خبرگزاری شبستان، گروه بینالملل: در حالی که نخبگان اسرائیلی همواره تلاش میکنند جنایات این رژیم را با ظرافت دیپلماتیک بپوشانند، رهبران امروز این رژیم ابایی از جنایت حتی در مورد گروگانهای خود ندارند.
در هیچیک از دولتهای قبلی اینگونه نبوده است که موضوع گروگانهای اسرائیلی به یک موضوع سیاسی در جامعه تبدیل شود، اما این بار نه تنها در میان رهبران سیاسی اختلاف نظر وجود دارد و رهبران جناح راست علنا تمایل خود را برای قربانی کردن گروگانها به منظور دستاوردهای نظامی خود ابراز میکنند، بلکه خود خانوادههای گروگانها نیز با اجماع مواجه نمیشوند.
در حالی که شکافهای سیاسی و اجتماعی مدتهاست بر پروژه صهیونیستی سایه افکنده است، اما این بار بحران عمیقتر شده تا جایی که شاید منجر به بازتعریف صهیونیسم شود.
این یک بحران عمیق اجتماعی و ایدئولوژیک را منعکس میکند و سؤالاتی را در مورد حکومت آینده اسرائیل بهویژه با توجه به تلاشهای مستمر اصلاحات قضایی راست افراطی ایجاد میکند و بحران درست در زمانی در حال رخ دادن است که اسرائیل مدعی است فعالانه واقعیتهای منطقه را تغییر میدهد.
این در حالی است که اقدامات رژیم صهیونیستی محدود به تجاوز مرزهای سرزمینی به داخل لبنان علیرغم توافق با حزبالله برای عقبنشینی، تجاوز به جنوب سوریه در بحبوحه فروپاشی دولت اسد و تعمیق سیستماتیک جای پای خود در غزه است.
قربانی شدن گروگانها
در همین حال، وضعیت اسفبار گروگانهای اسرائیلی به موضوع مهمی تبدیل شده است و روایت قربانی شدن آنها برای دستاوردهای نظامی اسرائیل در حال تبدیل شدن به یک واقعیت پذیرفته شده است.
ایده قربانی کردن گروگانها برای مزیتهای نظامی در ایدئولوژی صهیونیستی،امر جدیدی نیست و قدمت آن به دستورالعمل بدنام هانیبال برمیگردد که به جای مذاکره برای آزادی سربازان اسیر، کشتن آنها را مجاز میدانست.
دستورالعمل هانیبال که به آن پروتکل هانیبال نیز گفته میشود، نام رویه مجادله برانگیزی است که توسط نیروهای دفاعی اسرائیل برای جلوگیری از افتادن شهروندان اسرائیلی به دست نیروهای دشمن استفاده میشود. این پروتکل میگوید که آدمربایی باید به هر طریقی متوقف شود، حتی به قیمت ضربه زدن و آسیب رساندن به نیروهای خودی!
دکترین هانیبال هرگز بهطور رسمی از سوی رژیم صهیونیستی اعلام نشده و شهرت آن با هلاکت مقامهای سابق ارتش این رژیم و فایلهای صوتی منتشر شده در طول زمان شکل گرفته است.
اونر شیفتان، یک پزشک ذخیره ارتش رژیم صهیونیستی که در دهه ۱۹۹۰ از سوی این رژیم به منطقه درگیری اعزام شد از اولین کسانی بود که درباره پروتکل هانیبال بحث کرد.
شیفتان میگوید که او دستورالعملهایی را دریافت کرد که به یک خودرو در جنوب لبنان تیراندازی کند تا به هر قیمتی از بازداشت شدن یک نظامی صهیونیست جلوگیری کند.
در سال ۲۰۰۳، شیفتان با هدف حمایت از ممنوعیت این دکترین اطلاعاتی را به روزنامه عبریزبان هاآرتص ارائه داد. با این حال، افشاگریهای او واکنشهای قابلتوجهی را در بین شهرکنشینان ایجاد نکرد.
در سال ۲۰۱۶، در مستندی تولید شده از سوی الجزیره، فرماندهان سابق و افرادی که در ارتش رژیم صهیونیستی خدمت میکردند، پروتکل هانیبال را اینگونه خلاصه کردند: یک سرباز مرده بهتر از یک اسیر زنده است.
امروز در نسلکشی جاری در غزه، جایی که گروگانهای غیرنظامی که رژیم صهیونیستی نتوانسته از آنها محافظت کند، مستقر هستند تنها موضوع مهم قربانی شدن گروگانها است.
این روایت صهیونیستی، مرگ و فداکاری اسرا و فتوحات نظامی را مورد تجلیل قرار میدهد.
در حالی که سران رژیم صهیونیستی به طور گسترده از نسلکشی غزه حمایت می کندن، مردم هنوز به طور کامل هزینههای بلندمدت اتخاذ این مسیر را درک نکردهاند.
این در حالی است که تسلیم شدن در برابر سیاستهای انتقاممحور نه تنها جامعه اسرائیل را متلاشی میکند، بلکه خطر عواقب ویرانگر بینالمللی را نیز به همراه دارد، زیرا جهان در نهایت به اقدامات بیبند و بار اسرائیل علیه جمعیتهای غیرنظامی واکنش نشان میدهد.
«موشه بوگی یعلون»، وزیر دفاع سابق و رئیس ستاد ارتش که یک چهره سرسخت جناح راست است، یکی از معدود صداهایی بوده که نسبت به این مسیر هشدار داده است.
او وضعیت کنونی را به عنوان «ویرانی سوم معبد» برای اسرائیل توصیف کرده است.
او ضمن اعتراف به پاکسازی قومی اسرائیل در شمال غزه، همچنین تاکید میکند که چگونه این سیاستها مشروعیت اسرائیل را از بین میبرد و آن را به یک موجودیت منحوس تبدیل میکند.
انزجار جهانی
با گذشت پانزده ماه از جنگ ویرانگر غزه، جامعه اسرائیل شروع به درک بهایی می کند که باید بپردازد.
فراتر از خطرات جانی گروگانها، اسرائیلیها اکنون با وخامت استاندارد زندگی، اقدامات ریاضتی اقتصادی گسترده در بودجه ۲۰۲۵، تحریمهای بینالمللی و انزجار جهانی از جامعه اسرائیل مواجه هستند.
سرخوشی اسرائیلیها که زمانی با تسخیر سرزمینهای فلسطینی همراه بود، کمرنگ شده است. گسترش لشکرکشیهای نظامی اکنون تنها خبر از سالها درگیری اضافی و هزینههای فزاینده میدهد که زندگی اسرائیلیها را تحت فشار قرار میدهد، بهویژه که گزارشها خسارت روانی جنگ را بر سربازان اسرائیلی نشان میدهند که خشونت را به خانههایشان بازمیگردانند.
گزارش اخیر سازمان بین المللی صهیونیستی زنان (ویزو) نشان می دهد که خشونت های خانگی در شش ماه اول جنگ غزه ۶۵ درصد افزایش داشته است.
شکافها و اختلافات میان رهبران اسرائیل و افکار عمومی فراتر از موضوعات سیاسی است؛ این شکافها اختلافات اساسی را در خود صهیونیسم آشکار میکنند.
صهیونیسم زمانی وعده امنیت، رفاه اقتصادی و اتحاد یهودیان را داده بود، اما امروزه تغییر به سمت سیاستهای راستگرایانه، شکافی بین وعدههای صهیونیسم و آنچه که صهیونیسم ارائه میکند، ایجاد کرده است.
نخبگان صهیونیستی که زمانی اسرائیل را از پیچیدگیهای منطقه عبور میدادند، جای خود را به رهبرانی دادهاند که برای چنین وظایفی مجهز نیستند.
شعار «پیروزی کامل»، نمونه ای از این واگرایی است. از نظر تاریخی، پیروزیهای اسرائیل با موفقیت نظامی و به دنبال آن توافقنامههای صلح با کشورهای عربی، مانند توافق «کمپ دیوید» با مصر یا «توافقنامه ابراهیم» مشخص شد.
با این حال، تعریف جدید پیروزی که ریشه در جنگهای فرسایشی طولانی مدت و قلدری منطقهای دارد، اتحادهای سیاسی که تا کنون بقای اسرائیل را حفظ کردهاند، تضعیف میکند.
استکبار صهیونیستی
شکست هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و وسواس برای بازگرداندن «بازدارندگی» به هر قیمتی، جامعه اسرائیل را از هم پاشید و مهاجرت بی سابقهای را به دنبال داشت.
بر اساس گزارش اداره مرکزی آمار اسرائیل، در هفت ماهه اول سال ۲۰۲۴ بیش از ۴۰ هزار اسرائیلی، سرزمینهای اشغالی را ترک کردهاند که نسبت به مدت مشابه سال قبل ۵۹ درصد افزایش داشته است.
این در حالی است که بسیاری از این افراد ستون فقرات اقتصادی و فکری اسرائیل بودهاند.
همانطور که «دن بن دیوید»، اقتصاددان اسرائیلی هشدار داده است، از دست دادن حتی درصد کمی از این جمعیت میتواند دولت را فلج کند.
چهره هایی مانند بن دیوید، بازماندگان نخبگان قدیمی را نشان می دهند که اهمیت تعادل بین لشکرکشی های نظامی و حفظ کیفیت زندگی، مشروعیت بین المللی و روابط قوی را درک می کردند.
امروز، این توازن در یک محیط ناپایدار جهانی از بین رفته است که با تحولات منطقه ای در لبنان، سوریه و عراق و ریاست جمهوری آتی دونالد ترامپ تشدید شده است.
موضوع گروگانها نشاندهنده تغییر گستردهتر در داخل صهیونیسم است که شکستهای آن را برملا میکند و فرصتهای سیاسی بیسابقهای را برای فلسطینیها ایجاد میکند.
اینجا یک سوال مهم مطرح میشود که آیا فلسطینیها می توانند از این وضعیت به نفع خود استفاده کنند؟
به گفته تحلیلگران اگر جناحهای فلسطینی در شرایط کنونی بتوانند اختلافات را کنار گذاشته و به وحدت ملی دست پیدا کنند به طور قطع میتوانند شرایط را به نفع خود تغییر دهند.
نظر شما