خبرگزاری شبستان: به او لقب شیخ شریف را داده بودند، پیرو خط پدر شهیدان امام خمینی (ره) بود، خبرنگار و نویسنده بود، ترس را در جان رژیم پهلوی و ساواک و صدام می انداخت،9 شناسنامه و 9 اسم خانوادگی همچون شریف طبع داشت، ممنوع المنبر و زندان باز تاثیری بر روی فعالیت های ضد رژیم وی نداشت.
"شیخ محمدحسن شریف قنوتی"، که به « شیخ شریف » شهرت داشت، در 3 تیر 1313 در روستای قصبه، از توابع اروندرود آبادان، در خانواده ای روحانی و متدین چشم به جهان گشود. او به دلیل علاقهای که به روحانیت و علوم دینی داشت، به کسب معارف دینی و اسلامی روی آورد و با هوش سرشار خود، مدارج کمال را به سرعت پیمود.
همرزمی با شهید نواب صفوی
شهید محمد حسن شریف قنوتی به ساخت مسجد اهمیت بسیاری می داد و شعارش مسجدسازی بود. از کشیدن نقشه و طرح تا بیل زدن و ملات ساختن و حتی در حمل آجر برای ساخت مسجد کمک می کرد.
وی مبارزات سیاسی خود را از زمان فعالیت فدائیان اسلام آغاز کرد و همکاری های اندکی با آن گروه، به ویژه شهیـد سیـد مجتبی میرلوحی ( نواب صفوی ) داشت. او در کنار مبارزات سیاسی فعالیت های اجتماعی را نیز ادامه داد و در 1337 ش پس از اتمام درس خارج در محضر آیت الله گلپایگانی، از سوی ایشان برای امور تبلیغ به سرنجلک و سپس اردکان فـارس اعزام گردید.
او چندین سال در روستاها و بخش های اردکان فارس به تبلیغ و ترویج احکام اسلامی پرداخت و در کنار آن فعالیت های اجتماعی زیادی انجام داد و در روستاها برای مردم مسجد، حمام و دبستان ساخت و در رفع برخی از مشکلات آنان کوشید. او به منظور کمک به معیشت خانواده های فقیر صنعت قالیبافی را با ایجاد دارهای قالی در منازل توسعه داد. همین اقدامات سبب شده بود که وی محبوبیت و مقبولیت خاصی در میان مردم آن سامان بیابد.
شهید قنوتی برای مردم اردکان فارس و حومه مصلحی خیراندیش، معلمی آگاه، مبلغی متقی، عالمی دلسوز و مرجعی برای حل مشکلات و نیز شریک غم ها و شادی های آنان بود.
با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی در 1342 ش، فعالیت های سیاسی شریف قنوتی شدت بیشتری یافت. او با وجود جو خفقان حاکم در زمان پهلوی، در مساجد به سخنرانی و افشاگری می پرداخت و آشکارا به دفاع از امام خمینی پرداخته و اعلامیه ها و رساله ایشان را با یاری دیگر همرزمانش در بین مردم توزیع می کرد.
فعالیت های سیاسی او سبب شد که ساواک فارس توجه ویژه ای به او داشته باشد و فعالیت ها و حرکات و رفتارهای او را زیر نظر بگیرد. او در دوره ای در اندیشه تشکیل گروهی مسلحانه به نام انصارالزهرا بود که عده ای را نیز به همین منظور تربیت کرد، اما وقتی نظرات امام خمینی، رهبرِ مبارزه، را درباره شیوه مبارزه جویا شد، فعالیت های گروه مزبور را به سمت مبارزه فرهنگی با رژیم پهلوی سوق داد.
او در آگاهی و روشنگری مردم نقش بسزایی ایفا کرد و بارها تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و بازداشت و زندانی گردید.
اهل قلم بودن شیخ شریفوی از سال 32 تا 37 مقالات هفتگی در نشریه ندای حق چاپ می کرد و کتاب هم می نوشت، کتاب هایی همچون کشکول، اهداف امام حسین (ع)، تاریخ جنایت در اروپا، مباحث تفسیر قرآن و نهج البلاغه و دیوان اشعار از جمله کتاب ها و آثار شهید قنوتی است.
حضور در جبهه
شیخ شریف پس از مبارزات و تحت قرار گرفتن شدیدترین شکنجه ها ساواک باز به راه حق خود ادامه داد و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، عرصه دیگری از مبارزات شریف قنوتی آغاز شد. او این بار به شکلی دیگر وارد مبارزه شد. ابتدا برای اولین بار ستاد کمک رسانی به مناطق جنگی جنوب و غرب کشور را در بروجرد به راه انداخت و در 3 مهر 1359 با کاروانی متشکل از چندین کامیون ( به قولی 21 کامیون ) آذوقه اهدایی مردم بروجرد به خرمشهر اعزام گردید. پس از بازگشت، در بسیج نیروهای مردمی و اعزام آنان به جبهه های نبرد فعال شد.
نجات خرمشهر از سقوط
در اواسط مهر به همراه تشکلی از جوانان بروجرد به خرمشهر رفت و خود لباس رزم پوشید و با تشکیل گروه های چریکی الله اکبر و گروهان های مقاومت، خرمشهر را برای چندمین بار از خطر سقوط حتمی نجات داد. فعالیت ها و مقاومت های او و یارانش دشمن را به ستوه آورده بود و ستون پنجم دشمن می کوشید به هر طریق ممکن شیخ شریف را از سر راه بردارد.
گروه او در جنگ تن به تن اغلب موفق بیرون می آمد و این شکست ها برای دشمن سنگین بود.
فرق سرش را شکافتند و کاسه سرش را جدا کردند
شیخ شریف علاوه بر فرماندهی برخی از محورها در خرمشهر و هدایت نیروها، مسئولیت تأمین مهمات نیروها را هم عهده دار بود. در روز 24 مهر 1359، وی به هنگام رساندن مهمات به یکی از نقاط درگیری در خیابان چهل متری خرمشهر، به مقر عوامل بعثی وارد شد. نیروهای بعثی با مشاهده وانتِ حامل شریف قنوتی، برای از بین بردن او به سرعت دست به کار شدند و وانت مزبور را زیر رگبار گلوله بستند.
شیخ که به همراه راننده اش در میان آتش عراقی ها گرفتار شده بود تصمیم گرفت از محل دور شود، اما عراقی ها لاستیک اتومبیل را نشانه رفتند و دیگر کاری از دست شیخ و راننده اش برنمی آمد. عراقی ها برای از بین بردن او نیروی زیادی به میدان معرکه هدایت کردند و سرانجام شیخ را بر اثر اصابت گلوله به آرنج ها و زانوها و گردن از پای درآوردند.
وقتی شیخ شریف روی زمین افتاد، آنان خود را به او نزدیک کرده و با استفاده از سرنیزه فرق سرش را شکافتند و کاسه سرش را جدا کردند ….
مدتی بعد رزمندگان اسـلام خود را به محل نبرد رساندند و پس از سـاعت ها جنگ تن به تن، پیکر شیخ را از دست متجاوزان گرفتند و به پشت جبهه انتقال دادند. آن روز شیخ و عده ای از یارانش در نقاط مختلف شهر، مردانه با دشمن متجاوز جنگیدند و پس از رشادت های فراوان به شهادت رسیدند و نام خرمشهر هم به خونین شهر تغییر یافت.
پایان پیام/
نظر شما