به گزارش خبرگزاری شبستان از فارس، شیراز، این شهر دلانگیز که گویی هر گوشهاش به بیتی از غزل تاریخ مزین است، در دل خود رازهایی نهفته دارد که روح هر انسان جویای حقیقت را به وجد میآورد. در میان این رازها، حرم باشکوه شاهچراغ همچون گوهری درخشان در تار و پود این دیار تنیده شده است؛ مکانی که تجلیگاه عشق، ایمان و ایثار است.
اما این شکوه بیپایان، داستانی دردناک را در پس خود دارد. داستانی از جانفشانی حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)، فرزند ارجمند امام موسی کاظم (علیهالسلام) و برادر امام رضا (علیهالسلام)، که در راه ولایت و یاری دین حق، سر از پا نشناخت و با قلبی مالامال از ایمان، از مدینه تا شیراز قدم نهاد؛ سفری که نه با آرامش، که با خون و شهادت به پایان رسید.
شهادت مظلومانه این بزرگوار و یاران باوفایش، شیراز را به مأمنی برای عاشقان ولایت تبدیل کرد. گنبد مینایی و رواقهای نورانی آستان شاهچراغ، امروز همچنان قلبهای بیشماری را از سراسر جهان به سوی خود فرا میخواند و روایتگر دلدادگی بیپایان این خاندان به خداوند متعال است.
در سالروز شهادت این امامزاده عظیمالشأن، بار دیگر بر آنیم تا در زوایای شخصیت والای ایشان، نقش معنوی و تاریخی این بارگاه مقدس، و تأثیر جاودانهاش بر فرهنگ اسلامی تأمل کنیم.
حضرت احمد بن موسی الکاظم (علیهالسلام) کیست؟
نام ایشان "احمد" و کنیه ایشان "ابومحمد" است. حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) فرزند بزرگوار هفتمین پیشوای شیعیان، حضرت امام موسی کاظم (علیهالسلام)، هستند. مادر گرامی ایشان "اماحمد" نام داشته و از بانوان بزرگوار و ارجمند زمان خود بوده است.
حضرت احمد در میان فرزندان امام کاظم (علیهالسلام)، از محبوبترین و دانشمندترین افراد به شمار میرفت. امام موسی کاظم (علیهالسلام) توجه و محبت ویژهای به ایشان داشتند. به گونهای که هنگام ترک مدینه به اجبار خلیفه عباسی و عازم شدن به بغداد، ودیعهها و امانتهای امامت را به حضرت احمد سپردند و به ایشان فرمودند:
"ای احمد، این امانت را نزد خود حفظ کن و کسی را از آن آگاه مساز تا آنگاه که مرگ من فرا برسد. پس از مرگم، هر یک از فرزندانم که برای گرفتن این امانت آمد و ویژگیهای آن را بیان کرد، امامت را به او بسپار."
وصیت امام موسی کاظم (علیهالسلام) به احمد بن موسی (علیهالسلام)
امام موسی کاظم (علیهالسلام) به فرزند گرامی خود احمد فرمودند: "هرگاه پس از وفات من کسی برای دریافت امانت نزد تو آمد و ویژگیهای آن را بیان کرد، آن امانت را به او بسپار که او امام پس از من است و بدان که من وفات یافتهام."
لقب شاهچراغ و معروفیت حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)
مشهور شدن حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) به "شاهچراغ" و ملقب شدن ایشان به "سید السادات"، مربوط به چندین سده پس از شهادت ایشان است که در ادامه به تفصیل به آن خواهیم پرداخت.
شخصیت و فضایل اخلاقی حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)
براساس آنچه نسبشناسان، محدثان، مورخان و نویسندگان در وصف احمد بن موسی (علیهالسلام) نوشتهاند، ایشان فردی کریم، شجاع، فاضل، صالح، پرهیزگار، بزرگوار، صاحب منزلت و عزت بوده و نزد امام موسی کاظم (علیهالسلام) جایگاهی ویژه داشته است.
حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) با دست خود قرآنهای بسیاری نوشتند و بردگان زیادی را آزاد کردند. تذکرهنویسان و رجالشناسان ایشان را به عنوان مردی کریم و اهل جود و سخاوت معرفی کردهاند و نوشتهاند که او بخشندهترین و دلرحمترین فرزند امام کاظم (علیهالسلام) بوده است.
بزرگان و محدثان نیز احمد بن موسی (علیهالسلام) را مردی باتقوا، پاک، زاهد، و شخصیتی بافضیلت و برجسته دانستهاند. او محبوبترین و مورد اعتمادترین فرزند امام کاظم (علیهالسلام)، پس از امام رضا (علیهالسلام)، بوده است. برخی شواهد نیز بیانگر آن است که احمد بن موسی (علیهالسلام) سخنوری توانا بوده و در گفتار خود از بلاغت و فصاحت برخوردار بوده است.
شجاعت حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)
در زمینه شجاعت حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) باید گفت که ایشان در مبارزه با سربازانی که به فرمان مأمون عباسی برای مقابله با او و یارانش آمده بودند، رشادت و دلاوری بزرگی از خود نشان دادند. به حدی که دشمنان برای به زانو درآوردن او و همراهانش به برخی حیلهها متوسل شدند.
فضایل و صفات حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)
وجود و بروز فضایل و صفات نیک در حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)، سبب شده بود که ایشان در میان مردم و نزد امام موسی کاظم (علیهالسلام) از محبوبیت و جایگاهی ممتاز برخوردار باشند. بهطوریکه برخی عنایات ویژه از سوی پدر، شامل حال ایشان شده بود.
جمعی از محدثان و محققان در مورد او نوشتهاند: "امام کاظم (علیهالسلام)، احمد را دوست میداشت و او را بر سایر فرزندان خود مقدم میدانست و مزرعه معروف خود در «یسیرة» را به او بخشید."
در تأیید این سخن، از قول اسماعیل، دیگر فرزند امام کاظم (علیهالسلام)، نقل شده است: "روزی پدرم همراه با فرزندانش بهسوی بخشی از اموالش در مکانی از مدینه بیرون رفت. ما در آنجا بودیم و همراه احمد بن موسی بیست نفر از ملازمان پدرم نیز حضور داشتند. احمد از چنان قدر و منزلتی برخوردار بود که هرگاه میایستاد، آن گروه نیز میایستادند، و هرگاه مینشست، آنان نیز مینشستند. با این حال، پدرم با چشم خود مراقب او بود و از او غافل نمیشد."
امانتداری و ولایتپذیری حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)
یکی از نقاط عطف زندگی حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)، که بصیرت، عظمت شخصیت و تقوای ایشان را نشان میدهد، ماجرایی است که پس از شهادت پدر بزرگوارشان رخ داد؛ آزمونی که این امامزاده والامقام، با صیانت از کیان امامت و امانت الهی، با سربلندی از آن بیرون آمد.
مرحوم علامه مجلسی این واقعه را چنین شرح داده است: "آنگاه که خبر درگذشت امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) در مدینه منتشر شد، مردم این شهر در خانه ام احمد گرد آمدند. از آنجا که در احمد آثار بزرگی و کرامت دیده میشد و مردم از سابقه او در نشر دین و ظهور کرامات آگاه بودند، گمان کردند که امامت و جانشینی پدر از آن اوست. از اینرو با او بیعت کردند. احمد نیز از آنان بیعت گرفت.
سپس بر منبر رفت و خطبهای در اوج بلاغت و فصاحت ایراد کرد. در ادامه، اظهار داشت: «ای مردم، همانگونه که شما با من بیعت کردهاید، من نیز با برادرم، علی بن موسی (علیهالسلام) در بیعتم. آگاه باشید! پس از پدرم، او امام، جانشین و ولی خداست و از سوی خدا و پیامبرش بر من و شما واجب است که او را در همه دستوراتش اطاعت کنیم.»
آنگاه که سخنان احمد به پایان رسید، همه حاضران از او اطاعت کردند و احمد، پیشاپیش آنان از مسجد بیرون آمد و با حضور در خانه امام رضا (علیهالسلام)، با آن حضرت تجدید بیعت کردند.
در پی این اقدام احمد، امام رضا (علیهالسلام) برای او دعا کردند و فرمودند: "همانگونه که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت، تو را ضایع نگذارد."
در ادامه خواهم گفت که پیروی مبتنی بر بصیرت احمد بن موسی (ع) از امام رضا (ع) و محبت او به جایگاه شامخ امامت، در عزم او از مدینه به ایران و پیکار شجاعانه با سربازان مامون، بیشتر تجلی مییابد.
قیام و حرکت به سوی ایران
چنانکه شواهد نشان میدهد، انگیزه احمد بن موسی (ع)، از حرکت به سوی خراسان، فراتر از دیدار با برادر، و به قصد یاری امام در مقابل دسیسههای مامون بوده است. چراکه از یک سو، بر اساس نقلهای معتبر، امام رضا (ع) هنگام عزم ناخواسته به سوی خراسان، هدف مامون از این نقشه را به خوشان اطلاع داده و از کشته شدن خود اطلاع داده بود.
از سوی دیگر، هدف مامون از انتقال اجباری امام رضا (ع) به مرو و سپردن ولایتعهدی به ایشان، چیزی جز فریب مسلمانان و خاموش نگه داشتن شیعیان و علویان نبود. از اینرو، انگیزه قیام احمد بن موسی (ع) را میتوان آگاهی از توطئه قتل امام و همراهی با او برای دفع این توطئه ذکر کرد.
قیام با اهداف عدالتخواهانه
پس از آنکه مامون، خلیفه عباسی، امام رضا (ع) را به اجبار به توس آورد، احمد بن موسی (ع) همراه با گروهی از برادران، برادرزادگان و دوستانش از حجاز به توس عزم حرکت کردند. کارگزاران و مأموران مامون از این خبر هراسان شده و خلیفه به حاکمان مناطق فرمان د趠جلوگیری از حرکت ایشان را صادر کرد.
مسیر حرکت
مسیر حرکت احمد بن موسی (ع)، یکی از مسیرهای متداول آن زمان بود. این راه از مدینه به بصره، از سوقالاهواز به فارس و از فارس به نیشابور میرسید. پس از نیشابور و توس، حرکت به سوی مرو ادامه مییافت. موعد حرکت احمد بن موسی (ع)، مدینه و مقصد آن خراسان (مرو) بود. هرچند این مسیر همراه با خطرات فراوانی بود، ولی از عزم و اراده ایشان کاسته نشد.
نتیجهٔ پیـکار با عامـل مـأمون در فـارس، این بود که هرگز پـای کاروان امحد بن موسی (علیهالسلام) بـه خراسـان نرسیـد.
فرمـان مـأمون برای جلـوگیری از حرکـت این کاروان، به هر جا میرسـید، مشکلاتی برای آنها به وجود میآورد. کاروانیان در منطقهای به نام «خان زنیان»، در هشت فرسخی شیراز، توسط حاکم فارس، معروف به «قتلغخان»، متوقف شدند. پس از گفتوگویی کوتاه، میان طرفین جنگی درگرفت.
در این نبرد، امحد بن موسی (علیهالسلام) و همراهانش با شجاعتی مثالزدنی به مقابله با سربازان قتلغخان پرداختند و بسیاری از آنان را به هلاکت رساندند. حاکم عباسی که شکست را نزدیک میدید، به حیلهای متوسل شد. او به برخی از سربازان خود دستور داد که بر بلندیها رفته و خطاب به کاروانیان اعلام کنند: «اگر مقصود شما از این سفر، دیدار با علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) است، بدانید که او وفات یافته است.»
حضرت امحد بن موسی (علیهالسلام) که اوضاع را چنین دید، دریافت که برادر بزرگوارش در توس به شهادت رسیده است و بازگشت به مدینه یا سرزمین دیگری نیز ممکن نیست. او یاران خود را فراخواند و ماجرا را برای آنان توضیح داد و افزود: «هدف این افراد، ریختن خون فرزندان علی بن ابیطالب (علیهالسلام) است. هرکس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بیابد، میتواند جان خود را از این مهلکه به سلامت برهاند. اما من چارهای جز جهاد با این اشرار نمیبینم.»
بیشتر یاران و برادران حضرت اعلام کردند که مایلاند در رکاب ایشان به جهاد ادامه دهند.
آن بزرگوار در حق آنان دعای خیر کرد و فرمود: «پس خود را برای مبارزه آماده کنید.»
جنگی نابرابر آغاز شد. احمد بن موسی (علیهالسلام) و یارانش در برابر لشکریان قتلغخان صفآرایی کردند و با رشادت و دلاوری دشمن را شکست داده و به عقبنشینی وادار کردند. این جدال، در سه نوبت و طی چند روز ادامه یافت. در نوبت سوم، لشکریان قتلغخان به ناچار از قریهای به نام «خانزنیان»، که محل درگیری بود، سه فرسخ عقب نشستند و تا برج و باروی شهر شیراز پیش رفتند. در نهایت به شهر پناه بردند و دروازههای آن را محکم بستند.
احمد بن موسی (علیهالسلام) نیز به اردوگاه خود در قریهٔ «کشَن» بازگشت و در کنار یارانش مستقر شد. در این نبرد، گروهی از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی (علیهالسلام) به شهادت رسیدند که شمار آنها به نزدیک سیصد نفر میرسید.
روز بعد، احمد بن موسی (علیهالسلام) یاران خود را به پشت دروازههای شهر شیراز منتقل کرد و همانجا خیمه زد. قتلغخان که دریافت با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی (علیهالسلام) موج میزند، توان مقابله مستقیم را ندارد، با مشورت فرماندهان خود نقشهای طرح کرد تا شاید با نیرنگ به پیروزی دست یابد.
براساس این توطئه، او گروهی از لشکریان جنگآزموده خود را به سبک جنگ و گریز به صفوف امامزادگان و یارانشان گسیل کرد و به آنان دستور داد که وانمود به عقبنشینی و شکست کنند و بهسوی دروازههای شهر بازگردند.
هنگامیکه یاران و برادران احمد بن موسی (علیهالسلام) در دام این نیرنگ گرفتار شدند و در تعقیب دشمن وارد شهر شدند، لشکریان قتلغخان دروازههای شهر را بستند. آنگاه نیروهای دشمن که از پیش در گذرگاههای مختلف شهر کمین کرده بودند، آنها را پراکنده ساختند و هر یک را به گونهای و در جایی به شهادت رساندند.
زندگی پنهانی و شهادت حضرت احمد بن موسی الکاظم (علیهالسلام)
حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) به همراه تعدادی از برادران و یارانش، مدتی به صورت پنهانی زندگی کردند. در همین حال، دشمنان بهشدت در جستجوی آنان بودند. حاکمان فارس، جاسوسان بسیاری را برای یافتن آن بزرگوار گماشته بودند.
سرانجام جاسوسان مخفیگاه حضرت و یارانش را پیدا کردند. قتلغخان با همراهی تعداد زیادی از لشکریان خود به آنجا حمله کرد. احمد بن موسی (علیهالسلام) شجاعانه در برابر دشمنان ایستادگی کرد و به دفاع پرداخت.
در برخی منابع نقل شده است که ایشان بهتنهایی با انبوهی از نیروهای دشمن جنگید. دشمنان که دیدند توان مقابله با او را ندارند، به حیلهای متوسل شدند. آنان شکافی در جایگاه استراحت ایشان ایجاد کردند و از پشت سر بر ایشان شمشیر زدند. سپس خانه را بر سر ایشان خراب کردند.
بدینترتیب، بدن مطهر ایشان در زیر خاک باقی ماند و همان محل، اکنون مرقد و بارگاه ایشان است.
پیدایش مرقد حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام)
مضجع و مدفن حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) مدتها از دیدهها پنهان بوده و هیچ بقعه و ضریحی بر سر آن قرار نداشت. مورخان زمان، مدفن حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) را در دو مقطع متفاوت ذکر کردهاند. یکی در قرن چهارم هجری در زمان "امیــر عضدالدوله دیلمی" (درگذشته به سال ۳۷۲ هجری) و دیگری در زمان "بدالدین مسعود بن بدر" (درگذشته به سال ۴۶۰ هجری) که از وزیران سدهی پنجم هجری در عصر "امیــر مقاتــبک ایببکر بنسعد زنگی" (ممدوح سعدی) بوده است.
احمد بن ابیخلیر، معروف به "زرکوب شیرازی"، در سال ۷۴۴ هجری در این باره نوشته است: "اما امامزاده معصوم احمد بن موسی (علیهالسلام) در میان شهر، نزدیک مسجد نو، مدفن بوده است و در آن زمان در آن مکان، قبر مطهر حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) کشف گردید."
مقربالدین مسعود بن بدر، که از خاصان و مقربان اتابک سعد بن ایببکر سعد بود، این مکان را به یاد داشت و در آنجا قبر حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) را پیدا کرده و آن را معروف ساخت. به مرور زمان، این مکان به شهرت رسید و جایگاه مبارک حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) به یک زیارتگاه مهم تبدیل شد.
عیسیبنجنید شیرازی، در سال ۷۹۱ هجری در تذکرهاش مینویسد:
چگونگی شهید شدن حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) و ایجاد مرقد
حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) زمانی که به شیراز تشریف آوردند، در آنجا به شهادت رسیدند و هیچ کس راهی به مرقد شریف ایشان نداشت. تا اینکه در زمان "امیــر مقربالدین مسعود بن بدر"، قبر حضرت کشف شد و گنبدی بر سر قبر آن حضرت ساخته شد. روایت شده است که وقتی قبر حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) را پیدا کردند، مشاهده کردند که رنگ مبارک ایشان تغییر نکرده و هیچ تغییری در آن صورت مقدس رخ نداده است. در دست ایشان انگشتر مبارکی بود و بر کف دست شریفشان نوشتهای بود که آن را به نام حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) شناختند و سپس گنبدی بر سر قبر ایشان ساختند.
پیشینه و علت نامگذاری مرقد حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) به "شاهچراغ"
در هیچکدام از منابع قدیمی، چه در دورهی اتابکان و چه پیش از آن، مرقد حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) با عنوان "شاهچراغ" نامیده نشده است. این نام از دورههای بعد، به ویژه از زمانهای حکومت اتابکان فارس (قرن ششم و هفتم هجری) به مرقد حضرت نسبت داده شده است. ذکر نشدن نام "شاهچراغ" در منابع قدیمی میتواند دلیلی بر این باشد که در آن زمانها مرقد حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) با این نام مشهور نبوده است.
در منابع مختلف به نورانیت حرم مطهر حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) اشاره شده است. برای مثال، یکی از قدیمیترین منابع در این زمینه، "تذکره هزار مزار"، در گزارشی از پیدایش مرقد در دورهی اتابکان (۵۴۳-۶۸۶ هجری) مینویسد: "در چند صبح، نور از آن میتابید، چنانکه بسیاری از مردم آن را میدیدند."
در خصوص علت شهرت این مرقد به "شاهچراغ"، دلایل دیگری نیز در برخی منابع آمده است.
اهمیت مرقد حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) در دوره صفویه
در دوره صفویه، بقعه مطهر حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) مهمترین مرجع و مکان مذهبی شیراز بوده است. این بقعه در مرکز شهر قرار داشت و به یقین در همان زمان به نام "شاهچراغ" شهرت داشته است.
"اهیل شیرازی"، شاعر برجسته قرن دهم هجری، از نخستین کسانی است که لقب "سیدالسادات" را برای حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) در اشعار خود به کار برده است. او بارها در اشعارش به واژه "چراغ" اشاره کرده و از نور تابیدهشده از بام مرقد تا دوردستها سخن گفته است. به عنوان نمونه، در یکی از اشعار خود میگوید:
اگرچه گوهر مه شبچراغ عامل گشت
چه قدر و قیمتش آنجا که قدر و قیمت توست
تو آن خلاصه گنجی جهان ویـــران را
که شبچراغ تو افروخت این شبستان را
از توصیفات و مناقب اهیل میتوان دریافت که عوامل فرهنگی و زبانی در شهرت حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) به "شاهچراغ"، در نیمه قرن دهم، تأثیرگذار بودهاند. از همان زمان مردم شیراز لقب "شاهچراغ" را برای امامزادهای که صاحب چراغ نورانی بود یا مرقدی که چراغ بزرگی داشت و از دوردستها دیده میشد، به کار میبردند.
شهرت جهانی مرقد شاهچراغ در متون تاریخی
در متون قدیمی نیز از حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) با لقب "شاهچراغ" یاد شده است. برای مثال، "ژان شاردن"، جهانگرد فرانسوی در عصر شاه عباس دوم، یکی از مقبرههای بزرگ شیراز را با نام "شاهچراغ" معرفی کرده است. همچنین علامه مجلسی از حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) با القاب "شاهچراغ" و "سیدالسادات" یاد کرده است.
علاوه بر این، "ژان باتیست تاورنیه" (Jean-Baptiste Tavernier)، جهانگرد و بازرگان فرانسوی، در سفری که در سال ۱۰۷۴ هجری به شیراز داشت، از "مسجد شاهچراغ" نام برده است.
نظر شما