خبرگزاری شبستان- جنوب کرمان، مهدیه شعبانی؛ لحظاتی قبل از تحویل سال نو است وارد گلزار شهدای شهر جیرفت می شوم عطر بهار نارنج با عطر وجود شهدا فضا را معطر کرده است و مشام هر زائر را نوازش می کند.
در اینجا از سرداران شهید طیاری و سید جواد حسینی که حاج قاسم در باره او اینچنین گفته؛ « مزار سید جواد زیارتگاه است به آن توسل بجویید» بگیر تا شهید دلیری که ملقب به حُر دفاع مقدس است، آرمیده اند.
در کنار قبور شهدای دفاع مقدس، قبور مطهر شهدای امنیت قرار دارند همان ها که غیرت و مردانگی را از مولایشان امیرالمومنین علی (ع) آموختند و نگذاشتند اسلحه شهدای دفاع مقدس بر زمین بماند و برای حفظ امنیت و آرامش مردم سلاح به دست گرفته و جان شیرین خود را فدا کردند و نشان دادند که باب شهادت همچنان باز است.
به رسم ادب دست بر سینه می گذارم و فاتحه ای نثار ارواح طیبه شهدا می کنم و در میان قبور مطهر شهدا قدم می گذارم.
اینجا چشم مادران بارانی است فرقی هم نمی کند که فرزندشان سال ها قبل در دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمده باشد یا همانند شهید درینی دو هفته ای قبل در راه حفظ نظم و امنیت در درگیری با سارقان مسلح در ایرانشهر به شهادت رسیده باشد، مادر است دیگر داغ فرزند برایش سخت است و در لحظات پایانی با نگاه حسرت به قاب عکس فرزندش سال کهنه را نو می کند.
سر می چرخانم و می بینم علاوه بر خانواده های معظم شهدا که می خواهند سال نو را در کنار فرزندانشان باشند تعداد زیادی از مردم، زن و مرد، کوچک و بزرگ آمده اند و در کنار قبور مطهر شهدا نشسته اند تا آنها هم سال نو را در جوار شهدا آغاز کنند.
به روبرو نگاه می کنم نوجوانان و جوانانی را می بینم که در کنار قبور مطهر شهدا نشسته اند و زیر لب چیزهایی را زمزمه می کنند و گاهی هم آسمان چشمانشان بارانی می شود به حالشان غبطه می خورم.
ناگهان با صدای بلندگوی گلزار شهدا به خودم می آیم و همراه با زائران قبور مطهر شهدا می خوانم؛ «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ..
نظر شما