خبرگزاری شبستان، گروه دین و اندیشه، حجت الاسلام امیرعلی حسنلو، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه های علمیه در آستانه فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در یادداشتی به چگونگی الگو گیری از حضرت زهرا(س) با توجه به شرایط زمان پرداخت. مشروح این یادداشت به شرح زیر است:
در سیره اهل بیت (ع) اصولی هست که برای همه بشریت قابل اقتباس هست و عمل، چون خداوند پیامبران و اولیای دین را برای همه بشر مکلف و مامور نموده است نه گروه خاص و طایفه خاص و قوم وملت خاص؛ بنابراین می توان گفت: نه تنها درخصوص حضرت زهرا(س) بلکه در مورد همه معصومین میتوان گفت که آنها چراغ راه اند، یعنی به عنوان یک الگوی بی خطا در قله مسیر انسانیت ایستاده اند، مانند نورافکنی که یک جایی را روشن میکند برای اینکه انسانها گم نشوند و در این مسیرقرار بگیرند؛ کار الگو همین است، شما زمانی که با الگوهای اجتماعی دیگری رو به رو میشوید همین گونه است. مثلا جوانی میخواهد در رشته ورزشی فوتبال مانند فلان فوتبالیست شود، این موضوع را میداند که ممکن است هیچ گاه مانند آن شخصیت نشود ولی او را چراغ راه خود قرار میدهد تا به واسطه جاذبه او در این مسیر حرکت کند.
بی تردید هیچ گاه دو انسان مانند هم نمی شوند حتی دو انسان غیرکامل؛ مثلا شخصی میخواهد مانند علامه طباطبایی(ره) شود، درمورد ایشان مطالعه و تحقیق و بررسی میکند و سعی می کند روش و منش او را الگوی راه خود قرار دهد اما تفاوت شرایط و استعدادها اثرگذار خواهد بود و نتایج نیز متفاوت خواهد بود؛ این مورد در الگوگیری از معصومان (ع) نیز صدق میکند، شخصی که دنبال اسوه و الگو است کم کم خودش را به آن الگو نزدیک میکند، هر چند فاصله بسیار است.
چهره ایشان به عنایت الهی و مجاهدات عظیم و درجه عالی انسانی اش بی خطا است، اما من که میخواهم او را الگو قرار دهم، قرار نیست نسخه دوم برای او شوم، بلکه بحث این است که در آن مسیر قرار بگیریم.
انسان وقتی شروع به تزکیه میکند تصمیم می گیرد خود را با الگو منطبق کند؛ مثلا با خود عهد میبندد که من تلاش میکنم دروغ را ترک کنم، من تلاش میکنم غیبت را ترک کنم.
انسان ها وقتی در مسیر الگوگیری قرار میگیرند، اخلاق خود را مانند آن شخص الگو در خود تقویت میکنند، مانند بچه ای که از پدر و مادرش الگو میگیرد و خود را با او همسان میکند.
اگرچه عین آن ها نمی شود ولی در مسیر الگو گیری قرار میگیرد، همین مقدار هم خواسته شده است و هیچ گاه گفته نشده است که عین آن ها بشوید بلکه گفته شده هم مسیر و هماهنگ شوید. اما گاهی یک بانوی مسلمان به الگو که نگاه میکند؛ میگوید من بر اساس حجیت این الگو؛ باید زندگی خود را به گونه ای برنامه ریزی کنم که همه ابعاد همسری، مادری، توجه به مسائل اجتماعی و... در آن باشد تا بتوانم رشد کنم؛ مثلا اگرچه استعداد چندانی ندارد که در تحصیل به آن نقطه اوج برسد و بیشتر حوزه علایقش خانه داری است یا حوزه علایقش مطالعات است و... تمایلی ندارد که خودش یک فعال اجتماعی بشود؛ اینجا الگوگیری به این نحو که در ابعاد مورد علاقه و هماهنگ با استعداد ها، از شخص الگو تبعیت کند، روش صحیحی است؛ در واقع شخص خودش را از تمام قابلیت ها و استعداد هایی که در وجودش هست منع نمی کند، حضرت نگفته اند که همه فعال اجتماعی شوید، اما فرموده اند که همه بینش اجتماعی داشته باشید. در این حدود میتواند به آن الگو نزدیک شود.
تاثیر شرایط زمانه واقتضائات در الگو گیری
زمانی که بین ارزش ها و روش ها تفکیک ایجاد شود، در گام دوم باید بین قالب ها و محتواها، تفکیک صورت پذیرد، چرا که الگو پذیری به دو صورت مستقیم و یا غیر مستقیم اتفاق میافتد.
الگوپذیری مستقیم به این معنا هست که حضرت هر رفتاری را انجام دادند، ما عین همان را انجام دهیم. مثلا حضرت هرشب عبادت میکردند. من هم هر شب عبادت کنم.
الگو پذیری غیرمستقیم به این صورت است که روح و گوهر گفتار و کردار شخص اسوه باید به درستی درک و تحلیل واستنباط شود سپس در مرحله بعد سیره عملی تدوین شده، روش و کارکرد های عملیاتی شدن در عصر حاضر بررسی و تبیین شود و توسعه آن به تمامی عرصه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مورد مطالعه قرار می گیرد.
درمورد الگوپذیری از حضرت زهرا(س) نیز هر دو حالت وجود دارد:
۱- در ساحت وجودی حضرت گونه ایی از اخلاص، فداکاری، خدا را به عنوان اصل و مبداء قرار دادن و از
خودگذشتگی در راه دین و صلاح اجتماع، دیده میشود؛ در ارتباط با این حقیقت ها و مواردی که از تاریخ به دست ما رسیده است، میتوان عین همان کارها را به اجرا گذاشت که در این گونه موارد، این همان الگوپذیری مستقیم است.
۲- اما برخی موارد، از نوع الگوپذیری غیر مستقیم است، مثلا در فضائل حضرت آنچه که به وفور موج میزند،
معنویت است، مانند اینکه ایشان در عرصه های مختلف محل آرامش خانواده بودند، ایشان در کنار وظایف خود، آموزش قرآن را برای بانوان داشتند و به شبهات پاسخ میدادند، مواردی است که سیره حضرت را بیان میکند،
با توجه به مبنای الگوی غیرمستقیم، می توان از این عناوین الگو گرفت :
یک زن و یک بانو، باید فعالیت داشته باشد، باید تلاش کند، درکنار اینکه معنویت را مورد توجه قرار دهد، درکنار این که توجه داشتند به خطوط قرمز، درعین حال میتوانند خطبه های قراء داشته باشند، میتواند اثربخش باشد، انتخاب های درست داشته باشد، این روح و قالب ها را از حضرت زهرا(س) به عنوان الگوگیری غیر مستقیم، می توان استخراج کرد.
درزمان حاضر، زن دریک محیط مدرنیته و صنعتی و تکنولوژی زندگی می کند، و شرایط زندگی قابل مقایسه با آن عصر نیست. اما در عین حال ارزش های انسانی همچنان ارزشمند و مورد اقتباس هستند؛ لذا اگر این دقت نظر صورت گیرد و تفکیک بین ارزش ها و قالب ها، تفکیک بین الگو پذیری مستقیم و غیر مستقیم اتفاق بیفتد، نه تنها مشکلی در ارائه الگوی مناسب ایجاد نمی شود بلکه میتوان از طریق الگو پذیری غیر مستقیم، راه درست و معیار را شناخت.
راه حل تعارض اقتضائات زمان با الگو برداری از سیره حضرت زهرا (س)
برخی از افراد خواستند که از سخنان حضرت زهرا(س) این مطلب را استنباط کنند که ایشان مخالف حضور زنان درعرصه اجتماع هستند؛ درحالی که در زمان حاضر زنان و بانوان فعالیت اجتماعی دارند و اگر بانویی بخواهد حضرت را الگوی خود قرار دهد، باید خانه نشینی را انتخاب کند.
در پاسخ به این شبهه و با توجه به مبانی که در بالا ذکر شد، راه حل کاملا مشخص است و هیچ گونه تعارضی با شرایط و اقتضائات زمانه اتفاق نخواهد افتاد. چرا که در این زمینه مبنا وجود دارد، مبنا این است که باید بین قالب ها و روش ها تفکیک اتفاق بیافتد وشرایط حضور اجتماعی بانوان مهیا شود؛ اگر بانو میخواهد برای انجام تکلیف درصحنه اجتماعی حضور پیدا کند باید توجه کند که در شرایط مناسبی حضور داشته باشد چنانچه سیره رفتاری حضرت زهرا همین بوده است که وقتی بحث بصیرت است، باید درمکان های اجتماعی حضور داشته باشند، و باید آن چه که سخن حق است را گفت، خودشان اینگونه بودند و دخترشان حضرت زینب(س) نیز همانند ایشان عمل کردند. پس این به معنای عدم حضور اجتماعی بانوان نیست، بلکه به معنای این است که شرایط را رعایت کنند و با رعایت حدود الهی برای کسب رضایت الهی قدم بردارند.
در طول تاریخ اسلام بانوان گرانقدری بودند که به تأسی از حضرت هم علم آموختند وهم رشد معنوی داشتند. به طور مثال میتوان نام برد از افرادی چون مادر سید علم الهدی، مادر سید رضی، دختر شیخ طوسی، آمنه بیگم که یکی از شخصیت های بزرگوار است. در عصر حاضر میتوان از بانو مجتهده امین یاد کرد، ایشان درحدی بزرگوار بودند که حضرت آیت الله مرعشی نجفی از ایشان اجازه نقل روایت میگیرند. ایشان اجازه اجتهاد داشتند.
کتاب های متعدد ارزشمندی از ایشان به یادگار مانده است که می توان از تفسیر مخزن العرفان، نفحات رحمانیه، روش خوشبختی، معاد و... نام برد. همه این رشد ها و ثمرات با الگوگیری و تاثیرپذیری از حضرت زهرا «س» حاصل شده است. و در عین حال عفت و حجاب و حفظ حریم ها به بهترین نحو صورت گرفته.
گاهی شنیده می شود که برخی افراد در مجامع علمی با مقاصد خاصّی با استناد به این روایت که برای زنان بهتر است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند، این پندار بی اساس را در سطح جامعه ترویج می کنند که سیرة فاطمة زهرا (س) برای دختران و زنان روزگار ما نمی تواند اسوه و الگوی مناسبی باشد؛ که در مورد آن باید چند نکته را مدّ نظر قرار بدهیم:
۱ – استفاده حضرت فاطمة زهرا (س) از کلمة بهتر و خیر، خود گویای این حقیقت است که سیرة مذکور یک رجحان و مزیّت و ایده آل می باشد. امری که رعایت آن رجحان و برتری دارد و مادامی که ضرورتی پیش نیامده است، عمل به آن بهتر و مطلوب تر است.
۲ – پیام این روایت این است که اگر زن احتیاجی به فعالیت اقتصادی نداشته باشد و در عرصة تعلیم و تعلّم نیازی به استاد مرد یا شرکت در کلاس های مختلط نباشد، یا برای درمان بیماری ها، پزشک زن به قدر کفایت وجود داشته و رجوع به پزشک مرد هیچ ضرورتی نداشته باشد و...؛ در این شرایط بهترین سیرة زندگانی برای بانوان این خواهد بود که در منزل و محل سکونت و آرامش قرار گیرند و به شئون خانوادگی، اعم از تدبیر منزل، تربیت فرزند، همسرداری، کمک به خود کفایی خانواده و... بپردازند و در شرایطی که نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست، بهتر آن است که زن با هیچ مرد نامحرمی تماس نداشته باشد و این هرگز به معنای ممنوعیت قانونی نیست. این روایت جنبه اخلاقی دارد و رعایت آن مستحب می باشد و عدم التزام به آن گناه محسوب نمی شود.
۳ـ سیره حضرت زهرا (س) کاملا قابل الگو گیری است از آن جهت که مورد تأیید خدا و رسول خداست. ؛ لذا سیره آن بانوی بزرگ، در عرصه های سیاسی، مانند خطبه حضرت فاطمة زهرا (س) در دفاع از ولایت علی (ع)، یا در شرایط نظامی، مثل امداد رسانی زنان در جبهة جنگ برای مجروحین و تهیة غذا و پوشاک و رساندن آن به جهادگران و... نشانگر آن است که اصل فعالیت های اجتماعی برای زنان، با رعایت شرایط دینی و اخلاقی، نه تنها مذموم نیست، بلکه در برخی موقعیت ها ممدوح و مطلوب است و در عرصه هایی چون تجمع های سیاسی، اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر بانوان، آموزش و پرورش بانوان، کسب تخصص های مورد نیاز بانوان، مشاوره در امور بانوان و... چه بسا در حد ضرورتی انکار ناپذیر باشد.
نظر شما