خبرگزاری شبستان؛ گروه مسجد و کانونهای مساجد: ژیلا نام زنی است که پشت در منتظر است تا در را برایش باز کنند همزمان متوجه میشود که کسی او را تعقیب می کند. رویش را بر میگرداند. او را میشناسد. فردی که او را شناخته شروع می کند به صحبت کردن. نامش را صدا میزند. ژیلا! بله ... میشود برای کاری به تو رو بزنم؟ چه کاری؟ میشود دیگر مواد نفروشی؟ نمیفروشم حاج آقا ... گفت دیوار روبرو را نگاه کن و شروع کرد به شمردن ... آجر اول ... آجر دوم ... آجر سوم ... به آجر پنجم که رسید سهیلا انگار قالب تهی کرده بود ... حاج آقا به او فهمانده بود که من میدانم مواد را کجا جا سازی کردی و وقتی پلیسها آمدند من خبر داشتم اما چیزی نگفتم. حاج آقا به ژیلا گفته بود من میخواهم با اهالی این محله رفیق باشم نه اینکه از آنها خبر ببرم و مخبری کنم. تو بچه کوچک داری ژیلا! و شوهرت زندان است ... پس روی قولت وایسا و دیگر مواد نفروش! همین که ژیلا فهمید قضیه از چه قرار است شروع کردن به گریه کردن ...
وقتی کسی به او اقتدا نکرد ...
وقت نماز ظهر است. به عنوان امام جماعت صف اول می ایستد تا به او اقتدا کنند. اما کسی نیست. بین مردم دهان به دهان میچرخد امام جماعت جدید از منطقه آسیب است. منطقهای که محل قاچاق مواد مخدر است و مگر میشود امام جماعت انقدر با خلافکران عیاق باشد. حتما خودش هم یکی از همین آنهاست. این حرفها کافی بود تا کمتر کسی در مسجد پای حرفهای او بنشیند و در نهایت مجبور میشود که در کوچه نماز جماعت را برپا کند.
این عمامه کفن من است ...
نامش غفار است. غفار ئیسی. متولد ۶۱ است و فعالیت تبلیغی خود را از سال ۸۰ در حاشیه شهر تهران شروع کرده است. به کمپهای ترک اعتیاد رفته و سعی کرده است که با لحنی دوستانه و در قامتی برادرانه همه را دور خود جمع کند. بعد از تهران به استان چهارمحال بختیاری میرود و در حاشیه شهرکرد در منطقهای که سرشار از آسیبهای اجتماعی است فعالیتهای خود را آغاز میکند. در همان ابتدای فعالیت خود متوجه میشود که مسئولین یک دیوار بتنی بلند سه متری کشیدهاند با محلهای که نامش مهدیه است. این دیوار بلند اما نتوانست بین او و منطقه آسیب جدایی بیندازد. مقامات مسئول ادعا دارند که آن منطقه نه قابل ترمیم است نه مردمش تغییر میکنند. اما برای حجت الاسلام رئیسی که زمانی کمپ ترک اعتیادش کمپ نمونه کشوری شده بود این حرفها شبیه شوخی بود. به چشم خود دیده بود افرادی که اعتیاد روزگارشان را سیاه کرده بود اما بعد از ورود به کمپ با حال خوب از آن خارج شده بودند. از همان ابتدا سعی کرده بود اهالی محل را خوب بشناسد و از مسائل و مشکلاتشان با خبر باشد تا اگر قرار است کاری کند بداند از کدام در باید وارد شود.
به گفته حجت الاسلام رئیسی وقتی کسی دستگیر میشد به او سفارش میکردند که من خانواده خودم را به شما سپردم. انگار به من اعتماد کرده بودند. همین باعث شده بود خیلی ها از محله خودمان بگویند رئیسی هم یکی از همانهاست وگرنه مگر میشود کسی با خلافکاران انقدر عیاق شود. دو بند از زندان شهرکرد متعلق به همان محله بود. حجت الاسلام رئیسی با قاضی صحبت کرده بود که یکبار هم که شده با روش من پیش بروید و خانههای پلمپ شده را باز کنید. اما بعد از مدتی یکی یکی نامه میزدند که فلان شخص متنبه شده است و آنها را آزاد کنید وقتی برای زندانیان مرخصی میگرفتم با انها صحبت میکردم و سعی میکردم به آنها عزت نفس بدهم. طوری که خودشان به زبان میآوردند که حاج آقا یک ساعت در زندان مساوی است با ده سال و ما دیگر نمیخواهیم به زندان برگردیم.
به گفته حاج آقا رئیسی آنجوری که مسئولین گفته بودند نبود و خیلی ها تغییر کرده اند. از پسر نوجوانی که پدرش خلافکار بود و خودش جز ده طلبه برتر حوزه شده بود تا زن جوانی که مواد فروش بود و حالا زندگیاش سروسامان گرفته.
درمیان حرفهایش وقتی به آن زن جواد مواد فروش اشاره میکند یاد یک سکانس از فیلم سینمایی مارمولک میافتد و اشاره میکند که «من بارها این فیلم سینمایی را دیده ام و بی دلیل نیست که مقام معظم رهبری این فیلم را تحسین کردهاند و همین فیلم برایش نقشه راهی بوده که چه طور با مردمی که دچار آسیبهای اجتماعی شدهاند برخورد کند.»
لغو حکم اعدام ۶ زن
همه راهها را امتحان کرده تا هر راهی مسیری باشد برای ورود به دلهای مردم آسیب دیده. از تسویه حساب دفتری تا گرفتن وام برای خیلیها که میخواهند شغلی راه بیندازند. از خرید بخاری و آبگرمکن تا ورود برای جلوگیری از سقط جنین. با فعالیتهای حجت الاسلام رئیسی ۶ زن که به دلیل حمل مواد مخدر محکوم به اعدام شده بودند با نظارت حاج آقا و ایجاد مامنی برای آنها در مسجد توانسته بود آنها را از مرگ حتمی نجات دهد. همه اینها را گفت اما دلش پر بود از سنگ اندازی و عدم همکاری مسئولین. مسئولینی که کار را برایش سخت کردهاند و معتقدند هیچ راه بازگشتی برای اهالی این منطقه وجود ندارد. و در آخر حرفش این است که من به خیلیها گفته ام که این عمامه کفن من است و تا پای جانم برای خدمت به این مردم ایستادهام و من خادم این مردم هستم نه امام آنها... غفار رئیسی اخیرا در برنامه «یکی از ما» که با هدف معرفی روحانیونی که اقدامات خوبی در جهت اصلاح اجتماعی انجام دادهاند از شبکه سه سیما به روی آنتن میرود حضور پیدا کرد.
رئیسی از روحانیون فعال و مؤثری است که در حاشیه شهرکرد فعالیت میکند و به تنهایی توانسته است به بسیاری از افراد بزهکار کمک کند و در جهت اصلاحات یک منطقه اقدامات مؤثری انجام دهد.
نظر شما