خبرگزاری شبستان: پرداختن به مفهوم آزادی در نظام های مردم سالار به ویژه مردم سالاری اسلامی در ایران از آن سو اهمیت دارد که آزادی از شالوده های نظام های مردم سالار و وجهی از تمایز این نظام ها از نظام های استبداری و دیکتاتور می باشد.در جامعه ای همچون جامعه ایران که دین اسلام نقش بسیار تعیین کننده ای دارد و از سویی دیگر میل به دموکراتیک بودن نیز وجود دارد مفهوم آزادی در کاربست جامعه دینی اهمیت می یابد. به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی که ترکیب نوینی از دینی بودن و دموکراتیک شدن ارائه می شود پرداختن به مقوله آزادی در این دو ضرورت می یابد. اما در خصوص مطالعه مفهوم آزدی در نظام مردم سالاری دینی می بایست با نگرشی تطبیقی به بررسی این این مفهوم در دو مکتب اسلام و لیبرالیسم پرداخت و مشابهت ها و تمایزات را متوجه شد.
در لیبرالیسم آزادی حقی است ریشه در طبیعت دارد.حال آنکه در اسلام حق و تکلیف دو روی سکه آزادی را تشکیل می دهند و هردو ریشه در اراده خداوند دارند. لیبرالیسم عقل و شهوات را محرک رفتار بشر و آزادی را در خدمت آن دو می داند در حالی که اسلام شهوات را زایل کننده عقل بشری و وحی را عامل تقویت کننده آن می داند و معتقد است آزادی باید در خدمت عقل و وحی باشد. همچنین در لیبرالیسم چون انسان دارای سرشتی پاک و نهادی نیک دانسته می شود آزادی به طور موسع به وی داده می شود در حالی که در اسلام انسان موجودی ذوجهتین( هم دارای ذات خیر و هم دارای ذات شر) تلقی شده و به همین دلیل آزادی محدود و کنترل شده به وی داده می شود. در لیبرالیسم حقوق و آزادیهای فردی در مقابل حقوق جامعه اصالت دارد در حالی که در اسلام هم حقوق و آزادیهای فردی و حفظ حقوق اجتماعی اصالت دارند و یکی به نفع دیگری قربانی نمی شود.
همچنین اسلام و لیبرالیسم هر دو آزادی را لازمه نیل به حقیقت می دانند. در حالی که لیبرالیسم از موضع شک گرایی و خطا پذیری انسان، آزادی نوع بشر را توجیه می کند، اسلام هم از موضع شک گرایی و خطا پذیری نوع بشر و هم از موضوع ایقان و اتقان آزادی انسانها را به رسمیت شناخته و آن را توجیه می کند. لیبرالیسم آزادی را لازمه خلاقیت و شکوفایی نوع بشر می داند و اسلام نیز به طور تلویحی آن را می پذیرد یا حداقل آن را رد نمی کنند. لیبرالیسم به طور مطلق و اسلام به طور مشروط ( مشروط به عدم حجود و عناد با دین) آزادی برای تجدید نظر در مورد آن چه در حال حاضر به نام حقیقت وجود دارد را به رسمیت می شناسد. لیبرالیسم آزادی اندیشه و عقیده را به طور مطلق می پذیرد در حالی که اسلام در حوزه اندیشه آزادی مطلق را می پذیرد اما حوزه آزادی عقیده بین مجازات اخروی و دنیوی عقاید غیر اسلام تفکیک قایل می شود و رأی به تحمل عقاید مخالف می دهد. مرز آزادی بیان در لیبرالیسم، حریم خصوصی و اخلاقی افراد جامعه است در حالی که در اسلام مرز آزادی بیان حریم الهی، حریم افراد و حریم جامعه است. در زمینه آزادیهای اجتماعی در حالی که لیبرالیسم در رابطه فرد و جامعه و حقوق متقابل آنها، ارزش و اعتبار نهایی را به فرد می بخشد، اسلام آن آزادیها را مقید به حقوق الهی، حقوق خود فرد و حقوق جامعه می نماید. لیبرالیسم با اذعان به ضرورت وجود حکومت در خصوص رابطه مردم و حاکم، انتخاب، نظارت، نقد و برکناری زمامداران را از حقوق مردم دانسته و رأی به لزوم تحمل مخالفین از طرف حکومت می دهد اسلام نیز ضمن پذیرش همه این موارد نه تنها از حق مخالفین حمایت کرده و زمامداران را به تحمل ایشان فرا می خواند بلکه گامی فراتر نهاده و به زمامداران توصیه می کند برای جلوگیری از فساد خود منتقدین و مخالفین را در کنار خود نگه دارند.
نویسنده: اقدس اقبال
پایان پیام/
نظر شما