به گزارش خبرگزاری شبستان، عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزى است که با بیدارى مسلمین و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند. و این مقصد بزرگ زمانى میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملتهاى زیر ستم ارائه دهند. و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند، و فرصتها را براى این امر بزرگ سرنوشتساز مغتنم شمرده و از دست ندهند .
عید، سیاست، وحدت اسلامی
امام خمینی «تفرقه» را مشکل جهان اسلام میداند، و از آنجا که ایشان معتقد است که «اسلام تمامش سیاست است»(1) با استفاده از ظرفیتهای اسلام به دنبال چارهجویی و رفع این مشکل میباشد. یکی از ظرفیتها عید قربان میباشد.
امام خمینی پس از اینکه میفرمایند که در اسلام، سیاست و دیانت به هم آمیخته است تصریح میکنند؛ اسلام مثل مسیحیت و یهودیت نیست. بشنوید:
اسلام «مثل مذهب مسیح [نیست] یعنى این مذهبى که حالا دست مسیحیها هست؛ و من گمان ندارم که مسیح- علیه السلام- مذهبش این بوده است که اینها الآن مىگویند که هیچ کارى نداشته باشند به زندگى مردم و هیچ کارى به وضع سیاسى نداشته باشند، و همین بروند و یک زنگى بزنند و دنبال آن زنگ هم یک عبادت مختصرى بکنند و تمام بشود برود سراغ [کارش]. من گمان نکنم که در دنیا همچو مذهبى مذهب مسیحى باشد؛ منحرف شده است این مذاهب. مذهب یهود و همین طور مذهب نصارا انحرافات پیدا کرده است، دست در آن وارد شده است. مذهب اسلام، که سندش قرآن است و محفوظ هست، حتى یک کلمه تغییر نکرده است.»(2)
عید، سیاست، بیداری اسلامی
ایشان در پیامشان به کنگره حج مینویسند: «عید سعید و مبارک در حقیقت آن روزى است که با بیدارى مسلمین و تعهد علماى اسلام تمام مسلمانان جهان از تحت سلطه ستمکاران و جهانخواران بیرون آیند. و این مقصد بزرگ زمانى میسر است که ابعاد مختلفه احکام اسلام را بتوانند به ملتهاى زیر ستم ارائه دهند. و ملتها را با اسلام ناشناخته آشنا کنند، و فرصتها را براى این امر بزرگ سرنوشتساز مغتنم شمرده و از دست ندهند. و چه فرصتى بالاتر و والاتر از کنگره عظیم حج که خداوند متعال براى مسلمانان فراهم آورده است. و مع الأسف ابعاد مختلف این فریضه عظیم سرنوشتساز به واسطه انحرافهاى حکومتهاى جور در کشورهاى اسلامى و آخوندهاى فرومایه دربارى و کجفهمیهاى بعضى از معممین و مقدسنماها در تمام کشورهاى اسلامى در پرده ابهام باقى مانده است.»(3) بنابراین کاملاً روشن است که ایشان با استفاده از کنگره حج که قربانی در روز دهم ذیالحجه یکی از مناسک آن است به دنبال بیداری اسلامی و مبارزه با مستکبرین است.
وی در جمع سفیران ممالک اسلامى عید مسلمین را استقلال مسلمین میدانند و تصریح میکنند «عید مسلمین وقتى سعید و مبارک هست که مسلمین خودشان استقلالشان را و مَجدشان را - آن مجدى که در صدر اسلام براى مسلمین بود - به دست بیاورند. مادامى که مسلمین در این حال هستند، در حال تفرُّق و تشتُّت، و در حالى که همه چیزشان پیوسته به غیر است، هیچ روزى براى آنها مبارک نیست. مبارک آن روزى است که دست اجانب از ممالک ما، از ممالک اسلامى، کوتاه بشود، و مسلمین روى پاى خودشان بایستند و امور مملکتشان را خودشان به دست بیاورند.»(4)
عید، سیاست، عرفان
نگاه امام خمینی به سیاست آمیخته با دیانت و عرفان است. «این مواقفى که در اسلام هست مثل عید فطر، عید اضحى، قربان، و حج- مواقف حج- نماز جمعه، جماعات که در شب و روز انجام مىگیرد، این مواقف جنبههاى عبادى دارد، و جنبههاى سیاسى و اجتماعى هم دارد؛ یعنى جنبه عبادىاش در جنبه سیاسىاش- اینها- مُدْغَمند، مُنْضَم به همند. دیانت اسلام یک دیانت عبادىِ تنها نیست و فقط وظیفه بین عبد و خداىِ تبارک و تعالى، وظیفه روحانى تنها نیست؛ و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسى تنها نیست؛ عبادى است و سیاسى. سیاستش در عباداتْ مُدْغَم است و عبادتش در سیاسات مدغم است. یعنى همان جنبه عبادى یک جنبه سیاسى دارد. همین اجتماع در اعیاد براى نماز، این عبادت است لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد. مسلمانها باید از این اجتماعاتى که هست، از این اجتماعات استفادههاى زیاد بکنند.» (5)
امام ابعاد عرفانی عید قربان را اینگونه تبیین میکند: «مسئله قربانى فرزند یک باب است که به حسب البته دید نوع بشر، مسئله مهمى است، لکن آن چیزى که مبدأ این عمل مىشود، آن چیزى که مقابله ما بین پدر و پسر را در آن جا متحقق مىکند، این یک مسائل قلبى و روحى و معنوى است، فوق این مسائلى که ماها مىفهمیم. ما همین مىگوییم که ایثار کرد، قربانى کرد و واقعاً این طور بوده است، مهم هم هست. لکن آیا در نظر ابراهیم هم ایثار بوده است؟ ابراهیم هم در نظرش این بوده است که حالا یک چیزى، تحفهاى مىبرد پیش خدا؟ اسماعیل هم- سلام اللَّه علیه- در نظرش بوده که یک جانفشانى دارد مىکند براى خدا؟ یا مسأله این نیست. این مسئلهاى است که تا نفسانیت انسان هست، خودیت انسان هست، ایثار اسمش هست. من ایثار مىکنم در راه خدا فرزندم را، من ایثار مىکنم در راه خدا جان خودم را. این، براى ما مهم است و زیاد مهم است، براى ابراهیم نیست مسأله این، ایثار نیست. ابراهیم خودى نمىبیند تا ایثارى کرده باشد، اسماعیل خودى نمىبیند تا ایثار کرده باشد. ایثار این است که من هستم و تو هستى و عمل من و براى تو و ایثار. این، در نظر بزرگان اهل معرفت و اولیاى خدا شرک است، در عین حالى که در نظر ما کمال بزرگى است، ایثار بزرگى است.
عید براى ما یک معنا دارد، براى ابراهیم و براى پیغمبرها یک معناى دیگرى دارد، ما هم عید مىکنیم، آنها هم عید مىگیرند، لکن آنهایى که عید مىگیرند عید لقاست، آنها عود مىکنند به آن جایى که از آنجا ظاهر شدند و عید مىگیرند براى این امر، البته بعد از ارجاع به- باز از آن معناى سیر الهى- بعد از ارجاع اسمش عید مىشود. و بعدهاى معنوىاش بسیار زیاد است و دست ما از آن کوتاه است و بعدهاى سیاسى و اجتماعیش هم زیاد است و زیاد بوده است و امیدواریم که زیاد بشود.»(6)
در سخنرانی دیگری میفرمایند: «بعضى امور است که تصدیقش آسان است لکن تصورش مشکل. بعضى از مسائل هست که تصور، انسان نمىتواند بکند، لکن تصدیقش مىکند، و مسائل که مال اهل معرفت است از این جور مسائل هستند، تصدیق مىشود کرد به اینکه هو الظاهر، لکن تصور هو الظاهر یک تصورى است که بسیار مشکل است، مگر براى آنهایى که خاصه اولیا هستند و عید شریف قربان و اینکه همه را خواستند، فى الناس، فریاد بزن بین ناس که بیایند و بیایند به سوى تو اى ابراهیم، و به سوى رسول خدا در وقتى که رسول خدا هست، و به سوى ولىّ در وقتى که ولىّ هست، به سوى او بیایند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است، نه اینکه به سوى او بیایند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عین به سوى خدا رفتن است. از این جهت دعوت به این است که به سوى خدا بروند، لکن راه این است، طریق این است. و ابراهیم- سلام اللَّه علیه-، عید براى او براى ذبیح اللَّه است، که ثمره وجود خودش را حاضر شد که فدا کند، و براى رسول اللَّه هم، براى ذبیح اللَّه در این امت است، که ذبیح اللَّه هم، «فِدیه» هم تفسیر شده است در بعض روایات به حضرت سید الشهدا. ابراهیم تا آن حدى که حد فداکارى هست رفت، منتها خداى تبارک و تعالى براى او فِدیه فرستاد، و پیغمبر اکرم هم تا آن حدى که هست و و اصل هم به آن حدّ شد، براى اینکه ذبح واقع شد. و نمونههایى از این مسائل در بین بشر هست، لکن با تفاوتهاى بسیار زیاد که آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.»(7)
عید، سیاست، شهادت
امام خمینی در ادامه صحبتشان به ابعاد سیاسی عید قربان و الگو گرفتن جوانان ایران از حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره میکنند و میفرمایند: « شما در این عصر که ملاحظه مىکنید جوانهایى هستند که واقعاً فداکارى مىکنند، واقعاً رو به شهادت مىروند. کسانى هستند که واقعاً جوانهایشان را به شهادت مىفرستند و خوشحال هم هستند. این همان سنخ هست، لکن تفاوت این است که آنجا معرفت یک معرفت عالى مقامى است و اینجا به آن مرتبه نرسیده است، اینجا نمونهاى از اوست. فداکارىهاى جوانهاى عزیز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است که آنها کردند. اینها ذبح مىشوند به همان طورى که اسماعیل ذبح شد و به همان طورى که فدیه اسماعیل به حسب روایات ذبح شد. و ما باید بگوییم که عاجزیم از اینکه همین فداکارى که اینها دارند هم، ما عاجزیم که تصور کنیم. و بحمد اللَّه این فداکارها براى اسلام آن چنان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند، آن طور براى کشور خودشان سرافرازى ایجاد کردند که در طول تاریخ خواهد ماند.»(8)
امام خمینی در پیامشان به ملت ایران در سالگرد کشتار خونین مکه و پس قبول قطعنامه 598 با نگاه به عید قربان شهادت زائران ایرانی را تحلیل کردهاند: « آل سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.
مسلمانان جهان در سال گذشته و براى اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم- علیه السلام- که دهها بار از مصاف با جهانخواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در مناى رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگى، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بىپناه ما کشتهها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردى و قساوت بر پیکر نیمه جان سالخوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانى و از چه گناهى؟ انتقام از کسانى که از خانه خویش به سوى خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانى که سالها کوله بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند.
انتقام از کسانى که همچون ابراهیم- علیه السلام- از بتشکنى برمىگشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروى و امریکا را شکسته بودند؛ کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همانها که پس از طى آن همه راهها با فریاد: و أَذِّن فِى النَّاس بِالحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا پابرهنه و سر برهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانى خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانى بیشتر مسئولیتپذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدى خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگى و دلبستگى به دنیا را از تن به در آورند.
همانها که براى نجات محرومان و بندگان خدا راحتى راحت طلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بنده زرخرید امریکا و شوروى نباشند، که زیر بار هیچ کس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- بگویند که از مبارزه خسته نشدهاند و به خوبى مىدانند که ابى سفیان و ابى لهب و ابى جهل براى انتقام در کمین نشستهاند؛ و با خود مىگویند مگر هنوز لات و هُبَل در کعبهاند. آرى، خطرناکتر از آن بتها، اما در چهره و فریبى نو. آنها مىدانند که امروز حَرَم، حَرَم است اما نه براى ناس، که براى امریکا! و کسى که به امریکا لبیک نگوید و به خداى کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانى که همه ذرات وجود و همه حرکات و سکنات انقلابشان مناسک ابراهیم را زنده کرده است؛ و حقیقتاً مىرود تا فضاى کشور و زندگى خویش را با آواى دلنشین «لَبَّیکَ، اللَّهُمَّ لَبَّیکَ» معطر سازد.»(9)
عید، سیاست، ولایت
مقام معظم رهبری میفرمایند: «بدون شک روز «عید غدیر» اهمیت بسیارى دارد. در روایات ما وارد شده که عظمت این روز، حتى از روز «عید فطر» و روز «عید قربان» هم بیشتر است. نه اینکه از اهمیت آن دو عید عظیم اسلامى چیزى کم بشود، بلکه به خاطر اینکه این عید حاوى یک مضمون والاتر است. اهمیت این عیدى که طبق روایات ما برترین اعیاد است، در همین است که متضمن موضوع ولایت است. شاید بتوان گفت که هدف از همهى زحماتى که پیغمبر اکرم و بزرگان دین و انبیاء الهى علیهم الصّلاة و السّلام، متحمّل شدهاند، استقرار ولایت الهى بوده است. گویا در روایتى از امام صادق علیه الصّلاة و السّلام است که در مقام هدف جهاد فی سبیل الله مجموعهى تلاشهایى که براى دین مىشود فرمودهاند: «لیخرج الناس من عبادة العبید الى عبادت الله و من ولایت العبید الى ولایت الله.» هدف این است که انسانها را از ولایت بندگان و بردگان با معناى وسیعى که این کلمه دارد خارج سازند و به ولایت اللّه نائل کنند.»(10)
حکمت مندرج در عید قربان
«اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلى از راهها براى ما باز میشود. در عید قربان یک قدردانى بزرگ الهى نهفته است از پیامبر برگزیدهى حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) که آن روز ایثار کرد. بالاتر از ایثار جان، در مواردى ایثار عزیزان است. او در راه پروردگار، به دست خود عزیزى را قربان میکرد؛ آن هم فرزند جوانى که خداى متعال بعد از عمرى انتظار، در دوران پیرى به او داده بود؛ که فرمود: «الحمد للَّه الّذى وهب لى على الکبر اسماعیل و اسحاق» . خداى متعال این دو پسر را در دوران پیرى، لابد بعد از یک عمر انتظار و اشتیاق، به این پدر داده بود؛ امید فرزند هم دیگر بعد از آن نداشت. سید شهیدان همهى عالم، حضرت اباعبداللَّهالحسین (علیه الصّلاة و السّلام) - که خود مظهر ایثار و مظهر شهادت است - در دعاى شریف عرفه از این حادثه یاد میکند؛ «و ممسک یدى ابراهیم عن ذبح ابنه بعد کبر سنّه و فناء عمره»؛ این در دعاى مبارک امام حسین در عرفه است که دیروز مؤمنین موفق شدند، این دعا را خواندند.
این ایثار و این گذشت، یک نماد است براى مؤمنانى که میخواهند راه حقیقت را، راه تعالى را، راه عروج به مدارج عالیه را طى کنند. بدون گذشت، امکان ندارد. همهى امتحانهائى که ما میشویم، در واقع نقطهى اصلىاش همین است؛ پاى یک ایثار و یک گذشت به میان مىآید. گاهى گذشت از جان است، از مال است؛ گاهى گذشت از یک حرفى است که کسى زده است، میخواهد با اصرار و لجاجت پاى آن حرف بایستد؛ گاهى گذشت از عزیزان است؛ فرزندان، کسان. امتحان یعنى عبور از وادى محنت. یک محنتى را، یک شدتى را جلوى پاى یک انسانى یا یک ملتى میگذارند؛ عبور از این محنت، امتحان است. اگر توانست عبور کند، به آن منزل مقصود میرسد؛ اگر نتوانست - نتوانست استعداد مندرج در وجود خود را بروز دهد، نتوانست بر هواى نفس غالب بیاید و عبور کند - میماند؛ امتحان این است. امتحان الهى براى این نیست که خدا ما را بشناسد، ببیند ما در چه وزنى، در چه حدى هستیم؛ خود امتحان در حقیقت یک گام است به سوى مقصد. من و شما که امتحان میشویم، معنایش این است که اگر توانستیم از این شدت و از این محنت عبور کنیم، یک وضع جدیدى، حیات جدیدى، مرحلهى جدیدى را به دست مىآوریم. در این خصوص، یک ملت و یک شخص تفاوتى نمیکند.»12
پی نوشتها:
(1) . صحیفه امام، ج1، ص 270
(2). صحیفه امام، ج4، ص 447 ـ 448
(3) . صحیفه امام، ج19، ص 21
(4). صحیفه امام، ج10، ص 414
(5). صحیفه امام، ج4، ص 447 ـ 448
(6). صحیفه امام، ج19، ص 49
(7). صحیفه امام، ج18، ص 120 ـ 121
(8). صحیفه امام، ج18، ص 122
(9). صحیفه امام، ج21، ص 74 ـ 75
(10). بیانات، 19/ 03/ 1372
(11)26 آبان 89
پایگاه شناخت رهبری
پایان پیام/
نظر شما