فانوس به دستِ رمضان؛ مشعل‌دارِ محافل قرآنی

مردی که با خدمت صادقانه به قرآن و عشق به جوانان، نه تنها راه را به سوی منزل‌هایشان روشن می‌کرد، بلکه با هر قدمی که برمی‌داشت، دلی از دل‌های جوانان را گرم و به روح آنان امید می‌بخشید.

خبرگزاری شبستان-آران و بیدگل/روح اله باقری؛ در روزگاری نه چندان دور، زمانی که هنوز روشناییِ برق، فراگیر نشده بود و کوچه‌های آران و بیدگل در تاریکی شب‌ها غرق می‌شد، مردی نیک‌اندیش با مشعلی در دست، نقش ستاره‌ای راهنما را ایفا می‌کرد. نامش بر زبان‌ها نبود، اما کردارش در دل‌های نوجوانان و جوانانی که هر شب در محفل قرائت جزءخوانی خانگی قرآن در رمضان گرد هم می‌آمدند، حک شده بود.

او _که اهالی محل به نیکی از او یاد می‌کنند_هر شب با رسیدن انتهای مراسم قرائت قران خانگی در انجمن قرائت قرآن محله جنگلته، مشعل خود را روشن می‌کرد و در ابتدای کوچه می‌ایستاد؛ نوجوانان را تا منزل همراهی می کرد و با نوری که از مشعلش ساطع می‌شد، مسیر را برای نوجوانانی که از محفل قرآنی راهی خانه‌های خود بودند، روشن می‌ساخت.

او، نه قاری قرآن بود و نه دانای تفسیر، اما عشقی بی‌کران به کلام وحی داشت و این عشق را با خدمت به حافظان و قاریان و مستمعان نوجوان، به شیوه‌ای منحصر به فرد، ابراز می‌کرد.

او، نه قاری قرآن بود و نه دانای تفسیر، اما عشقی بی‌کران به کلام وحی داشت و این عشق را با خدمت به حافظان و قاریان و مستمعان نوجوان، به شیوه‌ای منحصر به فرد، ابراز می‌کرد.

تصور کنید، محفل جزءخوانی در خانه‌ای کوچک در محله‌ی جنگلته آران و بیدگل به پایان رسیده، نوجوانان و جوانان با دلی مملو از آیات الهی، آماده‌ی بازگشت به خانه‌های خود هستند. اما کوچه‌های باریک و تاریک و خلوت، ترس را در دل‌هایشان می‌اندازد. در این لحظه، بزرگ مرد قرآنی داستان ما با مشعل فروزانش، چون ستاره‌ای درخشان، ظاهر می‌شود، راه را برای آن‌ها روشن می‌کند.

سی و چهار سال از خاموشی فانوسِ مردی می گذرد که در شب‌های تاریک رمضان، مشعل‌دارِ دل‌های روشن بود. «حبیب‌الله نایب آرانی»، خادم قرآن بی‌سواد، اما دل‌آگاه، نامی است که در خاطره‌ی محله‌ی جنگلته‌ی آران و بیدگل جاودانه شده است.

خدمتی از جنس عشق

«استاد حبیب الله نایب» با این کار، نه تنها راه را روشن می‌کرد، بلکه حس امنیت و آرامش را نیز به نوجوانان هدیه می‌داد. او به آن‌ها می‌آموخت که چگونه می‌توان در تاریکی‌ها، نور امید بود و با کمترین امکانات، به دیگران یاری رساند.  
استاد حبیب الله با این خدمت بی‌شائبه، نشان داد که خادمی قرآن، تنها به خواندن و تفسیر آن محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند با هر زبانی و با هر توانی، در خدمت کلام الهی باشد.

استاد حبیب الله با این خدمت بی‌شائبه، نشان داد که خادمی قرآن، تنها به خواندن و تفسیر آن محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند با هر زبانی و با هر توانی، در خدمت کلام الهی باشد.
این اقدام، فراتر از یک خدمت ساده بود؛ این عمل، تجلی همدلی و نوع‌دوستی در ماه مبارک رمضان بود. او با این کار، به نوجوانان می‌آموخت که چگونه می‌توان در تاریکی‌ها، نور امید بود و با کمترین امکانات، گره‌ای از مشکلات دیگران گشود.

مشعل‌دارِ دل‌ها، الگویی برای همیشه

امروز، سی و چهار سال از درگذشت حاج حبیب‌الله نایب آرانی می‌گذرد، اما نام و یاد او در دل‌های اهالی آران و بیدگل، به ویژه در محله‌ی جنگلته، زنده است. او، مشعل‌دارِ دل‌ها بود، که با نور ایمان و عمل صالح، راه را برای نسل آینده روشن ساخت.  

قصه‌ی او، یادآور این نکته است که خدمت به قرآن، افتخاری است که نصیب هر کسی نمی‌شود و خادمان راستین کلام وحی، همواره در یادها خواهند ماند.

فانوس به دستِ رمضان؛ مشعل‌دارِ محافل قرآنی

نقش «اوسا حبیب» در محافل قرآنی

در حالی که افراد مختلفی در محافل خانگی جزءخوانی قرآن نقش دارند، نقش اوسا حبیب‌الله نایب در راهنمایی نوجوانان با مشعل و فانوس به سمت خانه، برای مردم جالب توجه و به یادماندنی است.  این اقدام، نه تنها یک خدمت فیزیکی بود، بلکه نمادی از حمایت و تشویق او از نسل جوان برای انس با قرآن بود.

درس‌هایی از اوستا حبیب‌


عشق بی‌قید و شرط به قرآن، فراتر از سواد
استاد حبیب‌الله، نمادی است از این حقیقت که عشق به قرآن، هیچ محدودیتی نمی‌شناسد. او که از نعمت سواد محروم بود، با تمام وجود به قرآن عشق می‌ورزید و این عشق را به شیوه‌ای عملی و خلاقانه ابراز می‌کرد. خدمت او به قاریان و مستمعین نوجوان قرائت قرآن، نشان می‌دهد که برای خدمت به قرآن، لازم نیست حتماً قاری یا مفسر بود؛ بلکه هر کس می‌تواند به سهم خود، در این راه قدم بردارد؛ چه با آموزش قرآن به فرزندان، چه با حمایت از محافل قرآنی، و چه با انجام کارهای خیرخواهانه به نیت ترویج فرهنگ قرآنی.


خدمتِ بی‌ریا، جوهره‌ی اخلاص
حبیب‌الله، بدون هیچ چشم‌داشتی و تنها برای رضای خدا، مشعل به دست می‌گرفت و در تاریکی شب، راه را برای نوجوانان روشن می‌کرد. گرچه کار او به چشم نمی آمد اما تمام تلاش خود را برای انجام این خدمت خالصانه به کار می‌برد.
خدمتی که با نیت خالص انجام شود، ماندگار خواهد بود و اثرات مثبت آن در جامعه گسترش خواهد یافت.


توجه به نسل جوان، سرمایه‌گذاری برای آینده
حبیب‌الله با روشن کردن راه برای نوجوانان، در واقع به آن‌ها نشان می‌داد که قدردان زحمات شان در حفظ و تلاوت قرآن است و از آن‌ها حمایت می‌کند. او با این کار، انگیزه و علاقه‌ی آن‌ها را به ادامه‌ی راه قرآن تقویت می‌کرد و به آن‌ها می‌آموخت که در مسیر قرآن، تنها نیستند.


این رویکرد حبیب‌الله، به ما یادآوری می‌کند که توجه به نسل جوان و حمایت از آن‌ها، یک سرمایه‌گذاری ارزشمند برای آینده است. با تشویق و حمایت از جوانان، می‌توانیم نسلی قرآنی و متعهد تربیت کنیم که در آینده، پرچم‌دار ارزش‌های الهی باشند.


ساده‌زیستی و تواضع، زینت‌بخش خادمان قرآن
استاد حبیب‌الله، به تجملات و ظواهر دنیوی اهمیتی نمی‌داد و با تواضع تمام همّ و غمّ خود را صرف خدمت به خلق خدا می‌کرد. این ویژگی حاج حبیب‌الله، به ما می‌آموزد که در زندگی خود، ساده‌زیستی و تواضع را پیشه کنیم و از هرگونه تفاخر و خودنمایی پرهیز کنیم. خادمان راستین قرآن، همواره با تواضع و فروتنی با مردم رفتار می‌کنند و تمام تلاش خود را برای خدمت به آن‌ها به کار می‌گیرند.


استاد حبیب‌الله نایب آرانی در طول زندگی با برکت خود الگویی ماندگار از یک خادم راستین قرآن را به نمایش گذاشت. یاد و خاطره‌ی او، الهام‌بخش مردم دیار شهر نمونه قرآنی آران و بیدگل است تا همه در راه خدمت به کلام وحی، گام برداشته و برای ترویج ارزش‌های الهی، تلاش کنند.

فانوسِ رمضان در خاطره‌ها

اگرچه سال‌ها از آن زمان گذشته است و روشنایی برق، جای مشعل را گرفته، اما نام و یاد این مرد نیکوکار در دل اهالی محل زنده است. او، فانوسِ رمضان بود، که با نور ایمان و عمل صالح، راه را برای نسل آینده روشن ساخت. قصه‌ی او، یادآور این نکته است که خدمت به دیگران، نیازی به امکانات زیاد ندارد؛ بلکه دلی سرشار از عشق و اراده‌ای راسخ می‌خواهد. بسیاری از اهالی محل، خاطرات شیرینی از آن دوران به یاد دارند.

حاج محمد سپاسگزار یکی از کسانی که در آن زمان نوجوانی بیش نبوده، می‌گوید: «آن زمان، برق نبود و کوچه‌ها خیلی تاریک بود. ما از ترس، گروهی به خانه می‌رفتیم. اما وقتی حبیب آقا با مشعل می‌آمد، خیالمون راحت می‌شد. انگار یه فرشته نجات اومده بود. نور مشعلش، همه‌جا رو روشن می‌کرد و دیگه ترسی نداشتیم».

عباس هم می گوید: « اوسا حبیب هیچ وقت از کسی تشکر نمی‌خواست. فقط برای رضای خدا این کار رو می‌کرد. او یه الگو بود برای همه ما».


دکتر احمد سلمانی آرانی هم گفت:  «اوسا حبیب‌، یه مرد بی‌سواد بود، اما دلش پر از خدا بود. او به ما یاد داد که مهم نیست چقدر دانش داریم، مهم اینه که چقدر به خدا نزدیک باشیم و به بنده‌هاش خدمت کنیم».

حبیب الله نایب آرانی، تنها یک مشعل‌دارِ ساده نبود، بلکه خادمی دلسوز و مورد اعتماد بود که با تمام وجود در بیت آیت الله افتخارالاسلام دربندی از علمای بنام شهر، در راه خدمت به قرآن و دین، تلاش می‌کرد.


او حمامی محله دربند و پرچم دار هیئت هم بود. خیلی از کوچک‌ترهای دیروز که حالا بزرگ شده اند، خاطره‌ی نشستن روی دوش نایب برای رفتن به حمام دربند را از او بخاطر دارند؛ همچنان که بسیاری در خاطرشان هست که او پرچم سه رنگ هیات را در روزهای تاسوعا و عاشورا در میان دسته‌ی عزادار هیات حضرت ابوالفضل علیه‌السلام دهنو بر دوش می‌کشید.

دهم فروردین، سالروز درگذشت خادم القرآن استاد «حبیب‌الله نایب آرانی» را گرامی می‌داریم.

کد خبر 1810577

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha