به گزارش خبرنگار شبستان، دکتر حسین کلباسی اشتری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در نخستین روز از همایش ملی معرفت دینی، با موضوع "معاد شناسی علامه طباطبایی بر پایه معرفت دینی – فلسفی" به ایراد سخرانی پرداخت.
وی با اشاره به اینکه نام علامه طباطبایی(ره) در فرهنگ دینی ما به عنوان مبدع شیوه ای نو در تفسیر، با تفسیر آیه به آیه، یا تفسیر آیه با روایات، شهرت یافته است، اظهار داشت: ایشان به تفکیک مسایل عقلی و نقلی اهتمام بسیار داشتند.
سردبیر مجله علمی-پژوهشی "حکمت و فلسفه"، ضمن تاکید بر مشرت ابداعی علامه به عنوان مقدمه سخنرانی خویش، گفت: نکته مهم در شناخت آرای علامه این است که ایشان به وحدت تشکیلی صدالمتالهین، نظر جرح و تعدیلی داشته اند. تاکید مرحوم علامه بر یک مفهوم بسیار کلیدی به عنوان وحدت اطلاقی در برابر وحدت تشکیکی است.
وی این تفاوت رای علامه را، همان ایراد اساسی وی در برابر صدرالمتالهین بیان کرد و ادامه داد: این نگرش علامه در بحث معاد حشر و قیامت، به وضوح تمام خود را به نمایش گذارده است.
نویسنده کتاب "هزارهگرایی در سنت مسیحی" با اشاره به اینکه علامه در رساله های "الانسان قبل الدنیا" ، "الانسان فی الدنیا" و "الانسان بعد الدنیا" با تقریر ویژه ای تلاش دارند تا این وحدت اطلاقی را نشان دهند، ادامه داد: ایشان نشان می دهند که انسان مشتمل بر یک حقیقت وحدانی و مستمری است که قبل از ورود به این دنیا، در این دنیا و در قیامت، از این وحدت برخوردار است.
وی در این باره افزود: در اینجا اولا پدیده مرگ و احوالات پس از آن در پرتو واژه شناسی قرآنی به دقت واکاوی و تحلیل گردیده و لوازم و مقتضیات آن بیان گردیده است و ثانیا تمامی این مراحل و مواقف با عناصر هندسه معرفتی علامه در مراتب معرفه النفس انسانی پیوند یافته است.
دکتر کلباسی با تاکید بر نوآوری های علامه در بعد عقلی و نقلی در این حوزه، اظهار داشت: ایشان علاوه بر اینکه حشر و معاد را برای هر موجودی دارای یک ضرورت منطقی می دانستند، تقریرهای نقلی ایشان نیز بسیار جذاب و جالب است.
مترجم کتاب "حیات فیلسوفان نامدار، سقراط-افلاطون" با هدف برشماردن برخی از مصادیق ابداعات ایشان، اولین بحث را، تفکیک بین مفهوم اجل و اجل مسمی دانست.
وی با اشاره به اینکه علامه بین این دو مفهوم بر اساس آیات قرآن، روایات و آموزه های فلسفی تفکیک قابل ملاحظه ای انجام داده اند، ادامه داد: ایشان "اجل" را اینگونه تفسیر کرده اند که اگر عواملی مانع نشود، موجود در زمانی که منتسب به خودش است، متحقق می شود. اما "اجل مسمی" همان "احل محتوم" است.
مترجم کتاب "ارسطو"، در این باره افزود: اجل مسمی آن چیزی است که به عالم امر مربوط می شود، در حالی که اجل به عالم خلق ربط دارد.
وی دومین مصداق از این نوآوری ها را در باب مفهوم "موت" دانست و گفت: علامه به استناد آیه "الله یتوفی الانفس حین موتها" تعبیری از موت را بیان داشته اند که به نظر من در تفاسیر دیگر یا یافت نمی شود یا آنکه کمتر می توان بدان دست یافت.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این زمینه نظر علامه را شرح داد و افزود: ایشان معتقد بودند که موت مماثل با درجات و مراتب وجودی انسان است. موتی که به دست خدا، به دست ملائکه، به دست یاران ملائکه و یا توسط دیگر موجودات انجام می گیرد، حاکی از این درجات است. یعنی همان مراتبی که در دنیا طی شده است، در عالم پس از مرگ هم رخ خواهد داد.
وی با اشاره به اینکه عالم برزخ هماره مورد پرسش و محل چالش اندیشمندان و متکلمان بوده است، سومین مصداق از نو آوری علامه را در بحث از عالم برزخ معرفی کرد.
نویسنده کتاب "هزارهگرایی در سنت مسیحی" طبق نظر علامه شرح داد: ماده در عالم برزخ نیز وجود دارد، اما ماده ای است که خصوصیات و عوارض جسمانیت بر آن بار نمی شود. در عالم برزخ نوعی ماده در جریان است که لواحق ماده را دارد نه لواحق جسمانیت را.
وی مباحث مربوط با احوالات قیامت و حالات انسان در عالم ملک و قیامت را نگرش های دیگری از مصادیق مورد اشاره دانست و گفت: ایشان با توجه به آیات مربوط به قیامت، بحث مستوفایی در این باره دارند و بیان می کنند که آنچه که در آیات به عنوان کوه های شکافته شده بدان اشاره شده است، در حقیقت بیان از تغییر حالات انسان است.
استاد برجسته فلسفه دانشگاه های تهران، در این باره افزود: این کوه نیست که در آیه "فسیرت الجبال فکانت سرابا" دچار تغییر می شود، بلکه انسان چشمش باز می گردد و بنابراین عالم قیامت به نوعی بیدار شدن از یک خواب است.
وی با اشاره به بیانات علامه در بحث عالم قیامت، ادامه داد: آنچه که در عالم ناسوت و ملک است، حتی در قیود ملکی، تماما اعتباری است، چرا که تصریح آیه قرآن بر آن است که مالکیت از آن خداست.
مترجم کتاب "حیات فیلسوفان نامدار، سقراط-افلاطون" با تاکید بر جنبه اعتباری بودن عالم ملک دردیدگاه علامه، گفت: باز شدن چشم ها در روز قیامت به این معنا نیست که آنچه در دنیا بوده مرتبه نازله ای از وجه نفس الامری می باشد، بلکه اصلا چیزی در میان نبوده است.
وی در این باره توضیح داد: همانگونه که ما در عالم خواب به هر چیز واکنش نشان می دهیم و گاهی حتی بعد از خواب هم گاهی تحت تاثیر هستیم، اما پس از بیداری، عالم خواب در مقایسه با عالم بیداری اصلا هیچ در هیچ است. علامه مکررا از آیات استفاده می کند و بیان می داد که بیداری در قیامت، در واقع، بیداری از اعتبار و وهم به حقیقت است.
پایان پیام/
نظر شما