گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان ؛ همزمان با سالروز شهادت جانسوز بنت النبی حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها، دکتر حشمت الله قنبری (کارشناس دینی) در رابطه با یادداشتی را در اختیار خبرگزاری شبستان قرار داده است که متن این یادداشت را در ادامه می خوانید؛
بسم الله الرحمن الرحیم
سبک زندگی فاطمی چیست؟ سبک زندگی حضرت فاطمه چگونه بود؟ آیا آن سبک از زندگی در روزگاران و قرون بعد از آن حضرت و خاصه در دوران معاصر ما از کارکرد مناسب برخوردار است ؟ کنکاش دقیق و منصفانه و حضور عالمانه در معارف و معلم دین و سیره عملی حضرات اهل بیت علیهم السلام و خاصه حضرت صدیقه طاهره امکان دریافت درست و قابل استناد را در اختیار ما قرار می دهد، البته تحصیل این مراد هم کار ساده ای نیست، شما به حریم قدسی و با عظمتی وارد می شوید که از اختصاصات و انحصارات مربوط به خود برخوردار است و برای تاسیس و تداوم زندگی مبتنی بر دین، نظام جامع الگو ارائه کرده است.
گویا خدا وجود او را سند حقانیت دین خود قرار داده
نقش بانو در خانه پدری و همراهی با پدری که نزدیک به ۱۸ سال زندگی پر فراز و نشیب سیاسی و اجتماعی را از سر گذرانده یک نقش محوری و رکنی است به نحوی که در بسیاری از ابعاد، تمام اسلام با او معنا شده و گویا خدای تعالی وجود او را سند حقانیت دین خود قرار داده است.
در تاسیس زندگی و شیوه همسرداری و تربیت فرزندان و تمشیت امور منزل امیرالمومنین(ع) از همان قدرت و اقتداری برخوردار است که بقای حیات سیاسی و اجتماعی امام متقیان وابسته به اوست، او هم جان همسر خود بود و هم جان پناه امت زمانش بود و آنچه که بسیار شگفت انگیز است ممزوج بودن عشق و محبت، عقل و سیاست و بصیرت این زن و شوهر یگانه و ممتاز بود به گونه ای که همه شئون زندگی آنها با یکدیگر به معنا می نشیند.
بنده به لحاظ حوصله مخاطبین عزیز یک قطعه تاریخی را به عنوان سندی بر عرایض خود تقدیم می کنم. زمانی که حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها مجروح شد و به علت عوارض دردناک جراحتها در بستر بیماری قرار گرفت و احساس کرد که روزها و ساعات پایانی عمر شریف اوست، ندیمه های خود که هر کدامشان از شخصیت های بزرگ روزگارشان بودند (مانند ام ایمن و اسماء بنت عمیس) را به حضور طلبید و به آنها فرمود کسی به مسجد برود و از امیرالمومنین علیه السلام بخواهد به خانه بیاید، امیرالمومنین با شتاب خود را به بانوی عالمین رساند و بر بالین او نشست.
این عبارت ها جان پاک علی علیه السلام را درهم کوبید
حضرت بانو در نهایت محبت فرمود: «یَا ابْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنَّنِی لَأَرَی مَا بِی لَا أَشُکُّ إِلَّا أَنَّنِی لَاحِقَةٌ بِأَبِی سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی؛ ای پسر عمو! احساس می کنم که مرگ من فرا رسیده است و تردید ندارم که هر ساعت به پیوستن به پدرم نزدیکتر می شوم و می خواهم وصایا و سفارشات خودم را با تو در میان گذارم.»
لحظات و عبارت های دردناکی در مقابل امام متقیان قرار گرفته بود، تمام هستی او در حال جان دادن بود با اندوه جانکاهی فرمود: «حبیبه ام بگو ! أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؛ ای دختر رسول خدا! هر چه را که دوست داری به علی بگو »
با اشاره امیرالمومنین علی علیه السلام همه از کنار بستر زهرای مطهره فاصله گرفتند و اطاق زهرا (سلام الله علیها) از علی و فاطمه و عشق و اندوه بزرگشان پر شد. حضرت بانو در نهایت ادب و آرامش ابتدا فرمود : «یَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی؛ پسرعمو! خودت می دانی که من هرگز دروغ نگفته ام و در طول زندگی با تو دخل و تصرف غیر مجازی نکرده ام و با تو مخالفتی نداشته ام»
این عبارت ها جان پاک علی را درهم کوبید ، فاطمه ای که علی می شناخت در باغ باور کسی قابل فهم نبود. لذا با لطافت فرمود : «مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَی وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَنْ أُوَبِّخَکِ غَداً بِمُخَالَفَتِی ؛ عزیز دلم ! پناه بر خدا، تو به احکام خدا از همه داناتر و از همه پرهیزکارتر و از همه بهتر و بیش از آن از خدا می ترسی که من فردای قیامت بتوانم بگویم که مخالفتی با من روا داشته ای.»
مصیبت نداشتن تو اندوهی است که هیچ چیز آن را جبران نمی کند
این عبارت ها و شهادت های امیرالمومنین علیه السلام نسبت به بانو، راهبرد زندگی ایمانی است. یعنی این که اقتضای همسریِ مطلوبِ دین برای زن همین خصلت های فاطمی است و اقتضای شوهری مطلوب دین هم این نگاه عمیق علوی به بانوی خانه اش است.
در سبک زندگی فاطمی بانوی خانه اکرم، اعلم، اتقی و برخوردار از بالاترین درجات بندگی دیده می شود لذا امیرالمومنین در ادامه از غصه درونی خود این گونه پرده برداری کردند: «فَقَدْ عَزَّ عَلَیَّ بِمُفَارَقَتِکِ وَ بِفَقْدِکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ ؛ فاطمه عزیزم ! مفارقت و از دست دادن تو برای من سخت گران است، ولی هیهات چاره ای جز جدایی از تو برای من باقی نمانده است. وَ اللَّهُ جَدَّدَ عَلَیَّ مُصِیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکَ وَ فَقْدُکَ فَإِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ ؛ به خدا سوگند با مرگ تو مصیبت از دست دادن پیامبر بر من تازه میشود و مرگ تو و از دست دادن تو مصیبتی بسیار بزرگ است»
«مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ؛ وای که این مصیبت چه سخت و درد انگیز و دشوار و اندوه افزاست. وَ اللَّهِ مُصِیبَةٌ لَا عَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا ؛ مصیبت نداشتن تو اندوهی است که چیزی قدرت تسکین آن را ندارد و هیچ چیز آن را جبران نمیکند»
«زنان» نیمی از ظرفیت جامعه نیستند، بلکه «زنانگی» نیمی از ظرفیت جامعه است
راوی گفته است بعد از این گفت و شنود حکیمانه، عاشقانه و دلبرانه امیرالمومنین(ع) سر فاطمه(ع) عزیزش را به سینه چسبانید و هر دو برای لحظاتی طولانی گریه کردند. سپس امام متقیان از حبیبه اش خواست تا هر چه را اراده گفتن دارد، بفرماید. «أَوْصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تَجِدِینِی وَفِیّاً أُمْضِی کُلَّ مَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَی أَمْرِی ؛ زهرا جان شما امر کن، فرمان تو بر خواسته من مقدم خواهد بود»
این روش مندی به عنوان یک الگوی ممتاز در همین خانواده حماسه های شگفت انگیزی را در مقاطع بعدی تاریخ رقم زد، اینجا روابط مبتنی بر عواطف و خردمندی های همسرانه بود و در سال شصت ویک صورت دیگری از عقل و عاطفه و حماسه خواهرانه در صحنه های اجتماعی و سیاسی و دفاعی به نمایش درآمد.
مدلی که ما در ایران در تنظیم روابط اجتماعی و خانوادگی خود طی دو سه دهه اخیر غفلت کردیم و امروز با آثار تلخ آن غفلت مواجه هستیم. در مقاطع و موارد مختلف سالیان گذشته نگاه و نگرش ما به بانوان مبتنی بر نگاه غربی، صحیح و اصولی نبود و ظرفیت زنان در مناسبات جامعه به درستی درگیر نشد. بلکه از بانوان، به عنوان ظرفیتِ جایگزین مردان تلقی شد غافل از اینکه «زنان» نیمی از ظرفیت جامعه نیستند، بلکه «زنانگی» نیمی از ظرفیت جامعه است.
در نظام زندگی اسلامی، الگوی مشارکت اجتماعی زن و مرد با یکدیگر متفاوت است، کار مردانه را نباید بر دوش زنان گذاشت، همانطور که مردان نمی توانند کارها و مسئولیت ها زنان را به درستی به انجام برسانند.
در فرهنگ عاشورا استفاده از ظرفیت های بانوان در عالی ترین سطح از استانداردهای ایمانی و انسانی الگوسازی شده است. برجسته ترین زنان در کنار و مجاورت با زبده ترین ایثارگران، شیوه هایی از مجاهدت و حضور موفق اجتماعی را به تصویر کشیده اند که تا آخر تاریخ تکرار شدنی نیست.
شما مستحضر هستید بانوان معتبر و بزرگی به کربلا آمدند که اگر در صحنه حاضر نبودند پیام عاشورا و حقایق دین قابل انتقال نبود. جنگی با مختصات عاشورای سال ٦١محتاج یک رزمنده حتی نوجوان است اما در سبک و الگوی زندگی حسینی علیرغم نیاز جدی میدان نبرد به نیروی کارآمد، حضرت سیدالشهداء ممتازترین شخصیت و شجاع ترین فرمانده خود یعنی «عباس بن علی» را از حضور در میدان عملیات معاف کرد و به او ماموریت داد تا از حریم زینب و رباب و سکینه و سایر بانوان و اطفال حفاظت کند.
مشکلات جامعه با دعای تنها و اظهار تاسف یا روشنفکرنمایی مشکلات حل نمی شود
نکته مهم اینجاست که در میدان کربلا به همان میزانی که نبرد با تندیس کفر و شرک و نفاق موضوعیت داشت صیانت از بانوان هم مهم بود ، تا مردان هستند حکم مردانگی این است که زن در پرتو غیرت مرد آرامش و امنیت داشته باشد. لذا بعد از اینکه همه مردان کربلا به شهادت رسیدند غیرت دینی به عنوان میراث جاویدان آنها به مخدرات حرم و حریم حسینی رسید.
شما شنیده و خوانده اید که در طول سفر پر بلای آزادگان نهضت عاشورا، در کوفه و شام جریان تبهکار یهود اهانت به حجاب و عفت آل الله را سرلوحه برنامه های خودقرار داده بودند. آنها ضربه زدن به حجاب را نه تنها برای تحقیر بازماندگان نهضت عاشورا، بلکه برای شکستن حریم مقدسات و ازمیان برداشتن غیرت و شرافت انسانی پیگیری می کردند و تهاجم به حجاب و ترویج وقاحت یک اقدام و عمل سیاسی منطبق با تعالیم تاریخی و تربیتی بنی اسرائیل بود. زنان مجاهد حسینی بر همه مصیبت ها و اهانتها فائق آمدند ما هم می توانیم و باید بتوانیم. اما راهش شناخت و به کارگیری و استفاده از الگوی فاطمی و زینبی است.
نسخه اسلام و حضرت حسین بن علی علیهما السلام نجاتبخش است. حضرت امام حسین زمانی فرمود: «إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی» که در تمام قلمرو اسلامی کمتر از صد نفر با امام زمان خود هماهنگ شدند و همراه ماندند. شرایط امروز کشور و مردم ما شرایط خوب و از معدل اخلاقی قابل احترامی برخوردار است. مشکلات جامعه ما حتما قابل حل و اصلاح است اما برنامه ریزی و عزم و اراده حسینی و علوی می خواهد.
نظر شما