به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: پانزدهمین نشست از سلسله نشستهای گفتمان مقاومت با موضوع «جریانشناسی بازیگران فکری و سیاسی سوریه» به همت گروه کلام اسلامی و الهیات جدید و مرکز تعاملات علمی بین المللی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری مشارکت مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به صورت حضوری و مجازی، امروز چهارشنبه ۵ دی ماه برگزار شد.
در ادامه گزارش (برخط) خبرنگار شبستان از این نشست را میخوانید:
در این نشست علمی حججالاسلام «ذبیحالله نعیمیان» استاد مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع)؛ «مهدی فرمانیان» عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب؛ «سیدسجاد ایزدهی» استاد گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ «محمدباقر پورامینی» مدیر گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی حضور داشته و سخنرانی کردند؛ همچنین «سیدعلیرضا عالمی» مدیرگروه مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه و «محمد محمدینیا» عضو هیأت علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز در این نشست به ارایه مباحث خود پرداختند.
حجتالاسلام «سید سجاد ایزدهی» در این نشست با اشاره به شرایط سوریه در سالیان اخیر و برگزاری انتخابات و رای آوردن «بشار اسد» گفت: این شرایط را با عربستان سعودی مقایسه کنید که نَه رای دارد و نَه رئیسجمهور بلکه گویا این سرزمین سند به نام سعودی خورده است؛ اکنون در سطح منطقه با توجه به اتفاقاتی که افتاده است سوریه ضعیف شده و طبیعتا اطرافیان در این کشور طمع کرده و تا جایی که بشود زور میگویند، در این میان تابآوری است که اهمیت دارد؛ سوریهی موجود بعد از قضایای داعش نابود شد و دیگر سر بلند نکرد، از جولان و ادلب گذشت و بی خیال شد.
استاد گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: در جغرافیای سیاسی فعلی از یک طرف ترکیه، از سوی دیگر لبنان، ترکیه، اردن، قرار دارند؛ البته چندان با اردن مساله ندارند و عمده درگیری از یک جهت بحث ترکیه و عثمانی است چراکه آنها فکر میکنند حلب برای آنهاست و داعیه دارند، اردوغان تصریح کرده که از آن ماست و به ما بر میگردد، موضوغ دیگر اینکه اگرچه ترکیه امروز ترکیه عثمانی نیست اما ترکیه تورانی است و بیشتر از اینکه مملکت اسلامی باشد مملکت تُرکی است لذا روی تُرکها سرمایهگذاری میکند از ترکیه گرفته تا آذربایجان و... و آنها این قضیه را مهم تلقی کردند.
وی افزود: مساله دیگر اسراییل است که میخواهد در منطقه احساس امنیت داشته باشد لذا جولان را گرفته و طبیعتا محل تزاحم میان قدرتها و بازیگران منطقه مثل ایران و عراق و حزبالله است و این بازیگران با هم نقش ایفا میکنند تا بتوانند منطقه مقصود نظر خود را به دست بیاورند و عملا فضا را از دست آن گروه ۱۴ درصدی غیر غالب که به تعبیر خودشان دارد زور میگوید در بیاورند؛ نگاه دیگری که در این میان فارغ از نگاههای مرزی وجود دارد نگرش فرهنگی مذهبی است چراکه بیشتر جمعیت سوریه از اهل سنت هستند و طبیعتا توقع ندارند که یک علوی آنجا حاکم شود، توقع ندارند ایرانِ شیعی آنجا قدرت پیدا کند، از سوی دیگر بحث سلفیها مطرح است که آنجا مساله جدی است و شاید بحث اخوانیها بیش از سایرین مطرح شد چراکه اولین جرقههای بحث سوریه به واسطه اخوانیها شکل گرفت وبعدها داعش مطرح شد؛ ترکیه و قطر با رویکرد اخوانیها آمدند و از یک طرف چه بسا عربستان و امارات اندکی کمک کردند در مقابله با رویکرد اخوانی که همیشه هست و در واقع خواستند در خلیج فارس قطر را هم محدود کنند؛ ضمن اینکه مباحث دیگر از جمله مساله آمریکا نیز در منطقه مطرح است.
حجتالاسلام ایزدهی گفت: از لحاظ امنیتی از میان بازیگرانی که در فضای سوریه دخیل هستند ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ مساله دیگر اینکه روسیه از قدیمالایام مارکسیستی بود و سوریه بیشتر با ارتش روسیه پشتیبانی میشد، همچنین آمریکا نیز برایش مهم است که در سوریه باشد چراکه نزدیک به ترکیه است و بحث ناتو و نزدیک بودن به اسراییل مطرح است، ضمن اینکه محور ایران هم هست؛ در این میان قطر نیز در بسیاری از موارد ورود کرده اما از حیث مذهبی و دینی جهان اسلام جولان داده و عملا دارد منطق اخوانی را توسعه میدهد، اما اینکه نتیجه این بازی و مواجهه این قدرتها و بازیگران سیاسی در سوریه چه خواهد شد و این جریان تحریرالشام موجود که بارها اسم و پوسته عوض کرده و اکنون در قالب یک فرد کراواتی خود را نشان داده نمیدانم که آیا میتوان گفت که یک داعشی قابلیت تبدیل به یک اخوانی عاقل را دارد؟
استاد گروه سیاست پژوهشکده نظام های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: اگر عنصر سیاست را در فرهنگ و سیاست وارد کنند معنایش آن است که بازیگر اصلی نه تحریر الشام خواهد بود و نَه حتی ترکیه، قطر و امارات بلکه مساله به نظرم فراگیرتر است، از نظر جزئی دعوا بین قدرتها بوده و آنها میخواهند طعمه را پیدا کرده و مساله سیاسی و فرهنگی را بر مبنای منافع خودشان پیش ببرند، اسراییل نیز در طول حدود هشتاد سال که در منطقه حضور دارند مبنای خود را تامیین امنیتاش قرار داده و آن قدر امکانات برای آن جنگ شش روزه گذاشت و در کل در حوزههای دیگر هزینه کرد که کشورهای منطقه با وجود همه فجایعی که رقم زده در برابرش کرنش کرده و عملا میخواهند بقای اسراییل را تضمین کنند؛ بنابراین در مجموعه یازگردان و نقشه از شخص دیگری است و دعوای اصلی بین آن نظام سلطه است که اسراییل را به عنوان نماینده خود جا انداخته و نیروی مقاومت که میخواهند از بین برود.
وی گفت: به نظر میآید مساله طرف مقابل این است که سوریه تکه تکه شود یعنی بهترین صورت مساله این است، مساله آمریکا این است که قدرتهای منطقه به کشورهای کوچک تبدیل شوند چنانکه چند روز قبل مصر شلوغ شد، بنابراین صورت مساله خاورمیانه جدید مطرح است که طی آن این کشورهای بزرگ باید تبدیل به کشورهای کوچم شد و راه به دریا نداشته باشند تا ناموس نظام غرب که اسراییل است حفظ شود.
در ادامه حجتالاسلام «ذبیحالله نعیمیان» طی سخنانی با بیان اینکه ذیل تحقیقات خود با مساله سوریه مواجه شدم و اینکه گروههای سوری به تدریج وارد کار شدهاند، افزود: در این بین یک حلقه اختصاص به ابومحمد جولانی داشت، حلقه دیگری که محل دغدغه من شد مربوط به جریانشناسی مذهبی سوریه بود که شامل تیپ شخصیتهای علمایی بود که تحت حمایت ترکیه تبدیل به تشکل شدند و شامل شخصیتهای متنوعی هم بودند؛ البته تشکلهایی از قبل بین این شخصیتها وجود داشت، گروههای دیگری نیز فعالیت داشتند و نهایتا گروههای مبارز، اما آنچه که امروز در سوریه می بینیم تحولات جدید اس، بشار اسد رفت اما آدمها و جریانها عوض نشدند بلکه تحول مختصری در کارها افتاده است.
استاد مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع) ادامه داد: ما باید فضای سوریه تا پیش از این اتفاقات را برای تحلیل شرایط کنونی این کشور در نظر بگیریم از جمله اینکه سوریه تحت اشغال فرانسه بود، بعدها به این سمت حرکت کردند که علما و شخصیتهای علمی و تبلیغی چگونه نقشآفرینی کنند لذا از آن هیات رسمی مذهبی دور شدند و فعالیتها در پوششهای خیریهای انجام شد، نهاد روحانیت و فعالیت مذهبی کلا یک سبقه خاصی پیدا کرد تا اینکه بعد از سال ۲۰۱۱ حکومت بشار اسد کارهای نظارت مذهبی را در اوقاف متمرکز کرد و شخصی به نام «عبدالستار السید» را آورد؛ نباید فراموش کنیم که نظام تعلیم و تربیت مذهبی سوریه جمعیت اندکی دارد اما از منظر ما که عادت کردیم همه استانها حوزه علمیه داشته باشد، فضایی مثل سوریه از نظر مذهبی کاملا متفاوت است به طوری که نظام فقاهتی خیلی اندک بود و شخصا در تحقیقاتم صرفا یک تا دو مورد دانشکده کوچک یا چنمد مجموعه مختصر برخورد خوردم از جمله «معهد الفتح الاسلامی» و ... .
وی گفت: نکته دیگر جمعیت علمایی است که با حمایت ترکیه در سوریه شکل گرفت، آنها شبیه سازمان تبلیغاتهای کوچک هستند، برخی از آنها هم جنبه فقه سیاسی را گهگداری در سایت ها و نوشتههایشان دارند و از جماعتهایی هستند که درگیر کارهای سیاسی نبودند، در آن جماعت «محمد سرور زین العابدین» قبل ازانقلاب در مقابل جریان «جامی» فعالیت کرده و گروه منتقد را شکل داد که به جریان سروریه مشهور است؛ یک زمان بود در جریان سلفی جهادی سوریه و عراق برخی را متهم میکردند که فلان شخص سروری است، مثلا «قحطانی» را از افراد جریان سروری خطاب کرده و میگفتند: تو جدی نیستی و یک آدم جهادی نیستی؛ به هرحال جولانی به نمایندگی از ابوبکر بغدادی آمد اما برای خودش بیعت گرفت واگرنه قبل از همه این موارد حزبالتحریر داعیه خلافت داشت.
حجتالاسلام نعیمیان تصریح کرد: از سوی دیگر به نظرم داعش بزرگترین ظرفیت ایجابی برای ابقای خلافت رابه میدان آورد اما با خشونت خود آن را خراب کرد، از سوی دیگر گروه دیگر و از جمله شخص طرطوسی به دنبال احیای خلافت مثبت بود. به هرحال آنچه مشخص است اینکه بین خود این گروه ها و بسیاری از سلفی و جهادیها تفاوت تکفیر وجود دارد، هرکدام ادبیات مذهبی متفاوتی دارد اما ادبیات شدید وهابیگری میان بسیاری از آنها وجود دارد.
بخش دیگری از این نشست اختصاص به سخنرانی «محمد محمدینیا» عضو هیأت علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی داشت.
وی با بیان اینکه ما در سوریه با طرح های تو در تو مواجهیم، اظهار کرد: طرح کلان طرحی است که بر اساس نظام قدرت در دنیا میتوانیم آن را درک کنیم، طرح های خُرد و ملی به بازیگران ملی و گاهی کوچکتر از ملی مثل منطقهای که سوریه در آن قرار دارد مربوط میشود؛ اگر آن طرح بزرگ را بخوانیم بازخوانی ما باید از دوره جنگ سرد شروع شود یعنی نقطه عزیمت ما برای آن طرح، اکنون جنگ سرد خواهد بود، جنگ سرد تا زمانی که انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی می رسد مسیری را طی کرده و پس از انقلاب که فروپاشی رسمی شوروی آشکار میشود نقط عطف تغییر میکند، من فکر میکنم که در این طرح بزرگ که یک طرح آمریکایی_ناتویی برای کل این منطقه است یک رقیب جهانی وجود دارد و آن رقیب همین طرحی است که انقلاب برای این منطقه و بزرگتر از آن برای روابط قدرت در دنیا دارد.
عضو هیأت علمی گروه غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه در طرحهای خرده ملی شاهد تکثر بازیگران هستیم، افزود: در این طرحها شاهد تضاد و تعارض منافع نیز هستیم، برای مثال در طرح سطح دوم که طرحهای خردتر هستند ما گرایشها، اهداف و غایات ژئوپلیتیک و گاه متعارض با هم داریم، در موضوع خاص سوریه بعد از این حادثه اختلاف نظر جدی است و همین تضاد منافع نیز این اختلاف نظر را ایجاد میکند، گروهی تجزیه سوریه برایشان در اولویت اول قرار دارد و گروهی دولت ملی برایشان اولویت اول است، از سوی دیگر گروهی تلاش میکنند که پیشرانهای هرج و مرج را گسترش داده و تشدید کنند و به مرز تجزیه برسانند و تلاش میکنند که تفرقههایی را که از قبل وجود داشته و بسترهای کهنه دارد کاهش داده و دولت ملی با وفاق حاصل شود که اینجا بازیگران تعدد دارند.
محمدینیا ادامه داد: اگر بخواهم تعبیر دقیقتر بر اساس دویست سال غرب جدید را بررسی کنیم باید گفت که ما با صهیونیسم بینالملل مواجهیم و رژیم صهیونیستی مجری این طرح است نَه مجری منفعل بلکه مجری فعال که می تواند بر تصمیمات ناتو و روابط قدرت و ثروت در آمریکا اثر بگذارد؛ مساله دیگر آنکه در اواخر جنگ سرد الگوی تهاجمی را داشتیم که متفاوت از الگوی تهاجم پس از جنگ سرد یعنی از دو سه دهه قبل است؛ آمریکا از دهه شصت و هفتاد میلادی الگوی تهاجم نظامی، تغیبیر و براندازی حکومتها را داشت اما از سال ۱۹۸۰ میلادی به بعد پنتاگون اصلی بیشتر از پنتاگون نظامی عمل میکند، یعنی تهاجم دکترین شوک به کشورها بیشتر شده و آمریکا بسیاری از کشورها را با دکترین شوک متزلزل کرده و در معرض فروپاشی قرار میدهد.
وی گفت: سوریه از سال ۲۰۰۵ میلادی به بعد تنها کشوری بود که در قامت دولت با ما ائتلاف دولتی داشت، از ۲۰۰۵ بهبعد به ویژه از سال ۲۰۰۶ به بعد تقریبا یارانه ها در سوریه حذف میشود، تولید کالاهای اساسی، غذایی و کشاورزی در داخل حمایت نشده و بسیاری از اقلام که سوریه وارد کننده آن نبود به این کشور وارد شد، بیمه عمومی در کشور لغو و بیمارستانها و مدارس نیز خصوصی شدند؛ وعده داده شده بود که دولت شما چابک میشود تولیدتان بهرهوری خواهد داشت اما نشد، این چیزی بود که بازیگری آمریکایی- ناتویی با پیشنهادات اقتصاددانهای سوری به بشار اسد رقم زدند و در نهایت نتیجه تعارضاتی شد که جریانی شکل بگیرد و در ادلب در بزرگراه اتومبیلها را بیندازند و به پایتخت بیایند.
این پژوهشگر در ادامه تصریح کرد: مساله این است که همه این اتفاقات و مشارکتها صرفا آلت دست ناتو و ایالات متحده نیستند، بلکه آنچه باید ما را حساس کند صهیونیست و طرح و ایده فکری آنهاست که می خواهند فکر و فرهنگ صهیونیست سیاسی را محکم کنند، در این بین ما به عنوان بازیگر اصلی در منطقه باید در حوزه ژئوپلیتیک و منطقهای الزامات یک بازیگر تمام عیار را داشته باشیم اما این الزامات را رعایت نکرده ایم.
در ادامه حجتالاسلام «محمدباقر پورامینی» با طرح این پرسش که وهابیت مستقر در عربستان سعودی چه نقشی را در تحولات شام دارد، گفت: وهابیت مستقر و حاکم همان وهابیت مدخلیه است، اگر نقطه مواجهه را درنظر بگیریم و از سوی دیگر جریانی که در سوریه مستقر شده اخوان باشد؛ در طول این هفتاد سال مواجهههای گوناگونی بوده است، برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به این گذشته داشته باشیم. اثار متعددی نسبت به جدال اخوان و جامیه وجود دارد، سلفیت جامی و مدخلی، به نوعی نگرشی که بخواهد در آن از حاکم انتقاد شود را قبول ندارد، اما در این بین اخوان چه مواجههای با وهابیت مستفر داشت؟
مدیر گروه کلام اسلامی و الهیات جدید پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: سعودیها اخوانیها را در شرایطی که کسی پذیرای آنها نبود قبول کردند، اخوان جریان تحصیل کردهای بودند که میتوانستند برای سعودیها مفید باشند، یکی از اخوانیها که در موج مهاجرت اخوان به عربستان آمد «محمد سرور زینالعابدین» بود که تلفیقی را از مسایل اعتقادی وهابیت با مسایل توحید حاکمیتی و جنبشی اخوان ایجاد که دستچینی از ویژگیهای اعتقادی وهابیت و خصایص ناهمگونی از اصول اخوان بود.
وی گفت: در این میان موضع سعودی وهابی مدخلی در تحولات سوریه چیست؟ با توجه به این پیشینه و مواجهه ای که در ادوار مختلف بود و همچنین تعارضات هویتی که بین این دو جریان اخوان و جریان مدخلی وجود دارد، می توانیم موضع آنها را در سه گزینه خلاصه کنیم، اولا آنها همچنان که در این دههها موضع مخالف با جریان اخوان داشتند با زیرگروههایی که ذیل اخوان هستند موضع مخالفت خواهند داشت چون درهویت با یکدیگر در تضاد هستند، همچنان که ممکن است برای مصر هم این دغدغه باشد، نکته دیگر آن است که صرفا ناظر سامت باشند و خود را در این تحولات نبییند، یا همراهی محافظهکارانه در کوتاهمدت داشته باشند از جمله دیدار اخیر هیات سعودی و قول برای بازگشایی سفارتشان نشان از این مساله دارد؛ به هر روی منافع دولت حاکم در عربستان سعودی اقتضا میکند که این همراهی را داشته باشند و اصلا عربستان نمیخواهد خود را درگیر کند و همان درگیری در یمن برایش کفایت میکرد، مساله دیگر محوریت نظام سلطه است؛ قرار است خاورمیانه جدید شکل بگیرد و اگر بخواهیم انتظار موضع مستقل از عربستان سعودی و جریان وهابیت حاکم داشته باشیم طبیعی است که چنین چیزی خلاف واقعیت است؛ نکته دیگر اینکه تضعیف مقاومت به مثابه نخ تسبیحی است که بسیاری جزو این نخ تسبیح هستند، جریان مقاومت موضع رسمی داشت، نکته پایانی که محور کلیدی است به این مساله برمی گردد که می خواهند در این جریانات ایران شیعی را محدودسازی کنند.
در ادامه این نشست «سیدعلیرضا عالمی» با اشاره به اینکه باید گونهشناسی از بازیگران سوریه داشته باشیم، اظهار کرد: یک دسته از این بازیگران دولتی هستند؛ دولت سوریه که حذف شده اما اینکه با کنار رفتن دولت چه اتفاقی افتاده مساله است؛ نکته دیگر اینکه چه دولتهایی در ماجرای سوریه ذی نفع هستند، همچنین کشورهای منطقه که هریک بنا به جریانات اتفاق افتاده به نوع در این شرایط نسبت به وضعیت سوریه تاثیرگذار هستند؛ همچنین از سوی دیگر اقوام مختلف به ویژه اعراب و کوردها و احزاب نیز در آینده سوریه نقش دارند.
مدیرگروه مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه تصریح کرد: مساله این است که یک سری بازیگران تمدنی در جهان اسلام داریم و یک سری محور مقاومت که رویکرد تمدنی و شیعی دارند، درست است که حزب بعث در اقلیت حاکمیت می کرد اما سکولارها همواره پشت اسد بودند و با رفتن او سکولاریسم هم فروکش می کند، نکته دیگر وهابیت و اخوانیها هستند البته اخوان نه به معنای حزبی بلکه به معنای بازگشت خلافت؛ داعش هم تولید شده از همین معنا بود اما به گمان آنها یک نوع نگاه انحرافی از اخوان است.
وی افزود: اکنون اخوان در سوریه دارای قدرت هستند، اخوان با مفصلبندی های گوناگون اصل مر کزی خود را حفظ کردند، احرار سوریه نداریم، اما احرار الشام و تحریر الشام داریم، مساله این است که باید سبقه و تبار اندیشه اخوان و فضایی که در آن تنفس کردند را بشناسیم.
نظر شما