهیم که گروهی از کشیشان بنیادگرای پروتستان آمریکا آن را رهبری میکنند، آنها قبل از جنگ جهانی دوم عنوان رسمی خود را مسیحیان بنیادگرا می نامیدند اما بعد از مدتی و بعد از جنگ عنوان خود را عوض کردند و به عنوان مبلغان انجیل مطرح کردند، صهیونیستهای مسیحی منتظر یک منجی موعود هستند و میگویند باید جنگ کلانی رخ دهد و این جنگ وضعیت را یک سویه می کند، منتهی منجی را مسیح از نگاه خودشان میدانند، در این میان اگر به تورات و انجیل نگاهی بیندازیم ۳۵ کتاب و زیرمجموعه های مختلفی مربوط به انجیل و تورات را پیدا می کنیم که نکته قابل توجه و تعجب آن است که یهودیها در متون و کتابهای تاریخی خود گویا اصلا مسیحیت را نادیده میانگارند حال آنکه ما در فضای فرهنگ اسلامی این قدر درباره مسیحیت مطلب داریم اما یهودیت تلاش کرده که حتی مسیحیت را نبیند.
وی اظهار کرد: از ویژگیهای روانشناختی یهود که در قرآن هم به آنها اشاره شده این است که آنها خود را برتر میدانند، پیمانشکن هستند، به خدا و معاد نگاه حس گرایی دارند، خود بزرگ بینی دارند، همچنین انان تشتت درونی دارند و عملیات روانی انجام می دهند، جریان تغییر قبله در زمان پیامبر نیز ناشی از همین مساله بود تا جای یکه پیامبر اکرم (ص) از خداوند خواست و آیاتی در مورد قبله نازل شد.
نظر شما