گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان؛ تاکیدات چندین باره مقام معظم رهبری در موضوع تحولخواهی در تدریس، تبلیغ، پژوهش و فعالیتهای حوزوی بار دیگر موضوع تحول در حوزههای علمیه متناسب با نیازهای تمدنی، فراملی، ملی و داخلی را مورد توجه قرار داد.
بی شک توجه آیت الله خامنه ای به موضوع تحول درحوزه، ناشی از تلاشهای چندین سالهی ایشان برای تحول در حوزههای علمیه است؛ همچنانکه این نگاه تحول گرایی در سیره زندگی ایشان نیز دیده میشود. خبرگزاری شبستان در سلسله یادداشت هایی از «سیدعلی حسینی»، استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر به بررسی برخی از نمونه های تحول گرایی آیت الله خامنه ای (حفظه الله) در طول حیات ایشان می پردازد.
نخستین بارقه های تحول گرایی «سیدعلی خامنه ای» را باید در سال های آغاز طلبگی ایشان جستجو کرد، زمانی که همزمان با سال های شروع تحصیل، تدریس و تبلیغ در حوزه علمیه خراسان، هم تحصیل در مدارس کلاسیک را ادامه می داد، هم باشگاه می رفت. در کنار همه اینها، در سن ۱۳ سالگی تدریس در حوزه و تبلیغ روی منبر را نیز شروع کرد و آن چنان با قدرت و توانایی، به فعالیت های علمی حوزوی پرداخت که در سن ۱۸ سالگی در درس خارج فقه و اصول حضرت آیتالله العظمی میلانی شرکت می کرد.
بر همه این کارها، باید این را هم افزود که در همین دوران، آنچنان احاطه ای به ادبیات فارسی به ویژه سبک هندی پیدا کرد که برای اولین بار، نه در نشریه ای حوزوی یا حتی ایرانی، بلکه در نشریهای عربی و لبنانی از توانمندیهای ادبی او تجلیل شد و این در حالی بود که ایشان تنها ۱۹ سال داشت و هنوز به قم نرفته بود!
یک روحانی زاده که مخفیانه و شبانه به مدرسه می رفت
شاید امروز و در زمان ما هم دیدن حضور مستمر یک روحانی در یک باشگاه ورزشی، کمی عجیبب باشد، اما اینکه در حدود ۷۰ سال پیش، یک طلبه معمم، از خانوادهای معروف و نامدار در مشهد، در کنار درس و بحث های روزانه در حوزه، هم شبانه به دبیرستان می رود تا دیپلم بگیرد و هم مخفیانه به باشگاه، قطعا در زمان خود عجیب بود.
سید علی خامنه ای از پنج سالگی (در سال ۱۳۲۲) به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرد. در خاطرات مقام معظم رهبری آمده است که «مکتب های قرآن بچه های چهار ساله و پنج ساله را قرآن درس می داد. من خودم در سن پنج سالگی به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم امثال من در همان مکتبی که ما می رفتیم، زیاد بودند و اصلاً مکتب خانه ها همین طور بود. این مکتب خانه هایی که رژیم منحوس پهلوی، شجاعت و شهامت به خرج داد و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانه هایی برای تعلیم قرآن بودند. یک زن یا مردی می نشست بچه های مردم را قرآن یاد می داد»، سپس در مدرسه تازه تأسیس اسلامی دارالتعلیم دیانتی ثبت نام کرد و دوران تحصیل ابتدایی را در آن مدرسه گذراند.
ایشان در همان زمان برخلاف رسم مرسوم زمانه که تحصیلات دبیرستانی را برای افراد عادی مناسب نمی دانستند - چه رسد به یک روحانیزاده - مخفیانه داوطلب امتحان مدارس کلاسیک شد و مدرک قبولی کلاس ششم را گرفت و دبیرستان را به شکل شبانه ادامه داد و دروس جدید را خواند. این در حالی بود که در ۱۳ سالگی به عنوان استاد، تدریس به طلاب دیگر در حوزه و همچنین اولین منبرهای خود را در منزل آقای طالبیان آغاز کرده بود.
طلبه معمم، از خانوادهای معروف و نامدار در باشگاه
حضور طلاب حوزه های علمیه در باشگاه های ورزشی در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی موضوعی ناشناخته و برای عموم مردم عجیب است! اما مقام معظم رهبری از قریب به ۶۰ سال پیش و تقریبا همزمان با تحصیلات حوزوی فعالیت های ورزشی خود را آغاز کرده است.
ایشان در خاطرات آن سال ها می فرمایند: «زمان طلبگی ما، باشگاهی در نزدیک مدرسه ی نواب بود - به نام باشگاه جوانان – دکتر به دلیلی گفته بود که فلانی باید ورزش کند. بنده به باشگاه جوانان می رفتم وقتی می خواستم وارد باشگاه بشوم، این طرف و آن طرف را نگاه می کردم ببینم طلبه ها مرا نبینند، متاسفانه نزدیک مدرسه نواب هم بود، هر دفعه می خواستیم برویم طلبه ای از این طرف یا از آن طرف می آمد بالاخره یکی می دید». اما این روحیه ورزش دوستی و ورزشکاری در ایشان در دوران تحصیلات حوزوی و در دوران رهبری نیز ادامه یافت.
در خاطرات منتشر شده از ایشان در دوران تحصیل در حوزه آمده است: «تفریح من در محیط طلبگی خودم در دوران جوانی حضور در جمع طلبه ها بود. به مدرسه ی خودمان - مدرسه ای داشتیم، مدرسه ی نواب – می رفتیم؛ جّو طلبه ها برای ما جّو شیرینی بود. .... البته من از آن وقت، ورزش می کردم؛ الان هم ورزش می کنم متاسفانه می بینم جوان های ما در ورزش، سستی می کنند؛ که این خیلی خطاست. آن وقت ما کوه می رفتیم پیادهروی های طولانی می کردیم. من با دوستان خودم، چندبار از کوه های اطراف مشهد همین طور کوه به کوه روستا به روستا چند شبانهروز حرکت کردیم و راه رفتیم.»
خواندن کتاب های ادبی و رُمانهای جهانی
گام های ابتدایی ایشان با ادبیات فارسی در خانواده پدری ایشان آغاز شد. بی تردید نخستین معلم آیت الله خامنه ای در خیلی از امور و از جمله ادبیات، مادر ایشان بوده. آن بانوی فاضله هنگامی که در نوزده سالگی به خانه «آقا سید جواد خامنه ای» آمد، در میان جهیزیه اش دیوان حافظی بود چاپ بمبئی؛ یادگار خلوت های انس پدر که در حواشیاش ذکریاتی داشت از سفرهای مکه و مدینه اش و حال خوشی که او با غزل های خواجه در آن دیدارهای روحانی داشته است. جاذبه مطالعه، آن زمان برای سید علی خامنه ای در حدی بود که کتابخانه آستان قدس نیز نمی توانست کفاف اشتیاقش را بدهد. از سوی دیگر در آن روزگار عسرت خانواده تهیدست تر از آن بود که همه کتاب های مورد علاقه اش را بخرد. لذا تصمیم گرفت از کتابفروشی محل رمان های جدید را از قرار شبی یک ریال کرایه کند و برای این که کتاب امانی به شب دوم نکشد و یک ریال دیگر نپردازد، با هر سرعتی بود، آن را به اتمام می رساند.
این تمایل به رمان خوانی در حالی بود که بسیاری از روحانیون آن زمان و حتی روحانیون امروز با نام برخی از رمان ها ناآشنا بوده و هستند. خودشان می فرمایند: «احتمال می دهم تعداد رمان هایی که در مشهد قبل از حرکت به قم خواندم بیش از هزار عنوان باشد.» این تمایل به رمان خوانی به مرور کاهش یافت تا توانمندی ایشان در شعر نمایان شود، این شوق به ادبیات در زمانی بود که ایشان در حال تحصیل دوره های سطح حوزه بود و هنوز به قم نرفته بود.
از زبان ایشان می خوانیم: «مطالعه رمان مربوط به اوائل طلبگی ام بود اما تدریجاً این گونه مطالعاتم وقتی که به فقه و اصول و اینها رسیده بودم کم شد. البته باز هم قطع نشده بود و باز به شعر و دواوین شعرا و کتاب هایی که در زمینه تاریخ ادبیات بود، کتاب هایی که در زمینه سبک شعر بحث می کرد، به تدریج نزدیک و آشنا می شدم تا وقتی که قم رفتم».
این توانمندی در سن ۱۹ سالگی به میزانی بود که به تشویق «غلامرضا قدسی» شاعر، او به انجمن ادبی فردوسی پیوست. «امیری فیروزکوهی» بزرگ ترین شاعر سبک هندی در ایران و از دوستان دیرپای ایشان، همیشه از هوش آقای خامنه ای در دریافت پیچیدگی و ظرایف و طرائف شعر، خاصه شعر سبک هندی با تحسین توأم با حیرت یاد می کرد و بارها به «غلامرضا قدسی» گفته بود: «ایشان بزرگترین شعر شناس ایران است» در همان زمان هم روزنامه نگاری که از لبنان آمده بود روزی گذرش به آن انجمن افتاد وقتی برگشت در گزارش سفر خود از ایران در مجله «العرفان» با چاپ عکسی از آن مجلس نیز یاد کرده و در زیر آن نوشته بود: «ألقی الاستاذ سید علی خامنئی کلاماً فی الفرق بین الیاء و الیاء ؛ استاد سید علی خامنه ای سخنانی را در تفاوت یای خطاب و یای مصدری در روی قافیه می گوید.» این نخستین بار بود که عکس و مطلبی از او در جریده ای چاپ می شد آن زمان او نوزده ساله بود.
ایشان در صحنه هایی که معمولاً یک روحانی نمی تواند وارد بشود با قدرت وارد شدند
تسلط ایشان به ادبیات فارسی به میزانی بود که استاد «محمدعلی آذرشب» یکی از اساتید شهیر زبان و ادبیات عرب در ایران در این باره می گوید: «آقا با ذوق ادبی و نقد ادبی که داشت توجه روشنفکران را هم جلب کرد. آقای خامنه ای از نظر نقد ادبی، نه به گفته من بلکه به اعتراف ادبا رتبه ممتازی دارد، ایشان در صحنه هایی که معمولاً یک روحانی نمی تواند وارد بشود با قدرت وارد شدند و در محافل مختلف ادبی از مشهد و اصفهان گرفته تا تهران با قدرت حرف اول را زدند»
ایشان خود نیز در مورد حضور و اظهار نظر در این جلسات می فرمایند: «در آن جلسه ادبی مشهد که اشعار نقد و بررسی می شد گمان نمی کنم که من نظری داده باشم و مقبول واقع نشده باشد. در مورد اشکال مضمونی شعرها و عیوب زبانی آنها، من غالباً اظهار نظر می کردم.»
این توانمندی نه تنها در ادبیات فارسی بود بلکه تسلط ایشان به ادبیات عرب هم به میزانی بود که روزی «محمد مهدی جواهری» این شاعر بزرگ عرب که تقریباً ۹۴ سال عمر داشت، خدمت آقا آمد و وقتی فهمید آقا این همه مطالعات دارد و دیوان و خاطرات جواهری را کامل و دقیق خوانده است، مات و مبهوت ماند و فریاد زد دوران حکومت صاحب بن عباد و ابن عمید بر ایران برگشته است. (که این دو وزیر و حاکم فوق العاده ای بودند که تبحر ادبی عجیبی داشتند.)
نباید فراموش کرد که هیچ یک از این فعالیت ها، مانعی برای تلاش های حوزوی مقام معظم رهبری در دوران طلبگی نشد و در تمامی دوران تحصیل، تدریس و تبلیغ ، ایشان آن چنان با توانمندی علمی ظاهر شدند که پیش از انقلاب اسلامی، اجتهاد ایشان برای شخصیت هایی مانند آیت الله شهید صدوقی آشکار شده بود. اجتهادی که سال های بعد به تایید امام خمینی (ره) رسید و در حدود ۱۰ سال بعد، تایید بیش از ۱۰۰ نفر از مجتهدین در مجلس خبرگان رهبری را در پی داشت و این در حالی بود که ایشان کمتر از ۵۰ سال سن داشتند.
ادامه دارد ...
نظر شما